احمد پژمان در سال ۱۳۱۴، در شهرِ لار واقع در استان فارس زاده شد. وی که تنها فرزند خانواده بود، به همراهِ پدرش، مصطفی پژمان[۱] و مادرش، زینتالسادات نسابه حقیقی،[۲] دوران خردسالی خود را در لار گذراند. او در این شهر به مکتبخانه رفت و خواندن و نوشتن آموخت. پدرش، با اینکه مدتی مغازهدار بود و به خرید و فروشِ وسایل مختلف میپرداخت، اما هیچگاه شغلِ ثابتی نداشت و مدام در سفر بود.[۳] به همین علت، احمد پژمان بههمراه خانواده به بندرعباس و سپس میناب نقل مکان کرد و تا کلاس دوم دبستان در این شهر ماند. در میناب، از نیزاری که در نزدیکی دبستان محل تحصیلش بود، نیهایی بُرید و با ایجاد حفرههایی روی نی، نخستین آشنایی خود با ساز و موسیقی را تجربه کرد.[۴][۳]
در ۸ سالگی همراه با پدر و مادر، به سیرجان رفت. پس از آن با خانواده عازم تهران شد و در منزل پدربزرگ و مادربزرگ (مادری)، واقع در کوچهٔ مسجد مجد، میدان حسنآباد اقامت گزید و به تحصیلات ابتدایی در «مدرسهٔ اسلامی» که در حوالیِ میدان منیریه بود، مشغول شد. مدیر این مدرسه یک روحانی بود و احمد پژمان در مراسم صبحگاهی قرآن میخواند. او دورانِ تحصیلات متوسطه را نیز در دبیرستانِ تازه تأسیس محمد قزوینی، در نزدیکیهای خیابان حسنآباد تهران آغاز کرد. پژمان از نخستین شاگردان این مدرسه بود. وی ادامهٔ تحصیلاتِ متوسطه را در «دبیرستان ادیب» در کوچهٔ خندان، بین لالهزار و فردوسی سپری کرد.[۳]
وی در آن روزها یک سازِ نیِ فلزی خرید و با آن آهنگهای روز را مینواخت. پس از آن با جمعکردنِ پولهای عیدیاش، سازدهنی خرید و شروع به نواختن کرد. سپس به واسطهٔ یکی از آشنایانش، آهنگهایی که با سازدهنی یادگرفته بود، به یک هنرجو آموزش میداد.[۴]
در آن هنگام والدین بر این عقیده بودند که هر کس زبان انگلیسیاش قوی باشد، میتواند کار مناسب با درآمد خوب پیدا کند. اما احمد پژمان به موسیقی علاقه داشت. روزی برای ثبت نام در کلاس انگلیسی از مادرش، مبلغ ۴۰ تومان گرفت، اما در راه مدرسه، مقابل مغازهٔ یک ارمنی با نام وارطان، که ویلن تعمیر میکرد، ایستاد و تمامی پول شهریهٔ کلاس زبان را به وی داد و ویلن بنفش رنگ را خرید. احمد پژمان با تمرین بسیار، آهنگهایی را که میشنید با ویلن مینواخت. او پس از مدتی برای آموختن ویلن به کلاس درس «برادران معارفی»، در میدان بهارستان رفت که آن زمان در رادیو برنامه اجرا میکردند. نخستین معلم موسیقی او «منوچهر معارفی» بود که نام نتها و جایگاهشان روی ساز را به وی آموخت.[۵]
آموزش موسیقی احمد پژمان، از دوران تحصیل در کلاس سوم دبیرستان ادیبِ تهران شروع شد. وی ابتدا نواختنِ ویلن را نزد یکی از همکلاسیهایش با نام فریبرز بدخش که نزد مهدی خالدی درس ویلن میگرفت، آغاز کرد و ردیف دورهٔ اول، ابوالحسن صبا را آموخت. او یک شب، تحت تأثیر موسیقی فیلمی با نام «چشمان سیاه» (که سرگذشت یک ویولنیست آلمانی بود و عاشق زنی شده بود که هر روز جلوی خانهاش ساز میزد)، مسیر زندگیاش عوض شد و تصمیم گرفت موسیقی کلاسیک بیاموزد.[۵]
