ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب/رجعت در باور شیعه دوازده‌امامی

رجعت در باور شیعه دوازده‌امامی ویرایش

خوب شد

معیارهای مقالات خوب را دارد. یکی از ایرادهای وارد شده به این مقاله، عدم استفاده جدی از مننابع آکادمیک، و به جای آن، استفاده از منابع مجاز بر اساس وپ:اسلام بود. با کمک یکی از بررسی کنندگان، منبع جدیدی به مقاله اضافه شد. بعضی از منابع آکادمیک در مورد مسائل اسلامی، مانند دانشنامه بریل در بین کاربران فعال در این حوزه، شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. اما در مواردی که این دانشنامه ها به آن نپرداخته اند، کمبود منبع آکادمیک، به چشم می خورد. به طور کلی پیشنهاد می شود که کاربران علاقه مند در حوزه مقالات مذهبی، فهرستی از منابع آکادمیک تهیه کنند تا بتوان با بهره برداری از آنها این نقص را برطرف نمود. با این حال، به نظر من این گمخ با وضع فعلی قابل جمع بندی بود. ٪ مرتضا (بحث) ‏۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۲۸ (UTC)[پاسخ]

بحث زیر بسته شده است. لطفاً آن را تغییر ندهید. ادامهٔ دیدگاه‌ها باید در صفحهٔ بحث مناسب ثبت شوند. نباید ویرایش دیگری در این ریسه انجام شود.

  پیشاخوبیدگی رجعت در باور شیعه دوازده‌امامی
ویرایش ورودی‌ها
اندازهٔ مقاله ۷۹٬۰۳۲
آیا مقاله ترجمه از ویکی‌های دیگر است؟ خیر
املا و انشای خوب  
دیباچهٔ مناسب  
منبع‌دارکردن همهٔ مطالب  
یادکرد صحیح منابع  
جایگزینی منابع نامعتبر (به‌خصوص منابع ویکیایی) با منابع معتبر  
بررسی حق نشر (متن و پرونده‌ها)  
جعبهٔ اطلاعات و/یا جعبهٔ گشتن مناسب  
رده و میان‌ویکی مناسب  
تصویر(های) مناسب  
پیوند به محتوا(ها)ی مرتبط در پروژه‌های خواهر  
پیوند پایدار منابع برخط به‌زودی انجام می‌شود
هنوز ناظر وپ:گمخ صحت ورودی‌ها را تأیید نکرده‌است.
 رجعت در باور شیعه دوازده‌امامی (ویرایش | تاریخچه) • بحثپی‌گیری


نامزدکننده: Shobhe (بحثمشارکت‌ها)

بررسی‌کننده:

تاریخ نامزد کردن: ‏۵ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۰ (UTC)

  • ۷۷۵ روز پیش نامزد شده‌است.


مقاله با توجه به منابع معتبر دانشنامه‌ای‌ تدوین و تکمیل شده است و آماده خوبیدگی است.

توضیح قبلا مقاله رجعت برای خوبیدگی آورده شده بود و بحث هایی درباره آن انجام شد که نتیجه اش تفکیک این مقاله بود. با توجه به اینکه عمده مطالب آن مقاله که واجد شرایط خوبیدگی بود به این مقاله منتقل شد، آن بررسی منجر به رد خوبیدگی رجعت گردید. حال می توان با این سابقه بهتر به بررسی این مقاله پرداخت.--سید (بحث) ‏۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۴۷ (UTC)[پاسخ]

بررسی اول جناب مرتضا

  1. کیانی فرید را در متن و در ارجاع ها سرِهم نوشته اید. در منبع، جدا جدا نوشته شده است.
  2. بخش تعریف را به سه زیربخش تقسیم بندی کنید: در لغت، در اصطلاح و در باور شیعه. الان مطالب آمیخته به هم نوشته شده است و خط سیر مشخصی ندارد. اگر فکر می کنید زیربخشها خیلی کوتاه می شود، در سه پاراگراف مجزا بیاورید. منتها هر پاراگراف اختصاص به یکی از این موضوعات داشته باشد.
  3. «از دیگر اهداف و حکمتهای رجعت...» این سه موردی که در بولت پوینت گذشته اید، تقریبا در متن پاراگراف آورده اید. می توانید بولت پوینتها را حذف کنید.
  4. به نظرم پاراگرافی که با «پاکتچی هدف از رجعت را...» شروع می شود ارتباطی با سرفصل (معنی لغوی و اصطلاحی) ندارد. یک بخش «فلسفه» ایجاد کنید و به آن منتقل کنید.
  5. می دانید که در دانشنامه از فعل «از دنیا رفتند» استفاده نمی کنیم. لطفا از فعل مردند یا درگذشتند استفاده کنید.
  6. آنچه در پاراگراف اول «در قرآن» اشاره کرده اید، با اهدافی که در مفهوم اصطلاحی بیان کرده اید، سازگار نیست. اینها جنبه معجزه دارند. احتمال دارد منظورتان در این پاراگراف «زنده شدن مردگان» باشد و احتمال دارد معناهای دیگری برای رجعت وجود داشته باشد. لطفا بررسی و اصلاح کنید.
  7. در پاراگراف دوم، چند جا به «تفاسیر شیعه» اشاره کرده اید. من نمی دانم که آیا این تفسیرها، در بین اکثر مفسران شیعه مورد پذیرش است یا خیر. اگر بله که مشکلی نیست اما اگر احتمال می دهید که گروه قابل توجهی چنین تفسیرهایی را نپذیرفته اند، باید نام مفسران قائل به آنها را در مقاله بیاورید.
  8. تفاسیر--->تفسیرها
  9. مفسرین-->مفسران
  10. «اغلب مفسرین غیر شیعه، به آیات مربوط به رجعت، مروری سریع داشته‌اند و با تفاسیر کوتاه، از آیات گذشته‌اند.» این جمله جانبدارانه است.
  11. به نظرم این که «همه» فرقه های اسلامی به معاد «جسمانی» اعتقاد دارند، ادعای بزرگی است و معیار بسیار معتبری می خواهد.
  12. حتی در صورت ارائه یک منبع معتبر، استدلالی که در ابتدا آمده است، نباید به عنوان نظر ویکی پدیا بیان شود. این یک استدلال است و باید به نام استدلال کننده در متن بیان شود.
  13. جمله ای که به نقل از سید مرتضی بیان کرده اید، به نظرم مغلطه آمیز است. به عقیده موحدین، هر رویدادی ممکن است، چون همه به قادر مطلق باور دارند و اختلاف بر سر رخ دادن آن است. در مورد هر رویدادی می شود این جمله را نوشت و رد کننده یا اثبات کننده چیزی نیست. ضمن این که این مقاله در مورد باور شیعه است. پس بهتر است وارد بقیه ادیان و مذاهب نشویم.
  14. به نظرم یک بخش تاریخچه احتیاج داریم که بگوید مطرح شدن و متداول شدن مفهوم رجعت در باور شیعه از کجا شروع شده است و چه مسیری را طی کرده است تا به اینجا رسیده است.
  15. در بخش اعتقاد، باید یک مقدار دقیق بگویید که رجعت در باور شیعه چه مختصاتی دارد. مثلا در چه مرحله ای رخ می دهد (عصر ظهور یا...؟) و چه رویدادهایی اتفاق می افتد و چه کسانی رجعت می کنند و چه می کنند و چه می شود.
  16. اعتقاد اهل سنت وسایر ادیان به رجعت ارتباطی با موضوع مقاله ندارد.
  17. اعتقاد فرقه های دیگر شیعه، باید مبسوط تر بیان شود.
  18. به نظرم برای ساختار بهتر مقاله باید یک بخش «دلایل» بیاورید و برای هر کدام از منابع فقه شیعه؛ یعنی قرآن، حدیث، عقل و اجماع، یک زیربخش درست کنید. مطالب پراکنده در مقاله را به زیربخش مربوطه منتقل کنید.

