عبدالله بن ابی سرح

عبدالله بن سعد بن ابی سَرح بن عامری (به عربی: عبدالله بن سعد بن ابی سرح بن العامری) (مرگ ۶۵۶ میلادی) برادر رضاعی (شیری) عثمان بن عفان، کاتب وحی و والی مصر در زمان خلافت عثمان پسر عفان بود.[۲]

عبدالله بن ابی سَرح
أبو یحیی عبدالله بن سعد بن أبی السَرح القرشی
فرمانده مصر
دوره مسئولیت
۶۴۶–۶۵۶
پادشاهعثمان بن عفان
پس ازعمرو عاص
پیش ازمحمد بن ابی حذیفه
اطلاعات شخصی
زاده۵۹۹
مکه
درگذشته۶۵۶
اشکلون
همسر(ان)جانس بنت عبدالاحساق
کلتامه الاشرفیه
امنه بنت ذهب
حوریه بنت الحمس
تنهون بنت کلام المبیده
روابطوهب ابن سعد (برادر)
عثمان بن عفان (برادر رضاعی)
فرزندانیحیی
سعد
ابوفیض
ابو کلام
عثمان
ابوکهیم
نازره
امنه
حمیزه
اروی
میمونه
رمله
والدینپدر: سعد ابن ابی سرح
مادر: مَهانة بنت جابر از قبیله الأشاعره-[۱]
خدمات نظامی
وفاداریخلافت راشدین
جنگ‌ها/عملیات‌فتح اسلامی مغرب
  • نبرد سفتولا(۶۴۷)

فتح اسلامی مصر

  • محاصره دونگولا

جنگ‌های اعراب و بیزانس

در زمان محمد ویرایش

عبدالله بن ابی سرح از جمله معدود افرادی بود که در دوران محمد، سواد خواندن و نوشتن داشت. هنگامی که او به اسلام گروید، محمد او را به عنوان کاتب وحی انتخاب نمود.

محمد آیاتی از سورهٔ مؤمنون را که خداوند بر او نازل کرده بود می‌خواند و عبدالله بن ابی سرح نیز آیات نازل شده را می‌نوشت، هنگامی که آیه چهاردهم سوره مؤمنون به بخش «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ» رسید و توسط ابی سرح این بخش املاء شد، ابی سرح با گفتن جمله «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (به معنای؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است) اظهار شگفتی خود را ابراز کرد، بلافاصله محمد گفت: «این [آخرین بیان عبدالله] که خودت گفتی به من نازل شد همان را بنویس!» پس از این واقعه ابی سرح در پیامبری محمد شک کرد و گفت: «اگر حقیقتاً این وحی است، پس بر من هم وحی می‌شود. اگر دروغ است پس محمد هم دروغ می‌گوید» و سپس به مکه رفت و از اسلام خارج شد و به مردم مکه گفت که توانسته قرآن را تحریف کند. وی در مکه زندگی می‌کرد تا این که مکه توسط سپاهیان محمد فتح شد.[۳]

صحت این ماجرا توسط سید جعفر شهیدی به چالش کشیده شده‌است. به گفته شهیدی، سوره مؤمنون سوره ای کاملاً مکّی بوده، تماماً قبل از هجرت محمد به مدینه، نازل شده‌است؛ لذا فرار ابی سرح از مدینه به مکه و کل داستان، نمی‌تواند صحیح باشد. به علاوه چنانچه چنین ماجرایی در مکه و در زمان قدرت نداشتن محمد رخ داده بود، دستاویز بزرگی در اختیار کفار مکه می‌گذاشت تا به ادعای محمد حمله نمایند و اسلام را از ریشه برکنند.

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ[۴]

«سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [چیزی شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه‌ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است».