نخستین معلم او در موسیقی کلاسیک، یک دانشجوی پزشکی به نام عیسی رضایی بود که خود نیز شاگرد یک معلم ارمنی، با نام آساتور بود. همهٔ خانواده رضایی اهل موسیقی بودند؛ از جمله برادرِ عیسی، مصطفی رضایی که شاگرد حشمت سنجری بود. او احمد پژمان را تشویق کرد تا نزد سنجری برود.[۳] وی بدین واسطه، فراگیری ویلن را به صورت جدیتر نزد حشمت سنجری پی گرفت. او در این هنگام، به تحصیل رشتهٔ ادبی در یک دبیرستان خصوصی مشغول بود. پس از آن در رشتهٔ زبان انگلیسی، وارد دانشسرای عالی شد و همزمان آموختن ویلن را نیز نزد حشمت سنجری ادامه میداد. در این زمان، به ارکستر هنرستان موسیقی وارد شد. این ارکستر فعالیت خود را تحت نظر حشمت سنجری آغاز کرده بود و پس از سنجری نیز لوئیجی پازاناری (کنسرت مایسترِارکستر سمفونیک تهران)، که از هندوستان به ایران آمده بود، هدایت ارکستر هنرستان را در دست گرفت. در این زمان احمد پژمان، به دلیل مشاجرهای که در امتحان یکی از درسهای دانشسرا، با معلم آن درس پیش آمد، تحصیل زبان انگلیسی را ترک کرد و تصمیم گرفت فقط آموزش موسیقی را دنبال کند.[۵]
او به واسطهٔ یکی از دوستانش (امیرتیمور پورتراب) که در همسایگی پرویز منصوری زندگی میکرد، با وی آشنا شد و از پرویز منصوری که خود شاگرد حسین ناصحی بود، تقاضا کرد تا درسهای آهنگسازی را به او آموزش دهد. پس از حدود ۳ ماه، پرویز منصوری به وی گفت: «پژمان، من تا اینجا بیشتر یادنگرفتم» و او را برای حضور در کلاسِ حسین ناصحی تشویق کرد. احمد پژمان در این هنگام با پیشنهادِ امیرتیمور پورتراب، برای تأمین مخارج کلاس، یک آکوردئون کوچک تهیه کرد و در کودکستانها به تدریس موسیقی مشغول شد. سپس نزد حسین ناصحی رفت و آموزشِ هارمونی را نزد وی به پایان رساند. پژمان در آن روزها با ارکسترهایی نظیر: ارکستر صبا، ارکستر دهلوی و ارکستر احمد فروتن راد، همکاری خود را به عنوان نوازندهٔ ویلن آغاز کرد.[۶] وی همچنین در دوران دانشجویی به واسطهٔ دوستی که با واروژان داشت، همراه با ارکستر این آهنگساز نیز در استودیوهای مختلف، به نوازندگی مشغول شد.[۷] او پس از چندی به ارکستر سمفونیک تهران راه یافت و در دورهٔ رهبری سنجری و هایمو تویبر[الف] در ارکستر حضور داشت.[۸]
احمد پژمان در سال ۱۳۴۴، یک قطعهٔ راپسودی برای ارکستر ساخت. او این اثر را که در وین نوشته بود، نخستین بار با «ارکستر رادیو وین» به اجرا درآورد[۱۰] و بهعنوان گزارش تحصیلی خود، به ایران فرستاد. پس از ارسال این قطعه، به وی سفارش نوشتن اُپرا داده شد و با اینکه از اپرا نفرت داشت و موسیقی آوازی را نمیپسندید، اما علاقهاش به زبان مادری باعث شد که به نوشتن اپرا تشویق شود. وی بهعلت فقر مالی در وین، که ناشی از وقفه در ارسال بورس تحصیلیاش بهوجود آمده بود، این سفارش را پذیرفت و در هفته چندبار به تماشای اپراهای مختلف میرفت و به بررسی ارکستر و مطالعهٔ پارتیتورهای اپرا میپرداخت. پژمان، نخستین اپرای تکپردهای خود را در سال ۱۳۴۶، با عنوان جشن دهقان در فضایی روستایی ساخت. او پس از اجرای این اثر و بازتاب موفق آن، تصمیم گرفت در زمینهٔ اپرا فعالیت بیشتری انجام دهد.[۷][۱۱] وی نخستین آهنگساز ایرانی است که اپرایی نوشته که اجرا شدهاست.∗[۱۲]
احمد پژمان پس از پایان تحصیلات، در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و بهعنوان آهنگساز، در تالار رودکی و استاد موسیقی، در دانشگاه تهران مشغول به کار شد. وی در سال ۱۳۴۷، اپرای دوم خود را با نام دلاور سهند آهنگسازی کرد. این اپرا به سفارش مهرداد پهلبد، وزیر فرهنگ و هنر ایران ساخته شد. در آن زمان، وزارت فرهنگ و هنر با آهنگسازان ایرانی که توانایی نوشتنِ آثار موسیقی ارکسترال داشتند، قرارداد میبست و در ازای ساخت حداقل یک قطعه در سال، ماهیانه ۴۰۰۰ تومان به آهنگساز پرداخت میکرد. پژمان، اپرای دلاور سهند را با مضمونِ رشادتهای بابک خرمدین و حملهٔ اعراب به ایران، به نگارش درآورد.[۱۱]
