پیش‌نویس:امین نیری

امین نیّری
زاده	۲۸ سپتامبر ۱۹۹۱
پیشه	درمانگر، معلم، عکاس حیات وحش
ملیت	ایرانی
دوره	اواخر قرن بیستم– اوایل قرن بیست و یکم
کار(های) برجسته	shole shab academy
تأثیرپذیرفته از	Wilhelm Reich, Eva Pierrakos, John Pierrakos
وبگاه	instagram.com/shole_shab

امین نیّری (Amin Nayyeri) عکاس حیات وحش، انرژی درمانگر، کلکسیونر و معلم شفادهی است. او از سال ۱۳۹۶ عکاسی حیات وحش را شروع کرد و پس از عکس زمان را دریاب (Catch The Time) برنامه های تلویزیونی خود را نیز در شبکه استانی بوشهر بصورت زنده شروع کرد. امین نیّری در سال ۱۳۹۹ از مدرسه ای که بر اساس آموزش مرکز بین المللی ریکی تدریس میکرد مدرک آموزگاری اش را گرفت و مدرسه ریکی شعلهٔ شب را تاسیس کرد که اکنون فیلمهای آموزشی مدرسه شعلهٔ شب رتبه نخست جست و جوی گوگل را در آموزش ریکی دارند. امین نیّری خود میگوید: من مهندسی کامپیوتر را با دانش روانشناسی ذاتی ام و آموخته هایم ادغام کردم و مدرسه شعلهٔ شب را بناگذاشتم.

تحصیلات و آغاز کار

نیّری پس از طی کردن دوره کارشناسی در رشته نرم افزار، به عکاسی حیات وحش و جمع آوری کلکسیونی از دوربین های بسیار قدیمی به فعالیت پرداخت. او که همیشه در مورد علوم شرقی مطالعه داشت، از سال ۱۳۹۸ شرکت در کلاس‌هایی مرتبط با «ریکی (طب ژاپنی) و حوزه انرژی انسان» را آغاز کرد و در سال ۱۳۹۹ آموزگار شد. نیّری علاوه بر کارهای درمانی و شفاگری مختلف، مدرسه شخصی خود را پایه گذاری کرد و اظهار داشت نام مدرسه را نیز خود روح ریکی (خداوند و فرشتگان) انتخاب و به او الهام کردند و در رشد مدرسه نیز بسیار او را هدایت کرده اند.

درواقع امین نیّری سال ۱۳۹۹ «مدرسه مجازی آموزش شفاگری شعلهٔ شب» را افتتاح کرد تا مهارت‌ها و تکنیک‌هایی که طی این سال‌ها آموخته بود را به دیگران آموزش دهد. سال ۱۴۰۰ تصمیم گرفت برای گسترش برنامه‌های آموزشی، شاقول درمانی ابن سینا (Pendulum Therapy) و بادی کد (Body Code) و دیگر سیستم های انرژی هوشمند را نیز در مدرسه شعلهٔ شب تدریس کند. مدرسه مجازی شعلهٔ شب یک دورهٔ ۱ ساله برای دریافت گواهینامه شفاگری حرفه‌ای با انرژی کیهانی است. سال ۱۴۰۰ به دلیل انسجام و کامل بودن فیلمهای آموزشی اش رتبه نخست گوگل در جست و جوی آموزش ریکی به فارسی را به خود اختصاص داد.

زندگی شخصی

او میگوید: کودکی من دوران معمولی و نسبتا ساده ای بود. من در شهری ساحلی در جنوب کشور بزرگ شدم و از آنجایی که همبازی‌های زیادی نداشتم، اوقات بسیاری را به تنهایی می‌گذراندم. ساعت‌ها با نگاه ‌به ستاره ها، آسمان و کتابهای علمی مخصوصا ستاره شناسی با خود خلوت می‌کردم. بزرگترها و آموزگارانم خیلی زود متوجه تفاوت فاحش هوش و ذکاوت من با بقیه کودکان شدند بنابراین دائم به عنوان تک خواننده در جشنواره ها یا برای شرکت در مسابقات مختلف مرا میفرستادند. من نیز در نوجوانی خیلی زود متوجه شدم کشش وحشتناکی‌ به سمت علوم شرقی دارم، در واقع فردی درون من فریاد میکشید که دنیا و این زندگی آنی نیست که به تو در مدرسه یاد میدهند و حقیقت بسیار فراتر از اینهاست.

