صنیع‌الملک

نقاش ایرانی

میرزا ابوالحسن‌ خان غفاری کاشانی (حدود ۱۲۲۹ ه‍.ق / ۱۸۱۳ میلادی – ۱۲۸۳ ه‍.ق / ۱۸۶۶ میلادی) ملقب به صَنیعُ‌المُلک، نقاش ایرانی بود. او را ابوالحسن ثانی نیز می‌گویند. وی فرزند میرزا محمد غفاری و از خانواده قاضی عبدالمطلب غفاری کاشانی و عموی محمد غفاری معروف به کمال‌الملک است. صنیع‌الملک بنیان‌گذار نخستین مدرسهٔ نقاشی در ایران است.

صنیع‌الملک
خودنگارهٔ صنیع‌الملک
نام هنگام تولدمیرزا ابوالحسن غفاری
زادهٔ۱۲۲۹ هجری قمری
حدود ۱۸۱۳
کاشان، ایران
درگذشت۱۲۸۳ هجری قمری
حدود ۱۸۶۶ (۵۲−۵۳ سال)
تهران، ایران
علت مرگسکتهٔ قلبی
پیشهنقاش
فرزنداناسدالله خان، سیف‌الله خان، یحیی خان
والدین
خویشاوندانکمال‌الملک (برادرزاده)

او شاگرد مهرعلی بود. در حدود ۱۲۶۲ یا ۱۲۶۳ ه‍.ق، برای آشنایی با نقاشی اروپا به ایتالیا فرستاده‌شد. او نخستین هنرمند ایرانیِ آموزش‌دیده در اروپاست. پس از بازگشت به ایران، به‌عنوان «نقاش‌باشی» گماشته‌شد. ۱۲۷۷ ه‍.ق، از سوی ناصرالدین‌شاه، مدیر چاپ و سردبیر رسمی روزنامهٔ دولت شد. ۱۲۷۸ ه‍.ق، ناصرالدین‌شاه او را «صنیع‌الملک» لقب داد و ساختمانی برای تأسیس مدرسهٔ نقاشی به او داده‌شد. او نخستین هنرستان نقاشی ایران با روش نوین را تأسیس کرد. باآن‌که دورهٔ فعالیت این هنرستان کوتاه بود، نقشی اثرگذار در جنبشی تازه در نقاشی ایران داشت. صنیع‌الملک، ۱۲۸۳ ه‍.ق به نیابت وزارت علوم رسید و مأمور انتشار سه روزنامهٔ دیگر شد. اما نبودن نامی از او در روزنامه‌ها و نوشته‌های آن روزگار پس از آن و افت کیفیت یک‌بارهٔ روزنامه، نشان‌ می‌دهد که او اوایل ۱۲۸۳ ه‍.ق، در اثر سکته، درگذشته‌است. او را، بنا به وصیتش، در یکی از هشتی‌های مقبرهٔ میرزا ابوالقاسم امام جمعهٔ تهران به‌خاک سپردند.

آثار ابوالحسن تا پیش‌از سفر اروپا، تأثیر استادان ایرانی و سبک نگارگران اصفهان را بر او نشان می‌دهد. گرچه او، اثرپذیرفته از سفر اروپا، درک بسیار از مبانی علمی طبیعت‌نگاری داشت، همیشه به پایداری روح سنت ایرانی در نقاشی اهتمام می‌ورزید. به‌کارنبردن دقیق پرسپکتیو، نشان‌دهندهٔ توجه او به سنت‌های نقاشی ایرانی است. او افزون‌بر پرداختن به ویژگی‌های ظاهری در نقاشی چهره ، مهارت فراوانی نیز در نمایش حالت و شخصیت اشخاص داشت. باآن‌که او بیشتر بنا به جایگاهش، چهره‌نگار درباری بود، به موضوعات اجتماعی نیز توجه داشت. بیشتر آثار او دربردارندهٔ گونه‌ای هزل و طنز هستند که در نگارگری ایران کمیاب است. انتخاب موضوع، طراحی، رنگ‌آمیزی و ترکیب‌بندی آثار او نشان می‌دهد که گرچه از هنر غربی آگاه و بهره‌مند بود، در برابر آن خودباخته نبود و شخصیت هنری خویش را حفظ کرد؛ و برای همین، جایگاهی ویژه در هنر سده‌های اخیر ایران دارد. او از هنر درباری، گریزان بود. در دوره‌ای کوتاه پس از درگذشتش، اثرگذاری‌اش بر جامعه از میان رفت. حتی روشن نیست مدرسهٔ هنری‌اش باقی ماند یا نه. جز شمارِ اندکی از شاگردانش، دربارهٔ کارآموزانش در مجمع‌الصنایع، یا کسانی که در روزنامه یا مدرسه هنری‌اش آموزش دیدند، اطلاعات اندکی هست. چه‌بسا نزدیک‌ترین کس به او در سبک، سلیقه و بی‌نیازی از پشتیبانی دربار، برادرزاده‌اش محمد غفاری، ملقب به کمال‌الملک بوده‌باشد.

زمینهٔ تاریخی ویرایش

 
«تصویر پیامبر اسلام»

ایرانِ عصرِ فتحعلی‌شاه در آغاز سدهٔ نوزدهم میلادی، درگیر جنگ‌های با روسیه در منطقهٔ قفقاز بود که به جدایی همهٔ سرزمین‌های قفقاز از ایران انجامید. با مرگ عباس میرزا، فرزندش محمد میرزا، ولیعهدِ ایران شد و پس از مرگِ فتحعلی‌شاه در کشمکش با مدعیانِ تاج و تخت، به پادشاهی رسید. دوران پادشاهی محمدشاه ادامهٔ روشِ شاهِ پیشین بود. ایرانْ درگیرِ شورش‌ها و آشوب‌ها در ایالاتِ جنوبی بود که از سوی مدعیان پادشاهیِ در تبعید پشتیبانی می‌شد.[۱] روزگارِ پس از محمدشاه و عصرِ ناصری سرآغاز دگرگونی‌هایی بود. پیدایش بابیه و برنامه‌های اصلاحیِ امیرکبیر از این دگرگونی‌ها بود. ایجاد نخستین خطوطِ تلگراف در ایران به ناصرالدین‌شاه برای حفظ و افزایشِ قدرت دولتِ مرکزی یاری رساند. مرگ امیرکبیر و به‌دنبال آن، صدارتِ میرزا آقاخان نوری، سببِ مشکلات بسیاری در ادارهٔ کشور شد. ناتوانیِ دولت در ادارهٔ امور سبب شد تا ناصرالدین‌شاه پس از دوره‌ای حکومتِ بدون صَدرِاعظم، سرانجام میرزا حسین‌خان سپهسالار را — که از نظر اندیشه بسیار به امیرکبیر شباهت داشت — به صِدارَتِ عُظمیٰ برگزیند.[۲]

هنر و نقاشی ایرانی در روزگار قاجار ویرایش

در دورهٔ تکوینِ شیوه‌های التقاطی در نقاشی ایرانی، نقاشی سنتیْ قالب‌های تازه‌ای در روندِ وام‌گیری از طبیعت‌گراییِ اروپایی را به‌دست می‌آورد. سرآغازِ این دورهٔ دویست ساله، ارتباط با جهان غرب و آشنایی با هنر اروپایی بود که به فرنگی‌سازی انجامید. راه‌های این آشنایی، افزون‌بر آثار هنر اروپایی در ایران و برقراری ارتباط با نقاشان اروپاییِ مقیمِ اصفهان، نقاشی جلفای نو و نقاشی گورکانی نیز بود. رویین پاکباز می‌گوید جلبِ هنرمندانی مانند محمد زمان به طبیعت‌پردازی، از سرِ تقلیدِ ناآگاهانه یا نوعی طبع‌آزمایی نبود، بلکه دگرگونی در نقاشیِ آن روزگار با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی ضروری می‌نمود. ورودِ موضوعاتِ تازه‌ای مانند گل و مرغ، چهره‌نگاری و منظره‌سازی به نقاشی ایرانی، و تکنیک‌هایی مانند نقاشی رنگ روغن بر دیوار و بوم، نقاشی زیر لاکی روی قلمدان و جعبه و آینه از دیگر نتایجِ فرنگی‌سازی بود؛ اما در همهٔ اینها ردپایی از سنتِ کهنِ تزیین و ظریف‌کاری به‌چشم می‌خورد.[۳] پیامدِ فرنگی‌سازی در نقاشیِ ایرانی، پیکرنگاری درباری بود که در اواخر سدهٔ هجدهم میلادی آغاز شد و در عصرِ فتحعلی‌شاه به اوج خود رسید. با آنکه این مکتب از عناصرِ طبیعت‌گراییِ اروپایی بهره برد، اما به شیوهٔ سنتیِ آرمانیِ نمایشِ واقعیت در نقاشی ایرانی وفادار ماند.[۴] ویژگی‌های کلی این مکتب عبارتند از: ترکیب‌بندی متقارن و ایستا با عناصری افقی، عمودی و یا منحنی، و انتخاب رنگِ محدود با غلبهٔ رنگ‌های گرم و به‌ویژه قرمز.[۵] در این مکتب، نمایشِ پیکر انسانی بدون شبیه‌سازی اهمیت بنیادین دارد. پیکره‌ها نمونه‌وار و قراردادی تصویر می‌شوند و هدف، نشان‌دادنِ جلال و شکوهِ شخصیت‌هاست. این مکتب در آثار نقاشانی چون محمدصادق، باقر و میرزابابا به کمال خود رسید و سپس در آثار مهرعلی، محمدحسن، ابوالقاسم و احمد ادامه یافت.[۶] پیکرنگاری درباری نخستین سبکِ منسجمِ نقاشیِ ایرانی پس از سقوطِ صفویه است و در آن تلفیقِ سنت‌های ایرانی و اروپایی در فرمی پالایش‌شده و شکوهمند نمایش داده می‌شود.[۷] پس از مرگ فتحعلی‌شاه، مکتب پیکرنگاری درباری نیز رو به افول گذاشت و عصر محمدشاه دوباره شاهدِ نابسامانی در نقاشی درباری بود. از دیگر سو، بیرون از حیطهٔ دربار، انواع نقاشیْ بازاری برای خویش یافتند.[۸]

زندگی ویرایش

ابوالحسن پسر بزرگتر میرزا محمد غفاری و نوهٔ برادر ابوالحسن مستوفی غفاری، اولین نسل نقاشان کاشان، بود.[۹] با توجه به شواهد و قرائن، در حدود سال ۱۲۲۹ ه‍.ق در کاشان متولد شد.[۱۰] در حدود سال‌های ۱۲۴۴–۱۲۴۵ ه‍.ق، شاگرد بهترین نقاشان دربار فتحعلی‌شاه، مِهرعلی بود.[۱۱] تک‌چهره‌ای سیاه‌قلم آب‌مرکبی از مهرعلی به‌عنوان سرمشق برای ابوالحسن وجود دارد که در گوشهٔ سمت چپ «زد رقم بندهٔ شه مهرعلی ۱۲۴۵» و در گوشهٔ راست «به‌جهت سرمشق میرزا ابوالحسن ... ۱۲۴۵» رقم خورده‌است. در عبارت دوم، نسبت «غفاری» یا «کاشانی» زدوده شده‌است؛ اما از آن‌رو که که در آن تاریخ هنرآموز و نگارگر جوانی جز ابوالحسن غفاری شناخته‌شده نیست، شکی در انتساب این سرمشق به او وجود ندارد.[۱۲] ابوالحسن در دههٔ بعد پیشرفتی سریع داشت و در سال ۱۲۵۸ ه‍.ق و در بیست و نه سالگی، نقاشی رنگ روغن از چهرهٔ محمدشاه، جایگاه او را به‌عنوان هنرمند دربار تثبیت کرد و پس از مدتی سمت «نقاشباشی» دربار را دریافت کرد.[۱۳] اینچنین سبک او شکل گرفت؛ در نقاشی رنگ روغن، اصلاحاتی بر روش مهرعلی صورت داد؛ اما نقاشی‌ها و پرتره‌های مینیاتوری او نشان‌دهندهٔ اصالت، طبیعت‌گرایی و کمال فنی است.[۱۴] از آثار او پیش از سفر به اروپا روشن می‌شود که او در آن زمان، تحت تأثیر استادان و شرایط زمان، به شیوهٔ نگارگران اصفهانی کار می‌کرده و روش طراحی، قلمزنی و رنگ‌آمیزی‌شان را به‌کار می‌بسته‌است.[۱۵]

