احمدشاه درانی
این مقاله دارای چندین مشکل است. خواهشمندیم به بهبود آن کمک کنید یا در مورد این مشکلات در صفحهٔ بحث گفتگو کنید. (دربارهٔ چگونگی و زمان مناسب برداشتن این برچسبها بیشتر بدانید)
|
این مقاله میتواند با ترجمهٔ متن از مقالهٔ متناظر در انگلیسی گسترش یابد. برای مشاهدهٔ دستورالعملهای مهم ترجمه روی [گسترش] کلیک کنید.
|
احمدشاه دُرّانی همچنین معروف به احمدخان ابدالی (۱۱۰۱–۱۱۵۱خ/۱۱۳۴–۱۱۸۶ق/۱۷۲۲–۱۷۷۳م) بنیانگذار امپراتوری درانی بود.[۳][۴][۵] از او به عنوان موسس افغانستان امروزی یاد میشود و شخصیت محبوبی برای ملت افغانستان است. در ژوئیه ۱۷۴۷، احمدشاه توسط یک لویه جرگه در قندهار به عنوان پادشاه خراسان منصوب شد و پایتخت خود را در آنجا تأسیس کرد. احمدشاه با کمک شورایی متشکل از ۹ مشاور از اقوام خراسانی ، به سمت شرق به سمت امپراتوری گورگانی و مراته هند، غرب به سمت امپراتوری افشاریه ایران در حال تجزیه و شمال به سمت خانات بخارای ترکستان پیش رفت. در عرض چند سال، او کنترل خود را از خراسان در غرب به کشمیر و شمال هند در شرق، و از آمودریا در شمال تا دریای عمان در جنوب گسترش داد.
احمدشاه درانی | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
پادشاه غازی فرمانروای پادشاهی درانی در دران | |||||||||
![]() نگاره احمدشاه درانی، منیاتوری هرات، ۱۷۵۷، کتابخانه ملی فرانسه | |||||||||
نخستین پادشاه درانی | |||||||||
سلطنت | ۱۷۷۳–۱۷۴۷ (۲۶ سال) | ||||||||
تاجگذاری | اکتبر ۱۷۴۷ | ||||||||
جانشین | تیمورشاه درانی | ||||||||
زاده | احمدخان ابدالی ۱۱۰۱ (خورشیدی) هرات، سلطنت سدوزایی هرات، (افغانستان امروز[۱][۲]) یا در ملتان، امپراتوری گورکانی، (پنجاب، پاکستان امروز) | ||||||||
درگذشته | ۲۵ مهر ۱۱۵۱ (۵۰ سال) ولسوالی معروف، استان قندهار، پادشاهی درانی | ||||||||
آرامگاه | |||||||||
همسر(ان) | حضرت بیگم (ازدواج. ۱۷۵۷) عفت النسا بیگم (ازدواج. ۱۷۵۷) | ||||||||
| |||||||||
دودمان | پادشاهی درانی | ||||||||
پدر | محمد زمان خان ابدالی | ||||||||
مادر | زرغونه انا | ||||||||
طغرا | ![]() |
آغاز زندگی ویرایش
وی در سال ۱۷۲۲ میلادی برابر به ۱۱۳۴ هجری قمری برابر به ۱۱۰۱ خورشیدی در شهر هرات افغانستان یا در مولتان (امپراتوری گورکانی هند) پاکستان امروز به دنیا آمد. در سال تولد او، پدرش زمان خان فوت نمود. خانواده پدریاش از قوم سدوزائی - شاخه پوپلزائی - از قبیلههای پشتون افغانستان میآیند. مادر احمدخان ابدالی زرغونه خواهر عبدالغنیخان الکوزی والی پیشین قندهار در زمان نادرشاه افشار بود. مادرش به قول تاریخنویسان پشتون از قوم الکوزی شاخه بارکزی و در ارغنداب قندهار زندگی میکرد. دانشنامه بریتانیکا هم پیرامون زادگاهش نظریات گوناگونی را بازتاب نمودهاست.[۶]
محل تولد او در میان مورخان مورد بحث است که آیا او در هرات تولد شدهاند یا در مولتان پاکستان. با این حال، نظر به ذوق شاعری احمدشاه درانی، مورخان معاصر بیشتر طرفدار این هستند که درانی در هرات به دنیا آمده باشد.