به نظرم فعلا این تغییرات را انجام دهید ببینیم شکل مقاله به چه صورت در می آید و بعد بررسی را ادامه خواهم داد. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)[پاسخ]

موارد بررسی اول جناب مرتضا

  1.  Y انجام شد
  2.  Y انجام شد
  3.  Y انجام شد
  4.  Y انجام شد، به بخش اهمیت و فلسفه منتقل کردم.
  5.  Y انجام شد
  6. اساسا رجعت یعنی زنده شدن مردگان؛ در منبع مورد نظر نیز از زنده شدن قوم موسی به عنوان رجعت یاد شده‌است.
  7. بررسی شد، هر دو مورد به روایات مستند هستند و روایات در نظر مفسران بسیاری مورد توجه قرار گرفته است. خصوصا آنکه در معاجم حدیثی-تفسیری گزارش شده‌اند. (معاجم حدیثی-تفسیری، منابع اولیه در علم تفسیر هستند که صرفا روایات را شامل می‌شوند و باقی مفسران حتما بر اساس آنها کتاب‌های خود را تدوین می‌کنند. کتاب هایی مثل تفسیر قمی، تفسیر منسوب به حسن عسکری و...)
  8.  Y انجام شد
  9.  Y انجام شد
  10.  Y انجام شد
  11. منبع از دانشنامه جهان اسلام معتبرتر لازم است؟ دانشنامه‌ها معتبرترین منابع در دسترس هستند.
  12.  Y انجام شد
  13. با عرض پوزش، با نظرتان مخالفم. در بررسی یک عقیده، چند پارامتر وجود دارد که مرحله به مرحله بررسی می‌شود و تا با موفقیت از یک مرحله گذر نکند، به مرحله بعد نمی‌رسد. مرحله اول، اثبات عقیده بودن است؛ یعنی باید ثابت شود که اصلا شیعیان ۱۲ امامی به رجعت باور دارند یا نه. مرحله بعد، بررسی مفهوم اصطلاحی آن عقیده است که اصلا این رجعت چیست که شیعیان به آن باور دارند. بعدش مرحله تطبیق است. ایکه اصلا این عقیده چقدر بر عقل، منطق، وجدان، سایر عقاید شیعه منطبق است. بعدش مرحله تحقق است، همینی که سید مرتضی می‌گوید. یعنی حالا که از این مراحل گذشتیم، آیا این رجعت اصلا قابل تحقق است؟ که می‌گوید موحدین به جهت فلان و فلان آن را محقق شدنی می‌دانند ولی اینکه اتفاق افتاده یا می‌افتد محل بحث است. مرحله بعد نیز همین اتفاق افتادن یا نیافتادن است که به آن می‌گویند کشف. تا باز نظر حضرتعالی چه باشد.
    عنوان مقاله، به باور شیعیان دوازده امامی اشاره دارد. پس به دیگر موحدین یا ملحدین کاری نداریم. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۸ (UTC)[پاسخ]
    ضمن این که یک نکته را مد نظر داشته باشید. اینجا ما در مقام دانشنامه نویس نشسته ایم و در پی اثبات یا رد چیزی نیستیم. وقتی کسی به این مقاله مراجعه می کند، در پی دانستن چیستی اعتقاد شیعیان دوازده امامی به رجعت است و قرار نیست به او ثابت شود که این عقیده درست است یا غلط. بنابراین سمت و سوی مقاله نمی تواند به سمت اثبات یا رد این عقیده باشد. نه این عقیده، بلکه هر عقیده دیگری. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۸ (UTC)[پاسخ]
    @مرتضا این اصل مسلم ویکی پدیاست. احساس نمی‌کنم مقاله به سمت و سوی اثبات یا رد رفته باشد. من در تمام مقالاتی که نوشتم سعی می‌کنم گزارشگری کنم. در این مورد نیز، نظر سید مرتضی را گزارش کردم؛ اینکه فرمودید مغلطه آمیز است، خواستم عرض کنم که اینجا در پی استدلال کردن نیستم که بفرمایید مغلطه آمیز است؛ در پی گزارش استدلال سید مرتضی هستم. چه مغلطه آمیز باشد چه نباشد. Shobhe ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۲ (UTC)[پاسخ]
    شاید استفاده از کلمه مغلطه آمیز، بی احتیاطی از سوی من بود و باعث شد برداشت دیگری داشته باشید. برای بیان نظر سید مرتضی یا هر کس دیگری، باید دلیلی داشته باشیم. این دلیل، اغلب به مضمون و گاهی به گوینده باز می گردد. مثلا اگر فلان رمان را فلان نویسنده یا منتقد تمجید کرده، علت بیان مطلب، گوینده است. اما علت، اغلب خود مطلب است. مثلا مادلونگ گفته است که فلان یا شمیسا گفته است بهمان. یعنی قرار است این فلان یا بهمان که می گوییم، چیزی به مقاله بیفزاید و گرنه گفتنش فایده ای ندارد. حال، برگردیم به جمله سید مرتضی. جمله ایشان در مورد «رجعت در باور شیعیان دوازده امامی» نیست و ضمنا چیزی هم به مقاله اضافه نمی کند. بلکه بالعکس، سمت و سوی مقاله را به سمتی می برد که برای خواننده، ناخودآگاه تداعی شود که «عدم باور به رجعت در بین سایر موحدینی که به آن معتقد نیستند، غیرموجه است». بنابراین اگر بخواهم این بخش از گفتگو را جمع بندی کنم، به سه دلیل، جای این جمله در این مقاله نیست؛ اول این که نظر سیدمرتضی در مورد ادیان دیگر معتبر نیست، دوم این که جمله به موضوع مقاله ارتباط ندارد (در مورد موحدین است و نه شیعیان اثنی عشری) و سوم این که به طور غیرمستقیم، در پی اثبات است که مقاله را از دیدگاه بی طرف دور می کند. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)[پاسخ]
     Y انجام شد
  14.  Y انجام شد
  15.  Y انجام شد، یک توسعه انجام دادم، بخش بندی نیز کردم که مشخص شود چه چیزهایی را باید بگوید. مطلب بیشتری نیست، چند منبع دیگر را هم چک کردم، چیز بیشتری از این مطالب نیامده است. باز اگر کم است، بفرمایید تا بررسی بیشتری صورت بگیرد. در خصوص رجعت کنندگان، چون یک بخش مجزا دارد، دیگر مطلبی نیافزودم؛ در خصوص زمان رجعت نیز، سه عقیده کلی وجود دارد: یکی اینکه همزمان با ظهور است، دومی اینکه بعد از ظهور است، سومی نیز اینکه قبل از ظهور است. البته نظر چهارم شاید دقیقتر باشد که همه موارد باشد و چندین رجعت داریم. به هر حال، برای این مورد آخر هنوز منبع تر و تمیزی نیافتم. به محض یافتن، خواهم افزود.
  16.  Y انجام شد
  17.  Y انجام شد
  18.  Y انجام شد


