اسم اعظم

(نام بزرگ)

اسم اعظم به اعتقاد شیعیان، یکی از نام‌های خداست که با بر زبان آوردن آن هر خواستهٔ گوینده برآورده می‌شود. این اسم را کسی نمی‌داند، ولی در طول تاریخ کسانی مدعی دانستن آن شده‌اند و روش‌هایی برای کشف آن پیشنهاد شده‌است. در زبان فارسی این ترکیب عربی به صورت ترجمه‌شدهٔ نام بزرگ هم آمده‌است.[۱]

ایرانیان از دیرباز و پیش از اسلام به خاصیت ذاتی کلام و از جمله نام یزدان در باطل‌کردن سحر و جادو و مبارزه با دیوان باور داشته‌اند. همچنان که رستم در خوان چهارم داستان هفت خوان با بردن نام یزدان جادوی زن جادوگر را باطل می‌کند.[۲] اما صورت خاص اسم اعظم ملهم از افکار اسلامی‌است و ناشی از نفوذ فرهنگ و معتقدات اسلامی بوده‌است. از جمله اعتقاد به خاصیت اسم اعظم در یکی از حماسه‌های ملی متأخر به نام جهانگیرنامه که از نفوذ افکار اسلامی خالی نیست، بازتاب یافته‌است. به این صورت که مسیحا نامی به جهانگیر (پسر رستم) اسم اعظمی می‌دهد و می‌گوید در صورت پیش آمدن سحر «پی دفعش این اسم اعظم بخوان».[۳]

دانندگان اسم اعظمویرایش

در عرفان الهی و اسلامی هر کس که به مقام لقاء پروردگار برسد بر تمام رموز از جمله اسم اعظم نیز دست خواهد یافت. از صادق روایت شده که گفت: «با [عیسی] پسر مریم دو حرف بود که با آن دو، کارهایی انجام می‌داد، و با موسی (علیه‌السلام) چهار حرف بود، و با ابراهیم شش حرف بود، و با آدم بیست و پنج حرف بود، و با نوح هشت حرف بود، و خداوند همه آن‌ها را برای پیامبر اسلام جمع کرد، همانا اسم خداوند هفتاد و سه حرف می‌باشد، و یک حرف را از او پوشاند».

بسیاری از شیعیان در پی کشف اسم اعظم هستند. همه آنها در این عقیده مشترک هستند که اسم اعظم در قرآن پنهان شده‌است و جز برای خواص آشکار شدنی نیست.[۴]

این فهرستی‌است (ناکامل) از شخصیت‌های تاریخی یا اسطوره‌ای که ادعا شده‌است (از سوی خود یا دیگری) که اسم اعظم را می‌دانسته‌اند.

اسم اعظم در اسلامویرایش

مسلمانان اسم اعظم را برترین نام خدا می‌دانند که پیامبران و اولیای الهی به وسیله آن دست به تصرفات غیرطبیعی و خلاف عادت می‌زنند و به حاجات می‌رسند. بنا به روایتی که در تفسیر آیه ۴۰ سوره نمل نقل شده‌است، آصف بن برخیا (وزیر سلیمان) تخت بلقیس را با اسم اعظم نزد سلیمان حاضر کرد.[۹] مسلمانان معتقدند که انبیای بزرگ الهی مانند ابراهیم، عیسی و موسی نیز از اسم اعظم بهره برده‌اند؛ اما در حقیقت این نام نزد پیامبر اسلام و در باور شیعیان نزد پیامبر و امامان دوازده‌گانه است.[۱۰]

در سنن نسائی ،سنن ابوداود و مسند احمد حدیث زیر به نقل از انس بن مالک ذکر شده‌است که: "رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ابو عیاش زید بن صامت از قبیلهٔ بنی زریق برخوردند. او نشسته بود و می‌خواند: قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا مَنَّانُ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تنی چند از یاران فرمودند: ((آیا می‌دانید این مرد چه خواند؟)) گفتند: خدا و پیامبرش بهتر می‌دانند. فرمود: ((این مرد خدای - عزوجل - را به اسم اعظم او خواند که اگر بدان خوانده شود، پاسخ می‌دهد و اگر بدان مورد درخواست قرار گیرد، می‌بخشد))"[۱۱][۱۲][۱۳]

نیز از قبیل روایت عایشه که گفت: ای پیامبر خدا! اسم اعظم را به من بیاموز. فرمود: «وضو بساز.» وضو ساخت. سپس فرمود: «چنان بخوان که بشنوم» چنین کرد. این گونه خواند:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی کُلِّهَا مَا عَلِمْتُ مِنْهَا وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الْکَبِیرِ الْأَکْبَرِ سپس گفت: «عایشه سوگند به آن که مرا به حقیقت برانگیخت، به هدف رسیدی»[۱۴]