به قول میرغلاممحمد غبار مورخ افغان، آنان که فکر میکنند احمدشاه درانی در مولتان بهدنیا آمدهباشد، وی را با فامیل عبدالله خان سدوزایی اشتباه گرفتند که در آن موقع در مولتان سکونت داشتند.
شاه نظامالدین عشرت، شاعری از سیالکوت، پنجاب در وصف تولد احمدشاه درانی به پدرش زمانخان درانی چنین نوشت:
چو از عبر احسان پرواردیگار
محمد زمان خان شده مایه دار
زمین مرده کوه و دشت هرات
دیگر تازه جان شد زی آب حیات
در سال ۱۷۲۹ میلادی، نیروهای ابدالی به فرماندهی ذوالفقارخان اول تسلیم نادر افشار شدند. اما در سال ۱۷۳۰، ذولفقارخان ابراهیم خان، برادر نادرشاه را شکست داده و هرات و مشهد را متصرف گشتند. این امر نادرشاه را بر آن داشت تا مشهد را پس بگیرد و در جنگ هرات نیز مداخله کند. در سال ۱۷۳۱، ذوالفقارخان دوباره به پایتخت خود فراه بازگشت، جایی که از سال ۱۷۲۶ حکمران آن بود. یک سال بعد برادر نادر، ابراهیم خان کنترل فراه را به دست گرفت. در این مدت ذوالفقار و احمدشاه جوان به قندهار گریختند و در آنجا نزد غلزایی ها پناه بردند. اما حسین هوتکی، حکمران قندهار آنها را زندانی سیاسی نمودند.
پس از آنکه نادرشاه افشار در سال ۱۷۳۶ میلادی، قندهار را تصرف کرد، ذولفقارخان را به حکمرانی مازندران و احمدشاه را به فرماندهی یکی از لشکرهای خود برگزید. نادرشاه غلزایی ها را از قندهار تبعید نموده و به جایشان ابدالی و قزلباشان را سکونت دادند. [۷]
رسیدن به قدرت ویرایش
احمدخان ابدالی در روزگار جوانی سرباز سپاه نادرشاه افشار شد. هنگامیکه لیاقت و کفایت او برای نادر افشار ثابت شد او را به فرماندهی سپاهیان ابدالی (پشتون) و ازبک منصوب نمود. او از «خلأ قدرتی» که با قتل نادرشاه پدید آمد بهره برد و با پشتیبانی قبایل پشتون و تشکیل لویه جرگه، تصرف خزانهٔ نادرشاه و نابسامانی پادشاهی گورکانی هند فرصت یافت که دولت نوپای درانی را استحکام بخشد.
در زمان قتل نادرشاه، احمدشاه فرمانده پشتونهای ابدالی بود. وی ماندن در بین سپاه نادر را به صلاح خود ندید چون فرمانده خود شان را به قتل رسانیده بودند، پس تصمیم گرفت تا با ۴۰۰۰ سرباز به قندهار مراجعت کند. در را بازگشت وی به کاروانی برخورد که با ثروت سرشار از هندوستان میامدند. او کاروان را تصرف نموده و گروهی از وفادارترین جوان های ابدالی را به خدمت خود برگزید.[۸]
در همین راستا شاه ابدالی با ایجاد وحدت سیاسی، به نام خود سکه زد. احمدشاه ذوق ادبیات و شعر نیز داشت و از این حیث به امپراتوری گورکانی هند شبیه بود. الماس کوه نور پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد.[۹] او که بعدها پس از به قدرت رسیدن، تخلص درانی به خود داد.[۱۰]
پادشاهی بر افغانستان ویرایش
پس از قتل نادرشاه افشار در سال ۱۷۴۷ میلادی برابر به ۱۱۵۹ هجری قمری برابر به ۱۱۲۶ خورشیدی، دولتی در افغانستان پدیدآورد.[۱۱] هدف وی از اعلان پادشاهی همانند دیگر مدعیان نظیر علیقلیخان برادرزادهٔ نادر پادشاهی بر همهٔ ایران بود.[۱۲]