بررسی دوم جناب مرتضا

  1. «با این وجود، شیخ مفید از گروهی محدود در امامیه یاد می‌کند که منکر رجعت شده و آیات و روایات در این خصوص را تأویل کرده‌اند. به گزارش شیخ مفید، از اتفاق امامیه در اعتقاد به رجعت یاد شده‌است؛ اما در میان این گروه، اختلافی در محتوای رجعت، وجود دارد. در این راستا گروهی از غیر شیعیان، همچون ابن عبدربه، ابن سمعون و واعظ بغدادی؛ تمام امامیه را قائل به رجعت معرفی کرده‌اند.» اول این که این جملات در بخش تفاوت تناسخ و رجعت نوشته شده است که ارتباطی با این بخش ندارد. به جای مناسب منتقل شود. ثانیا مضمون یکی است و قبلا هم در مقاله همین معنا بیان شده است. بهتر است همه را در یک جمله تجمیع کنید که فلانی و بیثاری و بهمانی گفته اند همه شیعیان به رجعت باور دارند.
  2. به جای تاویل کردن از فعل رایج تری می شود استفاده کرد؟
  3. «در عقیده دیگر فرقه‌های شیعی» نیز ارتباطی با موضوع این مقاله ندارد.
  4. ممحض یعنی چه؟
  5. بخش رجعت کنندگان هم مطالب تکراری و پراکنده دارد. ابتدا بگویید خصوصیات رجعت کنندگان چیست، از این که فارغ شدید، به مصادیق بپردازید. الان یک در میان نوشته اید و ناچار به تکرار شده اید. مثلا سه بار به نام علی اشاره کرده اید، حال آن که یک بار کافی است.
  6. «در روایات از عمر بن خطاب، ابوبکر و عثمان یاد شده‌است که حجت بن الحسن، آنها را پس از زنده کردن، بازخواست می‌کند و به دار می‌آویزد.» لطفا دقیق آدرس بدهید. در کدام روایت از چه کسی؟ (همانطور که در مورد عایشه ذکر کرده اید.)
  7. نحوه ذکر مصداق ها هم که با بولت پوینت مشخص کرده اید، به نظرم ظاهر خوبی ندارد. آن را به شکل یک جدول درآورید که ظاهر مرتب تر و زیباتری داشته باشد؛ جدول می تواند این شکلی باشد:
رجعت کنندگان از جمله...
پیامبران گذشته [منبع] محمد [منبع]، یوشع [منبع]
امامان شیعه [منبع] علی بن ابی طالب [منبع]، حسین بن علی [منبع]
اصحاب پیامبر اسلام ...
یاران حسین بن علی
زنان