احمد پژمان در نشست نقد و بررسی آثار احمد پژمان، فرهنگسرای ارسباران، ۲ آذر ۱۳۹۶
او در این هنگام به مطالعهٔ بیشتر اپرا پرداخت و قصد نوشتن اپرای سیاوش با مضمون تراژدیسیاوش را داشت، اما این اپرا به سرانجام نرسید. وی در سال ۱۳۴۹ اپرای دیگر خود با عنوان سمندر را همراه با لیبرتومحمدرضا اصلانی، آهنگسازی نمود.[۱۱] اپراهای جشن دهقان، دلاور سهند و سمندر، قبل از انقلاب ۱۳۵۷ در تالار وحدت اجرا شدند.[۱۳] او نخستین تجربهٔ خود در زمینهٔ ساخت موسیقی سریال را با همکاری علی رهبری و برای سریال دلیران تنگستان به کارگردانی همایون شهنواز، بهدستآورد. پس از آن، همکاری خود را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و در این کانون با بهمن فرمانآرا آشنا شد. او در سال ۱۳۵۳، نخستین موسیقی فیلم خود را برای فیلم شازده احتجاب به کارگردانی بهمن فرمانآرا ساخت و این همکاری تا سالها ادامه پیدا کرد، بهطوریکه بیشتر موسیقی فیلمهای فرمانآرا توسط احمد پژمان آهنگسازی شدهاند.[۱۴][۱۵] فرمانآرا آغاز این دوستی و همکاری را بعد از فیلمبرداری شازده احتجاب میداند که به واسطهٔ دوستی مشترک آنها با احمدرضا احمدی، صفحهای از او دریافت میکند که حاوی اشعاری از نیما یوشیج، صدای احمد شاملو و موسیقی پژمان بود و پس از شنیدن این اثر، به شوق آمده تصمیم میگیرد موسیقی متن فیلمش را به وی بسپارد. او میگوید: «به درِ منزلش رفتم و وقتی به او گفتم که با او چه کار دارم گفت من بلد نیستم. اما من به او گفتم میدانم باید چه کار کنیم. در واقع او صاف و ساده و بدون حاشیه با من روبرو شد، چیزی که در آهنگسازان جوان امروزی نیست.»[۱۶]
در همین زمان، مسئولیت مدیریت دپارتمان موسیقی دانشگاه تهران را به وی سپردند ولی او پس از یک سال از سِمَتِ خود استعفا داد.[۱۴] سپس در سال ۱۳۵۴، برای ادامه تحصیلات در مقطع دکترایآهنگسازی راهی دانشگاه کلمبیا (نیویورک) شد و به تحصیلِ موسیقی الکترونیک مشغول شد. از استادان او در این دوره میتوان به ولادیمیر اوساچوفسکی، جک بیزن[ب]، بولانت آرل[پ] اشاره کرد.[۱۷][۱۸] پژمان در آن زمان با هدف درک بهتر موسیقی پاپ، دورهٔ ترانهسازی را نیز گذراند.[۱۹][۲۰] او در سال ۱۳۵۵، موفق شد اثرِ جدیدی با نام حماسه را آهنگسازی و با ارکستر ملی فیلارمونیک لندن، رهبری و اجرا کند.[۲۱] در سال ۱۳۵۶، قطعاتی برای گروه سازهای ایرانی از سوی وزارت فرهنگ و هنر به احمد پژمان سفارش داده شد. او همان سال مجموعهای در پنج قطعه، با عنوان عیّاران نوشت و با ارکستر سازهای ملی به سرپرستی فرامرز پایور، اجرا، رهبری و منتشر کرد.[۲۲]
احمد پژمان در زمان وقوع انقلاب ۱۳۵۷ مشغول تحصیل برای کسب مدرک دکترا در وین بود که بهخاطر انقلاب فرهنگی، بورس تحصیلی وی قطع شد و او ناچار شد به ایران برگردد و مدت حدود دو سال در ایران اقامت داشت.[۷] در دههٔ ۱۳۶۰، بهعنوان آهنگساز و تنظیمکننده با برخی از خوانندگان موسیقی پاپ ساکن در خارج از ایران، نظیر: حمیرا، داریوش، عارف، ستار و مهستی، همکاری داشت، که بسیاری از این آثار، روی اشعار میهنی و بعضاً سیاسی ساخته شده بودند. معروفترین این آثار عبارتند از: تنظیم ترانهٔ بمان مادر (با صدای داریوش/عارف، شعر نادر نادرپور و ملودی بابک افشار)، ساخت ملودی و تنظیم ترانهٔ «روزگار غریبیست نازنین» (با صدای عارف، شعر از احمد شاملو) و تنظیم ترانهٔ «در این بنبست» (به خوانندگی داریوش با شعر از احمد شاملو و ملودی بابک افشار).[۲۳]