امامان شیعیان توجهی ویژه به این نام داشته و در دعاهای خویش از آن یاد کرده‌اند؛ هرچند مشخص نکرده‌اند که این نام کدام‌یک از نام‌های الهی است.[۱۵] تمسک به این نام آثار و برکات زیادی دارد و برای هر حاجتی می‌توان به آن توسل جست.[۱۶]

برخی از دانشمندان اسلامی براین باورند که اسم اعظم واژه نیست؛ بلکه مقامی است که هرکس به آن مقام برسد، می‌تواند کار خلاف عادت انجام دهد.[۱۷]

دراین‌باره که کدام نام خدا اسم اعظم است، دیدگاه‌ها گوناگون‌اند. یکی از دیدگاه‌ها این است که هیچ‌یک از نام‌های خدا را نمی‌توان بزرگ‌تر از دیگر نام‌ها دانست؛ بلکه هر نامی را بنده از روی التجاء و انقطاع کامل از ماسوا بر زبان آورد و به آن توسل جوید، همان برای او اسم اعظم است.[۱۸] دیدگاه‌ها بیشتر دانشمندان شیعه این است که اسم اعظم، نامی خاص است. دانشمندانی که براین باورند، دو گروه‌اند: گروهی براین باورند که اسم اعظم بر خلق معلوم نیست و گروهی براین باورند که معلوم است؛ ولی در تعیین آن میان «هو»، «الله» یا «الحی القیوم» اختلاف است.[۱۹][۲۰]

گمانه زنیها در مورد اسم اعظمویرایش

برخی خواندن کلمات قرآن از سر و ته را برای کشف اسم اعظم پیشنهاد می‌کنند، یعنی خواندن اولین کلمه، سپس آخرین کلمه، سپس کلمهٔ دوم و سپس کلمهٔ ماقبل آخر، تا این که یک کلمه باقی بماند و آن اسم اعظم است.[۲۱]

علیخان شیرازی در کتاب «کلم طیّب» نقل کرده که اسم اعظم آنست که افتتاح او اللَّه و اختتام او هُوَ است و حروفش نقطه ندارد وَلا یَتَغَیَّرُ قَرائَتُهُ اُعْرِبَ اَمْ لَمْ یُعْرَبْ و این در قرآن در ۵ آیه از ۵ سوره است: بقره و آل عمران و نساء و طه و تغابن. مغربی گفته «هر که این ۵ آیه مبارکه را وِرد خود قرار دهد و هر روز ۱۱ بار بخواند هر آینه آسان شود برای او هر مهمّی از کُلّی و جُزئی بزودی ان شاءاللَّه تعالی»

و آن ۵ آیه (در سوره‌های: ۱- بقره ۲- ال عمران ۳- نساء ۴- طه ۵- تَغابُن) این است:

  1. اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الْحَیُّ القَیُّومُ… تا آخر آیت‌الکرسی (ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او زنده و پاینده است) (سوره بقره آیه‌های ۲۵۵ تا ۲۵۷)
  2. اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ، مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ، واَنْزَلَ التَّوْریةَ وَالْإِنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ، وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ (ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او زنده و پاینده که کتاب را به حق بر تو نازل فرمود و کتاب‌های پیشین را تصدیق کند و از پیش تورات و انجیل را نازل کرده که هدایتی است برای مردم و فرقان را نیز نازل فرمود) (سوره آل عمران آیه ۲و۳)
  3. اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیمَةِ لارَیْبَ فیهِ، وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً (ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او و قطعاً شما را در روز قیامت گردآورد که شکی در آن نیست و کیست که در گفتار از خدا راستگوتر باشد) (سوره نساء آیه ۸۷)
  4. اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، لَهُ الْأَسْمآءُالْحُسْنی (ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او و همه نامهای نیک از آن اوست) (سوره طه آیه ۸)
  5. اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (ترجمه: خدایی که معبودی جز او نیست و بر خدا باید توکل کنند مؤمنان) (سوره تَغابُن آیه ۱۳)

بعضی آیه («اَللهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ رَبُّ العَرشِ العظیم» در سورهٔ النَّمل آیه ۲۶) را هم جزو اسم اعظم دانسته‌اند.

البته در میان مردم مشهور است که خدا اسمی از قبیل الفاظ به نام اسم اعظم دارد که هرگاه به آن اسم خوانده شود، دعا مستجاب می‌شود؛ ولی به هنگام مراجعه به اسمای لفظی، چنین اسمی را پیدا نکردند. از این جهت گفته‌اند این اسم از حروف مجهول برای ما، ترکیب یافته‌است و اگر ما بر آن دست یابیم، همه چیز را تحت ارادهٔ خود درمی‌آوریم.