بنیانگذاری دولت مرکزی ویرایش
هنگامی که احمدخان ابدالی برای تحکیم یک دولت مرکزی اقدام نمود افغانستان دچار استیلای نیروهای اجنبی و تجزیهٔ کشور، نبود حکومت مرکزی، و رکود اقتصادی بود. اوضاع نابسامان اجتماعی و تحولات سیاسی در کشورهای همسایه زمینهٔ تشکیل یک حکومت مرکزی را در افغانستان آماده ساخته بود. پس از کشته شدن نادر افشار در اردوی بزرگ او بی نظمی پدید آمد. ناگفته نماند که یک بخش اردوی نادر افشار را قشون افغانها تشکیل میداد. شمار آنها تقریباً به چهار هزار غلجایی و دوازده هزار سدوزائی و ازبک میرسید. نظر به پیشنهاد قوماندان عمومی نورمحمد خان از سران خان غلجایی و احمد خان ابدالی قطعات افغان به قندهار سوق داده شدند. بعداً اقوام غلجایی، ازبک، ابدالی و هزاره خواهان تشکیل یک جرگه قومی شد تا یکی از اعضای جرگه (مجلس) به حیث پادشاه تعیین شود و برای ادارهٔ امور افغانستان حکومتی را تشکیل بدهد که تشکیل اینچنین جرگهای مورد قبول همه سران اقوام واقع شد.[۹]
جرگهٔ مزار شیر سرخ در قلعهٔ نظامی نادر آباد در قندهار بسته شد و برای مدت نه روز ادامه پیدا کرد. اعضای جرگه به یک تصمیم نهایی نمیرسیدند، زیرا هر خانِ مقتدر، خواهان پادشاهی بود و تنها کسیکه در این جرگه خاموشی اختیار نموده بود، احمدخان ابدالی بود؛ زیرا احمدخان از قبیلهٔ بود که از لحاظ کمیت نسبت به دیگر قبایل کوچکتر بود. سرانجام در روز نهم، اعضای جرگه تصمیم گرفتند که یکی از اعضای جرگه را به حیث داور انتخاب نمایند. آنها فرد روحانی به نام «صابرشاه کابلی» را برگزیدند که به هیچ قبیلهای تعلق نداشت و حتی ساکن و اهل قندهار هم نبود. صابرشاه پسر صوفی معروف «لایخوار» بود که همه مردم قندهار به او ارادت و اعتماد داشتند و این صوفی سیاستمدار از جا برخاست و احمد خان ابدالی را معرفی نمود و چند خوشهٔ گندم را به جای تاج شاهی در عمامهٔ او جاسازی کرد. خانهای بزرگ ناگزیر با احمدشاه بیعت کردند و او را به عنوان پادشاه افغانستان قبول نمودند. پس از کشته شدن نادر افشار اوضاع ایران به بینظمی گرایید. در شمال دولت جنیدی رو به انحطاط گذاشت و در هند دولت مرهته به رهبری «سیواجی» رویکار آمد و پس از مرگ اورنگزیب دولت بابری هند نمیتوانست در امور داخلی افغانستان مداخله نماید. تحولات گفتهشده باعث شد تا برای احمدشاه اطمینان و خاطرجمعی به وجود آید. او توانست از این شرایط برای تشکیل دولت و اعادهٔ سرزمینهای از دست رفتهٔ افغانستان استفاده اعظمی نماید. احمدشاه میدانست که ملاکین و رؤسای قبایل بخاطر حفظ منافع خویش، مشکلاتی را بر سر راهش به بار خواهند آورد. برای فایق آمدن بر این مشکلات، ایشان را در امور دولتی و نظامی شامل کرد و در جرگهها برایشان عضویت داد و به نظریات ایشان ارج گذاشت و آنها را در سفرهای نظامی مصروف ساخت.