احمد پژمان که پس از سالها اقامت در خارج از کشور، دچار افسردگی و غمِ دوری از وطن شد، سرانجام با تشویق عدهای از سینماگران که با وی در یک جشنوارهٔ فیلم خارجی ملاقات داشتند، تصمیم گرفت خانواده و همسرش را رها کند و به ایران برگردد.[۷] در بازگشت مجدد به ایران (حدود ۱۳۷۰)، یک دستگاه سینتیسایزر و یک کامپیوتر مخصوصِ موسیقی به همراه داشت که با ممانعت ورود از سوی گمرک مواجه شد. او برای ترخیص این وسایل به ایران، نیازمند دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. مراجعهٔ پژمان به تالار وحدت برای دریافت مجوز، موجب دیدار وی با مسئولان وزارت ارشاد و پیشنهاد برای تولید آثار جدید موسیقی شد. او از سال۱۳۷۰، به عنوان عضو هیئت علمی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. پژمان در سال ۱۳۷۱، با ساخت موسیقی فیلم هنرپیشه به کارگردانی محسن مخملباف، نخستین اثر موسیقی فیلم خود پس از انقلاب ۱۳۵۷ را آهنگسازی و با سینتیسایزر اجرا کرد.[۲۴]
از دیگر آثار ساخته شده توسط وی در دههٔ ۱۳۷۰، قطعات خرمشهر (به مناسبت آزادسازی خرمشهر)، تکسوار عشق (بر اساس نمایشنامهٔ مختار) و هفتخان رستم (با طراحی بهروز غریبپور) بود. او در آغاز دهه ۱۳۸۰، یک آلبوم حاوی منتخبی از چند موسیقی فیلم خود را با عنوان سراب توسط نشر هرمس منتشر نمود و در سال ۱۳۸۱ نیز، منتخبِ دیگری از آثار موسیقی فیلم را در آلبوم خاطرات فردا منتشر کرد.[۲۵]ناگهان رستخیز اثر دیگر احمد پژمان در دههٔ ۱۳۸۰ بود. او این اثر را در سال ۱۳۸۶، به واسطهٔ دوستی با طالبخان شهیدی (آهنگساز اهل تاجیکستان)، با اجرای ارکستر سمفونیک ملی روسیه و گروه کرمسکو ضبط کرد.[۲۶] آلبوم این اثر نخستین بار در سال ۱۳۸۹ توسط حوزه هنری منتشر شد.[۲۷]
وی در اواخر دههٔ ۱۳۸۰، مجموعهای از آثار تلفیقی، با سازهای آکوستیک و الکترونیک را در آلبومی با نام سایههای خورشید ضبط و در سال ۱۳۸۹ توسط نشر هرمس منتشر کرد.[۲۵] انگیزهٔ پژمان برای ساخت قطعات این آلبوم، که ابتدا «کنگان» نام داشت، تولد دخترش بود. او برای این آلبوم، قطعاتی را به شیوهٔ موسیقی موج نو، طراحی و آهنگسازی کرد.[۲۶]
احمد پژمان، دههٔ ۱۳۹۰ را با ساخت آثاری همچون سمفونی نوروز آغاز نمود. دیورتیمنتو از دیگر آثار پژمان بود که ابتدا در سال ۱۳۸۷ برای ارکستر زهی بزرگ نوشته شد اما او به دلیل محدودیتهای مالی، این قطعه را دوباره برای کوئینتت زهی تنظیم و بازنویسی کرد. این اثر در سال ۱۳۹۵ ضبط و توسط مؤسسهٔ خانهٔ هنر خرد، منتشر شد.[۲۸]
سال ۱۳۹۴، سالی بود که احمد پژمان سوگوارِ مادرش (زینتالسادات نسابه حقیقی) شد که بر اثر سکته مغزی، هشتم اردیبهشت همان سال در تهران درگذشته بود، و این هنگام، او در ایران حضور نداشت، وی علاقهٔ زیادی به مادرش داشت و معتقد است که نقش مهمی در زندگی و موفقیتهایش داشتهاست.[۷][۲] در ۱۴ دی ۱۳۹۵، اثر جدیدی از احمد پژمان با عنوان پوئم سمفونی سرزمین دلاوران در پنج موومان، نخستینبار توسط ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهرداد روحانی اجرا شد. این اثر با مضمونِ آزادگی و برای اسیرانجنگ ایران و عراق نوشته شده و شعر آن را عبدالجبار کاکایی سرودهاست.[۲۹] شهرداد روحانی در یک کنفرانس مطبوعاتی که قبل از اجرای اثر برگزار شد، اظهار داشت: «خوشحالم که افتخار رهبری این قطعه نصیب من شد» و در ادامه میافزاید «مطمئنم این آهنگ بارها در ایران و جهان اجرا خواهد شد…».[۳۰]
