اللهیار صالح
اللّهیار صالح ( ۱۲۷۵ آران و بیدگل - ۱۲ فروردین ۱۳۶۰) وزیر، سفیر، نماینده مردم کاشان در مجلس شورای ملی و سیاستمدار ایرانی و از رهبران جبهه ملی ایران و حزب ایران بود.
اللّهیار صالح | |
---|---|
![]() | |
وزیر دارایی | |
در زمانِ | محمدرضا پهلوی |
نخستوزیر | احمد قوام |
وزیر دارایی | |
نخستوزیر | علی سهیلی |
وزیر دادگستری | |
نخستوزیر | محمد ساعد |
وزیر دادگستری | |
نخستوزیر | ابراهیم حکیمی |
وزارت کشور | |
نخستوزیر | محمد مصدق |
سفیر ایران در آمریکا | |
شروع به کار ۲۷ شهریور ۱۳۳۱ | |
پس از | نصرالله انتظام |
پیش از | عباس آرام |
اطلاعات شخصی | |
زاده |
اللّهیار صالح ۱۲۷۵ / ۲۷ اردیبهشت ۱۲۷۶ خورشیدی آران و بیدگل |
درگذشت | ۱۲ فروردین ۱۳۶۰ |
ملیت |
![]() |
حزب سیاسی | جبهه ملی و حزب ایران |
شغل | سیاستمدار |
مذهب | اسلام شیعه |
اللّهیار صالح در ۲۷ اردیبهشت ۱۲۷۶ در آران و بیدگل به دنیا آمد. پدرش میرزا حسن خان مبصرالممالک نایب الحکومه آران، بیدگل و نوش آباد بود. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل به کالج آمریکاییها (دبیرستان البرز) رفت.[۱] وی سالهای آخر عمر را به دور از فعالیت جدی سیاسی سپری کرد و در سال ۱۳۶۰ در ایران درگذشت.
محتویات
دوران رضا پهلویویرایش
او در جوانی مترجم سفارت آمریکا در تهران بود.[۲] در این منصب با احمدشاه ملاقات نمود و نقش کوچکی در تصویب نشدن قرارداد ۱۹۱۹ ایفا کرد. داور او را به عدلیه و سپس مالیه برد.
وزارت عدلیه و مالیهویرایش
در وزارت مالیه به ریاست کل انحصارات دخانیات منصوب شد و از آنجا به ریاست کل گمرک انتقال یافت. همزمان در موارد مرتبط نیز طرف مشورت داور، که در دو کابینه فروغی و جم وزیر مالیه بود.[۱] پس از خودکشی داور از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۹ شمسی در همه کابینههای تشکیل دهنده به اللّهیار صالح در وزارت مالیه مناصب متعددی واگذار شد.[۳] پس از منصوبشدن رضا قلیخان امیرخسروی به «وزارت مالیه» بار دیگر معاونت آن به صالح رسید. امیرخسروی تأکید رضاشاه بر وزرات مالیه را به اطلاع صالح رساند که اعلی حضرت هر پیشامدی در وزرات دارایی را از چشم ما خواهند دید.[۴] اللّهیار صالح تا اواسط بهمن ۱۳۱۹ در این سمت باقی ماند؛ اما به دلیل اختلاف میان رضاشاه، وزیر کشور و صالح بر سر چگونگی تنظیم بودجه کشور او از معاونت کنارهگیری کرد.[۵]
صالح بعد از کنارهگیری از کار مدتی را در تهران، خرمشهر و کاشان گذراند؛ اما تمایل رضا شاه برای برقراری ارتباط با آمریکا باعث شد که دوباره صالح به کار فرا خوانده شود و این مأموریت به صالح داده شد که به آمریکا برود و طرح قراداد تجاری اقتصادی ایران و آمریکا را تنظیم کند؛ اما با ورود متفقین به ایران و سقوط رضاشاه باعث شد که دوره سفارت صالح کوتاه شود و به تهران فراخوانده شود.[۶]
دوران محمدرضا پهلویویرایش