سفر اروپا ویرایش

اواخر سلطنت محمدشاه در اواخر سال ۱۲۶۳ ه‍.ق یا پس از آن سال، با سرمایهٔ خویش یا به‌کمک محمدشاه یا به‌گفتهٔ خان ملک ساسانی با کمک‌های حسینعلی‌خان معیرالممالک جهت آشنایی با نقاشی اروپا به ایتالیا فرستاده شد. تاریخ دقیق آغاز سفرش به اروپا روشن نیست. خان ملک آغاز و پایان سفر را ۱۲۵۶ و ۱۲۶۲ ه‍.ق نوشته‌است؛[۱۶] اما یحیی ذکاء با توجه به آثار تاریخ‌دارِ ابوالحسن که نشانه‌های طبیعت ایران را دارد، بر این عقیده است که ابوالحسن در فاصلهٔ این تاریخ در ایران بوده‌است. ذکاء ادامه می‌دهد شواهد این نتیجه را به‌دست می‌دهند که سفر ابوالحسن به اروپا پس از ۱۳۶۳ ه‍.ق بوده‌است. حدودِ سالِ بازگشتش را هم از کتاب گنج شایگان — که نگارش آن در سال ۱۲۷۳ ه‍.ق پایان یافته — می‌توان به‌دست آورد. دیباچه‌نگار اصفهانی در گنج شایگان می‌نویسد: «میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی... و حالیا هفتم سال است که از ایتالیا معاودت نموده...» بر اساس سال نگارش کتاب، ابوالحسن در سال ۱۲۶۶ ه‍.ق به ایران بازگشته‌است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه میان سال‌های ۱۲۶۴ و ۱۲۶۶ ه‍.ق هیچ اثری از کارهای انجام‌شدهٔ او در ایران در دست نیست، می‌توان پنداشت که آغاز سفر او در اواخر سال ۱۲۶۳ ه‍.ق بوده و حدود سه تا چهار سال را در ایتالیا به‌سر برده‌است. تاریخ نخستین آثار او پس از بازگشت، ۱۲۶۷ ه‍.ق را نشان می‌دهد. تعداد آثار او در این سال، شش اثر است.[۱۷][۱۸] او نخستین هنرمند ایرانیِ آموزش‌دیده در اروپاست.[۱۹] بین سال‌های ۱۸۴۶ و ۱۸۵۰ او در ایتالیا به مطالعه و نسخه‌برداری از کارهای استادان ایتالیایی مانند رافائل و تیسین در رم، واتیکان، فلورانس و ونیز مشغول بود.[۲۰][۲۱]

در دربار ویرایش

ابوالحسن در سال ۱۲۶۷ ه‍.ق، به ایران بازگشت و به‌عنوان «نقاشباشی» منصوب، و جانشین محمدابراهیم نقاش‌باشی شد. او به دارُالْفُنون که ناصرالدین‌شاه در تهران تأسیس کرده بود، علاقه داشت؛ طرحی که اصالت و پی‌ریزیِ آن متعلق به میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود، اما تا پس از قتلِ نابهنگام او در ۱۲۶۸ ه‍.ق تکمیل نشد.[۲۲] ابوالحسن در سال ۱۲۷۷ ه‍.ق و از سوی ناصرالدین‌شاه، مدیر چاپ و سردبیر رسمیِ روزنامهٔ دولتِ عِلّیهٔ ایران شد.[۲۳][۲۴] شش سالِ پایانِ زندگیِ ابوالحسن به انتشار روزنامه و ادارهٔ امور دارُالطِّباعه و نقاشخانهٔ دولتی گذشت. او در این مدت، چهره و شبیهِ رجال و شخصیت‌های معروف بسیاری و بناهای سلطنتی و دولتی تهران را به‌صورت نقاشی و باسمه در روزنامه به چاپ رساند. اما این فعالیت‌ها سبب شد تا او کمتر اثری مستقل از روزنامه بیافریند.[۲۵] در ۱۲۷۸ ه‍.ق نُه ماه پس از چاپ و انتشار روزنامهٔ دولت، از سوی ناصرالدین‌شاه و به‌خاطر کوشش و مهارت در طراحی‌های استادانه و چاپ نفیسِ روزنامه، لقب «صَنیعُ‌الْمُلک» به او اعطا شد — که معمولاً با این نام شناخته می‌شود — و ساختمانی جهت تأسیس نخستین مدرسهٔ نقاشی به وی داده شد.[۲۶][۲۷] فرمان اعطای این لقب در شمارهٔ ۴۹۱ روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران به‌تاریخ ذیقعدهٔ ۱۲۷۷ ه‍.ق چاپ شد.[۲۸] صنیع‌الملک در ساختمانی در کنار ارگ سلطنتی، با ابزارِ به‌همراه‌آورده از ایتالیا برای تشکیل هنرستان نقاشی، نقاشخانهٔ رایگان دولتی با روش جدید را تأسیس کرد. این خبر در ۳ شوال ۱۲۷۸ ه‍.ق در روزنامه به چاپ رسید.[۲۹] پس از انتشار این اطلاعیه، مقدمات کار از سوی صنیع‌الملک آماده شد و سپس ناصرالدین‌شاه از هنرستان بازدید، و رسماً اجازهٔ افتتاح و پذیرش شاگرد را صادر کرد. خبر بازدید و افتتاح و پذیرش شاگرد در شمارهٔ ۵۲۰ روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران به چاپ رسید.[۳۰] با آنکه دورهٔ فعالیتِ این هنرستان کوتاه بود، اما نقشی اثرگذار در جنبشی تازه در نقاشی ایران داشت.[۳۱] فعالیت‌های نظم‌آفرینِ صنیع‌الملک چنان بود که از سوی شاه تحسین شد که نمونهٔ آن خبری است که در شمارهٔ ۵۴۳ روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران به‌تاریخ ذیحجهٔ ۱۲۷۹ ه‍.ق به چاپ رسید. او در این سال یک قطعه نشانِ سرتیپی و حمایلش را از سوی شاه دریافت کرد. سپس‌تر وظایف و مسئولیت‌هایی از سوی شاه بر عهدهٔ او گذاشته شد که به‌گفتهٔ یحیی ذکاء، سرآغاز رسمیِ سانسور در مطبوعات است.[۳۲]

درگذشت ویرایش

روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران چندین سال با نظارت صنیع‌الملک چاپ و با سرلوح‌ها و نقاشی‌های وی تزیین می‌شد؛ اما از شمارهٔ ۵۲۶، تغییرات محسوسی در سرلوح آن دیده شد. دو شمارهٔ بعد یعنی در ۵۲۸ به‌تاریخ چهارم رجب ۱۲۸۲ ه‍.ق، تصویری در روزنامه به چاپ رسید که با شیوهٔ صنیع‌الملک تفاوت داشت. پس از آن چند شماره بدون تصویری از رجال و شخصیت‌ها چاپ شد. مجدداً سرلوحِ شیر و خورشید در شماره‌های ۵۷۹ تا ۵۸۸ در محرم ۱۲۸۳ ه‍.ق، ناشیانه و زشت به چاپ رسید که نشان از عدم نظارتِ صنیع‌الملک داشت، اما در شمارهٔ ۵۸۹ اندکی بهتر شد که احتمالاً از نسخه‌های کارِ صنیع‌الملک نسخه‌برداری شده بود.[۳۳] صنیع‌الملک در ربیعُ‌الْاوّل سال ۱۲۸۳ ه‍.ق به سمت نیابتِ اِعتِضادُالسَّلطنه در وزارت علوم منصوب شد.[۳۴] در این میان و در شمارهٔ ۵۹۱ به‌تاریخ ششم ربیع‌الاول ۱۲۸۳ ه‍.ق، خبر جایگزینی روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران با راه‌اندازی و انتشار چهار روزنامه به چاپ رسید. اما شمارهٔ ۵۹۲ مجدداً با نام دولت علّیهٔ ایران و سرلوحِ شیر و خورشیدی مانند سرلوح‌های پیشین و نیز پس از ماه‌ها نگاره‌ای از عزیزخان مکری به قلم صنیع‌الملک چاپ شد. از شمارهٔ ۵۹۳ نام روزنامه مطابق با همان خبر پیشین، به روزنامهٔ دولتی تغییر یافت، اما ترتیب شماره‌ها همچنان باقی ماند و شیر و خورشیدِ این شماره نیز به‌دستِ صنیع‌الملک نقاشی شد، اما در شیر و خورشیدهای شماره‌های ۵۹۴ تا ۵۹۹ اثری از قلمِ صنیع‌الملک نبود. شمارهٔ ۵۹۶ تصویری دارد که احتمالاً متعلق به صنیع‌الملک است و در شمارهٔ ۵۹۹ روزنامهٔ دولتی به‌تاریخ ۲۲ شوال ۱۲۸۳ ه‍.ق، تصویری از شاهزاده کیومرث میرزا چاپ شد که آخرین اثر چاپ‌شده از صنیع‌الملک در این روزنامه است. پس از این و در شمارهٔ ۶۰۰ روزنامهٔ دولتی به‌تاریخ ۷ ذیقعدهٔ ۱۲۸۳ ه‍.ق، خبری دربارهٔ بازدید ناصرالدین‌شاه از دارالفنون و دارالطباعه در پنجم ذیقعده چاپ شد، اما از صنیع‌الملک نام برده نشد. او در فاصلهٔ ۲۲ شوّال تا ۵ ذیقعده ۱۲۸۳ ه‍.ق، در اثر سکته‌ای ناگهانی درگذشت.[۳۵]

یحیی ذکاء می‌گوید ماجرای تغییراتِ پیاپی در روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران و درگذشتِ ناگهانیِ صنیع‌الملک و سکوت دربارهٔ آن، موضوعی است که همچنان مبهم است. روشن نیست تغییرات در سرلوحِ روزنامه در سال ۱۲۸۲ ه‍.ق و پس از آن، به‌خاطر بیماری صنیع‌الملک بوده یا ناراحتی وی از دستگاه حکومتی. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که پس از درگذشتش، در هیچ روزنامه و نوشته‌ای، یادی از او نشد و این گمان را پیش می‌آورد که او مغضوبِ شاه یا اطرافیان مانند اعتضادالسلطنه قرار گرفته باشد. تنها یادی که از او شد، دربارهٔ تاریخ درگذشتش است که فرهاد میرزا در ماده‌تاریخی آن را ثبت کرده‌است. ذکاء ادامه می‌دهد گزارش‌های گوناگونی دربارهٔ تاریخ درگذشت وی نقل شده‌است، اما با توجه به شواهد، وی در فاصلهٔ اواخر شوال تا اوایل ذیقعدهٔ ۱۲۸۳ ه‍.ق و در حدود پنجاه و چهار سالگی درگذشته‌است. ماده‌تاریخ ضبط‌شدهٔ فرهاد میرزا در کتاب زنبیل، عبارت «نقاشباشی چرسی بمرد» است که ۱۲۸۳ ه‍.ق را به‌دست می‌دهد. این ماده‌تاریخ حکایت از ناراحتی میان او و صنیع‌الملک است که سببش روشن نیست.[۳۶] طبق وصیتش در یکی از هشتی‌های مقبرهٔ میرزا ابوالقاسم، امام جمعهٔ تهران به‌خاک سپرده شد. میرزا عباس نقاش در صفحهٔ پایانی نسخهٔ چاپ سنگی یوسف و زلیخا، به‌اشتباه تاریخ ۱۲۸۲ ه‍.ق را ذکر می‌کند که باعث خطای نویسندگان بسیاری شده‌است. میرزا عباس سن او را به هنگام مرگ پنجاه سال و دیگران پنجاه و یک تا پنجاه و چهار سال ذکر کرده‌اند.[۳۷] اینکه بار عظیمِ این مسئولیت بیش از حدِ توانِ او بود یا اینکه بیماری جسمی داشت، روشن نیست.[۳۸]

صنیع‌الملک سه پسر به نام‌های اسدالله خان، سیف‌الله خان و یحیی خان داشت که هر سه در نقاشی دستی داشتند، اما مهارت فرزند سوم چنان بود که مورد توجه ناصرالدین‌شاه قرار گرفت و از سوی شاه «ابوالحسن ثالث» نامیده، و به این نام مشهور شد.[۳۹][۴۰]