وی هنگام تحصیل در اتریش، قطعهای با عنوان اورتورپارسیان نوشت که قرار بود به همراه قطعهٔ راپسودی، توسط «ارکستر رادیو وین» به رهبری هاینس سنداور[ت]ضبط شود، اما راپسودی ضبط شد و پارسیان به ضبط نرسید. این قطعه که پس از ۵۰ سال، توسط پژمان مجدداً برای کوئینتت زهی تنظیم و ضبط شده بود، در ۲۲ تیر ۱۳۹۹، بهمناسبت هشتاد و پنجمین سالروز تولد احمد پژمان، توسط مؤسسهٔ خانهٔ هنر خرد، منتشر و به وی اهدا شد.[۳۱]
احمد پژمان دو بار ازدواج کردهاست. او با همسر اول خود، هما بحرینی،[۳۵] در کلاس درس مصطفی پورتراب آشنا شد. هما بحرینی در آن زمان، نوازندهٔ سنتور و آکوردئون و از شاگردانِ هنرستان موسیقی بود و نزدِ مصطفی پورتراب، هارمونی میآموخت.[۸] احمد پژمان از همسر اول خود، یک دختر بهنام شیوا و دو پسر به نامهای بابک و ژوبین دارد.[۳۶] وی پس از جدا شدن از همسر اول، در سال ۱۳۶۴ با شیرین بذله (کارگردان و تهیهکنندهٔ ساکن آمریکا) ازدواج کرد که از این ازدواج، دختری بهنام سیما دارد.[۳۷][۳۸] احمد پژمان، هم در ایران و هم در آمریکا زندگی میکند. او خود در این مورد گفتهاست: «من بهخاطر خانواده به آمریکا میروم ولی بیشترِ وقتها در ایران هستم و هر چندماه یکبار باید به ایران بیایم»[۳۹]
سبک موسیقی پژمان را تلفیقی از موسیقی محلی، موسیقی ردیف، سازهای ایرانی، همراه با هارمونی، کنترپوان، ارکستراسیون و سایر تکنیکهای موسیقی غرب میدانند.[۴۰][۴۱][۴۲] پژمان خود میگوید در آهنگسازی، قبل از موسیقی بیشتر از ادبیات ایران تأثیر پذیرفتهاست؛ شاعرانی مانند فردوسی و حافظ، الگوی او بوده و نقش مهمی در نگاه او به خلق آثارش داشتهاند. وی پایه و اساس کارهایش را فرهنگ و موسیقی ایرانی میداند و از موسیقی محلی و ردیف در آهنگسازی (به عنوان مثال: درآمدراستپنجگاه برای یک موسیقی فیلم)، بسیار استفاده کردهاست. پژمان اظهار میدارد که از شخص خاصی در ایران تأثیر نپذیرفته اما بتهوون را آهنگسازی تأثیرگذار و الگوی اصلی خودش در آهنگسازی (بهخصوص تکنیک بسط و گسترش یک تم) میداند. وی تمام سعی و تلاش خود را در طول فعالیت هنریاش، تأکید بر ایرانی بودنِ آثارش داشتهاست.[۴۳] او در این باره میگوید:[۴۴]
«... آهنگسازی که موسیقی میهن خود را نداند نمیتواند آهنگساز خوبی باشد و آهنگسازی است عاریتی، که نظیرش در دنیا فراوان است و ارزشی هم ندارد … من همیشه به موسیقی ایرانی فکر میکنم، زیرا بنای موسیقی من ایرانی است، موتیف و بعضی تمها ایرانی است، ولی هارمونی من صددرصد صدای ایرانی نمیدهد، چون خود هارمونی اساساً یک مقولهٔ غربی است و ارکستر هم طبعاً صدای ایرانی ندارد، چراکه سازها ایرانی نیستند. اما همیشه کوشیدهام رنگ و حالت ایرانی را در آثار خود حفظ کنم و معتقدم آهنگسازان ما باید بیشتر به سنتهای موسیقی خودمان متکی باشند و نباید به دنبال موتیفهای غربی بروند…»
سبک احمد پژمان مورد توجه بسیاری از موسیقیدانان ایرانی قرار گرفته و به نقد و تحلیل آن پرداختهاند. محمدرضا شجریان معتقد است احمد پژمان بهعنوان یک «آهنگساز بزرگ موسیقی کلاسیک» در ایران، با تلفیق موسیقی کلاسیک و ایرانی و با استفاده از صداهای جدید و سینت سایزر، آثار جدیدی خلق کردهاست و در این زمینه «او بهترین است».[۴۵]