از همان نوجوانی سریعا متوجه شدم کشوری که در آن متولد شده ام هیچ همخوانی با ذات بشدت عشق طلب و محبت دوست من ندارم. من عاشق همه حیوانات و انسانها بودم اما در جامعه ای که دارای مردمی با خشم های فروخورده بسیار بود زندگی میکردم و آثار این احساسات سرکوب شده در تک تک تار و پودهای هر نوع ساختار این کشور دیده میشد و این تفاوت شدید ماهیت من با جامعه شدیدا وضعیت تحصیل، انگیزه، اخلاق و روح مرا مچاله کرد. بعدها باخود گفتم شاید همین سوختن مرا تبدیل به چیزی کرد که اکنون هستم. گلی که بر روی سنگ رشد کرد.

در رشته نرم افزار لیسانس گرفتم. علاقه زیادی به کامپیوتر و علم الکترونیک داشتم و زمان ‌زیادی را صرف این کارها میکردم. به مدت ۵ سال در زمینه های مختلف مثل کامپیوتر و نرم افزار و... در جاهای مختلف مشغول بکار شدم اما هرگز هیچ کدام روح مرا سیراب نمیکرد. آرزوهای من بسیار بسیار فراتر از اینها بود. تا بعدها که تحت تعلیم قرار گرفتم و آموزگار طب ژاپنی انرژیایی شدم و با درمان بیماران روحی و جسمی من نیز با شادی به دست آوردن سلامتی آنها از لذت سیراب میشدم.

از سال ۱۳۹۰ مطالعه و بررسی دانش ماورای سراسر جهان را شروع کردم. اما هیچ کدام پازل بهم ریخته ذهنم را سروسامان نداد. این اعتقاد را داشتم که هرچیزی در بهترین زمان ممکن رخ میدهد. تا اینکه سال ۱۳۹۸، سالی که مقدر شده بود، لحظه دیدن فرا رسید. آموزش‌هایی که از سرگذراندم شامل یکسال آموزش انرژی ریکی زیر نظر معلمی که از مرکز بین‌المللی ریکی معلمی‌ داشت میشد، اما اساتید و کتابها و دوستان و شهوداتی که مقدر شده بود من فرابگیرم تا به هدفی که داشتم (و یا هدفی که کائنات برایم داشتند) برسم، یکی یکی بطور معجزه آسا از راه میرسیدند و نقش خود را ایفا میکردند و این راه تا کنون نیز ادامه دارد. من دیگر هیچ شباهتی به آن شخص پیش از سال ۱۳۹۸ نداشتم و هیچ زبانی توانایی توصیف اسراری که در این سالها مشاهده کردم و یاد گرفتم را ندارد. هر دانش جدیدی که کسب میکنم با خود میگویم آیا هنوز هم چیز خاصی مانده؟ با این همه خرد جدید و مهم و بزرگ چطور ممکن است بازهم باشد؟ اما این راه ادامه دارد و حیرت من از این دانش روز به روز بیشتر میشود. من نیز مشتاقانه در این راهی که پیوسته به آنسو میرود اجازه میدهم تقدیر و سرنوشت مرا با خود بکشاند آنطور که دلش میخواهد.

از سال ۱۳۹۸ در رابطه با افراد و حوزه انرژی و ارتباط بیماری روحی/جسمی آنها با شرایط زندگیشان به‌طور انفرادی یا گروهی کار می‌کردم. همزمان با جدیت به هر دانش و کتاب جدیدی در مورد ریکی نیز چنگ میزدم و خودم نیز آزمایشهای زیادی انجام دادم. همدوره های من در ریکی نیز متوجه تفاوت شدت پیشرفت من در این حوزه شدند و بزودی شروع کردند و از من کمک میگرفتند. ریزبینی و جزیی نگری من در بنیان آموزشها مدرسه شعله شب را به جلو هل میداد و بزودی شاگردان از طریق سرچ گوگل نیز به شعلهٔ شب میپیوستند. خیلی زود متوجه شدم با انرژیهای هوشمند بیماری هایی قابل درمان هستند که هنوز علم راهی برایشان ندارد. یکی دوبار که این گونه بیماران را درمان کردم آوازه مدرسه پیچید و شاگردان زیاد شدند. همزمان در مورد روانشناسی و علوم دیگر مطالعه میکردم در حینی که به لطف خداوند چشمم توانایی دیدن برخی هاله ها و انرژیها را از کودکی داشت، با شروع شفاگری این شهود بیشتر شد و چیزهای اسرارآمیزتر دیگری نیز میدیم تا اینکه متوجه شدم شاگردانم یا دوستانم در هرجای دنیا باشند توان دیدن صحنه هایی از زندگی، گذشته، آینده، منزل و حتی روابط خصوصیشان دارم و چند بار که با آنها مطرح کردم در کمال تعجبشان ۹۰ درصد آنها صحیح بود که ضمن اینکه این موضوع خیلی زود دهان به دهان شد اما تمایل شاگردان و معلمان دیگر را برای همکاری با من بیشتر کرد. گرچه دیدن این صحنه ها برایم از کودکی اتفاق میافتاد اما هرگز آنها را با کسی مطرح نکرده بودم.