پس از آنکه احمدشاه به پادشاهی رسید نخستین هدفش به وجود آوردن وحدت ملی و ایجاد دولت مرکزی در افغانستان برای تشکیل یک نظام باثبات بود. دومین هدف او تأمین سرحدات طبیعی از آمودریا تا سند بود و سومین هدف او دفاع در مقابل حملات کشورهای همسایه بود. برای از بین بردن اختلاف داخلی و گرفتن مشورت مردم در امور دولتی برای نخستینبار یک شورای دایمی تشکیل نمود که تعدادی از اعضای جرگهٔ مزار شیرسرخ نیز شامل آن بودند. برای ادارهٔ بهتر، نخست تشکیلات اداری و نظامی را بهوجود آورد. تشکیلات گفتهشده اقتباسی بود از تشکیلات میرویس هوتکی، و احمدشاه میخواست تا این کار ناتمام او را تکمیل نماید. احمدشاه در رأس همه تشکیلات اداری، قضایی و نظامی صاحب نظر قاطع بود؛ بدین معنی که شخص پادشاه ادارهٔ همه امور را بهدست داشت و هم در سطح مرکز و ولایت تشکیلات اداری و نظامی ایجاد نمود. گرچه احمدشاه در مدت ۲۶ سال پادشاهی خود برای تحکیم حکومت مرکزی به اصلاحات اداری و سفرهای نظامی در داخل و خارج آنقدر مصروف بود که نتوانست برای انکشاف اقتصاد، آموزش و پرورش و فرهنگ کشور توجه خاصی مبذول دارد ولی با آن همه در زمان پادشاهی وی بعضی کارها مانند ساخت شهرهای قندهار و تاشقرغان، و ساخت آرامگاه خود در کنار خرقهٔ معروف به «خرقهٔ مبارک» (که نمایانگر سبک معماری آن دوران بود) صورت گرفتند. احمدشاه در قندهار، هرات و پیشاور مدارس بزرگی تأسیس نمود که مشهورترین آنها مدرسهٔ «جامع کهن قندهار» بود و نیز در قندهار نخستین موزه را به نام «بیت الشرف» پایهگذاری کرد. احمدشاه به عرفان و فرهنگ علاقه زیادی داشت. شماری از کتب مانند: «تاریخ احمدشاهی» در دو جلد توسط منشی دربار او محمود الحسینی، «تواریخ حافظ رحمت خانی» توسط میر محمد فاضل، کتاب طبی «بحرالفواید» توسط قاضی دل محمد افغان و «خلاصة الانساب» دربارهٔ نسب پشتونها توسط حافظ رحمت خان بړیڅ در زمان پادشاهی او نوشته شدند. احمدشاه طبع شعری داشت و دیوان اشعار او نشانهای از علاقهٔ وی به تصوف و عرفان مینماید.
لشکرکشیهای نظامی ویرایش
احمدشاه زمانی به قدرت رسید سرزمین ایران دچار آشوب و ناامنی ناشی از ترور نادرشاه افشار بود. احمدشاه هنگام حیات سیاسی و نظامی خویش بیشتر از ده مرتبه به هند، خراسان و شمال افغانستان سفر نمود.
سفر یکم (۱۷۴۷–۱۷۴۸ میلادی) ویرایش
خان جهانخان سپهسالار از طریق غزنی، کابل، جلالآباد و پیشاور تا سواحل سند رسید. ناصرخان والی کابل و پیشاور که هنوز در قدرت بود میخواست به کمک قشون ایماق و هزاره با قوای افغانی بجنگد، اما قشون ایماق و هزاره از جنگ امتناع ورزیدند. احمدشاه نیز بهطرف شرق حرکت نمود و در مسیر راه با استقبال مردم روبهرو شد. والی پنجاب در جنگ با احمدشاه تاب پایداری ندیده و به لاهور فرار کرد و احمدشاه لاهور را اشغال نمود. شهنشاه هند از پیشروی افغانها به هراس افتاد، احمدشاه مغولی ولیعهد، قمرالدین صدراعظم خود را با قوای زیاد، به مقابل افغانها فرستاد و قوای افغانی تحت آتش توپخانهٔ هندیها قرار گرفت که متحمل تلفات زیاد شد. احمدشاه مجبور شد پنجاب را به میرمنو و مولتان را به زاهدخان واگذار کند و خودش برای فرونشاندن شورشی که توسط لقمانخان برادرزادهاش بهراه انداخته شده بود به قندهار مراجعت نماید.
سفر دوم ویرایش
احمدشاه در اوایل سال ۱۷۴۹ (میلادی) به هرات سفر کرد. سه نفر از حاکمان نادر افشار به احمدشاه تسلیم نگردیده بودند. از جمله آنها درویشخان طرفداری خود را از احمدشاه اعلان نمود. هرات توسط احمدشاه تسخیر شد و موصوف درویشخان را به حیث والی هرات تعیین کرد. احمدشاه، شاه ولیخان صدراعظم خود را حکم نمود تا به مناطق شمال سفر نماید زیرا پس از انحطاط دولت جنیدی مرو، فاریاب، جوزجان، بلخ، خلم، بدخشان و تخارستان خودمختار شده بودند. شاه ولیخان مناطق گفتهشده را یکی بعد دیگر به حکومت مرکزی اضافه نمود.