حسین علیزاده، آهنگساز و نوازندهٔ تار که از دوران هنرستان با احمد پژمان آشنا شده و در تحصیلات دانشگاهی نیز در کلاسهای درس وی حضور داشتهاست، ضمن ستایش از شیوهٔ آهنگسازی وی در تلفیق موسیقی محلی و ردیف، مهمترین ویژگی پژمان را این میداند که او «هیچ چیز را مطلق نمیدانست و سلیقه شخصیاش را به دیگران تحمیل نمیکرد». علیزاده سبک پژمان را مختص ژانر خاصی از موسیقی ایرانی یا موسیقی غربی نمیداند و معتقد است پژمان به خاطر اینکه متولد شهر لار در استان فارس است، توجه منحصربهفردی به ملودیهای محلی داشتهاست و بهتر از دیگران از این پتانسیل استفاده کردهاست. علیزاده، ذات و پویایی موسیقی پژمان را استفاده از ریتم و رنگهای صوتی میداند و اظهار میدارد این امر با هر نوع ارکستری، نتیجهٔ مطلوبی بهدست میآورد. وی نتیجه میگیرد که «در هر صورت اگر پژمان یک موتیف دو یا سهنتی داشته باشد، همان دو یا سه نت، موضوعِ موسیقیاش میشود و با چنان ذوق و مهارتی آن را بسط میدهد که اثری بزرگ خلق میشود».[۴۰]
علی رهبری، رهبر ارکستر و آهنگساز ایرانی که آخرین قسمت از پوئم سمفونیکمادرم ایران، ساختهٔ خود را به احمد پژمان تقدیم کردهاست، دربارهٔ وی گفتهاست: «احمد پژمان را هنوز در ایران درک نکردهاند»، او دلیل آن را «بیسوادی مسئولان فرهنگی» و «حسادت» موسیقیدانان باسواد ذکر میکند.[۴۶]
هوشنگ کامکار، موسیقیدان و آهنگساز که آلبوم باغهای پژمان را بهیاد احمد پژمان ساخته و به وی تقدیم کردهاست،∗[۴۷] اظهار میدارد، با نام احمد پژمان ابتدا از طریق مجلات موسیقی آشنا شده و سپس از سال ۱۳۵۰، در دانشگاه از محضر وی اصول آهنگسازی را آموختهاست. کامکار ضمن اشاره به اینکه «چهرهٔ مهربان و فروتن او با آن همه دانش موسیقایی، برایم تا به امروز سمبل هنرمندی واقعی و بزرگ بودهاست»، در بارهٔ سبک آهنگسازی وی میگوید:[۴۱]
«... او را میتوان اولین آهنگسازی در موسیقی ایران دانست که آثار ارزشمندی برای سازهای ایرانی با استفاده از ملودیها و تمهای کاملاً ایرانی و بهکارگیری انواع تدابیر آهنگسازی علمی و فنون چندصدایی نوشتهاست … تحصیلات آکادمیک او در اتریش و آمریکا و تجربه موسیقایی او پشتوانهٔ محکمی برای هارمونیگذاری و کنترپواننویسی مناسب در موسیقی ایران است … او آهنگساز تأثیرگذار و بانی موسیقی ملی ایران بهشمار میآید که آثارش آمیختهای است از تکنیکهای موسیقی علمیِ جهانی با هویتی ملی…»
این اظهارات کامکار در ستایش از سبک احمد پژمان، واکنشبرانگیز شد، روزنامه اعتماد ملی نوشتاری به قلم علی عظیمینژادان به رشتهٔ تحریر درآورده و در آن به تحلیل آثار پژمان و نقد نظرات دیگران پرداختهاست. در این نوشتار، او گفتهٔ هوشنگ کامکار در مورد نام بردن از احمد پژمان بهعنوان «اولین آهنگساز چندصدایی» و «بانی موسیقی ملی» در ایران را خلط مبحث میداند و معتقد است چندصدایی برای موسیقی ایرانی به صورت کلی و چندصدایی برای سازهای ملی، دو مقولهٔ جداگانه هستند. وی ادامه میدهد که در مورد موسیقی ایرانی، قبل از پژمان، علینقی وزیری و روحاله خالقی، پیشتاز موسیقی چندصدایی در ایران بودهاند و پس از آن حسین دهلوی قرار دارد و قطعاتی مانند سبکبال ساختهاست که در آن از تکنیک کنترپوان و ریزپرده استفاده کرده بود و این در حالی است که احمد پژمان اصولاً اعتقادی به استفاده از ریزپرده ندارد. او در مورد چندصدایی در سازهای ملی نیز تحلیل میکند که با آنکه بالهٔ عیاران ساختهٔ احمد