صالح در بازگشت به تهران با محمدرضا شاه ملاقات کرد در این دیدار شاه تأکید کرد که پدرش سفارش کرده که او از راهنمایی صالح استفاده کند.[۷] در ابتدا صالح به ریاست بانک رهنی ایران رسید و در هنگام تصدی این پست به هندوستان سفر کرد.[۸] در کابینه دوم ساعد و کابینه ابراهیم حکیمی وزارت دادگستری را عهدهدار بود، در این دوران هیاتی سه نفره برای رسیدگی به وضعیت قضات دادگستری تشکیل داد.[۹]
فعالیتهای حزبیویرایش
صالح ابتدا در کسوت عضوی ساده به حزب ایران پیوست و بعدها رهبری این حزب را در دست گرفت. در ۱۳۲۴ حزب ایران در یک اشتباه سیاسی به رهبری وی با حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان ائتلاف کرد؛ ولی به زودی به این اشتباه پی برد. حزب ایران به رهبری او در سال ۱۳۲۸ با ائتلاف با احزاب آزادی مردم ایران (نهضت سوسیالیتهای خداپرست، پان ایرانیسم، زحمتکشان ایران و چند سازمان ملی دیگر، جبهه ملی ایران را به رهبری دکتر محمد مصدق تشکیل دادند.[۱]
در ۱۳۳۵ به عنوان رهبر حزب ایران با انتشار اعلامیهای از دکترین ترومن حمایت کرد. در ۱۳۳۹ در انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی از کاشان انتخاب شد. این دوره مجلس دیری نپایید و شاه مجلس را منحل کرد. همزمان با آن صالح به کمک دیگران فعالیت در جبهه ملی دوم را آغاز کرد.
اولین تجربه صالح در کسوت وزارت به کابینه احمد قوام و وزارت دارایی وی مربوط میشود. او در این سمت چند برخورد جزیی با قوام داشت که مهمترین آنها به مخالفت صالح با اعزام علی امینی به آمریکا مربوط میشود. بعدها در کابینه علی سهیلی با همین سمت و در کابینههای ساعد مراغهای و ابراهیم حکیمی با سمت وزیر دادگستری به کار مشغول شد. مدتی نیز وزارت کشور در کابینه مصدق را بر عهده داشت.[۱]
همکاری با مصدقویرایش
صالح در سال ۱۳۲۸ به جبهه ملی پیوست و در انتخابات مجلس شانزدهم از طرف مردم کاشان به نمایندگی انتخاب شد و از جمله یاران و همکاران نزدیک مصدق شد. صالح در خاطراتش مینویسید: «در دوران دو ساله نمایندگی بیشتر اوقات اینجانب در راه ملی شدن صنایع نفت و استیفای حقوق ازدسترفته ایران و ادارهنمودن کمیسیون مختلط نفت که ریاست آن به اینجانب تفویض شده بود، مصروف گردید.»[۱۰]
همینطور وی در سال ۱۳۳۰ در کابینه مصدق وزیر کشور شد و انتخابات دوره هفدهم را برگزار کرد. در شهریور ۱۳۳۱ از طرف دکتر مصدق به عنوان سفیر به آمریکا رفت تا مناسبات دو کشور را بهبود بخشد و مانع از جانبداری آمریکا از انگلستان در مناقشه نفت گردد.
صالح در این دوران تلاش کرد شرکتهای نفتی بیطرفی را به خرید نفت ایران متقاعد کند.[۱۱] در روزهای آخر کابینه مصدق او تلاش کرد که مقامات آمریکا را از فکر اقدام علیه دولت ایران منصرف کند، او در بخشی از گزارش خود به نخست وزیر آورده بود:[۱۲]
- بعد از عدم موافقت دولت ایران با آخرین پیشنهاد دولت انگلستان رؤسای درجه اول آمریکا ظاهراً از خود یک نوع حالت خشم و عصبانیت نسبت به ایران ابراز میدارند و به جای این که با دلسوزی و همدردی مشکلات ما را در نظر بگیرند و راه چارهای برای آن بیندیشند از یک طرف رویه بیاعتنایی پیش گرفته و از طرف دیگر هر وقت فرصتی به دست میآید به بهانهای اظهارات غیردوستانه نسب به ایران مینمایند.
