جامعهشناسی شناختی
جامعهشناسی شناختی (به انگلیسی: Cognitive sociology) یک زیرشاخه جامعهشناسی است که به مطالعه این موضوع اختصاص دارد شرایطی که تحت آن معنا از طریق فرآیندهای شیء سازی شکل میگیرد."[۱] این کار را با تمرکز بر مجموعهای از فرآیندهای بین فردی انجام می دهد که شرایط را برای تبدیل شدن پدیدهها به ابژههای اجتماعی فراهم می کند که متعاقباً تفکر و اندیشه را شکل می دهد."[۱] از این رو، این پژوهش با هدف بررسی احتمالات و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی شناخت انسان انجام شده است. این نظریه ریشه در نظریه جامعهشناسی کلاسیک، بهویژه امیل دورکیم و ماکس وبر، و از نظریههای جامعهشناسی معاصر، بهویژه اروینگ گافمن و پییر بوردیو دارد."[۱]
نویسندگان برجسته عبارتند از: اویاتر زروباول، آرون سیکورل، بری شوارتز روان شناس، کارن آ. سرولو، و پل دیماجیو[۲] که البته محدود به آنها نیستند.
اصطلاح جامعهشناسی شناختی قبلاً در سال 1974 توسط سیکورل استفاده شد.[۳] با این حال، در سال 1997 پل دیماجینو[۴] مقالهای را منتشر کرد که به عنوان یک مقاله اکنون کلاسیک[۵] از آن یاد می شود که چگونه جامعهشناسی شناختی با جامعهشناسی فرهنگ و شناخت همپوشانی دارد.
مایکل دبلیو. رافائل مروری بر جامعهشناسی شناختی در شکل کنونی آن ارائه می دهد."[۱] مجلههای ویژه با موضوع جامعهشناسی شناختی توسط مجلات علمی شاعرانه[۶] و مجله اروپایی نظریه اجتماعی[۷] به ترتیب در سال 2010 و 2007 منتشر شده است. دورههای تحصیلات تکمیلی در جامعهشناسی شناختی در دانشگاه کپنهاگ توسط ژاکوب استرندل در سال 2014 و 2016 سازماندهی شده است. [۸][۹]
مدل پنجگانه ویرایش
به منظور سازماندهی این پژوهش میانرشتهای، پژوهشگران پنج مدل از کنشگر را بیان کردهاند که بر مکان های مختلف شناخت انسان در رابطه با قرارداد اجتماعی تأکید میکنند.[۱۰] این مدل های پنجگانه عبارتند از:
- شناختگرایی جهانی: توضیحات طبیعتگرایانه رفتار انسان تأکید می کند.[۱] این موضوع در کار استیون پارک ترنر،[۱۱] عمر لیزاردو[۱۲] و گابریل ایگناتو منعکس شده است.[۱۳]
- شناختگرایی جهانی فازی: در تبیینها بر طبیعتگرایی تأکید میکند ولی مواضع هستیشناختی آن به اندازه شناختگرایی متکثر متعادل نیست.[۱] این موضوع در کار یورگن هابرماس [۱۴] و پل دیماجیو منعکس شده است.
- شناختگرایی متکثر: به دنبال فرموله کردن الگویی متعادل از کنشگری است که تحت کنترل روانی-اجتماعی قرار دارد. کنترل اجتماعی-ذهنی توصیف میکند که چگونه هنجارهای شناختی غیرشخصی، تفکر، یادگیری و دورههای فعالیتی را که کنشگران فردی «میتوانند انجام دهند» در نتیجه بازتاب نهادی شکل میدهند.[۱] انعکاس نهادی فرآیندی است که توسط اروینگ گافمن در آرایش بین دو جنس توصیف شده است.[۱۵] این موضوع در کار اویاتر زروباول و شاگردانش منعکس شده است.