سفر سوم ویرایش
در بهار ۱۷۵۰ (میلادی) «عباس قلی بیات» در نیشابور بغاوت نمود. احمدشاه به نیشابور سفر کرد و عباس قلی بیات در برخورد با اردوی افغانی شکست خورده اسیر شد. احمدشاه او را مورد عفو قرار داد و به حیث حاکم نیشابور مقرر نمود. زمانی که احمدشاه به هرات رسید، مطلع شد که امیرعلم خان خزیمه به مشهد حمله کرده و شاهرخمیرزا نابینا نوادهٔ نادرشاه افشار را خلع نمودهاست؛ بنابراین احمدشاه به مشهد برگشت، میرعلم را شکست داد و امنیت شهر هرات را تأمین کرد.
سفر چهارم ویرایش
در سال ۱۷۵۱ (میلادی) میرمنو والی پنجاب در پرداخت مالیاتی که به احمدشاه تعهد نموده بود، سستی ورزید. احمدشاه نمایندهٔ خود را نزد او فرستاد، اما والی پنجاب از پرداخت مالیات سرباز زد. احمدشاه به شرق سفر کرد. میرمنو والی پنجاب، سپهسالار «گورامل» را به مقابل احمدشاه به جنگ فرستاد. جنگ در محل «شاه دره» واقع شد، گورامل به قتل رسید و لشکر او شکست خورد. میرمنو عفو خواست و احمدشاه او را عفو و دوباره والی پنجاب مقرر نمود. میرمنو تعهد سپرد که ولایات پنجاب و مولتان بخشی از خاک افغانستان خواهد بود. سپس احمدشاه تعهدنامه گفتهشده را توسط نمایندهٔ خود قلندرخان برای مهر و تأیید، به دربار دهلی فرستاد؛ بدین ترتیب پنجاب، مولتان و سِند متعلق به افغانستان شد. در آخر سال ۱۷۵۱ میلادی احمدشاه سپاهی را زیر رهبری خواجه عبداﷲ، برای الحاق کشمیر، از طریق «اتک» و «حسن ابدال» به کشمیر فرستاد تا خواجهٔ کشمیر مناسبات خود را با دولت هند قطع و الحاق خود را با افغانستان اعلان نماید.
سفر پنجم به شرق ویرایش
میرمنو والی پنجاب در ۱۷۵۳ (میلادی) فوت نمود احمدشاه به پنجاب سفر کرد و محمدامین پسر نابالغ میرمنو را به جای او به حیث والی تعیین نمود. مادر محمدامین «بیگم مغلانی» به نیابت پسر خود امور ولایتی را پیش میبرد و این در هنگامی بود که دربار دهلی آلت دست «عمادالملک غازیالدین» صدراعظم هند شده بود، و غازیالدین، احمدشاه پسر محمدشاه پادشاه هند را برکنار ساخت و به جای او عالمگیر دوم را بر تخت دهلی نشاند؛ و بیگم مغلانی را اسیر کرد و ولایت پنجاب را به آدینه بیک سپرد. عالمگیر سپاهی را تحت قیادت «نجیب الدوله» والی سهارنپور به مقابل احمدشاه فرستاد، اما نجیبالدوله بدون جنگ با احمدشاه یکجا شد و عالمگیر مجبور شد در نزدیک دهلی احمدشاه را استقبال نماید. احمدشاه بهخاطر حفظ علایق دوستی، برادرزادهٔ عالمگیر را به عقد نکاح شاهزاده تیمور درآورد و خودش به وطن برگشت.
