'''کُهمَره''' یا '''کوهمَره''' نام سه منطقه در استان فارس است. کوهمره ایها از طوایف مستقل و پارس تبار استان فارس هستند(کوهمره ای ها از قوم پارس میباشند) که شامل [[کوهمره سرخی]]، [[کوهمره نودان]]، [[کوهمره جروق]] میباشد . کل کوهمره شامل بالغ بر صد و بیست روستا میباشد.
[[پرونده:کوهمره.jpg|alt=نقشه کوهمره|بندانگشتی|نقشه کوهمره]]
کهن ترین ماخذ تاریخی که نام کوهمره در آن ذکر شده است.
در سال هیجدم اسلامی.اسلامی1427 سال قبل (عثمان بنابی العاص) در حمله به ایران به مأموریت خود قصد کوره استخر نمود اهالی به استقبال آمده در صحرای فراشبند (جره) نزدیک شهر (جور) یعنی فیروزآباد با عرب جنگ کرده و شکست یافته به جانب استخر گریختند. عثمان به صحرای فیروزآباد آمد. شهر را به قهروغلبه بگرفت، بر اهالی آن جزیه مقرر داشت. سپس به جانب شهر استخر شتافت و بلوک خواجه و میمند و کوار و کربال را قتل و غارت نمود. «هربذ» والی استخر و داماد شاه (یزد جرد) قبول جزیه نموده اهل استخر را آسوده بداشت. سپس او بلوک را مجرد و «کوهمره» را به دادن جزیه و سرشماری وا گذاشت. (فارسنامه<ref>{{Cite journal|last=ناصری )|first=حمید|last2=شوکتی|first2=حسین|date=2021-11-22|title=بررسی تأثیر تقویت کننده بر ظرفیت کمانشی مخازن جدارنازک فولادی بدون سقف تحت اثر نشست موضعی|url=http://dx.doi.org/10.24200/j30.2021.56398.2824|journal=مهندسی عمران|volume=37.2|issue=3.1|pages=33–39|doi=10.24200/j30.2021.56398.2824|issn=2676-4776}}</ref>▼
نام کوهمره: برای این نام (تسمیه آن) چند نظریه گفته شده است. طوایف ایرانی پارس را «گزنفون» مورخ و سردار یونانی، مشتمل بر دوازده طایفه دانسته است. «هرودوت» نام ده طایفه را میشمرد. 1- پاسارگادائی، 2- مارفیوئی، 3- ماسپی یوئی، 4- پانتی الایوئی، 5- در یسایوئی، 6- گرمایتوئی که همه کشاورز و یک جانشین بودهاند، 7- دایوئی، 8- آماردوئی، 9- دروپیکوئی، 10- ساگاریتوئی، که چادرنشین بدوی ماندهاند. گروهی از مزدکیان در زمان حکومت ساسانیان به کوهی در کوهمره کنونی فرار کردهاند و به آنجا پناه آوردهاند این کوه بهنام (کوه مزدک) نام گرفته. بعدها بهنام کوه مروک گفته شده است. مهدی خادمیان زیدونی 1391 ش: دربارهی وجه تسمیه کوهمره نظریهای قابل تأمل دارد. از نظر وی (مارد) یکی از قبایل هفتگانه پارسی است که طبق اسناد تاریخی در زمان هخامنشیان در قسمتهای کوهستانی فارس زندگی میکردند، همانگونه که در ایران همیشه مرسوم بوده است. کوهستانها را عمدتاً بهنام صاحبان یا ساکنان آن نامگذاری میکردهاند. بنابراین محتمل است، مناطق کوهستانی نشیمن گاه این قبیله باستانی (مارد یا مَرد) نیز به این نام خوانده شده باشد «کوه مَردَه» که به مرور آنگونه که خصلت زبان فارسی لهجههای محلی ایرانی است، خلاصه بهصورت کوهمره درآمده باشد.
مجیدی (1371) شمسی در کتاب تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد در مورد تسمیه کوهمره مینویسد: کوهمره سار مناطقی که راههای ارتباطی آن به تنگههایی محدود ختم میشود (مره) یعنی بنبست تعبیر شده است و در لغتیابی (مَر) را بیارتباط با قبیله (مردیان) (آماردان) قدیم نمیداند، ولی حدس میزند واژه کوه در پسوند (مر) یا مرد شاید به مفهوم واحد ایلی باشد (کوه مره به معنی قبیله مرد).
کوهمره یعنی کوههای پیدرپی کشیده شده، کوههای بلندی که به بنبست کشیده میشود.