موارد بررسی دوم جناب مرتضا

  1.  Y انجام شد
  2.  Y انجام شد
  3.  Y انجام شد
  4.   در حال انجام...، معادل فارسی‌اش در لغتنامه می‌شود خالص شده،‌ ولی معنی را منتقل نمی‌کند. منظور این است که شخص رجعت کننده، در کفر یا ایمانش، بسیار راسخ بوده و تماما در آن نفوذ کرده است. اگر معادلی برایش دارید، ممنون می شوم پیشنهاد نمایید.
    کفر و ایمان راسخ خوب است. قوی یا خالص هم بد نیست. ٪ مرتضا (بحث) ‏۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۸ (UTC)[پاسخ]
     Y انجام شد
  5.  Y انجام شد
  6. متن منبع نیز مجهول است. قصد داشتم در این مقاله از معاجم استفاده کنم و کمتر به منابع غیر دانشنامه‌ای بروم. این دو منبع نیز از معاجم اهل سنت هستند که اعتقادات شیعه را گزارش کردند. اگر بخواهم روایت را گزارش کنم، باید به یک منبع شیعی بروم. اگر الزامی است، بفرمایید تا در یادداشت یا متن اصلی انجام دهم.
    بله. موضوع مهمی است. اگر روایتی هست، قاعدتا باید صادرکننده آن مشخص باشد. ٪ مرتضا (بحث) ‏۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۸ (UTC)[پاسخ]
     Y انجام شد
    الان روایت را در متن آورده اید و در یادداشت توضیح داده اید که ضعیف السند است. اگر ضعیف السند است، آن را حذف کنید و اگر به هر دلیل باید بماند، در متن مقاله بنویسید که از کیست. ضمن این که بیان «بعضی از صحابه پیامبر»، ابهام را رفع نمی کند. ٪ مرتضا (بحث) ‏۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۲ (UTC)[پاسخ]
    @مرتضا عرض ادب. در یادداشت آوردم که هر ۵ روایت از امام صادق هستند. اما آن عبارت «بعضی از صحابه» همانی است که در روایات آمده‌است. یعنی در خود روایت هم آمده‌است: «بعض الصحابه». اما در خصوص اینکه آیا روایت ضعیف است؛ بر فرض ضعیف بودن، امکان حذفش نیست. چون بر مبنای اصولیون است و اخباریون (که طایفه ای شیعیان اثی عشری هستند) همه روایات مجامع حدیثی قدیمی را معتبر می‌دانند؛ حتی اگر راوی ضعیف باشد. بنابراین در یادداشت هم نوشته‌ام که منتظری معتقد است که این روایت ضعیف است. باز هر چه شما دستور بفرمایید. Shobhe ‏۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)[پاسخ]
    خب همین ها را در متن بنویسید. یعنی این که حدیث ضعیف است و مرجع صدور آن معلوم نیست و ممکن است یکی از صحابه باشد و اخباریون که فرقه ای از فرقه های شیعه هستند، حدیثهای ضعیف را نیز معتبر می دانند. در متن، نه یادداشت. چون به نظرم در حال حاضر کمی گمراه کننده است و خواننده برداشت متفاوتی دارد. ٪ مرتضا (بحث) ‏۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۶ (UTC)[پاسخ]
    @مرتضا اینها آخر ارتباطی به موضوع مقاله ندارد. اخباری‌ها در مقاله خودشان مواضعشان را گزارش می‌کنند. الان اگر اینطور باشد، نظر کلی فرقه دیگر که شاخه‌ای از اثنی عشری هستند را نیز باید منعکس کنیم. مثلا احمدالحسنی ها و ثعالبه و ... حتی ضعف حدیث را هم اگر بخواهم بگویم، در قبالش قوت حدیث را هم می‌توان از منابعی یافت کرد که اعتبارشان خیلی شایسته ویکی پدیا نیست. اگر صریح بفرمایید گمراه کنندگی برای کجایش است، من آنجا را برطرف کنم. Shobhe ‏۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۲۷ (UTC)[پاسخ]
    پایین خدمتتون عرض می کنم. ٪ مرتضا (بحث) ‏۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۶ (UTC)[پاسخ]
  7.  Y انجام شد

توضیخ در مورد بند 6: اول بگویم که چرا یادداشت شما در اینجا ترفند اثربخشی برای برطرف کردن مشکل نیست. خواننده چه زمانی به یادداشت مراجعه می کند؟ زمانی که در فهم یا خواندن جمله به اشکالی بر بخورد. مثلا تلفظ کلمه ای را نداند یا در متن به شعری، آیه ای چیزی اشاره شده باشد و حضور ذهن نداشته باشد که اصل آن شعر یا آیه یا... چیست یا به اصطلاحی بر بخورد و معنی آن را نداند یا مواردی از این قبیل. در این جور مواقع اگر به یادداشتی بر بخورد، برای رفع ابهام به یادداشت مراجعه می کند. جمله ای که شما در متن نوشته اید، حاوی ابهامی از این جنس نیست و خواننده نیازی به مشاهده یادداشت پیدا نمی کند. بنابراین آنچه در یادداشت نوشته اید را من برطرف کننده مشکل نمی دانم. اما در مورد توضیح اخیرتان. راستش من که نمی دانم حدیث قوی است یا ضعیف است. این بحث تخصصی است و خودتان با توجه به این که در این زمینه مطالعه دارید، خیلی بهتر از من می دانید. اگر قوی است، در متن بنویسید به گقته امام صادق. اگر ضعیف است، حذفش کنید. اگر بعضی آن را قوی و بعضی ضعیف می دانند، بنویسید به گفته امام صادق، اما فلان گروه آن را ضعیف می دانند. به نظرم از این سه حالت خارج نیست. اما طوری که الان نوشته اید، صراحت ندارد و نه معلوم است که حدیث از کیست و نه معلوم است که گروهی از شیعیان آن را ضعیف می دانند. در ذهن خواننده چیزی القا می شود که بنا به توضیحاتی که شما داده اید، صحیح نیست. (راستش من خودم الان کمی گیج هستم که بالاخره روایت از امام صادق است یا از یکی از صحابه). ضمن این که به طور عمومی، این که روایت یا جمله ای را به یکی از «صحابه» یا یکی از «ائمه» نسبت دهید، طفره آمیز است و مثل این است که بگوییم: «دانشمندان چنین می گویند» و معلوم نکنیم کدام دانشمندان. ٪ مرتضا (بحث) ‏۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۶ (UTC)[پاسخ]

@مرتضا عرض ادب. ممنون بابت توضیحات بسیار عالیتان. من اساسا یادداشت را چیز دیگری می‌دانستم. به هر روی... بازنویسی کردم؛ این روایات، به ۶ طریق مختلف آمده‌است. منتظری ۵ موردش را گزارش کرده، ۳ تا را ضعیف دانسته، ۲ تا را به خاطر اینکه دلیلی برای قوتش نیست، ضعیف دانسته. الان، من در مقاله ۶ روایت را نام بردم (یکی از محمد باقر، ۴ تا از جعفر صادق و یکی دیگر از علی الرضا) منتظری روایت محمدباقر را گزارش نکرده‌است. این ماحصل تحقیق من. نگاهی‌ بیاندازید و اگر ایرادی باقی مانده، بفرمایید. Shobhe ‏۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۴ (UTC)[پاسخ]
شبهه جان من الان باز نگاه کردم. گویا در متن یادداشت تغییراتی داده اید، ولی متن، همان است که بود و مشکل هنوز حل نشده است. ٪ مرتضا (بحث) ‏۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۰ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا عرض ادب. من احساس می‌کنم که متن الان با صراحت سخن می‌گوید. بگذارید متن را بیاورم اینجا تا درباره‌اش بهتر صحبت کنیم؛ فارغ از منابع، متن چنین است: «همچنین در منابع شیعی و بر اساس روایاتی از محمد باقر، جعفر صادق و علی بن موسی الرضا ظالمانی به خاندان محمد که از صحابه او نیز بودند، در میان رجعت‌کنندگان خواهند بود و مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. در روایات از عمر بن خطاب، ابوبکر و بعضا عثمان یاد شده‌است که مهدی موعود، آنها را پس از زنده کردن، بازخواست می‌کند و به دار می‌آویزد یا می‌سوزاند. حسینعلی منتظری، فقیه شیعه، در کتاب موعود الادیان به پنج روایت در خصوص نبش قبر عمر و ابوبکر توسط مهدی موعود اشاره می‌کند و آنها را ضعیف السند می‌داند.»
این متن ابتدا گزارش می‌کند که منابع روایی شیعه حدیثی درباره اینکه عمر و ابوبکر رجعت می‌کنند آمده است. بعدش نیز گزارش می‌کند که منتظری این احادیث را ضعیف می‌داند. این دو مشکلی بود که سابق مطرح کردید. آیا هنوز مشکلی باقی مانده‌است که من از آن غافل هستم؟ متشکرم که شاگرد خنگتان را تحمل می‌کنید :) Shobhe ‏۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۸ (UTC)[پاسخ]
این متنی که نوشته اید، از نظر من مشکل را حل می کند (ممکن است به لحاظ نثری، ویراستاری جزئی نیاز داشته باشد). من در اظهار نظر قبلی، با مراجعه به متن، این جملات را ندیدم، نمی دانم چرا. ٪ مرتضا (بحث) ‏۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۳۷ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا بسیار عالی. فقط در ویراستاری، منابع کمی دستمان را بسته‌اند. چون هر چیزی از جایی آمده‌است. Shobhe ‏۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۳۲ (UTC)[پاسخ]