سفر ششم به شرق ویرایش
هنگامی که احمدشاه از هند به افغانستان بازگشت، سرداران افغان با استفاده از قوت دولت ابدالی بر دهقانان پنجاب مالیات سنگین وضع نمودند که این عمل ایشان باعث بروز شورشها شد و به زودی سکها، رهبری شورش را بهدستآورد و در «امرتسر» به تشکیلات آغاز کردند که سرانجام منجر به زد و خورد میان افغانها و سکها شد. نجیبﷲ یوسفزی سپهسالار هند فرار نمود، جتها و راجپوتها با قوای مرهته اتحاد نمودند. غازیالدین صدراعظم اسبق هند سکها را در پنجاب علیه افغانها تحریک مینمود. آدینه بیک به اتفاق سکها در محلی بهنام «جلندر» شمار زیادی از افغانها را کشت. در ماه آوریل ۱۷۵۸ (میلادی) قوای افغانی شکست خورد و عبدالصمدخان توسط دشمن اسیر شد. شهزاده تیمور و سردار جهانخان سپهسالار افغانی تاب مقاومت نیاورده و تا اتک عقبنشینی نمودند و شورشیان به استثنای «اوده» حکمرانی همهٔ هند را بهدست آوردند. احمدشاه عجالتاً قضیه هند را به آینده گذاشت زیرا خودش درگیر ناآرامیهای بلوچستان بود. قوای تحت رهبری شاه ولیخان به بلوچستان سوق داده شد و پس از برخورد با نصیرخان رهبر شورشیان بلوچستان شکست خورده و خواهش مصالحه نمود که مورد عفو احمدشاه قرار گرفت و بلوچستان دوباره مانند گذشته جزء قلمرو افغانستان شد. احمدشاه سپاهی را تحت قیادت نورالدین به پنجاب اعزام نمود و خودش به قندهار برگشت تا نیرویی را برای تصفیه حساب با سکها و مرهتهها جمعآوری نماید.
سفر هفتم به شرق
این سفر احمدشاه در شرق از اهمیت زیاد برخوردار بود، زیرا در سال ۱۷۵۸ میلادی در هند اتفاقات مهم رخ داد نخست سیکهای پنجاب قیام نمودند، ثانیاً امپراتوری مراتا به هند مرکزی و شمالی داخل شدند و سوم اینکه حکومت اسلامی که به دست مسلمانان تشکیل شده بود، به سقوط مواجه شد، درحالیکه احمدشاه مشغول سرکوبی نصیرخان بلوچ بود. وقتیکه «سندیا» رئیس مرهتهها به هند مرکزی رسید، راجپوتها و جتها باهم اتحاد نمودند و سندیا بهطرف پنجاب حرکت نمود. آدینه بیگ نیز با ایشان همراه شد و پنجاب را اشغال کرد. شهزاده تیمور و سردار جهانخان به پیشاور عقبنشینی کردند. موقعی که احمدشاه از بلوچستان مطمئن شد، با سی هزار سرباز از طریق دره بولان به سند رسید و با شهزاده تیمور و جهانخان یکجا شده و بهطرف پنجاب حرکت نمودند. به مجردی که سندیا و غازیالدین از حرکت احمدشاه مطلع شدند با نجیبالدوله صلح کردند و به جانب دهلی روان شدند، در دهلی عالمگیر دوم را به قتل رساندند و نواسهٔ اورنگزیب را پادشاه ساختند، در چنین وضعیتی احمدشاه با سه نیرو (نخستی مربوط به «سندیا» در طول راه دهلی، دومی مربوط «هولگر» در کنار چپ رود جمنا و سومی مربوط به «جنگورا» و غازیالدین) روبهرو شد؛ و به مجردی که جنگ آغاز شد نیروهای سهگانه در مقابل سپاه احمدشاهی شکست خوردند. هنگامیکه غازیالدین و جنگورا از شکست نیروهای خویش آگاه شدند دهلی را رها کردند و گریختند. رهبر مرآتهها «بالاباجی» به همهٔ رؤسای مرآتهها فرمان داد که لشکر تازهای را سر و سامان دهند. راجپوتها با مرهتهها اتحاد نمودند که شمارشان به صد هزار تن میرسید؛ درحالیکه شمار سپاه احمدشاه شصت هزار نفر بود. در میدان پانی پت جنگ عظیمی رخ داد که در آن افغانها پیروز شدند و نیروهای مخالفان شکست خوردند. احمدشاه داخل دهلی شد و تخت دهلی را به شهزاده علی گوهر، امور سیاسی و اداری را به شجاعالدوله و بخش نظامی را به نجیبالدوله سپرد و خودش به قندهار مراجعت نمود. یادآور میشویم که پیشوای مارتاها به نیت جنگ و استقلال هند از شاه افغان علیه احمدشاه برخاست؛ لذا در واپسین دمان آغاز جنگ احمدشاه از خیانت برادرش در افغانستان آگاه شد. پس عزم جزم نمود تا به هرات بازگردد؛ لذا دستور آتشبس داد و در خیمه شورصلح با پیشوای مارتاها از جسارت و آزادمردی او به خشم آمد و چون پیشوا شرایط احمدشاه را نپذیرفت چنین گفت: یکم هندوستان سپس افغانستان. پیشوا در جواب گفت: صحیح هندوستان همیشه مهمتر بوده پس نامش در آغاز میآید.