گر چه در برخی از روایات اشاراتی به این نظر هست، چنان‌که وارد شده‌است که بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ به اسم اعظم نزدیک‌تر از سفیدی چشم به سیاهی آن است و نیز آمده‌است که در آیة الکرسی و اول سوره آل‌عمران، حروف اسم اعظم پخش شده‌است یا در میان حروف سوره حمد موجود است و امام آن حروف را می‌شناسد و آنها را ترکیب می‌کند و دعای او مستجاب می‌شود.

اسم اعظم از منظر عرفان ابن عربیویرایش

تعبیر اسم اعظم از تعابیری نیست که محی الدین آن را اِبداع کرده باشد. تعبیر اسم اعظم در نزد محی الدین، گاهی اشاره به حقیقت محمدیّه دارد. در اعتباری دیگر، از آنجا که محی الدین قائل است که اسماء الهی دارای شئون و مراتبِ متعدّدند و برخی بر برخی دیگر، برتری دارند، از این رو - به عنوان مثال- اسماء ذات بر اسماء صفات و افعال، برتری دارند و اسماء ذات نسبت به آن‌ها، اسم اعظم محسوب می‌شوند. بنابراین، می‌توان گفت که اسم اعظم در ملکوت برای هرکس، همان اسم اصلی اوست که کار هدایت و حمایت شخص را عهده‌دار است؛ و در عالَمِ خلق، به یک اعتبار، کلیدِ حلِ آن مشکل همان اسم اعظم است؛ و به اعتباری دیگر، آن عارفی که می‌داند برای حل هر مشکل چه هنگام و از کدام سبب و وسیله باید بهره جست او خودش اسم اعظم است. [۲۲]

جستارهای وابستهویرایش

پانویسویرایش

  1. تاریخ بلعمی. ص. ۳۵۵. و نام بزرگ خدای دانستی، و هر چه از خدای تعالی بخواستی بدان نام او را اجابت کردی…
  2. یکی جام می‌در کفش برنهاد، زدادار نیکی دهش کرد یاد، چو آواز داد از خداوند مهر، دگرگونه برگشت جادو به چهر
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ صفا ۳۲۸
  4. الماسیان (استاد راهنما- ایلیا فتاحی - ا.م. ر (پ. ف))، امیر رضا (۱۳۸۸). بسم ا… کلید جهانها. مشهد: آهنگ قلم. صص. ۴۲. شابک ۹۷۸۹۶۴۲۸۰۵۱۸۱.
  5. بلعمی ۳۵۵
  6. سلمان فارسی ۱۲۴
  7. شیخ بهایی، ص. ۶۲۶
  8. کتاب ده ده قورقود علی لسان طائفه الاغوز.
  9. محمد خطیبی، ۷۴
  10. شیخ کلینی، ۱۷۹
  11. سنن النسائی، حدیث رقم 1283[پیوند مرده]
  12. سنن أبی داود، حدیث رقم 1277[پیوند مرده]
  13. مسند أحمد، حدیث رقم 12150[پیوند مرده]
  14. سنن إبن ماجه، جلد پنجم، کتاب سی و چهارم، حدیث شماره3859
  15. به عنوان نمونه: ر.ک. مفاتیح‌الجنان، دعای شب بیست و هفتم رجب
  16. ر. ک. مفاتیح‌الجنان، دعای سمات
  17. عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قران کریم، جلد ۶، چاپ چهارم، مرکز نشر اسرا، ص. ۲۶۶
  18. علامه طباطبایی، ۸/ ۱۸۰–۱۸۶
  19. تفسیر المیزان، ۸/ ۱۸۰–۱۸۶
  20. دایرة المعارف تشیع، ۲/ ۱۶۶
  21. تناولی، ص. ۳۴
  22. وحدت وجود و نتایجِ آن از نگاه محی الدین ابن عربی، به قلم علی شالچیان ناظر، چاپ اول، انتشارات سلوک ما، ص ۲۸-۲۷.

منابعویرایش

  • تناولی، پرویز. طلسم: گرافیک سنتی ایران. نشر بن‌گاه.
  • صفا، ذبیح‌الله (۱۳۷۹). حماسه‌سرایی در ایران. تهران: امیرکبیر.
  • طبری، محمد بن جریر (۱۳۸۵). تاریخ الرسل و الملوک [تاریخ بلعمی]. ترجمهٔ ابوعلی بلعمی. به کوشش با تکملهٔ ابوعلی بلعمی و تصحیح محمدتقی بهار و کوشش محمد پروین گنابادی. تهران: زوّار. شابک ۹۶۴-۴۰۱-۰۹۴-۹.
  • شیخ بهایی. مجموعه علوم غریبه متن کامل کشکول شیخ بهایی.
  • شالچیان ناظر،علی وحدت وجود و نتایجِ آن از نگاه محی الدین ابن عربی، به قلم علی شالچیان ناظر، چاپ اول، انتشارات سلوک ما، ۱۴۰۰ش.

پیوند به بیرونویرایش