بررسی سوم جناب مرتضا

  1. در مورد آیه 82 و 83 سوره نمل، از آنجا که محتوای آیه صراحتا آنچه نوشته اید را بیان نمی کند، بنویسید که این تفسیر چه کسی است. همچنین این که «این رویداد، یکی از نشانه‌های قیامت و درنتیجه متفاوت از زنده شدن مردگان در قیامت است.» را هم بنویسید به نظر چه کسی.
  2. ذکر کنید که چه کسی امامت یافتن مستضعفان را تقسیر بر رجعت کرده است.
  3. «منظور از عذاب ادنی، کیفری سبک‌تر نسبت به عذاب اکبر گزارش شده‌است» این اوکی. اما در «که مربوط به کیفر در رجعت است.»، بعد از «که» بنویسید به نظر چه کسی.
  4. «شیعیان در این خصوص به آیات دیگری چون آیه ۴ و....» ببینید، اینجا نوشته اید شیعیان ولی من نمی توانم این را طفره در نظر نگیرم. مثلا اگر بگویید «شیعیان، علی را امام اول خود می دانند» یا «شیعیان به ظهور منجی در آخرالزمان اعتقاد دارند»، هیچ مشکلی ندارد. اما این بحث، یک مقدار فراتر از اعتقادات شیعیان عادی است و بحث هایی در سطح روحانیان و مفسران قرآن و متخصصان مذهبی و به قول شما متکلمان است. (مثلا از هر 100 شیعه بپرسید که امام اول شما کیست هر 100 نفر به علی اشاره می کنند اما اگر برای 100 نفر شیعه آیه 4 سوره یونس را بخوانید و بپرسید به چه چیز اشاره دارد، شاید 3 نفر هم نگویند رجعت) بعید می دانم که اکثریت مطلق مفسران و متکلمان مطرح هم همه این آیات را به اتفاق، رجعت تاویل کنند. به همین دلیل است که می گویم نام فرد یا افراد تفسیر کننده یا تاویل کننده را اینجا هم بنویسید.
  5. «در آیه ۵۱ سوره غافر، از نصرت و یاری مؤمنان در زندگی دنیاییشان یاد شده‌است» الان این هم تا اینجا بیان مفهوم مستقیم آیه است و مشکلی ندارد. اما «این در حالیست که چنین وعده‌ای تاکنون تحقق نیافته‌است» بدیهی نیست و نیاز دارد بگویید به نظر چه کسی.
  6. زیرنویس دو عکس رستاخیز مسیح و برخواستن مرده از گور را به نحوی اصلاح کنید که ارتباطش با متن معلوم باشد.
  7. تیتربندی بخش «دلایل اثباتی رجعت» و زیربخشهایش به نظرم جانبدارانه است. به نظرم اشاره شما به «ادله اربعه» است که برای فهم بهتر به جای ادله گفته اید دلایل. منتها دلایل در فارسی مفهوم دیگری دارد که با آن مفهوم اصطلاحی متفاوت است. (اگر توضیح بیشتری نیاز است بگویید که بدهم.) پیشنهاد خیلی سرراستم این است که عنوان بخش را به «در منابع چهارگانه فقه شیعه» تغییر دهید با چهار زیرعنوان «در کتاب»، «در سنت»، «در عقل» و «در اجماع».

فعلا تا سر عقل. ٪ مرتضا (بحث) ‏۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۲۳ (UTC)[پاسخ]

موارد بررسی سوم جناب مرتضا

  1.  Y انجام شد
  2.  Y انجام شد
  3.  Y انجام شد
  4.  Y انجام شد این موارد، توسط خود منابع به صورت عام آمده‌اند و به همه شیعیان نسبت داده شده‌اند. با این وجود تصحیح شد.
  5.  Y انجام شد
  6.  Y انجام شد یکی از تصاویر (رستاخیر عیسی) ارتباطی نداشت و حذفش کردم.
  7.  Y انجام شد تغییرش دادم به ادله. ادله کلامی و اعتقادی با ادله فقهی متفاوت هستند. مثلا در ادله فقهی، اجماع معتبر است؛ اما در ادله کلامی اجماع معتبر نیست. برای همین کنار اجماع نمی‌نویسیم دلیل یا ادله بر پایه اجماع. چون اجماع عقیده آور نیست. اما تکلیف آور است. برای همین با ادله اربعه کمی متفاوت است. اجماع را آوردم که یکی از ادله اثبات وجود رجعت در میان باورهای شیعی، در قول علمای شیعی است. والا خود اجماع،‌ ثابت نمی‌کند که رجعت از نظر شیعی حق است. باز اگر نیاز به تغییر دارد دستور بفرمایید. Shobhe ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)[پاسخ]