سبک ویرایش

مهارت ابوالحسن در شبیه‌سازی با بهره‌گیری از اسلوبِ پرداز حتی پیش از سفر به ایتالیا روشن بود. این ویژگی در اثر چهره‌نگاریِ حاجی میرزا آقاسی به‌خوبی به چشم می‌آید. در آثاری مانند «دلدادگان و مشاطه»، تأثیر روش‌های مرسوم دربار بر صنیع‌الملک آشکار است.[۴۱] آثار ابوالحسن تا پیش از سفر اروپا، تأثیر استادان ایرانی او و سبک نگارگران اصفهان را نشان می‌دهد.[۴۲] سپس‌تر با اثرپذیری از کارهای نقاشان اروپایی، در اسلوب و سبک و دید هنری خویش تحولی ایجاد کرد. با آنکه درک بالایی از مبانی و قواعد علمی طبیعت‌نگاری داشت، اما همیشه بر پایداری روح سنت ایرانی در نقاشی اهتمام می‌ورزید.[۴۳] همین شناخت و درک، سبب تلاش برای گشایش هنرستان به سبک اروپایی در ایران از سوی او بود. کوشش او این بود که میان سنت‌های نقاشی اروپایی و ایرانی پیوند برقرار کند. به‌کارنبردن دقیق پِرْسْپِکتیو و عدم پایبندی به آن — که ظاهراً از سوی او آگاهانه بوده‌است — نشان‌دهندهٔ توجه او به سنت‌های نقاشی ایرانی و محفوظ نگهداشتن طراحی و رنگ‌آمیزی دوبعدی است.[۴۴] صنیع‌الملک به‌ویژه در چهره‌نگاری واقع‌گرایانه نوآوری کرد. او افزون بر شبیه‌سازی ویژگی‌های ظاهری و درونی، مهارت و دقت فراوانی نیز در نمایش حالت و شخصیت اشخاص داشت.[۴۵] بی‌شک تخصص وی در چهره‌نگاری بود، آنچنان‌که به‌خاطر شخصیت‌پردازی‌های هوشمندانه و ماهرانهٔ وی اغلب به‌نظر می‌رسید که موضوع از لحاظ زنده و واقعی‌بودن چنان است که گویی در مقابل بیننده ایستاده‌است.[۴۶] بسیاری از شاگردان، نقاشان معاصر و نیز نقاشان دوره‌های پسین نیز چهره‌نگاری کردند، اما کمتر نقاشی توانست در چهره‌نگاری روان‌شناسانه — مانند نقاشی «طبیب و بیمار» — در سطح او ظاهر شود.[۴۷] با آنکه او بیشتر بنا به جایگاهش، چهره‌نگاری درباری بود، اما به موضوعات اجتماعی نیز توجه داشت. این ویژگی واقع‌گرایانهٔ او در آثار برخی از نقاشان عصر ناصری بیشتر نمود یافت.[۴۸]

آثار صنیع‌الملک نشان‌دهندهٔ طبیعت‌گرابودنِ اوست. او بیش از هر موضوعی، به انسان علاقه داشت و ازاین‌رو، تک‌چهره‌های فراوانی از او به‌جای مانده‌است که بیشترشان با اسلوبِ نقطه‌پرداز کار شده‌اند. مهارت او در ترکیب رنگ‌های چهره و توازن و هماهنگی آن‌ها و ظرافت و دقت در آثار چشمگیر است. نگاه او، غربی است و برخلاف هنرمندان گذشتهٔ ایران که دیدی درونی و ذهنیت‌گرا به موضوع داشتند، نگاه و دید او بیرونی و عینی است که نتیجهٔ اثرگذاری هنرمندانِ رنسانسیِ اروپاست. او در وهلهٔ نخست، طراح است. ظرافت و دقت طراحی‌اش، پیونددهندهٔ آثارش با نقاشی ایرانی است. او ترکیب‌بندی آثارش را با توجه به موضوع و محل، گاهی به روش غربی و گاهی به روش ایرانی و شرقی به‌صورت مبتکرانه آفریده‌است. ظاهراً توجه و اصالت دادن او به موضوع سبب شد تا چندان به رعایت اصول پرسپکتیو پایبند نباشد. بیشتر آثار او دربردارندهٔ گونه‌ای هَزْل و طنزند که در نگارگری ایران کمیاب است. حضور او در اروپا در زمانی بود که در نقاشی ایتالیا هنوز تحولی نو رخ نداده بود و بیشتر هنرمندان پیرو اصول کلاسیک رنسانس بودند. هنرمندان نامبرده در آگهی گشایش مدرسهٔ نقاشی — که او از آثارشان نسخه‌بردای کرده بود — نشان‌دهندهٔ گرایش او به رنسانس و هنرمندان شاخص آن هستند. بااین‌حال، انتخاب موضوع، طراحی، رنگ‌آمیزی و ترکیب‌بندیِ آثارِ او نشان می‌دهد که او به جنبه‌های ایرانی‌بودن آثارش توجه داشته و آن را فراموش نکرده؛ و علی‌رغمِ استفاده از هنر غربی، در برابر آن احساسِ خودباختگی نداشته و شخصیت هنری خویش را حفظ کرده‌است. همین نکته، او را دارای جایگاهی ویژه در هنر سده‌های اخیر ایران قرار می‌دهد.[۴۹][۵۰]

میراث ویرایش

عباس امانت می‌گوید دگرگونیِ آرامِ سبکِ هنریِ صنیع‌الملک و طنز ماهرانهٔ مشهود در آثارش را می‌توان نشانهٔ تغییر تدریجیِ جهان‌بینی‌اش دانست. او از هنر درباریْ گریزان بود. با آنکه از هنر گرافیک اروپایی اثرپذیرفته بود، اما برای ترسیم جهانی ایرانی با اصول و ارزش‌های ویژهٔ خود اهتمام داشت. درهم‌آمیختن طنز و کنایه، کاریکاتور و لطافتی از نگارگری ایرانی در آثارش، گواهی بر هنرِ مدرنِ ایرانی‌شده و پیام اجتماعیِ آن است. گشایشِ یک مدرسهٔ هنریِ مدرن برای نقاشی و چاپ سنگی، اشتیاق او به پیشرفت را نشان می‌دهد. این تلاش‌ها برای تدوین مدرنیته‌ای بومی، با وجود وعده‌های آغازین و به‌خاطر موانعِ به‌وجودآمده از سوی حکومتِ استبدادیِ شکاک به هر محیط اجتماعی و ماهیت چاپ، نتیجه‌ای نداشت. گذشته از این، احتمال دارد کوشش‌های او به‌خاطر گسترش شیوهٔ غربیِ تکنیک‌های نقاشی، چاپ سنگی و عکاسی در دههٔ دوم سدهٔ نوزدهم میلادی، امکان بروز بیشتری نداشته‌است. این توانایی، نشان‌دهندهٔ اثرپذیری معلمان و دانشجویان دارالفنون از این نوع دیدگاهِ جدید و مهم‌تر از همه، دسترسی به فناوری و هنر گرافیکِ غربی نیز بوده‌است. بدین‌ترتیب در دوره‌ای کوتاه، اثرگذاریِ صنیع‌الملک بر جامعه کاملاً از بین رفت. حتی روشن نیست مدرسهٔ هنری‌اش باقی ماند یا از میان رفت؛ و اگر باقی بوده‌است، چه مدت دوام داشته‌است. جز شمارِ اندکی از شاگردانش، دربارهٔ کارآموزانش در مجمع‌الصنایع یا کسانی که در روزنامه یا مدرسه هنری‌اش آموزش دیدند، اطلاعات بسیار اندکی وجود دارد.[۵۱]

شاید نزدیک‌ترین شخص به او در سبک کاری، سلیقه و علاقه‌مندی به جدایی از پشتیبانی درباری، برادرزاده‌اش محمد غفاری، ملقب به کمال‌الملک بوده باشد. او مانند عمویش که شاید الگویش نیز بوده، دربار را به قصد سفر به ایتالیا و یادگیری شیوهٔ نقاشیِ استادان رنسانسی، ترک کرد و همانند صنیع‌الملک، شیوهٔ شخصی خود را در جهت رئالیسمِ اجتماعی دنبال نمود. شگفت‌انگیز آنکه در سال ۱۳۲۵ ه‍.ق و در اوج انقلاب مشروطه، پا در جای پای عموی خویش گذاشت و مدرسهٔ هنرهای زیبایی را با نام «مدرسهٔ صنایع مُستَظرَفه» تأسیس کرد و در طول بیش از دو دهه، نسلی از هنرمندانی را که بیشتر از فرزندانِ بزرگانِ قاجار و در دورهٔ پس از مشروطه بودند، در سبکِ رئالیسم رمانتیک آموزش داد. او بسیار کوشش کرد تا از حمایتِ دربار و بزرگان تا زمان اوایلِ حکومتِ پهلوی، مستقل و دور بماند.[۵۲]

آثار ویرایش

 
«ناصرالدین‌شاه نشسته بر صندلی»

مأموریت‌های بزرگ ابوالحسن به‌عنوان نقاشباشی دربار، دو سفارش بود: نخست نقاشی مراسم سلام نوروزی ناصرالدین‌شاه و دوم، تصویرسازی کتاب هزار و یک شب. پرده‌های نقاشی سلام نوروزی — که شبیه نقاشی‌های دیواری عبدالله خان نقاش‌باشی بود — به‌منظور نصب در تالار پذیرایی عمارت نظامیه نقاشی شدند. پیکرها به‌مانند نمونهٔ آثار عبدالله خان در کاخ نگارستان در اندازهٔ واقعی‌اند. اما برخلاف پیکرهای خشک و چوبین و چهره‌های یکسانِ نقاشیِ عبدالله خان، پیکرهای این نقاشی‌ها کاملاً شخصی و هر کدام متفاوت از دیگری نقاشی شده‌اند.[۵۳] این اثر پرکارترین کار ابوالحسن است که به‌سفارش میرزا آقاخان نوری و در سال ۱۲۷۳ ه‍.ق به پایان رسیده‌است.[۵۴] او همراه با شاگردانش چهار سال بر روی آن کار کردند. این نقاشی‌ها اکنون در موزهٔ ایران باستان در تهران نگاه‌داری می‌شوند. این اثر نشان‌دهندهٔ ناصرالدین شاه بر تخت با پسران و وزرایش و با حضور درباریانِ بسیار و فرستادگان خارجی است.[۵۵] همزمان با انجام این نقاشی‌ها، ابوالحسن با همکاری شاگردان خویش، تصویرسازی نسخهٔ خطیِ هزار و یک شب در شش جلد و با ۱۱۳۴ صفحه نقاشی را انجام دادند. این اثر نشان‌دهندهٔ آخرین کوشش‌ها برای پاسبانی و نگاه‌داری سنتِ کتاب‌نگاری ایرانی است.[۵۶] در سال ۱۲۶۹ ه‍.ق از سوی ناصرالدین‌شاه و راهنمایی و نظارت حسینعلی‌خان معیرالممالک، طراحی و نظارت بر تصویرسازیِ ترجمهٔ فارسیِ شش جلدی از کتاب هزار و یک شب را عهده‌دار شد. ساختِ کلیِ کتاب هفت سال میان سال‌های ۱۲۶۹–۱۲۷۶ ه‍.ق توسط چهل و سه نفر از هنرمندان متخصص گوناگون به‌طول انجامید؛[۵۷] که از آن میان، گروهی متشکل از سی و چهار نقاش در مصورسازی کتاب زیر نظر ابوالحسن کار می‌کردند. کتاب در حال حاضر در کتابخانهٔ گلستان نگاه‌داری می‌شود.[۵۸] پس از پایان کار کتاب، ابوالحسن نقاشی‌ای از معیرالممالک درحال تقدیم کتاب به شاه را انجام داد. او به پاس زحمات و حمایت‌های معیرالممالک از او در سفر به اروپا، از او و فرزندانش نقاشی‌های بسیاری انجام داد.[۵۹]