در طول این سال‌ها، شاگردان یا بیماران زیادی داشتم که خود مشاور یا روانشناس یا پزشک بودند اما با مشکلات بسیار زیاد روحی و جسمی از راه میرسیدند و از درمانشان نیز راضی بودند. من نیز متوجه شدم علم روانشناسی هنوز در حال تکامل است و هیچ روشی بهتر از انرژیهای هوشمند پاسخگوی تمام مشکلات نیست. من برای درمان سریعتر از روشهای روانشناسی مثل هواپونوپونو، رها سازی خشم، جملات مثبت و دیگر روشهایی که میدانستم یا بمن الهام میشد استفاده میکردم و شاهد نتایج فوق العاده بر روی بیماران میبودم. در مورد اینکه این الهامات در مورد بیمار یا در مورد صحنه های زندگی دیگران از راه دور، از کجا میآید پاسخ دقیقی نداشتم اما آموزش مرکز بین المللی ریکی بر این باور استوار بود که فرشتگان و خداوند در زندگی همه انسانها مخصوصا کسانی که اجازه استفاده از انرژی الهی ریکی دارند، حضور دارند.

با گذشت زمان، آن دوست نادیدنی که هدایت مرا به عهده داشت، بیش از پیش محسوس گشت. در ابتدا آن را به گونه‌ای مبهم احساس می‌کردم. سپس وجودهایی را به همان صورت که با چشم می‌بینیم، مشاهده کردم. اکنون پذیرفته‌ام که یک راهنمای معنوی دارم. قادرم او را ببینم، صدایش را بشنوم و او را حس کنم. همه شفادهندگان، یک راهنما دارند، یک فرشته که به آنها کمک میکند. سپس به این نتیجه رسیدم که همه انسانها میتوانند این راهنمایان را داشته باشند ولی ابتدا باید قوانین کیهانی مربوط به این ارتباط و طرز صحبت با آنها را بیاموزند و در زندگی از آنها بهره ببرند. حضور خداوند و فرشتگان و راهنمایان معنوی که زیر نظر فرشتگان کار میکنند، قانون ساده و طبیعی جهان ماست.

حیات وحش و برنامه های تلویزیونی

امین نیّری از سال ۱۳۹۶ به طور جدی وارد حیات وحش شد که تا اکنون نیز در این حرفه فعالیت دارد . خودش میگوید: «هیچ کس باور نمیکند من عکسهایم را با یک دوربین غیر حرفه ای میگیرم. برای کیفیت عکسهایم تا حد ممکن به سوژه نزدیک میشوم و نکات عکاسی با دوربین و ویرایش عکسها را تا حد توانم رعایت میکنم». او تا کنون پنج برنامه تلویزیونی زنده در باب حیات وحش در شبکه استانی بوشهر اجرا کرده است. هچنین نمایشگاه و سخنرانی هایی نیز در این باب داشته است. عکسهای ایشان مخصوصا عکس زمان را دریاب و عکس هفت زنبورخوار هردو بازخورد خوبی در کشور و دنیا داشتند. او یک پرنده جدید بنام پیپت صحرایی نیز برای استانش ثبت کرده است.

پرونده:زمان را دریاب.jpg

عکس زمان را دریاب

پرونده:امین نیّری در تلویزیون بوشهر.jpg

امین نیّری در تلویزیون بوشهر