بررسی چهارم جناب مرتضا

  1. آنچه در ادله عقلی، عینا نقل کرده اید، خیلی ثقیل است. متن را به صورت ساده و همه فهم بازنویسی کنید.
  2. کتب فرق؟
  3. متوجه ارتباط بهاییت و بابیت با رجعت نشدم.
  4. متوجه نشدم، با توجه به این که مخالفانی دارد که در بخش کلام توضیح داده اید، چطور اجماع وجود دارد؟ اجماع مگر به معنی موافقت همه یا اکثریت علما نیست؟
  5. کلا بخش اجماع و بخش ضروری بودن با هم همپوشانی دارند. به نظرم یکی دو اطلاع را که در بخش اجماع هست به آنجا منتفل کنید. متواتر بودن حدیثها هم که ربطی به اجماع ندارد و ادله نقلی است. این را هم به جای خودش منتقل کنید و این بخش را حذف نمایید. (با توجه به توضیحی که بالاتر دادید، جزو ادله کلامی هم محسوب نمی شود).
  6. دیدگاه کلامی با ادله کلامی یک موضوع نیستند؟ مثلا شبهات را نباید در ادله عقلی توضیح دهید؟
  7. شبهات را باز کنید و نگذارید فهرست وار باقی بماند.
  8. ایضا نظر ملاصدرا؛ جایش در ادله کلامی است و نیاز دارد باز شود.
  9. اشاره شما به دعا و زیارتنامه در بخش اهمیت و فلسفه هم تکراری است.
  10. نظر پاکتچی در بخش اهمیت و فلسفه را هم به جای مناسبش (دلایل نقلی و یا ضروری بودن و یا توضیحات ابتدای رجعت در عقاید شیعی) ببرید و این بخش عملا حذف می شود.

فعلا تا سر کتابشناسی ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)[پاسخ]

موارد بررسی چهارم جناب مرتضا

  1.  Y انجام شد
  2. کتب فِرَق، یک موضوع کتاب‌نویسی است. کتاب‌هایی که برای مطالعه فرقه‌ها نوشته می‌شود. به آنها کتب ملل یا ملل و نحل نیز گفته می‌شود. معادلی برایش نیافتم. ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید.
  3.   در حال انجام... یک توضیح می‌دهم، اگر قانع کننده نبود،‌ راهنمایی بفرمایید. تا پیش از عصر قاجار، کتاب با موضوع رجعت بسیار می‌نوشتند. در خود عصر قاجار، نوشتن کتاب‌ها در موضوع رجعت از آب و تاب افتاد. اما تا وقتی که باب و بها اعلان نبوت کردند. با این اعلان، کتاب در رد آنها زیاد نوشته شد؛ در بین این کتاب‌ها باز بحث رجعت داغ شد و به مناسبت (مسائل مهدویت) به رجعت نیز اشاره شد. این بند می‌خواهد این را بگوید. می‌توانیم به جایش تاریخ هم بگوییم؛ البته احساس می‌کند در هر صورت به اینکه آن کتاب‌ها در نقد این افراد نوشته شده‌است، باید مورد اشاره قرار بگیرد. مرددم.
    اگر موضوع را به روشنی بنویسید خوب است. الان ارتباط را متوجه شدم. اما فکر کنم باید مصداق هم بیاورید. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۸ (UTC)[پاسخ]
  4. اجماع، دو صورت دارد. یکی اجماع ادعایی و دیگی محصل. اجماع ادعایی اینطور است که شخص بگوید: همه شیعیان به رجعت باور دارند. حالا شاید از ۱۰۰ درصد، ۱۰ درصد هم منکر رجعت باشند؛ ولی او این ۱۰ درصد را محاسبه نمی‌کند. این اجماع کسانی است که بررسی دقیق نمی‌کند؛ مثل نظرات دیگر فرقه‌ها در خصوص تشیع. اجماع محصل، اجماعی است که شخصی تمام تلاش خود را می‌کند، تحقیق می‌کند، در تمام تحقیقش، یک مخالف نیز برای آن نظری نمی‌یابد، پس مدعی است که اجماع دارند... اما شاید کتابی که باید از مخالفین می‌خوانده،‌ نخواده باشد. یک اجماع نوع سوم داریم که اصلا وجود ندارد مگر در نوادر یا بدیهیات؛ مثل اینکه گفته شود، اجماع وجود دارد که همه انسان‌های زنده،‌ نفس می‌کشند. اجماع اول و دوم هیچ ارزشی ندارند. بجز یک ارزش در برداشت حکم شرعی. در اینجا نیز فقط گزارش است. یعنی فقط می‌فهمیم نظر اهل سنت درباره رجعت چیست. اینکه شیعیان اجماع دارند یا ندارند. ولی وقتی گفته می‌شود اجماع، یک برداشت برای دیگران منعکس می‌شود؛ یکی اینکه آن فردی که گفته اجماع، مخالفی برای رجعت ندیده؛ پس میفهمیم مثلا در فلان سال و فلان مکان، مخالفین آنقدر کم بودند که دیده نشدند. یا اینکه تا آن سال کتابی بر رد رجعت نوشته نشده. یا از این دست برداشت‌های تاریخی. اجماع در این موارد، نشان دهنده اکثریت است نه اجماع واقعی و شامل همه بدون هیچ مخالفی. (پوزش طولانی شد.)
  5.  Y انجام شد ادغام شد
  6.  Y انجام شد ادغام شد
  7.  Y انجام شد
  8.  Y انجام شد
  9.  Y انجام شد، فقط چون اشاره به زیارت در این مورد،‌ بیان اهمیت بود، نه اثبات وجود؛ به بخش ابتدایی نظر شیعیان فرستادم.
  10.  Y انجام شد

  مخالف حتی یک منبع آکادمیک ندارد. این مقاله با این وضع به مقاله ویکی‌شیعه شبیه‌تر است تا ویکی‌پدیا. :)امیرΣυζήτηση ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۱۹ (UTC)[پاسخ]

گویا خیلی با مفهوم منابع آکادمیک آشنایی ندارید. این مقاله بر مبنای دانشنامه‌ها نوشته شده‌اند. حداقل یکبار مقاله را بخوانید و بعد نظرتان را کپی نمایید. :) Shobhe ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۰ (UTC)[پاسخ]
منبع آکادمیک ایرانی در مورد موارد مذهبی معتبر نیستند. :)امیرΣυζήτηση ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۴ (UTC)[پاسخ]
لطفا پیوند به سیاست یا رهنمودی که این موضوع را تایید کند بفرمایید. بر طبق وپ:اسلام منابع مذهبی، (یعنی یک پله از منابع آکادمیک پایین تر) برای مقالات مذهبی معتبرند. چطور منابع آکادمیک نباشند؟Shobhe ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۱ (UTC)[پاسخ]
منابع مذهبی اصلا و ابدا معتبر نیستند. آنها برای بیان دیدگاه اسلام می‌توانند به کار روند ولی وپ:وزن باید رعایت شود و دیدگاه‌های مختلف بیاید. :)امیرΣυζήτηση ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]
دقت نفرمودید، من نگفتم منابع مذهبی معتبرند؛ گفتم منابع مذهبی برای مقالات مذهبی معتبرند. پس «اصلا و ابدا» شما اشتباه است. ضمنا؛ همیشه در مقالات به گمخ و گمب آمده، تا اصل بی‌طرفی محرز نشود، مقاله خوب نمی‌شود. نظرات مخالفین نیز لزوما در منابع آکادمیک گزارش نمی‌شوند؛ منابع مذهبی می‌توانند بیانگر دیدگاه مخالفان راپوشش بدهند. مثلا امامت را از منابع شیعی و بنابر اعتقاد آنها بنویسیم، و نقدش را نیز از منابع سنی بیاوریم. این مقاله بی‌طرفی را با منابع دو طرف پوشش داده‌است. می‌ماند نظر غیر مسلمانان، که البته اگر در دسترس باشد، به مقاله افزوده خواهد شد. Shobhe ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۹ (UTC)[پاسخ]
سید پینگ جهت اطلاع.Shobhe ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۴ (UTC)[پاسخ]