پژمان در اواسط دههٔ ۱۳۵۰، از ساختار پیچیدهتری در موسیقی چندصدایی ایرانی برخوردار است و توسط گروه پایور اجرا شد، اما باید در نظر داشت که این گروه از دههٔ ۱۳۴۰، بهسرپرستی فرامرز پایور، از همان زمان سابقهٔ درخشانی در اجرای موسیقی چندصدایی داشتهاست، ضمن اینکه اندکی قبل از پژمان، لوریس چکناواریان اثری به نام باله سیمرغ را با این گروه اجرا کرد که چندصدایی و بسیاری از قسمتهای آن آتونال است. وی میافزاید استفاده از موسیقی محلی نیز ادامهٔ سنت روبیک گریگوریان است که آهنگسازانی مانند: هوشنگ استوار، ثمین باغچهبان و محمدتقی مسعودیه، این سبک را ادامه دادند و پژمان نیز در این راستا به خوبی از آن استفاده کردهاست.[۴۸]
بدون قاب
«... استفاده از ظرایف خاص موسیقی اصیل ایرانی، بهکارگیری صحیح آنها در نوشتن مجموعههای موسیقی و درنهایت همکاری با بهترین ارکسترهای اروپا و آمریکا از جمله نکات قابل توجه در کارنامهٔ هنری پژمان است… بهنظر من احمد پژمان بزرگترین موسیقیدان ایرانی است و همهٔ ما به وجودش افتخار میکنیم…»
از احمد پژمان تاکنون دهها اثر در سبکها و فرمهای گوناگون، برای ارکسترهایی با ترکیبات مختلف، به ثبت رسیدهاست. وی که در سال ۱۳۵۲، با ساخت موسیقی فیلم شازده احتجاب، وارد عرصهٔ سینما شد، تاکنون برای حدود ۲۷ فیلم و سریال آهنگ ساختهاست و جوایز گوناگون و معتبری نیز کسب کردهاست. تنوع آثار پژمان، از موسیقی کلاسیک تا موسیقی پاپ، گستردهاست و بیش از ۳۰ ترانه برای خوانندگان سرشناس و مختلفِ پاپ، ساخته یا تنظیم کردهاست. همچنین وی حدود ۱۵ آلبوم از آثار ارکسترال، آوازی و موسیقی فیلم خود را منتشر کردهاست که برخی از این آلبومها موفق به نامزدی یا دریافت جایزه در جشنوارههای مختلف موسیقی شدهاند. احمد پژمان بسیاری از پارتیتورهای خود را به چاپ رسانده (حدود ۶ کتاب) و برخی دیگر را نیز بهصورت رایگان و آنلاین، در اختیار علاقهمندان موسیقی گذاشتهاست.[۵۱][۵۲]
«وقتی میگوییم موسیقی ایرانی، فوراً فکر میکنند که موسیقیِ ردیف هست، بهترین چیز آن است که بگوییم موسیقی ایران. یعنی موسیقیِ لرستان، کردستان، بلوچستان، فارس و همهجا هست، موسیقی ردیف هم هست. من از موسیقی ردیف، آنقدر الهام نمیگیرم که از موسیقی محلی الهام میگیرم… بیشتر موتیفها هم در همان موسیقی نواحی است، بیشتر ریتمها آنجاست. در ردیف، ریتمهایی که مثلاً در خراسان یا موسیقی کردی داریم، نیست؛ بنابراین میگوییم موسیقی ایران، که ردیف هم جزو آن است، از همهٔ اینها استفاده کنیم.»
در ۲۶ مهر ۱۳۸۹، در یازدهمین جشن خانه موسیقی ایران، پس از پخش کلیپی از زندگی وی، با اهداء «تندیس جشن خانه موسیقی» توسط مصطفی کمال پورتراب و محمد سریر (که اظهار داشت از شاگردان او در دانشگاه تهران بودهاست)، از احمد پژمان تجلیل شد.[۱۰۴]
در ۲۹ مهر ۱۳۹۲، بزرگداشت احمد پژمان در تالار وحدت تهران برگزار شد. در این مراسم فرهاد فخرالدینی و بهمن فرمانآرا به سخنرانی و تجلیل از شخصیت وی پرداختند، همچنین آثاری از او توسط «گروه کر شهر تهران» به رهبری مهدی قاسمی به اجرا درآمد و در ادامه نماهنگهایی از فیلمهای روز باران و بید مجنون به نمایش درآمده و در نهایت با سخنرانی احمد پژمان به پایان رسید. وی در بخشی از سخنانش اظهار داشت:[۴۲]
«
من هر کجای دنیا که باشم متعلق به ایران و این خاک هستم و امشب با وجود این همه عشق و محبت، یکی از خاطرهانگیزترین شبهای زندگیم رقم خورد.