هنگامی که محمد لشکر کافی برای یورش به مکه جمع کرد، به پیروان خود دستور داد که عبدالله بن ابی سرح یکی از کسانی است که باید حتماً کشته شود (پیامبر حکم مرگ ۱۳[۵]نفر از جمله چند زن شاعر را نیز صادر کرد)، حکم محمد این بود که این افراد هر چند در حرم امن (کعبه)، یا حتی زیر پرده کعبه پنهان شده باشند باید کشته شوند. اما ابی سرح نزد برادر رضاعی خود عثمان بن عفان رفت و از او کمک خواست، پس از مدتی به همراه عثمان برادرش نزد محمد رفت تا طلب آمرزش کند. هنگامی که محمد، ابی سرح و عثمان را دید سکوت طولانی مدتی کرد در این مدت عثمان پیوسته شفاعت ابی سرح را می‌کرد تا محمد پس از سکوت طولانی گفت چنین باشد (به معنای بخشش). اما پس از رفتن آن دو، محمد به یاران خود گفت: من سکوت کردم تا یکی از شما بلند شود و سرش را بزند. یکی از انصار به نام عباد بن بشر گفت: یا رسول‌الله پس چرا به من اشاره‌ای نکردی تا سرش را قطع کنم؟ محمد پاسخ داد که پیامبر با اشاره کسی را نمی‌کشد![۶]

حدیثی در سنن ابوداود نیز به همین ترتیب برخورد عبدالله بن ابی سرح با محمد را در مکه ثبت کرده‌است.[۷] طبری در این باره نوشته‌است که «عبدالله بن سعد بن ابی سرح برای او می‌نوشت. او از اسلام مرتد شد و بعداً در روز فتح مکه به اسلام بازگشت.»[۸]

در زمان عثمان ویرایش

وساطت عثمان باعث شد که عبدالله خود را مدیون عثمان بداند و برای خلافت او تلاش کند. او در نبردها برای فتح مصر تحت رهبری عمروعاص شرکت کرد و بعدها بر بخشی از مصر تحت حکومت او حکمرانی کرد.[۹] بعدها عثمان او را به جای عمرو بن عاص والی مصر کرد.

در زمان معاویه ویرایش

او همراه با لشکر دریایی اسلام قبرس را فتح کرد و لشکر دریایی روم شرقی را در اسکندریه و در سال ۶۵۲ میلادی شکست داد. در فتح ساحل لیکیان در ۶۵۵ در جنگ ذات الصواری که به شکست روم شرقی انجامید شرکت داشت.

پانویس ویرایش

  1. "ص407 - کتاب الطبقات الکبری ط دار صادر - وهب بن سعد بن أبی سرح بن الحارث بن حبیب بن جذیمة بن مالک بن حسل بن عامر بن لؤی وهو أخو عبدالله بن سعد وأمهما مهانة بنت جابر من الأشعریین - المکتبة الشاملة الحدیثة". al-maktaba.org (به عربی). Archived from the original on 2021-09-16. Retrieved 2021-09-16.
  2. Becker, C.H. "ʿAbd Allāh b. Saʿd" (به انگلیسی).
  3. Al Wahidi, Ali bin Ahmad. Asbab Al-Nuzul. p. 107. ISBN 978-1-891785-18-4.
  4. قرآن کریم، سورهٔ مؤمنون، آیه۱۴
  5. Akram 2007, p. 61.
  6. Ibn Ishaq. The Life of Muhammad - Sirat Rasul Allah. p. 550. ISBN 0-19-636033-1.
  7. «Sunan Abi Dawud 2683 - Jihad (Kitab Al-Jihad) - کتاب الجهاد - Sunnah.com - Sayings and Teachings of Prophet Muhammad (صلی الله علیه و سلم)». sunnah.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۷-۱۷.
  8. Al-Tabari, "History of al-Tabari Vol. 9 - The Last Years of the Prophet", transl. Ismail K. Poonawala, p.148, Albany: State University of New York Press
  9. Becker, C. H. (2012-04-24). "ʿAbd Allāh b. Saʿd". Encyclopaedia of Islam, Second Edition (به انگلیسی). Brill.

منابع ویرایش