@Ladsgroup: مقاله در مورد بیان اعتقادات یک مذهب است. در مورد منابع معتبر، از آنجا که در وپ:منابع معتبر صراحتاً به وپ:اسلام ارجاع کرده است و در وپ:اسلام نیز «استفاده از منابع ثالثه معتبر مانند دانشنامهٔ اسلام، دانشنامه جهان اسلام، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی» توصیه شده است، از حیث معیار «اعتبار منابع» من مشکلی نمی بینم. در مورد وپ:وزن و دیدگاه بی طرف، من نکاتی دارم که در ادامه با نامزدکننده مطرح می کنم. شما هم اگر به طور خاص بگویید در مورد وزن و دبط کجاها اشکال می بینید، راهگشاست. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۵ (UTC)[پاسخ]

@مرتضا قطعا باید دیدگاه متفاوت و آکادمیک در چرایی دیدگاه شیعه دوازده‌امامی بیاید. اگر قرار باشد فقط منابع اسلامی باشند (به بهانه اینکه «در باور شیعه» در نام مقاله است) این می‌شود مصداق وپ:انشعاب و اصلا باید کل مقاله حذف شود. من مشکلی با ایجاد نبح آن ندارم.
منابع معتبر آکادمیک در مورد رجعت در تشیع وجود دارد که نوشته شده توسط منابع اسلامی نیست. قبلا به کتاب تشیع در مسیر تاریخ اشاره کرده‌ام ولی بازهم می‌توان کتاب‌های خوبی یافت. :)امیرΣυζήτηση ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)[پاسخ]
@Shobhe: پیشنهاد امیر، پیشنهاد خوبی است. لطفا کتاب تشیع در مسیر تاریخ را هم بررسی کنید و به مقاله بیفزایید. به فارسی هم ترجمه شده و نسخه الکترونیکی آن هم در اینجا هست. ٪ مرتضا (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۲۸ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا در کتاب تشیع در مسیر تاریخ، فقط یک مطلب درباره رجعت وجود داشت که مربوط تشیع دوازده امامی می‌شد. مطالبی نیز درباره رجعت در عقیده کیسانیه و چند فرقه دیگر شیعی نیز بود که مقاله مربوط نمی‌شد. من آن یک گزارش را در مقاله منعکس کردم. Shobhe ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)[پاسخ]
من منبع و جمله افزوده شده را یک نگاهی انداختم. به نظرم حق مطلب ادا نشده است. فهم من از ص 307 کتاب این است که یکی از سرمنشاءهای تاریخی باور به رجعت، به فرقه کیسانیه بوده است که معتقد به رجعت ابن حنیفه بوده اند. منبع تصریح کرده است که «آیین رجعت از آن زمان یکی از ویژگیهای عمده اکثر شعب شیعیان شد.» بنابراین جای آن به نظرم در تاریخچه است. همچنین جمله «تمام فرقه‌های شیعه از عصر جعفر صادق، به رجعت باور داشتند.» را نیز بیان کننده حق مطلب نمی دانم. ٪ مرتضا (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۵۶ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا با تکمله‌ای به بخش تاریخچه منتقل شد. ببینید کفایت می‌کند یا خیر. Shobhe ‏۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۱ (UTC)[پاسخ]
ممنون. @Ladsgroup: لطفا شما هم نظرتان را بگویید. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۹ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا بد نیست ولی خیلی بیشتر می‌توان یافت. کتابی که گفتم فقط یک مثال بود. :)امیرΣυζήτηση ‏۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۰۹ (UTC)[پاسخ]
  • با توجه به توضیحاتی که دادید، قاعدتا باید عنوان بخش باشد: «ادله کلامی شیعه» و نه ادله اثباتی.
  • این چند جمله از وپ:دبط را ببینید: «اگر قرار است که مناقشات را منصفانه صورت‌بندی کنیم باید دیدگاه‌های متخاصم را همواره با لحنی مثبت و مشفقانه بیان کنیم. خیلی از مقاله‌ها علی‌رغم اینکه هر دو دیدگاه را بیان کرده‌اند باز به صورت یک نوشتار متعصبانه درمی‌آیند. حتی هنگامی که یک مقاله بر اساس واقعیات و نه عقاید نوشته می‌شود باز ممکن است از آن بوی جانبداری به مشام برسد. این امر می‌تواند از طریق انتخاب واقعیات ارائه شده (بخشی از واقعیات به جای همهٔ واقعیات)، یا حتی زیرکانه‌تر، یعنی شیوهٔ بخش‌بندی مقاله باشد. در توضیح دومی، مثلاً آوردن استدلال‌ها در رد دیدگاه مخالف در جای جای متن می‌تواند دیدگاه طرف مقابل را خیلی بدتر از حالتی که در آن دیدگاه مخالفان در بخشی جداگانه آمده‌است، جلوه دهد. ما باید مقاله‌ها را با لحنی بنویسیم که با آن تمام مواضع دست‌کم به نظر امکان‌پذیر و منطقی بیایند. البته باید نکات مربوط به اقلیت‌های خیلی کوچک را هم در نظر داشت. پس بیاییم مقاله‌هایی بنویسیم که نظریه‌های متخاصم پراهمیت را مشفقانه بیان کنند. می‌توانیم با این رویکرد بنویسیم که فلان و فلان نظر خوبی است جز اینکه مخالفان آن می‌گویند، موافقان این عقیده بهمان نکته‌ها را نادیده گرفته‌اند.» اکنون برگردیم به مقاله: بخش «نقدها به رجعت و پاسخ آن» این قاعده را رعایت نمی کند. من کاری ندارم که شما شخصا به رجعت باور دارید یا نه. اما وقتی دیدگاهی مقابل دیدگاه شخصی تان را منعکس می کنید، نباید تداعی گر نادرست بودن آن دیدگاه باشد. وقتی شما نقدی را مطرح می کنید و بلافاصله می گویید البته مخالفان هم چنین پاسخ داده اند یا آن را به فلان دلیل رد کرده اند، عملا از بیطرفی خارج می شود.