پس از انتصاب به‌عنوان مدیر چاپ و سردبیر رسمی روزنامهٔ دولت از سوی ناصرالدین‌شاه در سال ۱۲۷۷ ه‍.ق، روزنامه تحت هدایت او با فرم و ظاهر چشمگیری بهبود داده شد و با نام جدیدی ارائه شد: روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران؛ وی مجموعه‌ای استادانه دربردارندهٔ پرتره‌های چاپ سنگی ظریف از شاهزادگان و دولتمردان و گاهی اوقات، نمایشی از رویدادهای روزمرهٔ قابل‌توجه را سامان‌دهی کرد.[۶۰] تا پیش از آن، روزنامه — که از اقدامات امیرکبیر بود — وقایعِ اتّفاقیّه نام داشت و ۴۷۱ شماره از آن به‌صورت هفتگی منتشر شده بود. ابوالحسن در شمارهٔ ۴۷۲، نام آن را به روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران تغییر داد و در قطعی بزرگ‌تر و کاغذی مرغوب‌تر چاپ کرد. به‌خاطر جنبهٔ رسمی و دولتی روزنامه، نشان شیر و خورشید بر سرلوحهٔ روزنامه و همین‌طور تصاویری از شاهزادگان و رجال سیاسی و رویدادهای رسمی در هر شماره چاپ می‌شد. این نخستین روزنامهٔ مصور به روش چاپ سنگی در ایران بود.[۶۱]

او در نقاشی رویدادهای معاصر — مانند «مرگ درویش دروغگو در استرآباد» — و نیز طراحی نشانه‌های گرافیکی برای موضوعات دولتی و فرمان‌ها و نگارگری بر روی قلمدان مهارت داشت. از آثارش عبارتند از: «چهرهٔ میرزا آقاخان نوری» (۱۲۷۰ ه‍.ق)، «ناصرالدین‌شاه نشسته بر صندلی» (۱۲۷۶ ه‍.ق)، «مجلس بزم و میزبانان مخمور» (۱۲۷۶ ه‍.ق) و «علامت فرمان همایون» (۱۲۷۷ ه‍.ق).[۶۲]

فهرست آثار صنیع‌الملک
ردیف نگاره نام نگاره، تکنیک اثر، سال آفرینش، مکان نگاه‌داری، توضیحات
سال ۱۲۵۸ ه‍.ق
۱
 
  • «چهرهٔ محمدشاه»
  • تابلوی رنگ روغن
  • ۱۲۵۸ ه‍.ق
  • موزهٔ کاخ گلستان
  • کهن‌ترین اثر شناخته‌شده از ابوالحسن است که دارای رقم و تاریخ است. عبارت رقمِ آن «چاکر جان‌نثار ابوالحسن ثانی غفاری» است.[۶۳] ذکاء می‌گوید این اثر در رنگمایه‌های تیره و کدرْ نقاشی شده، اما مشخص است که بخشی از تیرگی آن به‌خاطر قدمت و مالیدن روغن‌های نامناسب و گردوغبار ایجاد شده و با زدودن روغن‌های تیره، رنگ‌های تابلو جلوه و شفافیت خود را باز می‌یابند.[۶۴]
سال ۱۲۵۹ ه‍.ق
۲
 
  • «خورشیدخانم، دخترعموی پدری ابوالحسن»
  • چهرهٔ آبرنگ به اندازهٔ ۲۰×۱۷ سانتی‌متر
  • ۱۲۵۹ ه‍.ق
  • ظاهراً چهرهٔ مذکور، در الهام‌بخشی به ابوالحسن در نقاشی چهرهٔ دیگر زنان تأثیر داشته‌است.[۶۵] رقم تابلو، عبارت «مشق ابوالحسن ثانی غفاری ۱۲۵۹» است. به‌گمان ذکاء، صنیع‌الملک به‌خاطر مَحرم بودن با وی و نیز زیباییش در آن زمان، وی را به‌عنوان مدل نقاشی‌اش انتخاب می‌کرده‌است. این گمان با شباهت میان چهرهٔ خورشید خانم با دیگر تابلوهای صنیع‌الملک تقویت می‌شود. مانند شباهت چهرهٔ بانوی تابلوی دو دلداده با وی. این موضوع با تاریخ نقاشی هر دو اثر که در یک سال انجام گرفته‌اند، تأیید می‌شود.[۶۶]
۳
 
  • «دلدادگان و مَشّاطه»
  • تابلوی رنگ روغن بزرگ
  • ۱۲۵۹ ه‍.ق
  • کتابخانهٔ کاخ گلستان تهران
  • اثر نشان‌دهندهٔ تصویر تمام‌قد دختر و پسر جوان و پیرزنی با لباس و تزیینات قاجاری است. رقم آن عبارت «غلام جان‌نثار ابوالحسن نقاشباشی سنهٔ ۱۲۵۹» است که نشان می‌دهد اثر به سفارش محمدشاه یا دربار او نقاشی شده‌است.[۶۷]
سال ۱۲۶۰ ه‍.ق
۴
 
  • «شاهزاده و خادمان او»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۶۰ ه‍.ق
  • موزهٔ هنرهای تزیینی تهران
  • اثر نشان‌دهندهٔ شاهزاده‌ای خوش‌سیما در میان خادمان است. در این اثر شیوهٔ ابوالحسن در چهره‌نگاری و قیافه‌شناسی به‌خوبی روشن است.[۶۸] رقم اثر عبارت «چاکر درگاه ابوالحسن کاشانی غفاری ۱۲۶۰» است. این اثر، شیوهٔ آیندهٔ صنیع‌الملک را قدری روشن می‌کند و نشان‌دهندهٔ روحیهٔ ظریف و شوخ او و تمایلش به نمایش حالات درونیِ شخصیت‌های آثارش در چهره‌شان است.[۶۹]
۵
 
  • «تمثال محمدشاه قاجار»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۶۰ ه‍.ق
  • موزهٔ هنرهای تزیینی تهران
  • اثر آبرنگی از محمدشاه با لباس و نشان‌ها و آرایه‌های سلطنتی است که در مجموعه‌ای خصوصی نگاه‌داری می‌شود.[۷۰] عبارت‌های «تصویر مبارک اعلیحضرت شاهنشاه عالم‌پناه محمدشاه قاجار در سن سی و نه سالگی ۱۲۵۸» و «چاکر درگاه ابوالحسن غفاری کاشانی ۱۲۶۰» بر اثر نوشته شده‌است. ذکاء می‌گوید دو تاریخ بر این اثرْ مسئله‌ساز است، چراکه اگر اثر متعلق به سی و نه سالگی محمدشاه باشد، نمی‌تواند در سال ۱۲۶۰ ه‍.ق نقاشی شده باشد، مگر اینکه فرض شود که ابوالحسن این اثر را بر پایهٔ اثرِ پیشینی که در سال ۱۲۸۵ ه‍.ق آفریده‌است، کشیده باشد.[۷۱]
سال ۱۲۶۱ ه‍.ق
۶
  • «چهرهٔ میرزا قهرمان امین لشکر در جوانی»
  • ۱۲۶۱ ه‍.ق
  • موزهٔ هنرهای تزیینی تهران[۷۲]
۷
 
  • «نقاشی عزت‌الله خان شاهسون»
  • آبرنگ به صورت تمام‌قد
  • ۱۲۶۱ ه‍.ق
  • موزهٔ کاخ گلستان[۷۳]
  • رقم تابلو عبارت «چاکر درگاه ابوالحسن غفاری کاشانی سنهٔ ۱۲۶۱» است.[۷۴]
۸
۹
 
  • «بدون عنوان»
  • ۱۲۶۱ ه‍.ق
  • موضوع این اثر مشخص نیست. کارشناسان هنوز این اثر را تحلیل نکرده‌اند. گویا فرمانی حکومتی بر گروهی از علما و روحانیان خوانده می‌شده‌است.[۷۶]
سال ۱۲۶۲ ه‍.ق
۱۰
  • «نیم‌تنهٔ محمدشاه»
  • آبرنگ سیاه‌قلم
  • ۱۲۶۲ ه‍.ق
  • رقم تابلو عبارت «شبیه شاهنشاه جمجاه محمدشاه قاجار خلد الله ملکه» و «نقش ابوالحسن نقاشباشی غفاری ۱۲۶۲» است. با آنکه شیوهٔ اجرا مشابه شیوهٔ صنیع‌الملک است، اما در رقم و اصالتش تردید است.[۷۷]
۱۱
 
  • «تک‌چهرهٔ تمام‌قد ناصرالدین میرزا»
  • پرترهٔ آبرنگ در اندازهٔ ۳۴/۲×۲۱ سانتی‌متر
  • ۱۲۶۲ ه‍.ق
  • ناصرالدین میرزا در هنگام ولیعهدی و چهارده ساله است. رقم تابلو عبارت «تصویر مبارک نواب اشرف والا ولیعهدی دولت ابدمدت در سنهٔ ۱۲۶۲» در بالا و «چاکر درگاه شاهنشاه ابوالحسن غفاری کاشانی ۱۲۶۲» در پایین اثر است.[۷۸]
۱۲
 
 
  • دو «چهره‌نگاری از حاجی میرزا آقاسی»
  • ۱۲۶۲ ه‍.ق
  • دو اثر یکی در موزهٔ هنرهای شرقی مسکو و دیگری در کتابخانهٔ کاخ گلستان نگاه‌داری می‌شوند.
  • دو اثر تفاوت‌های اندکی دارند و از شاهکارهای چهره‌پردازی و شبیه‌نگاری هنر ایران دانسته می‌شوند.[۷۹] در اثر موزهٔ هنرهای شرقی، رقمی به خط تعلیق در سمت چپ و بالای نقاشی نوشته شده که خوانا نیست و در سمت راست رقم «عمل ابوالحسن غفاری نقاشباشی کاشانی سنهٔ ۱۲۶۲» نوشته شده‌است. در اثر دیگر که در کتابخانهٔ بریتانیایی در لندن نگهداری می‌شود، در گوشهٔ چپ و بالای نقاشی، رقم «جناب جلالتمآب اجل اعظم حاجی میرزا آقاسی سلمه الله» و در سمت راست در میانهٔ نقاشی «رقم ابوالحسن غفاری نقاشباشی ... الثانی سنهٔ ۱۲۶۲» نوشته شده‌است. مهدی بهرامی در مجلهٔ ایران امروز و در مقالهٔ «شبیه‌سازی در فنّ نقاشی ایران» شبیه همین نقاشی را تنها با تفاوت لولهٔ کاغذی به‌جای تسبیح در دست به چاپ رسانده‌است.[۸۰]
سال ۱۲۶۳ ه‍.ق
۱۳
 
 
  • «چهرهٔ رحیم خان پیشخدمت و آقا اسماعیل»
  • طرح مدادی کوچک در اندازهٔ ۸/۵×۱۹/۵ سانتی‌متر
  • صفرُ الْمُظَفَّر ۱۲۶۳ ه‍.ق
  • کتابخانهٔ کاخ گلستان[۸۱]
۱۴
 
