گتاب

شهری در استان مازندران

گَتاب از شهرهای استان مازندران در شمال ایران است. این شهر، در بخش گتاب شهرستان بابل قرار دارد. مردم گتاب از قومیت طبری هستند[۲] و به زبان مازندرانی[۳] گویش می‌کنند. جمعیت گتاب در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، برابر با ۷٬۳۷۴ نفر و مساحت آن ۱۲ کیلومتر مربع گزارش شده‌است.[۴]

گتاب
گَتو
کشور ایران
استانمازندران
شهرستانبابل
بخشگتاب
نام(های) پیشینجلودار محله
سال شهرشدن۲۰/۴/ ۱۳۸۵
مردم
جمعیت۷٬۳۷۴
جغرافیای طبیعی
مساحت۱۲کیلومتر مربع
ارتفاع۳۰ متر
آب‌وهوا
روزهای یخبندان سالانهندارد
اطلاعات شهری
شهردارحسن پوررحیم [۱]
ره‌آوردانواع مرکبات؛ از جمله پرتغال، لیمو شیرین، نارنگی، نارنج و… انواع تولیدات زراعی؛ ازجمله برنج، شبدر، سبزیجات، حبوبات، پنبه، ذرت علوفه‌ای، گندم و جو، دانه‌های روغنی (سویا)، نیشکر و … و صنایع دستی: مهمترین کارهای دستی در این منطقه عبارتند از: قالی بافی، جاجیم بافی، گلیم بافی، زنبیل بافی، پرورش کرم ابریشم، شمد بافی و …
پیش‌شمارهٔ تلفن۰۱۱۳۲۴۵
وبگاه
گتاب بر ایران واقع شده‌است
گتاب
روی نقشه ایران
۳۶°۲۵′۰۰″شمالی ۵۲°۳۹′۰۰″شرقی / ۳۶٫۴۱۶۷°شمالی ۵۲٫۶۵۰۰°شرقی / 36.4167; 52.6500

تاریخچه ویرایش

وجه تسمیه ویرایش

جستجویی که از اهالی این محل در مورد نام گتاب بعمل آمده‌است، اظهار شده‌است که در گذشته چشمه‌ای در راه بالا و پایین گتاب قرار داشته که آب شرب مردم روستا در آن زمان از آن تأمین می‌شد. اما بعدها به تدریج آب آن چشمه تقلیل رفته و با عبور جاده اصلی از روی آن امروزه نشانه کوچکی از آن به چشم می‌خورد. احتمالاً گتو یا گتاب به مفهوم آب بزرگ به علت وجود آن چشمه نامگذاری شده‌است.[۵] رابینو در سفرنامه خود گتاب فعلی را قطعاب نام برده‌است. نظر دیگری که در پیدایش نام گتاب مطرح شده چنین است که می‌گویند سیلابی از بالا به پایین روستا را فراگرفته و در روستای سرست که در شمال کفشگرکلا واقع است متوقف شده‌است و این سیلاب و تاریخ وقوع آن و این نظر چندان مقرون به صحت نمی‌باشد. نظریه دیگری در رابطه با اسم گتاب بدین شرح می‌باشد که قبل از اصلاحات ارضی در ایران نحوه اداره این روستا به صورت کدخدامنشی و ارباب - رعیتی بوده و نفوذ اداری و اجتماعی گتاب در زمان گذشته مانند موقعیت فعلی آن بسیار بالا بوده و قبل از این دوره کشاورزی غالب این منطقه کشت توتون و پنبه بوده‌است؛ و از آنجایی گتاب در مسیر اصلی بابل - بندپی قرار داشت کشاورزان روستاهای جنوبی می‌بایست از مسیر راه گتاب عبور کنند تا محصولات خود را جهت فروش به شهر بابل ببرند؛ و برای این کار می‌بایست پشت سر اربابان و مالکان زمین گتاب که جلوتر از آن‌ها بودند حرکت کنند یعنی در واقع آن اربابان جلودار آن‌ها بودند و اول آن‌ها حرکت می‌کردند و بعد افراد روستاهای دیگر و به نظر دیگر اربابان و مالکان زمین گتاب به جهت نداشتن بازده محصولات خوب و عدم رونق بازار برای فروش محصولات در شهر جلوی روستاییان دیگر را که رقیب آن‌ها بشمار می‌رفتند گرفته و با پیاده کردن محصولات و با خرید از آن‌ها بازار فروش را به انحصار خود درمی‌آوردند؛ بنابراین به خاطر همین این شهر قبلاً به جلودار محله معروف شد و نیز علت داشتن پسوند شناسنامه‌ای جلودار برای تمام مردم گتاب گرفته شده از این موضوع می‌باشد.

