نریمان

شخصیت شاهنامه

نریمان نیای بزرگ رستم پهلوان اسطوره‌ای شاهنامه از نسل گرشاسپ است. از نریمان به عنوان پهلوان سرشناس خاندان سام در شاهنامه سخن رفته و این پهلوان در دژ سپند کشته شد و رستم سال‌ها بعد انتقام او را بگرفت.

نریمان
صفحه‌ای از شاهنامه بایسنقری (۸۰۹ خورشیدی)
اطلاعات کلی
نامنریمان
نام دیگرنیرم
منصبپیشوای زابلیان
دورانپیشدادیان
زادگاهایران(سیستان)
سایر اطلاعات
جنگ‌هامحاصره دژ سپید
نتیجهعدم موفقیت
تلفاتکشته شدن نریمان
تولدایران پیشدادی
مرگایران پیشدادی
فرزندسام
نوهزال

نریمان در اوستا ویرایش

نیرم، در اوستا صفت جهان‌پهلوان است و این اسطوره همان نریمان پدر سام و جد رستم سیستانی است. نام نریمان از صفت «نئیرمنو»،[۱] یعنی نیرومند و نرینه پیدا شده که بعدها او را به صورت پهلوانی درآورده‌اند. صفت نئیرمنو را در اوستا به گرشاسپ دادند و همین نام است که در شاهنامه گاهی به صورت نیرم یا نریمان مشاهده می‌شود[۲].

نریمان در شاهنامه ویرایش

نَریمان به معنی نَرمَنِش و پهلوان ، در شاهنامۀ فردوسی، پدر سام، نیای رُستَم . از او در شاهنامه تنها هنگامی سخن رفته که زال با رستم از رفتن نریمان به دژسپند می گوید و از او می خواهد که به کوه سپند رود انتقام نیای خود را بستاند. نریمان، در زمان فریدون، مأمور گشودن دژ سپند بود، اما ساکنان دژ او را کشته بودند. سام نیز از لشکرکشی به کین خواهی پدر، پس از ماه ها و سال ها با دست خالی بازگشته بود. پس، رستم در کسوت بازرگانان و با بار نمک که خواستار فراوانی داشت به دژ رفت و انتقام گرفت و با غنیمت فراوانی بازگشت .

قوم نریمان در سرزمین سیستان سکونت داشت و نریمان یکی از پهلوانان متقدم سیستان است. منوچهر هنگام مرگ نصایحی به فرزندش نوذر نمود که در مواقع تهدید و خطر اجانب، فقط از سام فرزند نریمان کمک بجوید. «سام‌نریمان» بسیار مورد اعتماد منوچهر بود:

که تا شاه مژگان به هم برنهادز سام‌نریمان بسی کرد یاد
چو نامه بر سام‌نیرم رسیدیکی باد سرد از جگر بر کشید

نریمان در زمان فریدون در صحنهٔ سیاسی نظامی ایران پدیدار شد، زال حادثه مرگ نریمان را هنگامی که رستم برای اوّلین بار به جنگ دشمنان می‌رفت، به او باز گفت. در جنگی بزرگ نریمان و فریدون همراه سپاهیان به محاصرهٔ قلعه‌ای سرگرم بودند که ناگهان سنگی از بالای دیوار قلعه بر سر نریمان فرود آمد و او را بکشت[۳].

نصیحت زال به رستم ویرایش

زال با این نصایح می‌خواهد رستم را ترغیب کند تا انتقام مرگ نریمان را از سکنهٔ کشوریکه قلعه غیرقابل نفوذ داشت، بگیرد.

به خون نریمان میان را به بندبرو تازیان تا به کوه سپند
یکی کوه بینی سر اندر سحابکه بر وی نپرّید پرّان عقاب
چهارست فرسنگ بالای کوهپُر از سبزه و آب و دور از گروه
......
نریمان که گوی از دلیران ببردبه فرمان شاه آفریدون گرد
بسوی حصار اندر آورد پایدر آن راه ازو گشت پردخته جای
شب و روز بودی به رزم اندرونهمیدون گهی چاره گاهی فسون
سرانجام سنگی بینداختندجهان را ز پهلو بپرداختند

جستارهای وابسته ویرایش

پانویس ویرایش

  1. Nairemanu
  2. احتمالاً گرشاسپ لقب نریمان بوده یا بالعکس ممکن نریمان لقب گرشاسپ باشد در هر حال در شاهنامه اصطلاح گرشاسپ فقط در آغاز وقایع یکی دو بار مشاهده می‌شود دیگر از او یاد نمی‌گردد
  3. نکتهٔ قابل تأمل در این داستان تقارن ورود آریایی‌ها در تاریخ و حضور قوم نریمان در شاهنامه به ایران است.

منابع ویرایش

  • معرفی مشاهیر بایگانی‌شده در ۱۴ فوریه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
  • الهی قمشه‌ای، دکتر حسین محی‌الدین (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.

پیوند به بیرون ویرایش