  • «تصویر تمام‌قد عبدالله خان مستوفی»
  • ۱۲۶۳ ه‍.ق
  • موزهٔ رضا عباسی تهران
  • در سمت چپ نقاشی به خط نستعلیق عبارت «شبیه عالیجاه مقرب الخاقان میرزا عبدالله خان مستوفی خاصه» در داخل یک ترنج و در سمت راست و در حاشیهٔ پایین نقاشی عبارت «رقم ابوالحسن نقاشباشی کاشانی غفاری سنهٔ ۱۲۶۳» نوشته شده‌است.[۸۲]
۱۵
  • «چهرهٔ محمدشاه با لباس و آرایه‌های سلطنتی»
  • اثر آبرنگ سیاه‌قلم
  • ۱۲۶۳ ه‍.ق[۸۳]
  • عبارات «هو الله تعالی، السلطان بن السلطان محمدشاه قاجار خلد الله ملکه و سلطانه» و «رقم ابوالحسن نقاشباشی کاشانی سنهٔ ۱۲۶۳» بر اثر نوشته شده‌است.[۸۴]
۱۶
  • «نیم‌تنهٔ امامقُلی خان عِمادُالدّوله، فرزند محمدعلی میرزا و نوهٔ فتحعلی شاه»
  • تابلوی رنگ روغن
  • بدون رقم و تاریخ
  • پیشتر متعلق به مؤسسهٔ کریستی مانسون و وودز بوده و اکنون متعلق به کتابخانهٔ موزهٔ بریتانیاست.
  • این اثر، پیش از سفر به اروپا نقاشی شده‌است. سن امامقلی در این نقاشی حدود ۳۰ تا ۳۳ سال تصویر شده‌است. با توجه به تولدش در ۱۲۳۰ ه‍.ق و اینکه نسبت به تصویرش در پرده‌های تالار نظامیه، ده سال جوان‌تر به نظر می‌رسد، می‌توان چنین پنداشت که این اثر حدود ۱۲۶۳ ه‍.ق نقاشی شده‌است.[۸۵]
۱۷
  • «دو تصویر تمام‌قد از ناصرالدین میرزا»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ کوچک
  • ۱۲۶۳ ه‍.ق
  • یکی از آثار در موزهٔ بریتانیا و دیگری در موزهٔ کاخ گلستان نگاه‌داری می‌شود.
  • این اثر، پیش از سفر به اروپا نقاشی شده‌است.[۸۶] یحیی ذکاء در ابتدا به‌خاطر رقم و تاریخ نداشتن نسخهٔ کاخ گلستان، در انتساب آن به صنیع‌الملک تردید داشته‌است. اما سپس‌تر با مشاهدهٔ نسخه‌ای دوم در موزهٔ بریتانیا که از سوی رابینسن به صنیع‌الملک منتسب شده بود، در صحت انتساب خویش مطمئن شد. رابینسن تاریخ نسخهٔ نخست را حدود ۱۲۶۱–۱۲۶۲ ه‍.ق تعیین کرده، اما ذکاء می‌گوید اثر دیرتر و حدود ۱۲۶۳ ه‍.ق نقاشی شده چراکه چهرهٔ ناصرالدین میرزا در نقاشی سال ۱۲۶۲ ه‍.ق جوان‌تر از این اثر دیده می‌شود. ذکاء در ادامهٔ نظر رابینسن می‌گوید احتمالاً این دو نسخه پایهٔ همان نقاشی‌ای باشد که معیرالممالک از آن یاد می‌کند. ذکاء می‌گوید چهرهٔ ناصرالدین میرزا در این آثار، بسیار به چهرهٔ تابلوی رنگ روغن در کاخ گلستان شباهت دارد و احتمالاً از روی عکس گرفته‌شده از ناصرالدین میرزا توسط ریشارخان نقاشی شده‌است.[۸۷]
سال ۱۲۶۷ ه‍.ق
پس از بازگشت از ایتالیا
۱۸
۱۹
  • «بانویی ایرانی با لباس فرنگی»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۶۷ ه‍.ق
  • در قسمت بالا و چپ به خط نستعلیق با حاشیهٔ طلااندازی عبارت «رقم ابوالحسن غفاری نقاشباشی کاشانی در دارالسلطنهٔ اصفهان سمت ترسیم پذیرفت فی شهر شوال سنهٔ ۱۲۶۷» نوشته شده‌است.[۹۰]
۲۰
  • «دو دلدادهٔ جوان»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۱۹/۵×۲۷/۵ سانتی‌متر
  • ۱۲۶۷ ه‍.ق
  • رقم «بندهٔ درگاه ابوالحسن غفاری ۱۲۶۷» بر نقاشی نوشته شده‌است.[۹۱]
۲۱
  • «چهرهٔ علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ تقریبی ۲۵×۳۵ سانتی‌متر
  • ۱۲۶۷ ه‍.ق
  • این اثر از شاهکارهای ابوالحسن دانسته می‌شود.[۹۲] در بالای سر اعتضادالسّلطنه عبارت «نواب مستطاب اعظم افخم علیقلی میرزا دام اقباله در سن سی و سه سالگی» و زیر پایش عبارت «رقم میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی غفاری کاشانی» نوشته شده‌است. در زیر پای دو نفر دیگر، نام‌شان با عبارات «میرزا عبدالله پیشخدمت‌باشی» و «میرزا اسمعیل منشی کتابدار» نوشته شده‌است. نقاشی تاریخ ندارد ولی با توجه به سن اعتضادالسّلطنه و تولدش در حدود سال ۱۲۳۴ ه‍.ق، سال نقاشی ۱۲۶۷ ه‍.ق به‌دست می‌آید.[۹۳]
۲۲
  • «شبیه عبدُالْعلی خان»
  • ۱۲۶۷ ه‍.ق
  • بر اثر عبارت «شبیه عالیجاه عبدالعلی خان پیشخدمت سرکار اعلیحضرت اقدس شهریاری روح العالمین فداه است در سن ۲۳ سالگی رقم ابوالحسن غفاری نقاشباشی به تاریخ رجب المرجب سنهٔ ۱۲۶۷» نوشته شده‌است.[۹۴]
۲۳
 
  • «طرح سیاه‌قلم چهار رأس گاو»
  • اثر آبرنگ سیاه‌قلم
  • ۱۲۶۷ ه‍.ق
  • روشن است که پیش‌طرح و اتودی برای نقاشی‌ای بزرگ‌تر بوده‌است. روی اثر عبارت «رقم کمترین ابوالحسن کاشانی ۱۲۶۷» نوشته شده‌است. بر حاشیهٔ بیرون از قاب دور اثر، با خط دیگری عبارت «کار صنعی‌الملک است» افزوده شده‌است.[۹۵]
سال ۱۲۶۸ ه‍.ق
۲۴
 
  • «چهرهٔ فرّخ‌خان امینُ‌الدّولهٔ غفاری، از بستگان معروف ابوالحسن»
  • اندازهٔ تقریبی ۳۹×۲۴/۹۵ سانتی‌متر
  • ۱۲۶۸ ه‍.ق
  • این اثر از کارهای شاخص ابوالحسن است.[۹۶] ذکاء به‌نقل از مقالهٔ سید محمدتقی مصطفوی در مجلهٔ نقش و نگار آورده که مصطفوی تاریخ نقاشی را حدود سال‌های ۱۲۶۸ و ۱۲۶۹ ه‍.ق دانسته‌است. در میانهٔ نقاشی و سمت راست عبارت «رقم ابوالحسن نقاشباشی» نوشته شده‌است.[۹۷]
۲۵
 
  • «شبیه فرزندان فرخ‌خان امین‌الدّولهٔ غفاری به‌ترتیب از راست به چپ: محمدحسین خان، نصرالله خان و محمدحسن خان»
  • اندازهٔ ۱۹×۲۳ سانتی‌متر
  • ۱۲۶۸ ه‍.ق
  • ذکاء به‌نقل از مصطفوی گزارش می‌کند که این نقاشی تاریخ و امضا ندارد و ناتمام است، اما با قرینهٔ نقاشی امین‌الدّوله تاریخ آن را می‌توان ۱۲۶۸ ه‍.ق درنظر گرفت.[۹۸]
۲۶
 
  • «تصویر مرد قاجاری»
  • ۱۲۶۸ ه‍.ق[۹۹]
  • برخی این تصویر را به امیرکبیر منسوب می‌کنند. به‌گفتهٔ ذکاء، داستان باقی نبودن تصویری از امیرکبیر و ترسیم و ارائهٔ طرحی ساده برای تکمیل یک نقاشی به صنیع‌الملک توسط ناصرالدین‌شاه از این تصویر سرچشمه گرفته‌است، زیرا نبودن تصویری از امیرکبیر با توجه به نقاشی از او در زمان حیاتش توسط محمدابراهیم نقاشباشی، نادرست است. ذکاء در ادامه با مقایسهٔ دو اثر و اختلاف‌های آن‌ها به این نتیجه می‌رسد که این اثر، چهرهٔ امیرکبیر نیست.[۱۰۰]
۲۷
  • «تک‌چهرهٔ حاجی میرزا آقاسی»
  • ۱۲۶۸ ه‍.ق
  • ذکاء می‌گوید احتمالاً این اثر سفارشی بوده و یا به منظور ویژه‌ای از کارهای قبلی خویش نسخه‌برداری شده باشد. چون در آن هنگام حاجی میرزا درگذشته بود و محبوبیتی هم نداشت که صنیع‌الملک از روی علاقه آن را نقاشی کرده باشد.[۱۰۱]
۲۸
  • «دو شبیه از حسینعلی خان معیرالممالک»
  • آثار آبرنگ
  • ۱۲۶۸ ه‍.ق
  • یکی از آثار در موزهٔ محسن مقدم و دیگری در حراجی در لندن عرضه شد.
  • ذکاء می‌گوید احتمالاً اثر دوم از صنیع‌الملک نیست چون اختلاف‌های در تزیینات و نیز خطاهای فنی دارد. در هر دو اثر و در زیر شاخه‌های درخت به خط نستعلیق عبارت «رقم ابوالحسن نقاشباشی کاشانی در سنهٔ ۱۲۶۸» نوشته شده‌است. در اثر نخست در بالای فضای بیرون ارسی و در داخل یک ترنج عبارت «هو الله، تمثال معیرالممالک» و دو بیت شعر به نستعلیق نوشته شده‌است:
خانی که خزانه در کف همت اوستنقش فلک از کارگه دولت اوست
نقاش چگونه صورتش می‌بکشدزیرا که معانی همه در صورت اوست[۱۰۲]
۲۹
 
  • «کشمکش عظیم داروغهٔ اصفهان با دو برپاکنندهٔ بساط عیش و عشرت»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۶۸ ه‍.ق
  • موزهٔ کاخ گلستان
  • اثری پرکار است که مضمونی هزل‌گونه دارد. در این اثر، تأثیر نقاشی و لیتوگرافی‌های اروپایی در چهره، لباس و حرکات همراهان داروغه دیده می‌شود.[۱۰۳] در گوشهٔ سمت چپ اثر نوشته شده‌است: «صورت عظیم خان اصفهانی که در حکومت محمدحسین خان، داروغهٔ اصفهان بود، از قضا روزی خبر آوردند که دو نفر از اتراک، مجلس شربی چیده‌اند و... دارند. عظیم خان با جمعیت کثیری می‌رود با تدارک شکار کردن، آنها را بگیرد. آنها خبردار شده دست بر قمه کرده حمله به عظیم خان و سپاه او کردند. عظیم خان چون این دو نفر را دیده یک دفعه خود و همراهانش به در غلطیدند. رقم چاکر درگاه شاهنشاه ابوالحسن غفاری نقاشباشی کاشانی در بیست و ششم ماه مبارک رمضان، صورت اتمام پذیرفت سنهٔ ۱۲۶۸» ذکاء می‌گوید چهره‌های خنده‌آوری در لابه‌لای جمعیت دیده می‌شود که از دلقک‌ها و کمیک‌های اروپایی الهام گرفته شده و ظاهراً صنیع‌الملک آنها را از لیتوگرافی‌های اروپایی گرفته و در کارش آورده‌است.[۱۰۴]
سال ۱۲۶۹ ه‍.ق
۳۰
  • «آغاز کار کتاب‌سازی هزار و یک شب»
  • آثار آبرنگ
  • ۱۲۶۹ ه‍.ق
  • کتابخانهٔ کاخ گلستان
  • این اثر ترجمهٔ فارسی از عربی توسط مُلّا عبدُاللَّطیف طَسوجی و به‌دستور بهمن میرزا حاکم آذربایجان است. سروش اصفهانی اشعار عربی‌اش را به نظم فارسی درآورده‌است. نخستین بار در سال ۱۲۶۱ ه‍.ق به خوشنویسی میرزا علی خوشنویس در تبریز چاپ سنگی شد. ناصرالدین‌شاه پس از سلطنت دستور کتاب‌سازی‌اش را داد. دوستعلی خان معیرالممالک مأمور فراهم‌آوری مقدمات و سرپرستی کتاب‌سازی شد. همان ترجمه توسط میرزا محمدحسین تهرانی دوباره خوشنویسی شد؛ صنیع‌الملک با سرپرستی ۳۴ نقاش، میرزا عبدالوهاب با سرپرستی تذهیب‌گران، میرزا علی محمد با سرپرستی ترصیع‌گران، میرزا علی صحاف با سرپرستی صحافان و میرزا احمد که سازندهٔ جلدهای روغنی بود، کار کتاب‌سازی آن را به انجام رساندند. همزمان به خوشنویسی کار نقاشی و تذهیب و تجلید پیش می‌رفت. درمجموع ۴۲ هنرمند در مدت ۷ سال این اثر را به انجام رساندند. اندازهٔ این اثر ۳۰×۴۵ سانتی‌متر است. از مجموع ۲۲۸۰ صفحهٔ کتاب، ۱۱۴۲ صفحه متن، ۱۱۳۴ صفحه تصویر و چهار صفحه سفید است. بیش از ۳۶۰۰ مجلس در ۱۱۳۴ صفحهٔ تصویر نقاشی شده‌است. این اثر گذشته از ویژگی‌های طراحی و رنگ‌آمیزی، نمایشگر ویژگی‌های فرهنگی و مردمی ایران در ربع سوم سدهٔ سیزدهم هجری قمری است، چراکه صنیع‌الملک مبنای طراحی فضای اثر را اوضاع زندگی مردم در روزگار خویش قرار داده و بر خلاف نمونه‌های اروپایی که فضا را دوران داستان‌ها در نظر گرفته‌اند عمل کرده‌است.[۱۰۵]
۳۱
سال‌های ۱۲۷۰ و ۱۲۷۱ ه‍.ق
۳۲
 
