گلو بخش درونی گردن و گذرگاه نوشیدنی‌ها و خوردنی‌ها و هوا از روزنهٔ دهان به درون بدن است.گلو واژه ای دربین کرمونیایه

Throat
Diagram of the Human Throat.
شناسه‌ها
FMA228738

فرهنگ دهخدا

ویرایش

[ گ ُ / گ َ ] (اِ) در اوستا گَرَه (گردن، قصبةالریه )(از حاشیه ٔ برهان قاطع، معین ). حلق . حلقوم، مجرای غذا و دم در درون گردن : قسمت جلوی گردن که در قدام مهره‌های گردنی قرار دارد. (منتهی الارب ) : راست گویی که در گلوش کسی پوشکی را همی بمالد گوش .

زبانزد

ویرایش
  • توی گلوش گیر کرده.

همچنین در ادبیات عام، گلو را با نام خرخره نیز می شناسند. مثال‌ هایی از این واژه : تا خرخره توی قرض گیر کردن خرخره کسی را جویدن : کنایه از میزان عصبانیت

منابع

ویرایش
  • لغتنامه دهخدا