شهر گتاب تنوع کشاورزی و باغداری زیادی دارد و در گتاب بنگاه ارسال مستقیم کالا به شهرهای ایران به ویژه تهران وجود دارد که انواع میوه‌جات و سبزی را به سایر مناطق ایران حمل می‌کند.[۲] اولین شهردار این شهر علی‌پناه علی‌زاده می‌باشد.[۶]

بر پایة مطالعات میدانی و بررسی اسناد و مدارک موجود از محله بندی عرفی، شهر گتاب ترکیبی از ۱۲ محله عرفی به نامهای۱- دبستان، ۲- سنگرود ،۳- نظام آباد ،۴- ایستگاه، ۵- بیله پی، ۶- چهار راه بیل پی، ۷- پایین محله (شنبه بازار)، ۸- تلی کلا، ۹- باغبان کلا، ۱۰- پاشاکلا ،۱۱- عمران کلاه ۱۲- جفتور کلا تشکیل شده‌است.

دوران باستان ویرایش

 
موقعیت تپورها در قرن دوم قبل از میلاد، از شرق سپیدرود تا اسرم هیرکانیا

استان مازندران پیش از اسلام تپورستان (به پهلوی:  ) نامیده می‌شد که برگرفته از نام قوم تپوری (به یونانی: Τάπυροι) می‌باشد که پس از اسلام قوم طبری نام گرفتند و سرزمینشان طبرستان نامیده شد.[۷][۸][۹] به اعتقاد مورخان آماردها نخستین سکنه باستانی مازندران بودند و آماردها از آمل تا تنکابن و تپورها از آمل تا گرگان سکونت داشتند.[۱۰] در عصر هخامنشی در کرانه جنوبی دریای مازندران اقوام، تپوری، آمارد، آناریاکه و کادوسی سکونت داشتند.[۱۱] مورخان آماردها را به مردمان داهه و سکایی و پارسی پیوند داده‌اند. هرودوت از قبیله مارد (mardes) در کنار دائی‌ها (daens)، دروپیک‌ها (dropiques)، و ساگارتی‌ها (sagarties) به عنوان پارس‌های کوچنشین و صحراگرد یاد کرده‌است.[۱۲] پلینیوس مورخ یونانی محل آماردها را قسمت شرقی مارگانیا شناسایی کرده‌است.[۱۳] استرابون(۶۳ ق. م) قوم آمارد را در کنار اقوام تپوری، کادوسی و کرتی به عنوان اقوام کوهستان نشین شمال کشور یاد می‌کند. استرابو می‌نویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است.[۱۴] به گفته واسیلی بارتلد تپوری‌ها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م. آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تپوری‌ها اهدا شد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر در آن زمان از تپوری‌ها نام می‌برد.[۱۵]به گفته یحیی ذکا در «کاروند کسروی» آورده‌است: آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران، این تیره در مازندران نشیمن می‌داشتند و آن هنگام هنوز قبایل تپوران به آنجا نیامده بودند.[۱۶] به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران می‌زیستند و تپوری‌ها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگه‌ای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوری‌ها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد.[۱۷]

جمعیت ویرایش

بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر برابر با ۷٬۳۷۴ نفر جمعیت بوده‌است.[۴] مردم گتاب به زبان مازندرانی گویش می‌کنند.[۱۸]

پانویس ویرایش

  1. http://www.tabnakmazani.ir/fa/news/1004237
  2. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهٔ تبرستان و مازندران جلد سوم. نشرنی = ۶۵.
  3. نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «تعداد جمعیت و خانوار به تفکیک تقسیمات کشوری براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵». مرکز آمار ایران.
  5. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهٔ تبرستان و مازندران جلد سوم. نشرنی = ۶۵.
  6. روزنامه کیهان، شماره ۱۸۷۹۱
  7. عمادی، اسدالله (۱۳۷۲). بازخوانی تاریخ مازندران. نشر فرهنگ خانه مازندران. ص. ۷۲.
  8. مارکوارت، یوزف (۱۳۷۳). ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی. ترجمهٔ مریم میر احمدی. تهران انتشارات اطلاعات. ص. ۲۴۵.
  9. BORJIAN, HABIB (2004). "Mazandaran: Language and People (The State of Research)". Yerevan State University (به انگلیسی): 289. doi:10.1163/1573384043076045.
  10. عمادی، اسدالله (۱۳۷۲). بازخوانی تاریخ مازندران. نشر فرهنگ خانه مازندران. ص. ۳۷.
  11. کتاب گیلان، جلد اول، انتشارات گروه پژوهشگران ایران، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۰ خورشیدی
  12. هدایتی، هادی (۱۳۸۴). تاریخ هرودوت جلد اول. انتشارات دانشگاه تهران. ص. ۲۱۱.
  13. مارکوارت، یوزف (۱۳۷۳). ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی. انتشارات اطلاعات. ص. ۲۵۶.
  14. All regions of this country are fertile except the part towards the north, which is mountainous and rugged and cold, the abode of the mountaineers called Cadusii, Amardi, Tapyri, Cyrtii and other such peoples, who are migrants and predatory. strabo (11.13.3)
  15. بارتلد، واسیلی (۱۳۰۸). تذکره جغرافیای تاریخی ایران. اتحادیه تهران. ص. ۲۸۳.
  16. ایران باستان مادها و آمردها. کاروند کسروی، مجموعه مقاله‌ها و رساله‌های احمد کسروی، به‌کوشش یحیی ذکا
  17. مینوی، مجتبی (۱۳۴۲). مازیار. مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر. ص. ۹.
  18. نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).

پیوند به بیرون ویرایش