  • «حسینعلی خان با هزار و یک شب»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۰ ه‍.ق
  • در سمت راست و بالا عبارت «صورت عالیجاه مقرب الخاقان حسینعلی خان معیرالممالک» به خط نستعلیق و در پایین آن عبارت «رقم ابوالحسن غفاری نقاشباشی سنهٔ ۱۲۷۰» نوشته شده‌است.[۱۰۶]
۳۳
  • «شبیه سیف‌الله میرزا»
  • اثر آبرنگ
  • اثر بدون رقم و تاریخ است.
  • ذکاء می‌گوید امینه پاکروان این اثر را به‌اشتباه تصویر یکی از وزرای آقامحمدشاه می‌داند، اما احتمالاً اثر متعلق به سیف‌الله میرزا، چهل و دومین پسر فتحعلی شاه است. در پرده‌های تالار نظامیه نیز تصویر او در سمت چپ علیقلی میرزا دیده می‌شود که سنش کمی بیشتر است. ازاین‌رو می‌توان نتیجه گرفت که این اثر دو تا سه سال پیش از آغاز و پایان نقاشی‌های نظامیه نقاشی شده‌است.[۱۰۷]
۳۴
  • «تصویرهای خاندان معیرالممالک»
  • صنیع‌الملک چندین اثر از نیاکان حسینعلی خان به‌عنوان سپاسگزاری و قدرشناسی نسبت به پشتیبانی‌های وی از خودش برای وی نقاشی کرده که همه در اختیار او بوده‌است.[۱۰۸]
۳۵
 
  • «حسینعلی خان معیر و پسرش»
  • اثر آبرنگ
  • اثر بدون رقم و تاریخ است.
  • چهرهٔ حسینعلی خان دقیقاً مانند دیگر نقاشی‌ها از اوست. اثر بدون رقم و تاریخ است و ازاین‌رو رابینسن آن را منسوب به صنیع‌الملک دانسته‌است. ذکاء می‌گوید با توجه به وجود اصل اثر در مجموعه‌ای خانوادگی ایرانی منتسب به خاندان معیری در پاریس، در اصالتش تردیدی نیست.[۱۰۹]
۳۶
 
  • «دو تک‌چهرهٔ تمام‌قد از دوستعلی خان نظامُ‌الدّوله»
  • دو اثر آبرنگ
  • حدود سال‌های ۱۲۷۰–۱۲۷۱ ه‍.ق
  • اثر نخست در پاریس به فروش رفته و اثر دوم در اختیار خاندان معیری در تهران است.
  • پرترهٔ نخست در اندازهٔ ۲۴×۳۵ سانتی‌متر است. به‌گفتهٔ یحیی ذکاء، کارشناسان اروپایی شخصیت اثر و نقاش آن را نشناخته‌اند و آن را نجیب‌زاده‌ای اروپایی معرفی کرده‌اند و به جزئیات تصویر دقت نکرده‌اند. اما روشن است که شخصیت و نقاش این اثر، دوستعلی خان و صنیع‌الملک هستند. این موضوع را پرترهٔ دوم که در کتاب رجال عصر ناصری چاپ شده، به اثبات می‌رساند.[۱۱۰]
۳۷
  • «چهرهٔ فرزند دوستعلی خان، دوست‌محمد خان»
  • اثر رنگ روغن
  • حدود سال‌های ۱۲۷۰–۱۲۷۱ ه‍.ق
  • این اثر از بین رفته‌است.[۱۱۱]
۳۸
  • «تصویرهای میرزا آقاخان نوری»
  • سه اثر آبرنگ
  • سال‌های ۱۲۷۰ و ۱۲۷۱ ه‍.ق
  • دو اثر در سال ۱۲۷۰ ه‍.ق که بر یکی رقم «ابوالحسن نقاشباشی غفاری کاشانی» نوشته شده و اندازه‌اش ۱۸/۵×۲۸ سانتی‌متر است. اثر سوم مربوط به سال ۱۲۷۱ ه‍.ق رقمش «ابوالحسن نقاشباشی کاشانی» است.[۱۱۲]
سال ۱۲۷۲ ه‍.ق
۳۹
  • «چهرهٔ جوانی ناصرالدین شاه»
  • ۱۲۷۲ ه‍.ق
  • در یک مجموعهٔ خصوصی
  • این اثر از کارهای برجسته و استادانهٔ ابوالحسن دانسته می‌شود.[۱۱۳][۱۱۴]
سال ۱۲۷۳ ه‍.ق
۴۰
 
  • «چهرهٔ ناصرالدین شاه در بیست و شش سالگی»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • موزهٔ هنرهای تزیینی تهران[۱۱۵]
  • رقم اثر «ابوالحسن غفاری ۱۲۷۳» است.[۱۱۶]
۴۱
  • «چهرهٔ کیومرث میرزا مُلک‌آرا»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • در یک مجموعهٔ خصوصی[۱۱۷]
  • رقم اثر عبارت‌های «شبیه نواب اشرف والا ابوالملوک ایلخانی قاجار کیومرث میرزا ملک‌آرا» و «ابوالحسن غفاری نقاشباشی کاشانی ۱۲۷۳» است.[۱۱۸]
۴۲
 
  • «شبیه عباسقلی خان مُعتَمِدُالدّوله»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • از آثار استادانهٔ ابوالحسن به‌شمار می‌رود.[۱۱۹] عکس سیاه و سفید اثر در مقاله‌ای نوشتهٔ مهدی بهرامی در مجلهٔ ایران امروز چاپ شده‌است.[۱۲۰]
۴۳
 
 
  • «شمایل علی بن ابی‌طالب»
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • این اثر در میان «نشان تمثال» قرار دارد و ناصرالدین شاه آن را به گردن خویش می‌آویخت.[۱۲۱] روزنامهٔ وقایع اتفاقیه در آن زمان دربارهٔ این اثر نوشته که ناصرالدین‌شاه برای قدردانی از صنیع‌الملک به‌خاطر این اثر، یک جعبهٔ رنگ طلاکاری الماس‌نشان با طرح شیر و خورشید به وی هدیه کرد. سپس ناصرالدین‌شاه این تمثال را میان «نشان تمثال» — که تا پیش از آن تصویر پدران پادشاهان قاجار در آن قرار می‌گرفت — جای داد و بر گردن آویخت. در مُنتَظَمِ ناصری آمده‌است که ناصرالدین‌شاه سفارش این اثر را بر اساس تمثال علی بن ابی‌طالب که از گذشته موجود بوده به صنیع‌الملک داده‌است و پس از اتمام اثر، در بیست و هفتم ربیع‌الاول سال ۱۲۷۳ ه‍.ق آن را به گردن آویخت و جشن و سلام عام برگزار کرد. در این مراسم اشعاری سروده توسط شاعران خوانده شد.[۱۲۲]
۴۴
 
 
  • «شمایل پیامبر اسلام»
  • حدود ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • تاریخ این اثر مشخص نیست اما احتمالاً هم‌زمان با اثر «شمایل علی بن ابی‌طالب» است. این اثر بسیار ظریف است. در آغاز هر ماه و هنگام دیدن هلال ماه، آن را برای شاه می‌آوردند و شاه چشمان بسته‌اش را بر آن می‌گشود.[۱۲۳]
۴۵
 
  • «شبیه محمدناصر خان ظَهیرُالدّوله»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۱۹/۸×۲۶/۸ سانتی‌متر
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • از آثار استادانهٔ ابوالحسن به‌شمار می‌رود. رقم اثر عبارت «شبیه عالیجاه مقرب الخاقان ایشیک آقاسی‌باشی محمدناصرخان رقم ابوالحسن نقاشباشی کاشانی غفاری» است.[۱۲۴]
۴۶
 
  • «تصویر میرزا علی‌اکبر نوازندهٔ تار و گروهی از شاگردانش»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • در اختیار علی‌اکبر شهنازی
  • بر اثر عبارت «صورت مجلس مرحوم آقا علی‌اکبر است که در سال هزار و دویست و هفتاد و سه میرزا ابوالحسن خان صنیع‌الملک کشیده» نوشته شده‌است. نام صورت‌های در اثر نیز در سمت چپ و به خط نستعلیق ریز چنین نوشته‌است: «میرزا عبدالله خان علاءالملک، مسعود میرزا، حسن خان، میرزا حیدرعلی سرهنگ، علی‌اکبر بازیگر، سلطان خانم، کوکب خانم».[۱۲۵]
۴۷
  • «تصویر میرزا زکی و میرزا محمدتقی»
  • سه اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • ذکاء به‌نقل از کتاب احوال و آثار نقاشان قدیم ایران نوشتهٔ محمدعلی کریم‌زادهٔ تبریزی سه اثر را گزارش می‌کند: اثر نخست تصویر آبرنگ تکه‌ای از جوان مستوفی در کادری بیضی که رقم «خلف مهین میرزا محمدتقی میرزا زکی در سن هفده سالگی»، و در سمت چپ و بالا نیز رقم «ابوالحسن خان نقاشباشی ۱۲۷۳» دیده می‌شود. اثر دوم تصویر آبرنگ میرزا محمدتقی مستوفی است. رقم اثر عبارت‌های «مقرب دربار گردون‌اقتدار میرزا محمدتقی در سن چهل و هشت سالگی» و «رقم میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی سنهٔ ۱۲۷۳» و به خط نستعلیق است. اثر سوم تصویر درویش با عبارت «رقم میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی سنهٔ ۱۲۷۳» است. اندازهٔ این اثر ۲۵×۳۵ سانتی‌متر است.[۱۲۶]
۴۸
  • «تصویر معین‌الدین میرزا»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • به‌گفتهٔ ذکاء احتمالاً صنیع‌الملک این اثر را پس از درگذشت معین‌الدین میرزا برای تسلی ناصرالدین‌شاه نقاشی کرده‌است.[۱۲۷]
۴۹
 
  • «تصویر نیم‌تنهٔ مستوفی‌الممالک»
  • دو اثر آبرنگ
  • حدود ۱۲۷۳ یا ۱۲۷۴ ه‍.ق
  • موزهٔ ملک تهران
  • به‌گفتهٔ ذکاء احتمالاً صنیع‌الملک اصل این اثر را برای پرده‌های تالار نظامیه نقاشی کرده‌است و سپس دیگران لباس شخصیت را رنگ‌آمیز و کامل کرده‌اند. جالب آن است که با وجود طراحی اولیهٔ اثر برای تالار نظامیه، اما در اثر نهایی پردهٔ تالار اثری از این طرح نیست. به‌گمان ذکاء سبب این موضوع رقابت میان میرزا آقاخان نوری و امیرکبیر بوده چراکه مستوفی‌الممالک نیز از پرورش‌یافتگان امیرکبیر بوده‌است و این موضوع سبب شده تا آقاخان نوری به وجود این چهره در تالار کاخ فرزندش رضایت ندهد. دومین اثر از مستوفی‌الممالک آبرنگی است که مدتی پس از اثر نخست انجام شده زیرا چهرهٔ وی اندکی مسن‌تر دیده می‌شود.[۱۲۸]
سال ۱۲۷۴ ه‍.ق
۵۰
 
  • «تصویر ناصرالدین‌شاه جوان»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۱۷×۲۲ سانتی‌متر
  • ۱۲۷۳ ه‍.ق
  • موزهٔ ملک تهران
  • این اثر در سال هشتم پادشاهی ناصرالدین‌شاه کشیده شده‌است. این نخستین چهرهٔ نقاشی‌شده از ناصرالدین‌شاه توسط صنیع‌الملک پس از سلطنت است. عبارت «السلطان بن السلطان ناصرالدین‌شاه قاجار» در سمت راست تصویر شاه و عبارت «رقم ابوالحسن نقاشباشی ۱۲۷۴» در ترنجی کوچک در پایین نقاشی نوشته شده‌است.[۱۲۹]
۵۱
 