»
در ۱۶ آذر ۱۳۹۶، در اختتامیهٔ نهمین جشنواره موسیقی استان فارس، با حضور محمدرضا درویشی و رافائل میناسکانیان، «جایگاه هنری احمد پژمان» مورد تجلیل قرار گرفت.[۱۰۵]
در ۱۶ آذر ۱۳۹۷، از سردیس احمد پژمان و محمدرضا درویشی در مراسم اختتامیهٔ دهمین جشنوارهٔ گروهنوازی موسیقی فارس در شیراز، رونمایی شد.[۱۰۶]
در بیستم ژانویه ۲۰۱۹، مراسم بزرگداشت احمد پژمان همراه با برگزاری کنسرتی با نام ناگهان رستخیز یا «شب موسیقی ایرانی» با «ارکستر اپرای ونکوور»[ث] و «گروه کر باخ ونکوور»[ج] در سالن «تئاتر ارفیوم»[چ] شهر ونکوورکانادا، برگزار شد. در این برنامه، سه موومان از اوراتوریویناگهان رستخیز ساختهٔ وی، برای نخستین بار بهصورت زنده و با حضور آهنگساز، همراهی ۱۵۰ نوازنده و خواننده، به رهبری لسلی دالا[ح]، اجرا گردید و در پایان برنامه از احمد پژمان تجلیل شد. کامبیز روشنروان طی سخنانی درموردِ این برنامه، ناگهان رستخیز را «اثری خوشساخت» توصیف کرد که «بهسختی بتوان نمونهٔ مشابه آن را در میان دیگر آهنگسازان ایرانی پیدا کرد» و این موسیقی را «بهترین و کاملترین» اثر احمد پژمان دانست.[۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹]
در سال ۱۳۹۳، نخستین «دوسالانه آهنگسازی احمد پژمان» با هدف «حضور نسل جوان و تداوم مسیر آهنگسازی احمد پژمان»، با دبیری امین هنرمند برگزار شد.[۱۱۰] این رویداد در سال ۱۳۹۸، پس از پنج سال تأخیر، با عنوانِ «جایزه آهنگسازی احمد پژمان» بهعنوان جایزهای مستقل از «جشنوارهٔ موسیقی دانشجویی صبا»، برگزار شد.[۱۱۱] این پروژه، بدونِ تعهد به برگزاری هر دوسال یکبار، بهمنظورِ ایجاد بستری برای خلق، اجرا، و ضبط آثار موسیقی برگزار میشود.[۱۱۲]
^ هوشنگ کامکار طی یادداشتی که در بارهٔ احمد پژمان نوشتهاست، اظهار داشته که احمد پژمان نیز پوئم سمفونی «سرزمین دلاوران» را به وی تقدیم کردهاست.[۴۱]
^روزنامه اعتماد ملی در نوشتاری از علی عظیمینژادان، یادآوری میکند در افتتاحیهٔ تالار رودکی، ابتدا قرار بود اپرای «آتوسا» ساختهٔ توماس کریستین داوید اجرا شود ولی به دلایلی این اپرا اجرا نشد و بهجای آن اپرای «جشن دهقان» اجرا شد. وی با ذکر این نکته که اپرای آتوسا شش ماه بعد اجرا شد، اما باید گفت که این اپرا، نخستین اپرای نوشته شده در ایران است و اپرای جشن دهقان نخستین اپرایی است که در ایران اجرا شدهاست. ضمن اینکه در مراسم افتتاحیهٔ تالار رودکی (۴ آبان ۱۳۴۶)، بالهٔ «زال و رودابه» ساختهٔ ثمین باغچهبان، بههمراه اپرای جشن دهقان اجرا شد که نخستین بالهٔ نوشته شده در ایران است.[۴۸]
↑صدیقی، رامین؛ پورمندان، مهران. «ما باید خودمان باشیم». فرهنگ و آهنگ، بهمن ۱۳۸۳ - شماره ۲/بواسطهٔ نورمگز. بایگانیشده از اصلی در ۴ نوامبر ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۸ ژانویه ۲۰۲۱.