صفحهای تازه حاوی «'''''پایین، گذر سقاخانه''''' نمایشنامهای است از اکبر رادی.{{جعبه اطلاعات نمایشنامه|تصویر=thumb|جلد کتاب پایین، گذر سقاخانه|زیرنویس_تصویر=|نویسنده=اکبر رادی|تاریخ خلق اثر=|شخصیتها=|همسرایان=|خاموشان=|فضا=|تاریخ نخ...» ایجاد کرد
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
{{اجماع ادغام| پایین، گذر سقاخانه}}
'''''پایین، گذر سقاخانه''''' نمایشنامهای است از [[اکبر رادی]].{{جعبه اطلاعات نمایشنامه|تصویر=[[File:پایین،گذر سقاخانه.webp|thumb|جلد کتاب پایین، گذر سقاخانه]]|زیرنویس_تصویر=|نویسنده=[[اکبر رادی]]|تاریخ خلق اثر=|شخصیتها=|همسرایان=|خاموشان=|فضا=|تاریخ نخستین نمایش=|جای نخستین نمایش=|زبان اصلی=[[زبان فارسی|فارسی]]|سری=|موضوع=|سبک=|وب=}}
== خلاصه داستان ==
نزن سیاهپوش با ویلچر و کودک افلیجش، مرد مؤمن با دختربچه همراهش، دو مرد با سیماچه اشقیا، دسته عزادارانِ زنجیرزن، و یکی چند رهگذر. گذری است قدیمی با سقّاخانهای سمت راستِ ما و جنب یک درخت چنار کهنسال که در قواره آدم عظیمالجثهای روی زمین قوز کرده است. شمعهای سقاخانه تک و توکی روشن است و دورش سیاه محتشمی کشیدهاند و یک شمایل حضرت ابوالفضل نیز در قاب شیشه بالای آن نصب است. کنار سقاخانه منبع آبی با گنبد و گلدستههای برنجی (ماکت مَشاهد متبرّکه) بر یک چهار پایه استوار شده، و در دو گوش جلوی چهارپایه دو جام مسی به منبع آب که فیالواقع شربت بیدمِشک است، زنجیر کردهاند... به تنه خشکیده و شاخ و بال و همناک چنار دخیلهای رنگارنگی بسته شده است که معلوم میکند درخت نظر کردهای است. زیر این اِسکلت خمیده وحشی یک نیمکت چوبی، در پیشنمای چپ، قهوهخانه دونگی، و رو به روی ما به ترتیب از نبش چپ به راست: کبابی «شمشاد»، آرایشگاه «چارلی»، و بعد چینه یک باغ کهنه و پشت باغ مناره آبی مسجد بازارچه از دور نمایان است.