سلام نوروزی
 
 
 
 
 
 
۵۲
  • «دیگر تک‌چهره‌ها»
  • آثار آبرنگ
  • ۱۲۷۴ ه‍.ق
  • یک مجموعهٔ خصوصی
  • شماری تک‌چهرهٔ نیم‌تنهٔ آبرنگی موجود است که احتمالاً بیشترشان برای پرده‌های نظامیه طراحی شده‌اند، اما به دلایل گوناگون مانند شخصیت و مقام پایین یا عدم وجود فضای کافی بر پرده‌ها، به آثار نهایی منتقل نشده‌اند. از مجموعه عبارتند از: شبیه دوستعلی خان پیشخدمت پسر معیرالممالک، میرزا هاشم خان پیشخدمت کاشی غفاری (برادر فرخ خان)، رحیم خان تبریزی پیشخدمت، حاجی علیخان حاجِبُ‌الدّوله فراشباشی، میرزا علی‌اکبر قَوامُ‌الدّوله، حسنعلی خان افشار پیشخدمت که این آثار در موزهٔ هنرهای ملی نگه‌داری می‌شوند؛ تک‌چهرهٔ نیم‌تنهٔ غلامحسین خان پیشخدمت، میرزا اسماعیل پیشخدمت سلام، حاجی محمد بیک ابری، آقا جبار پیشخدمت تبریزی، آقا عبدالله رختدار (پسر آقا محمدحسن) که این آثار در موزهٔ دوران اسلامی نگه‌داری می‌شوند؛ دو تک‌چهره از فرخ خان امین‌الدّوله یکی در موزهٔ ملک تهران و دیگری در اختیار خانوادهٔ غفاری است؛ و تک‌چهره‌ای مدادی میرزا هاشم خان برادر فرخ خان که در اختیار خانوادهٔ غفاری است.[۱۳۱]
۵۳
 
  • «تصویر محمدابراهیم سهام‌الملک همراه با گروهی از سرداران دسته‌های نظامی»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۳۷×۴۶ سانتی‌متر
  • ۱۲۷۴ ه‍.ق
  • یک مجموعهٔ خصوصی[۱۳۲]
  • اشخاص در اثر از راست به چپ عبارتند از: «عالیجاه میرزا عبدالوهاب خان سرهنگ فوج اصفهانی»، «عالیجاه ابوالقاسم خان سرهنگ فوج چهارمحالی» و «عالیجاه حاجی محمدباقر خان سرهنگ فوج فریدنی». عبارت «رقم ابوالحسن نقاشباشی غفاری کاشانی سنهٔ ۱۲۷۴» بر اثر نوشته شده‌است.[۱۳۳]
۵۴
 
  • «چهرهٔ علیقلی خان امیر پنجه»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۴ ه‍.ق
  • موزهٔ رضا عباسی تهران[۱۳۴]
  • عبارت «شبیه سرکار مقرب الخاقان علیقلی خان امیرپنجه و آجودان کل عساکر منصورهٔ نظام و غیرنظام رقم ابوالحسن نقاشباشی کاشانی ۱۲۷۴» نوشته شده‌است.[۱۳۵]
سال ۱۲۷۵ ه‍.ق
۵۵
  • «تصویر کودکی دوست‌محمد خان معیرالممالک»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۵ ه‍.ق
  • مجموعهٔ محسن مقدم
  • محسن مقدم شخصیت اثر را معیرالممالک می‌دانسته اما بر او روشن نبود که کدام تن از معیرالممالک‌ها بوده‌است. ذکاء با توجه به شواهد تاریخی دربارهٔ سن و زندگی حسینعلی خان، دوستعلی خان نظام‌الدّوله و دوستعلی خان دیگری، به این نتیجه می‌رسد که این شخص، دوست‌محمد خان معیرالممالک است که در سال ۱۲۷۳ ه‍.ق متولد شده و چون اثر دو سالگی وی را نشان می‌دهد، درنتیجه تاریخ نقاشی اثر حدود ۱۲۷۵ ه‍.ق است. این تنها اثر آبرنگی است که از سال ۱۲۷۵ ه‍.ق در دست است.[۱۳۶]
سال ۱۲۷۶ ه‍.ق
۵۶
  • «تصویر هوبره»
  • اثر آبرنگ
  • صفر ۱۲۷۶ ه‍.ق
  • نخستین اثر در این سال است. ناصرالدین‌شاه در چمن اوجان دستور آن را داد. عبارت «رقم ابوالحسن نقاشباشی حسب‌الامر در چمن اوجان ساخته شد فی شهر صفر ۱۲۷۶» بر نقاشی نوشته شده‌است.[۱۳۷]
۵۷
 
  • «چهرهٔ عَبدُالصَّمَد میرزا عِزُّالدّوله، برادر شانزده سالهٔ ناصرالدین شاه»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۶ ه‍.ق
  • موزهٔ کاخ گلستان
  • اثری پرکار است که عبدالصمد میرزا را در جمعی از سیزده نفر همراهان او نشان می‌دهد. در رعایت اصول پرسپکتیو در آن خطا دیده می‌شود، اما روانشناسی ابوالحسن و نمایش حالات درونی افراد تحسین‌برانگیز است.[۱۳۸] ذکاء دربارهٔ علت عدم رعایت پرسپکتیو و ترکیب‌بندی و تناسب، می‌گوید ظاهراً صنیع‌الملک تنها نمایش چهره‌ها و قیافه‌های گوناگون را در نظر داشته‌است. در قسمت بالا و سمت چپ نقاشی عبارت «حسب‌الامر سرکار اعلیحضرت اقدس همایون شهریاری ارواحنا فداه در چمن سلطانیه سمط (؟) انجام پذیرفت» و در میانه نقاشی و پایین عبارت بالا، عبارت «هو الله رقم نقاشباشی غفاری کاشانی سنهٔ ۱۲۷۶» نوشته شده‌است.[۱۳۹]
۵۸
 
  • «تقی خان پسر محمدعلی خان سرهنگ»
  • اثر آبرنگ
  • ۱۲۷۶ ه‍.ق
  • موزهٔ کاخ گلستان
  • نمایش تقی خان با جثه‌ای درشت و چاق و بی‌تناسب و مورد تمسخر واقع شدنش از سوی پنج کودک، نشان از شوخ‌طبعی و طنزپردازی ابوالحسن دارد.[۱۴۰] این اثر نیز در چمن سلطانیه نقاشی شده‌است. بر اثر رقم نقاش دیده نمی‌شود، اما در پایین نقاشی از سوی فرد معرفی‌کنندهٔ کودکان در اثر به خط تحریری نوشته شده‌است: «این شکلها را هنگامی که سرکار بندگان اعلیحضرت قدرقدرت اقدس همایون شاهنشاهی روحی و روح‌العالمین فداه در چمن سلطانیه تشریف‌فرما بودند در سنهٔ ۱۲۷۶ حسب‌الامر میرزا ابوالحسن صنیع‌الملک کشیده‌اند».[۱۴۱]
۵۹
 
  • «میرزا ابوالفضل طبیب و بیمار»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۴۵×۵۰ سانتی‌متر
  • ۱۲۷۶ ه‍.ق
  • موزهٔ هنرهای تزیینی تهران
  • اثر دارای چهره‌های بسیاری است و میرزا ابوالفضل را در حالی نشان می‌دهد که زنان بسیاری بر گرد او هستند.[۱۴۲] با توجه به چاپ نیم‌تنه‌ای از ابوالفضل طبیب در شمارهٔ ۴۹۹ روزنامهٔ دولت علیهٔ ایران در تاریخ ۱۰ ربیع‌الاول ۱۲۷۸ ه‍.ق، هیچ شکی در شخصیت این اثر نیست. عبارت «رقم ابوالحسن نقاشباشی ۱۲۷۶» بر اثر نوشته شده‌است. ذکاء می‌گوید مشهور شده که شخصیت بیمار در این اثر، آقاخان محلاتی است، اما به دلایلی این گفته درست نیست.[۱۴۳]
۶۰
 
  • «چهرهٔ امامقلی میرزا عمادالدّوله»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۳۲×۲۳ سانتی‌متر
  • ۱۲۷۶ ه‍.ق
  • این اثر در مرقع شمارهٔ ۴۹۳۸ کتابخانهٔ موزهٔ بریتانیا در قابی جداگانه نگه‌داری می‌شود.[۱۴۴]
۶۱
  • «چهرهٔ آقا یوسف همدانی»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۲۳×۴۷ سانتی‌متر
  • ۱۲۷۶ ه‍.ق
  • امانت از سوی سیسیل ادواردز به موزهٔ لندن
  • ذکاء می‌گوید از طریق کتاب نقاشی‌های مینیاتور ایران نوشته بینون و ویلکینسن و گری از وجود این اثر آگاهی یافته‌است. «رقم ابوالحسن غفاری کاشانی ۱۲۷۶» بر اثر نوشته شده‌است.[۱۴۵]
۶۲
  • «پایان کار کتاب‌سازی هزار و یک شب»
  • ۱۲۷۶ ه‍.ق
سال ۱۲۷۷ ه‍.ق
۶۳
  • «روزنامهٔ دولت علّیهٔ ایران»
  • چاپ سنگی
  • ۱۲۷۷ تا ۱۲۸۳ ه‍.ق
  • دانش‌اندوزی ابوالحسن دربارهٔ چاپ سنگی در اروپا سبب شد تا در سال ۱۲۷۷ ه‍.ق از سوی ناصرالدین‌شاه و علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، به ریاست دارالطباعه و ادارهٔ امور چاپ و انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه منصوب شود. تا آن هنگام ۴۷۱ شماره از این روزنامه چاپ شده بود. بنا به درخواست شاه قرار شد ابوالحسن در هر شماره تصویری از رجال و شخصیت‌های درباری و مملکتی و چشم‌اندازها و ساختمان‌های تهران و نیز بعضی رویدادها را نقاشی و در روزنامه چاپ کند. نام روزنامه از شمارهٔ ۴۷۲ توسط ابوالحسن به دولت علیهٔ ایران تغییر یافت و در قطع بزرگ‌تر و خط و کاغذی بهتر چاپ شد. با توجه به رسمی و دولتی بودن روزنامه، در هر شماره سرلوح شیر و خورشید به چاپ می‌رسید. در شمارهٔ ۴۷۳ به‌تاریخ پنجشنبه ۲۶ صفر ۱۲۷۷ ه‍.ق تصویری از خود ابوالحسن با متنی دربارهٔ او به چاپ رسیده‌است. در پایین تصویر ابوالحسن نیز، طرحی از دستگاه چاپ سنگی نیز چاپ شده‌است. مطالب روزنامه جدا از خبرهای دربار، تهران و دیگر نقاط کشور، گاهی دربردارندهٔ ترجمه‌ای از مطالب روزنامه‌های اروپایی و آمریکایی بود. طرح اولیهٔ نقاشی‌های روزنامه توسط شخص ابوالحسن پرداخته می‌شد و سپس شاگردان آن‌ها را برای چاپ آماده می‌کردند. آثار این فهرست دربردارندهٔ نقاشی‌هایی از سال‌های ۱۲۷۷ تا ۱۲۸۰ ه‍.ق است.[۱۴۶]
۶۴
  • «عروسی آقاعبدالله»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۲۰/۳×۲۹/۲ سانتی‌متر
  • ۱۲۷۷ ه‍.ق
  • ذکاء می‌گوید احتمالاً این اثر کمی پیش از اشتغال به روزنامهٔ دولت علیهٔ ایران نقاشی شده و در آن نشان گرفتاری‌های ذهنی دیگر در شیوهٔ قلمزنی دیده می‌شود و گویا صنیع‌الملک در به‌پایان بردن آن عجله داشته‌است. رقم اثر «ابوالحسن نقاشباشی غفاری ۱۲۷۷» به خط نستعلیق سیاه است.[۱۴۷]
۶۵
  • «ناصرالدین‌شاه و معیرالممالک»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۳۰×۴۰ سانتی‌متر
  • ۱۲۷۷ ه‍.ق
  • مجموعهٔ آندره گدار
  • این اثر در سال ۱۳۲۷ ه‍.ش در نمایشگاه هنرهای ایران در موزهٔ چرنوسکی پاریس به نمایش گذاشته شده بود. ذکاء می‌گوید در توصیف اثر در کاتالوگ روشن نیست که منظور از معیرالممالک کدام تن از این خانواده است؛ اما با توجه به شواهد و درج لقب «صنیع‌الملک» بر نقاشی این نتیجه به‌دست می‌آید که این شخص کسی جز دوستعلی خان معیرالممالک نمی‌تواند باشد.[۱۴۸]
۶۶
 