٪ مرتضا (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۵ (UTC)[پاسخ]

@مرتضا «ادله کلامی» عبارتی بهتری است؛ تغییرش خواهم داد. اما درباره نقدها و پاسخ‌هایش؛ یک چیزی در ذهنم وول وول می‌کند؛ عرض می‌کنم و بعد از پاسخ شما احتمالا به نتیجه خواهم رسید. این اصل را به شدت می‌پذیرم که نقدها نباید سریعا با پاسخ مواجه بشوند؛ هم سابقا رعایت کرده‌ام و هم به دیگران توصیه می‌کنم رعایتش بکنند. اما احساس می‌کنم در برخی مقالات این اصل، خودش مخل بی‌طرفی یا شاید بهتر بگویم، وزن است. توضیح بیشتر اینکه؛ ما در حال ویرایش مقاله «رجعت در باور شیعه» هستیم؛ یعنی می‌خواهیم بدانیم شیعیان چه چیزی درباره رجعت می‌اندیشیند؛ یا چه نقدهایی به آنها شده و پاسخ نقدها را چه داده‌اند. احساس می‌کنم این نقدها، با نقدهایی که مثلا در مقاله اسلام، محمد، نقد قران و یا از این دست مقالات هست، متفاوت است. اینجا دیدگاه شیعیان موضوع مقاله است، نه خود رجعت. پس پاسخ شیعیان به نقدها، خودش یکی از موضوعات مقاله باید باشد. البته فعلا در حد نظر است. بعد پاسخ شما، شاید این پرادوکس ذهنی حقیر حل شود. Shobhe ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۹ (UTC)[پاسخ]
آیا وارد کنندگان نقدها شیعه بوده اند؟ ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۲۴ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا از میان شیعیان نیز بوده‌اد. مثلا از سه شبهه اصلی که در مقاله آمده (توبه بعد از رجعت، مخالفت رجعت با تکلیف، برخورداری نعمت و عذاب پیش از قیامت) هم از جانب شیعیان منتقد رجعت مطرح شده‌است هم از جانب اهل سنت. به طور کلی مخالفین رجعت، اعم از شیعه و سنی است. اما جسارتا متوجه ارتباط سوال با موضوع مورد نظر بنده نشدم. Shobhe ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)[پاسخ]
اگر منتقد شیعه است، خب نقد رجعت هم بخشی از نگاه و رویکرد شیعه به این موضوع تلقی می شود و مشمول توضیحاتی که دادید نمی شود. اما نقدی که از خارج مذهب شیعه وارد شده است را می توان با توضیحاتی که دادید، تطبیق داد و بیشتر به پاسخ نقد پرداخت، چون خودِ نقد در باور شیعه نیست اما پاسخش چرا. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا عرض ادب. من مجدد نگاهی به بخش نقد انداختم؛ منابع را نیز نگاهی کردم؛ همانطور که گفتم، انتقادها هم از جانب شیعه است و هم از جانب سنی. به هر حال؛ متن آن بخش را مخالف سیاستی که فرمودید ندیدم. چون ابتدا از دیدگاه شیعه رجعت را توضیح داده، بعدش نقد وارد شده بر رجعت را عنوان یا گزارش کرده و پس از آن، نظر موافقان را گفته. یعنی مختصرا: (نظر شیعیان موافق؛ نظر شیعیان و غیر شیعیان مخالف، دیدگاه شیعیان موافق نسبت به نظر مخالفان) خواستم پاسخ را به جای دیگری منتقل کنم، دیدم اتفاقی نمی‌افتد که مطلوب ما باشد. خواستم حذف کنم؛ دیدم نظر شیعه را دارم حذف می‌کنم. پس راه‌کاری هم برایش نیافتم. Shobhe ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)[پاسخ]

در قسمت نقد، نیمه اول پاراگراف را کمی ساده سازی و کوتاه سازی کردم. اما در نیمه دوم:

  • «با این وجود، مدافعان رجعت بر این باورند که رجعت جایگاهی برای عمل کردن کافران نیست و آنها نه به خواست خود،‌ بلکه به دستور خدا به دنیا باز می‌گرند تا عذاب دنیوی اعمالشان را بچشند.» خب این را که به عنوان استدلالی در مقابل نقد مطرح کرده اید، به نوعی همان تعریف رجعت است که در بخشهای قبلی هم بیان شده است و نیازی به ذکر این جمله نیست.
  • «مدافعان رجعت این آیه را دلیلی بر اثبات رجعت برای گروهی از افراد هلاک شده می‌داند» نظر مدافعان رجعت در مورد آیه 95 سوره انبیا را هم در بخش های قبلی گفته اید و گفتن این عبارت در این قسمت تکراری است و اگر حذفش کنید، نظر شیعه را حذف نکرده اید.
  • «موافقان رجعت اما عذاب کافران در دنیا را به جهت چشیدن لذت انتقام برای مومنان در دنیا، لازم می‌دانند.» این معنا را هم عملا در قسمتهای قبلی بیان کرده اید و اگر اینجا حذف شود، نظر شیعه حذف نشده است.

٪ مرتضا (بحث) ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۹ (UTC)[پاسخ]

@مرتضا موارد حذف شدند. Shobhe ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۸ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا: جهت اطلاع ، دفعه قبل که مقاله با نام رجعت نامزد شده بود آن را بررسی کردم و فکر می کنم گستره آن مبهم بود لذا پیشنهاد کردم مقاله با عنوان جدید مجددا آورده شود. فکر می کنم الان مقاله در حد خوبیدگی هست . فقط منابع را وارسی نکردم.--سید (بحث) ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)[پاسخ]
بله، با مساعدت شبهه به نظرم به معیارهای خوبیدگی رسیده است. من یک بررسی نهایی انجام بدهم و تمام. ٪ مرتضا (بحث) ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۳۸ (UTC)[پاسخ]

بحث بسته شده است. لطفاً آن را تغییر ندهید. ادامهٔ دیدگاه‌ها باید در صفحهٔ بحث مناسب ثبت شوند. نباید ویرایش دیگری در این ریسه انجام شود.