نظریه های دیگر:
مناطق مورد بحث در این پژوهش از نظر سابقهی تاریخی تقریباً وضع نامعلوم و تاریکی در نوشتهها و آثار گذشتگان دارد، و نیز بهعلت کوهستانی بودن و فقدان راه و عدم حضور آموزش و پرورش تا سالهای اخیر باعث گردیده که از هر نظر از دید پژوهشگران دور بماند.
متأسفانه تا آنجا که این جانب کتابهای تاریخی و جغرافیایی ایران بهخصوص فارس را مطالعه نمودهام. بهجز فارسنامه «ابن بلخی» و «ناصری» و (آثار عجم) فرصتالدوله شیرازی که هر کدام چند سطری فقط از
نظر اطلاعات تاریخی و جغرافیایی این مناطق بیان داشتهاند، کتاب دیگری در زمینهی پژوهش نیافتم.
و از این تعبیرها که همه نظریه میباشند و به یقین نرسیده زیاد میباشد. اگر بخواهیم (مَره) را ملاک قرار دهیم از این موارد در کشور زیاد وجود دارد. اگر آماردان (مارد) (آماردویی) را ریشهی نام کوهمره بدانیم این نام از زمان هخامنشیان برقرار بوده است. اگر (کوه مروک) ملاک قرار دهیم این نام از زمان ساسانیان پیدا شده است. اما در هرحال بدون شک این مناطق از زمانهای دور دارای سکنه بوده است.
«ابن بلخی» در فارسنامه خود که در سالهای پانصد تا پانصد ده (ﻫ .ق) تألیف شده است. نوشته این سه منطقه عبارتند از: کوهمره پشت کوه که در نوشتهجات آنرا (فشقویه) تحریف پشت کوه مینامند و قصبهی آن نودان است.
دیگری کوهمره شکان است و قصبهی آن (بورنجان) است. و کوهمره جروق که قصبهی آن «سرطاوه» میباشد. مردم کوهمره مالیات دیوانی خود را از انجیر خشک، گردو، بادام، دوشاب، مویز، انار، آلو بخارای خشک، آخورک، پرداخت میکنند. در زمانهای گذشته کاروانان این متاع را از آنها خریده و به اطراف عربستان و هندوستان میبردند. پوشش گیاهی این مناطق، عموم درختان کوهمرهجات درخت بلوط است که هزاران هزار آنها در دامنه و کمر، کوهها و قلهها روئیده، و مردم ثمر آنرا مانند حبوبات آرد کرده نان مینمایند. و با خورش (قاتغ) و بیخورش مصرف کنند، چون بلوط را آرد کنند آنرا (کلک) به فتح اول و سکون بقیه گویند، بهعنوان نان از آن استفاده شود. آب و هوای این مناطق در تابستانها گرم و نه ماه دیگر سال در کمال اعتدال است. وی بلوک ماصرم را بخشی از شیراز دانسته است. و نوشته است (پل سنگی سبوک بر روی رودخانه جرشیق ماصرم) بسته شده است.
در قرون اخیر نام کوهمره برای اولین بار در روزنامهی «ملاجلال منجم» معاصر شاه عباس کبیر بهکار رفته است.
▲در سال هیجدم اسلامی. (عثمان بنابی العاص) در حمله به ایران به مأموریت خود قصد کوره استخر نمود اهالی به استقبال آمده در صحرای فراشبند (جره) نزدیک شهر (جور) یعنی فیروزآباد با عرب جنگ کرده و شکست یافته به جانب استخر گریختند. عثمان به صحرای فیروزآباد آمد. شهر را به قهروغلبه بگرفت، بر اهالی آن جزیه مقرر داشت. سپس به جانب شهر استخر شتافت و بلوک خواجه و میمند و کوار و کربال را قتل و غارت نمود. «هربذ» والی استخر و داماد شاه (یزد جرد) قبول جزیه نموده اهل استخر را آسوده بداشت. سپس او بلوک را مجرد و «کوهمره» را به دادن جزیه و سرشماری وا گذاشت.(فارسنامه ناصری)
نوشته صفرعلی مهری مله گاله کتاب مله گاله در گذر زمان
را مجرد و «شت.<ref>{{Cite journal|last=ناصری|first=حمید|last2=شوکتی|first2=حسین|date=2021-11-22|title=بررسی تأثیر تقویت کننده بر ظرفیت کمانشی مخازن جدارنازک فولادی بدون سقف تحت اثر نشست موضعی|url=http://dx.doi.org/10.24200/j30.2021.56398.2824|journal=مهندسی عمران|volume=37.2|issue=3.1|pages=33–39|doi=10.24200/j30.2021.56398.2824|issn=2676-4776}}</ref>
==لباس و موسیقی ==
===پوشش لباس مردان کوهمره===
|