سفر هشتم- ۱۷۶۲–۱۷۶۳ میلادی ویرایش
در سال ۱۷۶۲ میلادی سکهای پنجاب تحت رهبری «جیساسنگ» دوباره دست به شورش زدند و امرتسر را به یک مرکز نظامی تبدیل نمودند و در کشمیر تبلیغات ضد افغانی را براه انداختند و شهر لاهور را اشغال کردند. احمدشاه به سوی پنجاب حرکت نمود. قوای سکها را شکست داد و به سردار نجیبالدوله هدایت داد تا امنیت «سرهند» و «کشمیر» را اعاده نماید.
سفر نهم- ۱۷۶۳ میلادی ویرایش
پس از شکست سکها احمدشاه به قندهار بازگشت. بهدلیل ابتلا به بیماری تا پایان سال ۱۷۶۳ (میلادی) به جایی سفر نکرد. در این موقع سکها با جتها و مرهتهها اتحاد کردند و با آغاز حمله بر پنجاب و سرهند قصد تسخیر دهلی را نمودند. احمدشاه در سال ۱۷۶۳ (میلادی) به پنجاب لشکر کشید و شورشیان را شکست داد و آنها را در کوهستانها متواری ساخت. در اخیر سال ۱۷۶۳ (میلادی) احمدشاه، شاه ولیخان صدراعظم خود را به بلخ اعزام نمود تا با عبدالعزیزخان آخرین پادشاه امپراتوری جنیدی مذاکره نماید و در مذاکرات با وی قراردادی عقد شد که به موجب آن آمودریا همانند گذشته مرز میان افغانستان و بخارا تعیین شد و بعداً شاه ولیخان به بدخشان برگشت. لباس معروف به خرقهٔ پیغمبر را از شهر فیضآباد با خود به قندهار انتقال داد.
سفر دهم- ۱۷۶۹ میلادی ویرایش
در سال ۱۷۶۹ میلادی بین نصراﷲ میرزا و نادر میرزا پسران شاهرخ نابینا برای بهدست آوردن قدرت اختلاف پیدا شد و در خراسان وضع رو به خرابی گرایید. از این رو احمدشاه به مشهد سفر کرد، زیرا نصراﷲ میرزا با کریمخان زند ارتباط پنهانی برقرار نموده بود. علیمراد حاکم «تون» و «طبس» شورش و سرکشی کرد. احمدشاه مشهد را محاصره کرد و سپهسالار جهانخان و نصیرخان والی بلوچستان را به سرکوبی علیمراد موظف ساخت که در نتیجه علیمراد در جنگ به قتل رسید. نصراﷲ میرزا تسلیم شد و شاهرخ دختر خود را به عقد پسر احمدشاه درآورد. احمدشاه خراسان را به پاس نادر افشار به شاهرخ سپرد و خودش به قندهار بازگشت و این آخرین سفر احمدشاه بود.