- شناختگرایی فردی فازی: در تبیین ها بر اومانیسم تأکید می کند ولی مواضع هستی شناختی آن به اندازه شناختگرایی متکثر متعادل نیست.[۱] این موضوع در آثار لوک بولتانسکی و لوران تهونوت[۱۶] و همچنین آلبان بوویه منعکس شده است.[۱۷]
- شناختگرایی فردی: تعیین کنندههای درونی کنش را با توجه به ویژگیهای عملی، شناختی و اخلاقی واقعیات اجتماعی بررسی میکند.[۱] این موضوع در کار ریمون بودون و پاتریک فارو منعکس شده است.[۱۸]
پانویس ویرایش
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ رافائل, مایکل دبلیو. (2017). "جامعهشناسی شناختی". کتاب شناسی آنلاین آکسفورد در جامعهشناسی. 187. doi:10.1093/obo/9780199756384-0187.
- ↑ Cerulo, Karen (2014). "Cognitive Sociology". Encyclopedia of Social Theory: 108–112.
- ↑ Cicourel, Aaron (1974). Cognitive Sociology: Language and Meaning in Social Interaction. New Tork: Free Press.
- ↑ DiMaggio, Paul (1997). "Culture and Cognition". Annual Review of Sociology. 23 (1): 263–287. doi:10.1146/annurev.soc.23.1.263.
- ↑ Cerulo, Karen (2010). "Mining the Intersection of Cognitive Sociology and Neuroscience". Poetics. 38 (2): 115–132. doi:10.1016/j.poetic.2009.11.005.
- ↑ Cerulo, Karen (2010). "Brain, Mind and Cultural Sociology". Poetics. 38 (2).
- ↑ Strydom, Piet (2007). "Social Theory after the Cognitive Revolution". European Journal of Social Theory. 10 (3).
- ↑ University of Copenhagen. "Cognitive Sociology: Self, Identity and Self-Esteem". Retrieved 10 November 2014.
- ↑ Universitet, Københavns. "Culture-Cognition Interaction in Self- and Identity - 2015/2016". kurser.ku.dk (به انگلیسی). Retrieved 2018-02-10.
- ↑ Raphael, Michael W. (2015). "On the Prospect of a Cognitive Sociology of Law: Recognizing the Inequality of Contract". Annual Meeting of the Mid-Atlantic Law and Society Association – via CUNY Academic Works.
- ↑ Turner, Stephen P. (2002). Brains/practices/relativism: Social theory after cognitive science. Chicago: Univ. of Chicago Press.
- ↑ Lizardo, Omar (2012). "The conceptual bases of metaphors of dirt and cleanliness in moral and non-moral reasoning". Cognitive Linguistics. 23 (2): 367–393. doi:10.1515/cog-2012-0011. ISSN 1613-3641. S2CID 146835158.
- ↑ Ignatow, Gabriel (2009). "Culture and Embodied Cognition: Moral Discourses in Internet Support Groups for Overeaters". Social Forces. 88 (2): 643–669. doi:10.1353/sof.0.0262. JSTOR 40645819.
- ↑ Strydom, Piet (2015). "The latent cognitive sociology in Habermas: Extrapolated from Between Facts and Norms". Philosophy & Social Criticism (به انگلیسی). 41 (3): 273–291. doi:10.1177/0191453714563877.
- ↑ Goffman, Erving (1977). "The Arrangement between the Sexes". Theory and Society. 4 (3): 301–331. doi:10.1007/bf00206983. JSTOR 656722.
- ↑ Boltanski, Luc; Thévenot, Laurent (2000). "The reality of moral expectations: A sociology of situated judgement". Philosophical Explorations. 3 (3): 208–231. doi:10.1080/13869790008523332. ISSN 1386-9795.
- ↑ Bouvier, A. (2007). "An Argumentativist Point of View in Cognitive Sociology". European Journal of Social Theory (به انگلیسی). 10 (3): 465–480. doi:10.1177/1368431007080707.
- ↑ Pharo, P. (2007). "How is Sociological Realism Possible?: Sociology after Cognitive Science". European Journal of Social Theory (به انگلیسی). 10 (3): 481–496. doi:10.1177/1368431007080708.