استدلال از راه سنگ

استدلال از راه سنگ (به لاتین: Argumentum ad lapidem) نوعی مغالطه است و زمانی روی می‌دهد که شخص پس از مطرح کردن مدّعای خود، سخنی می‌گوید که رابطهٔ آن مدّعا با استدلال‌های موافق و مخالف را قطع می‌کند و خود را از بیان دلیل و برهان بی‌نیاز می‌نماید. در استدلال از راه سنگ، در حقیقت برای مدّعا استدلالی مطرح نمی‌شود و از سوی دیگر، شخص با ارتکاب مغالطه اجازه نمی‌دهد مدّعای مورد نظر نقد شود. به‌ عبارت‌ دیگر، این مغالطه باعث می‌شود راه استدلال موافق و مخالف برای یک مدّعا بسته شود.

شکل صوری مغالطهٔ استدلال از راه سنگ چنین است:

(شخص الف می‌گوید P) + (می‌توان به طریقی P را نادیده گرفت)،

پس: (P کاذب است.)

مثال‌ها

ویرایش
  • من دستگاهی را اختراع کرد‌ه‌ام که با آن می‌توان انواع باکتری‌ها را مشاهده کرد.

امّا این غیرممکن است.

چرا؟

زیرا با عقل جور در نمی‌آید.

  • کتاب‌های دکتر «الف» مصداق کتاب‌های ضالّه‌اند و هیچ مطلب درستی ندارند.
  • می‌گویند که دکتر جانسون در ردّ نظریهٔ بارکلی (بودن مساوی است با مدرکیت)، پایش را به سنگی زد و گفت: «این ردّ سخن بارکلی است!»
  • این سخنان بسیار شبیه سخنان فراماسون‌هاست و نباید به آن اعتنا کرد.
  • یافته‌های جدید علمی با عقاید و سنن ما جور درنمی‌آید. پس نیازی به مطرح کردن آن‌ها نیست.

منابع

ویرایش

سیدعلی‌اصغر خندان. مغالطات. سوم، چاپ سوم، تهران: بوستان کتاب انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