 
  • «شکارگاه‌های ناصرالدین شاه»
  • مرقع آبرنگ شمارهٔ ۱۶۵۰ در اندازهٔ ۱۵/۵×۲۱/۵ سانتی‌متر
  • از ۱۲۷۴ تا ۱۲۷۷ ه‍.ق
  • کتابخانهٔ پیشین سلطنتی تهران
  • این اثر ۳۹ مجلس دارد که صحنه‌های شکار ناصرالدین‌شاه در تهران و مازندران و بعضی مکان‌های دیگر به‌همراه همراهان را نشان می‌دهد. طراحی آن با صنیع‌الملک و رنگ‌آمیزی‌اش با بهرام اصفهانی از شاگردان صنیع‌الملک بوده‌است. در ابتدای مرقع نوشته شده‌است: «تفصیل شکار که سرکار اعلیحضرت قدرقدرت همیون شهریاری روحی و روح‌العالمین فداه به دست مبارک زده‌اند مطابق سال فرخنده‌مآل ئیلان‌ئیل سنهٔ ۱۲۷۴ الی سنهٔ بیچی‌ئیل ۱۲۷۷».[۱۴۹]
۶۷
  • «اثری بی رقم و تاریخ»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۲۰×۳۰ سانتی‌متر
  • احتمالاً میان ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۸ ه‍.ق
  • ذکاء می‌گوید این اثر تاریخ و امضا ندارد و نام شخصیت هم روشن نیست؛ اما نظر کارشناسان و خود ذکاء بر این است که مهارت چهره‌پردازی در این اثر تنها از صنیع‌الملک ساخته‌است. او ادامه می‌دهد دربارهٔ شخصیت اثر تاکنون نظری ارائه نشده اما وی معتقد است که این اثر تصویری دیگر از عباسقلی خان جوانشیر معتمدالدّوله است. شباهت میان این اثر با اثری دیگر از او و نیز چهره‌اش در تالار نظامیه، این نتیجه را به‌دست می‌دهد که این اثر متعلق به معتمدالدّوله و دورهٔ وزارتش بر عدلیه میان سال‌های ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۸ ه‍.ق است.[۱۵۰]
سال ۱۲۷۹ ه‍.ق
۶۸
  • «قلمدان و جعبهٔ روغنی»
  • دو اثر روغنی (زیرلاکی)
  • احتمالاً ۱۲۷۹ ه‍.ق
  • ذکاء می‌گوید احتمالاً صنیع‌الملک در سال‌های پایانی زندگی به این تکنیک روی آورده‌است چون آثار قدیمی‌تری در این زمینه از او موجود نیست. از این آثار یک قلمدان است که تذهیبش کار استاد وهاب است و چهره‌ها و نقاشی‌ها اثر صنیع‌الملک. روی قلمدان یک رباعی به خط نستعلیق نوشته شده‌است:
زهی مصور سحرآفرین صنیع‌الملککه صنع کلکش صورت دهد معانی را
بر این قلمدان بنگر که از بدایع کلکقلم کشیده سراپا نقوش مانی را

تاریخ روی قلمدان ۱۲۷۱ را نشان می‌دهد؛ اما ذکاء می‌گوید با توجه به اعطای لقب صنیع‌الملک در ۱۲۷۷ ه‍.ق، این اثر نمی‌تواند مربوط به ۱۲۷۱ باشد و احتمالاً متعلق به ۱۲۷۹ ه‍.ق بوده که دایرهٔ ۹ را برداشته و آن را تبدیل به ۱ کرده‌اند. دومین اثر روغنی یک جعبهٔ روغنی مذهب به اندازهٔ ۳۱ سانتی‌متر است که در میان ترنج وسط آن، سه نقاشی چهره دیده می‌شود و ذکاء احتمال می‌دهد متعلق به صنیع‌الملک باشد.[۱۵۱]

۶۹
  • «لیتوگرافی میرزا عبدالوهاب»
  • اثر چاپی
  • ۱۲۷۹ ه‍.ق
  • به‌جز روزنامه‌ها و فرمان‌های دولتی، بعضی از کتاب‌ها و دیوان‌های دیگر نویسندگان و شاعران نیز در چاپخانهٔ دولتی به چاپ می‌رسید مانند کتاب فرهنگ خداپرستی سرودهٔ میرزا عبدالوهاب محرم معروف به لسان الحق. این اثر در سال ۱۲۷۹ ه‍.ق چاپ شد اما در سال ۱۲۸۱ ه‍.ق منتشر شد. در این کتاب تصویر سراینده — که توسط صنیع‌الملک نقاشی شده بود — نیز چاپ شد.[۱۵۲]
سال ۱۲۸۲ ه‍.ق
۷۰
  • «شبیه میرزا رضاخان مستوفی آشتیانی»
  • اثر آبرنگ در اندازهٔ ۱۸×۲۴ سانتی‌متر
  • ۱۲۸۲ ه‍.ق
  • مجموعهٔ خصوصی
  • رقم اثر عبارت «شبیه مقرب الخاقان میرزا رضاخان مستوفی آشتیانی در سن سی و پنج سالگی» و «عمل میرزا ابوالحسن صنیع‌الملک غفاری ۱۲۸۲» است.[۱۵۳]

پانویس ویرایش

  1. Hambly, “The Reigns of Fatḥ 'Alī Shāh”, History of Iran, 166, 169.
  2. Amanat and Keddie, “Iran Under the Later Qājārs”, History of Iran, 181–184.
  3. پاکباز، «نقاشی ایرانی»، دائرةالمعارف هنر، ۵۷۷.
  4. پاکباز، «پیکرنگاری درباری»، دائرةالمعارف هنر، ۱۴۷.
  5. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۱.
  6. پاکباز، «پیکرنگاری درباری»، دائرةالمعارف هنر، ۱۴۷–۱۴۸.
  7. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۱.
  8. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۸.
  9. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  10. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۱۹.
  11. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  12. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱.
  13. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۱۹.
  14. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  15. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۰.
  16. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۴–۲۵.
  17. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  18. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۵–۲۶.
  19. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۸.
  20. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  21. پاکباز، «ابوالحسن غفاری [ابوالحسن ثانی]»، دائرةالمعارف هنر، ۲.
  22. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  23. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  24. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۹.
  25. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۰.
  26. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۴.
  27. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  28. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۸.
  29. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۴.
  30. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۹.
  31. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۹–۱۶۲.
  32. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۰.
  33. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۲.
  34. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۵.
  35. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۲–۵۳.
  36. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۳.
  37. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۵.
  38. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  39. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۵.
  40. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۴.
  41. پاکباز، «ابوالحسن غفاری [ابوالحسن ثانی]»، دائرةالمعارف هنر، ۳.
  42. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  43. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۹.
  44. پاکباز، «ابوالحسن غفاری [ابوالحسن ثانی]»، دائرةالمعارف هنر، ۳.
  45. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۶۲.
  46. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  47. پاکباز، «ابوالحسن غفاری [ابوالحسن ثانی]»، دائرةالمعارف هنر، ۳.
  48. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۶۲.
  49. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۵.
  50. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۴–۵۵.
  51. Amanat, “Court Patronage”, Court Cultures, 438–439.
  52. Amanat, “Court Patronage”, Court Cultures, 439.
  53. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۹.
  54. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  55. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  56. پاکباز، نقاشی ایران، ۱۵۹.
  57. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  58. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  59. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  60. Robinson, “Abu’l-Ḥasan Khan Ḡaffārī”, Iranica.
  61. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۴.
  62. پاکباز، «ابوالحسن غفاری [ابوالحسن ثانی]»، دائرةالمعارف هنر، ۳.
  63. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱.
  64. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۱۹–۲۰.
  65. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱.
  66. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۰.
  67. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱.
  68. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱.
  69. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۰.
  70. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱.
  71. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۰–۲۱.
  72. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱.
  73. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱.
  74. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۱.
  75. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۱.
  76. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۱۴۳.
  77. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۱.
  78. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۱–۲۲.
  79. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۱–۳۵۲.
  80. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۲–۲۳.
  81. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۳.
  82. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۳.
  83. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  84. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۳.
  85. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۳–۲۴.
  86. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  87. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۴.
  88. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  89. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۶.
  90. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۶.
  91. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۶–۲۷.
  92. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  93. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۷.
  94. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۷.
  95. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۷.
  96. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  97. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۷–۲۸.
  98. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۸.
  99. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  100. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۸–۲۹.
  101. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۹.
  102. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۰.
  103. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۲.
  104. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۲۹–۳۰.
  105. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۱–۳۶.
  106. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۷.
  107. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۷.
  108. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۷.
  109. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۷.
  110. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۸.
  111. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۹.
  112. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۹.
  113. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  114. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۳۹.
  115. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  116. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۰.
  117. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  118. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۰.
  119. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  120. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۰.
  121. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  122. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۰–۴۱.
  123. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۱.
  124. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۱.
  125. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۲.
  126. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۲.
  127. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۲.
  128. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۴.
  129. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۲.
  130. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۲–۴۴.
  131. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۴.
  132. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  133. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۴–۴۵.
  134. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  135. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۵.
  136. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۵.
  137. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۵.
  138. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  139. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۵–۴۶.
  140. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  141. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۶.
  142. ذکاء، «ابوالحسن غفاری»، دائرةالمعارف اسلامی، ۵:‎ ۳۵۳.
  143. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۶.
  144. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۶–۴۷.
  145. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۷.
  146. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۷–۴۸.
  147. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۷.
  148. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۸.
  149. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۸.
  150. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۴۸–۴۹.
  151. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۰–۵۱.
  152. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۱.
  153. ذکاء، زندگی و آثار صنیع‌الملک، ۵۲.

منابع ویرایش

  • پاکباز، رویین (۱۳۸۶). «ابوالحسن غفاری [ابوالحسن ثانی]». دائرةالمعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۱-۲.
  • پاکباز، رویین (۱۳۸۶). «پیکرنگاری درباری». دائرةالمعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۱-۲.
  • پاکباز، رویین (۱۳۸۴). نقاشی ایران: از دیرباز تا امروز. تهران: زرین و سیمین. شابک ۹۶۴-۹۲۱۱۳-۳-۰.
  • پاکباز، رویین (۱۳۸۶). «نقاشی ایرانی». دائرةالمعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۱-۲.
  • ذکاء، یحیی (۱۳۷۸). «ابوالحسن غفاری». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۵. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۴۰-۸.
  • ذکاء، یحیی (۱۳۸۲). سیروس پرهام، ویراستار. زندگی و آثار استاد ابوالحسن غفاری صنیع‌الملک ۱۲۲۹–۸۳ هجری قمری. تهران: مرکز نشر دانشگاهی سازمان میراث فرهنگی کشور. شابک ۹۶۴-۰۱-۱۰۹۶-۵.
  • Amanat, Abbas (2011). "Court patronage and public space: Abū ,l-Ḥasan Ṣanī' al-Mulk and the art of Persianizing the Other in Qajar Iran". In Albrecht Fuess; Jan-Peter Hartung (eds.). Court Cultures in the Muslim World: Seveth to nineteenth centuries (به انگلیسی). London and New York: Routledge Taylor and Francis Group.
  • Hambly, Gavin R. G. (2007). "Iran During the Reigns of Fath 'Ali Shah and Muhammad Shah". In Peter Avery; Gavin Hambly; Charles Melville (eds.). The Cambridge History of Iran (به انگلیسی). Vol. 7. Cambridge: Cambridge University Press.
  • Keddie, Nikki; Amanat, Mehrdad (2007). "Iran Under the Later Qajars, 1848–1922". In Charles Melville (ed.). The Cambridge History of Iran (به انگلیسی). Vol. 7. Cambridge: Cambridge University Press.
  • Robinson, B. W. (2011). "Abu'l-Ḥasan Khan Ḡaffārī". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 22 September 2020.

برای مطالعه بیشتر ویرایش