درگاه:پهلوی/پندار برگزیده/۱

رضاشاه در آئین اختتامیه کنگره هزاره فردوسی و افتتاح آرامگاه فردوسی (۱۶ مهر ۱۳۱۳ خورشیدی)

محمدابراهیم باستانی پاریزی تاریخ‌دان و نویسنده در کتاب (شاهنامه آخرش خوش است، ۱۳۵۰) آورده‌است که، مراد اورنگ در سال ۱۳۰۸ داستان‌هایی از شاهنامه فردوسی را هر روزه در حضور رضاشاه نقل می‌کرد:

شبی که قرار بود «روشنک» دختر «داریوش سوم» از سپاهان به سرزمین پارس نزد اسکندر برود، اسکندر اصرار داشت که مردم، پیش از حرکت او چراغانی کنند؛ در حالی که مردم اصفهان مانند همه شهرها لباس ماتم بر تن داشتند و عزای ملی اعلام کرده بودند. مردم ایران، کشور و شاه و اینک شاهدخت را نیز از دست می‌دادند و فردوسی طی یک شعر، این چشم‌انداز را نمودار کرده:

« ببستند آذین به شهر اندرونلبان پر ز خنده، دلان پر ز خون »

در اینجا رضاشاه بی‌اختیار شروع به گریستن کرد و ده دقیقه اشک می‌ریخت. تا آن زمان کسی گریه او را ندیده بود. پس از این اتفاق رضاشاه فوراً دستور ساختن آرامگاه فردوسی به شیوه معماری هخامنشی را صادر کرد.

بیشتر…