علاقه به شعر ویرایش
شاه درانی مجموعهی شعری به سبک قصیده غنایی در زیان پشتو نوشته است. نمونه شعری وی به نام عشق به میهن:[۱۳][۱۴][۱۵]
ستا د عشق له وينو ډک سول ځيګرونه
ستا په لاره کښې بايلي زلمي سرونه
تا ته راسمه زړګی زما فارغ سي
بې له تا مې اندېښنې د زړه مارونه
که هر څو مې د دنيا ملکونه ډېر سي
زما به هېر نه سي دا ستا ښکلي باغونه
د ډیلي تخت هېرومه چې را ياد کړم
زما د ښکلي پښتونخوا د غرو سرونه
د فريد او د حميد دور به بيا سي
چې زه وکاندم پر هر لوري تاختونه
زما خوښ دي ستا خالي تش ډګرونه
شجرهنامه ویرایش
پادشاه احمدشاه درانی زندگی: ۱۷۲۰–۱۷۷۲ سلطنت: ۱۷۴۷–۱۷۷۲ | |||||||
پادشاه تیمورشاه درانی زندگی: ۱۷۴۸–۱۷۹۳ سلطنت: ۱۷۷۲–۱۷۹۳ | |||||||
پادشاه محمودشاه درانی زندگی: ۱۷۶۹–۱۸۲۹ سلطنت: ۱۸۰۱–۱۸۰۳، ۱۸۰۹–۱۸۱۸ | |||||||
شهزاده کامران درانی ۱۷۸۹–۱۸۴۰ | |||||||
شهزاده نادر بسمالله درانی ۱۸۱۰–۱۸۷۳ | |||||||
شهزاده رشیدخان درانی ۱۸۳۲–۱۸۸۰ | |||||||
شهزاده عالیجاه ندا درانی ۱۸۵۵–۱۹۲۶ | |||||||
شهزاده محمد عبدالرحیم درانی ۱۸۷۷–۱۹۴۵ | |||||||
شهزاده عبدالحبیب خان درانی ۱۸۹۹–۱۹۲۰ | |||||||
شهزاده رحمت خان درانی ۱۹۱۹–۱۹۹۲ | |||||||
شهزاده حیاتالله خان درانی تولد: ۱۹۶۴ | |||||||
شهزاده محمدابوبکر درانی تولد: ۱۹۵۵ | |||||||
|}
در فرهنگ عمومی ویرایش
- در ۲۰۱۹ میلادی بالیوود فیلم پانیپت را ساخت که در آن سانجی دات در نقش احمدشاه ابدالی به امپراتوری مراتا حمله میکند.
مرگ ویرایش
احمدشاه پس از ۲۶ سال پادشاهی به بیماری سرطان مبتلا شد و به عمر پنجاه سالگی در ۱۷۷۳ میلادی درگذشت و مطابق وصیتش در کنار مسجد خرقهٔ مبارک به خاک سپرده شد.
پانویس ویرایش
- ↑ https://books.google.com/books?id=d1wUgKKzawoC&lpg=PP1&pg=PA247#v=onepage&q&f=false
- ↑ https://www.afghan-web.com/biographies/biography-of-ahmad-shah-durrani/
- ↑ "Ahmad Shah and the Durrani Empire". Library of Congress Country Studies on Afghanistan. 1997. Retrieved 23 September 2010.
- ↑ Friedrich Engels (1857). "Afghanistan". Andy Blunden. The New American Cyclopaedia, Vol. I. Archived from the original on 18 October 2010. Retrieved 23 September 2010.
- ↑ Clements, Frank (2003). Conflict in Afghanistan: a historical encyclopedia. ABC-CLIO. p. 81. ISBN 978-1-85109-402-8. Retrieved 23 September 2010.
- ↑ "Aḥmad Shah Durrānī | ruler of Afghanistan". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2021-03-15.
- ↑ C. Collin-Davies (1999). "Ahmad Shah Durrani". Encyclopaedia of Islam (CD-ROM Edition v. 1.0).
- ↑ Vogelsang, Willem (2002). The Afghans. Wiley-Blackwell. p. 228. ISBN 978-0-631-19841-3. Retrieved 23 September 2010.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ بیژن عمرانی-کارشناس تاریخ افغانستان (۲۱ آذر ۱۳۹۸). «احمدشاه درانی و برخورد او با امپراطوریهای فارس و مغول». بیبیسی فارسی.
- ↑ Olaf Caroe, The Pathans (1981 reprint)
- ↑ درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص۱
- ↑ «اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شمارهٔ ۲۲۵، ص۳۸» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۵ نوامبر ۲۰۰۶. دریافتشده در ۷ دسامبر ۲۰۰۶.
- ↑ "Ahmad Shah Durrani (Pashto Poet)". Abdullah Qazi. Afghanistan Online. Archived from the original on 8 September 2010. Retrieved 23 September 2010.
- ↑ "A Profile of Afghanistan – Ahmad Shah Durrani (Pashto Poet)". Kimberly Kim. Mine Action Information Center. Retrieved 23 September 2010.
- ↑ Akbar, Said Hyder (December 2008). Come Back to Afghanistan: A California Teenager's Story. Bloomsbury Publishing USA. ISBN 9781596919976.
منابع ویرایش
- افغانستان در پنج قرن اخیر، میرمحمد صدیق فرهنگ
- افغانستان در مسیر تاریخ، میرغلام محمدغبار
- مهدیزاده کابلی، درآمدی بر تاریخ افغانستان، قم، نشر صحافی احسانی، چاپ یکم - زمستان ۱۳۷۶
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ احمدشاه درانی موجود است. |