صالح چند روز پس از کودتای ۲۸ مرداد از مقام سفارت استعفا داد و از قبول شغل در کابینه کودتا خودداری کرد.[۱۳] صالح بعد از کودتای ۲۸ مرداد چند سالی در انزوا بود.
پس از کودتاویرایش
در دوره بیستم مجلس شورای ملی در سال ۱۳۳۹ با عضویت در «جبهه ملی دوم» ازطرف مردم کاشان به نمایندگی انتخاب شد.[۱۴] صالح در این مجلس فعالیت زیادی در انتقاد از سیاستهای شاه داشت تا مجلس در سال ۱۳۴۰ منحل شد و اللّهیار صالح همراه با چند تن از سران جبهه ملی مانند: کریم سنجابی، داریوش فروهر، شاپور بختیار، ادیب برومند، مهندس بازرگان زندانی شد.
محمدرضا شاه پس از انتصاب اسدالله علم به نخست وزیری با تسلط بر ارتش و ساواک و نیروهای انتظامی در صدد برآمد اصلاحات مورد نظراش را پیاده کند. شاه که به عمق نارضایتیهای مردم آگاه بود در صدد برآمد از نفوذ جبهه ملی در جامعه استفاده کند و با واگذاری مناصب و پستهایی به چند تن از رهبران جبهه با آنها معامله نماید برای این منظور علم را مأمور کرد با اللّهیار صالح تماس بگیرد و دربارهٔ پیشنهادش با او مذاکره کند. این مذاکرات در سه نوبت در منازل علم و صالح صورت گرفت؛ ولی چون شاه با پیشنهاد جبهه ملی در خصوص اکتفا به سلطنت و عدم دخالت در حکومت و اجرای قانون اساسی موافقت نکرد[۱۵] مذاکرات بدون نتیجه پایان پذیرفت.[۱۶]
دهه چهلویرایش
در دیماه ۱۳۴۱ همزمان با رفراندوم شش مادهای موسوم به «انقلاب سفید» نخستین کنگره «جبهه ملی ایران» با شرکت نمایندگان منتخب احزاب و سازمانهای سیاسی تشکیل دهنده «جبهه ملی» تشکیل شد و با پیام دکتر مصدق گشایش یافت. در این کنگره اللّهیار صالح به عنوان رئیس هیئت اجرایی جبهه ملی گزارش مفصلی از اوضاع نابسامان کشور که در نتیجه دخالتها و اعمال بیرویه شاه به وجود آمده بود تقدیم کرد و سپس به ریاست کنگره انتخاب شد.[۱۷] صالح در اردیبهشت ۱۳۴۳ به دلیل اختلاف با نظرات دکتر مصدق دربارهٔ شیوه کار و تغییر اساسنامه جبهه استعفا داد و از این تاریخ به بعد از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری کرد.
در سال ۱۳۴۴ خورشیدی، به همت افتخارالاسلام آرانی، علی تشکری آرانی و اللّهیار صالح، کتابخانه آستان امامزاده محمد هلال بن علی تأسیس شد.[۱۸][۱۹][۲۰]
صالح از اعضای انجمن آثار ملی بود.
انقلاب ۱۳۵۷ویرایش
اللّهیار صالح در همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران به همراه داریوش فروهر حاضر شد و به برقراری نظام جمهوری اسلامی در ایران رای داد. وی در برابر دوربین تلویزیون گفت:[۲۱] [پیوند مرده]
- «خوشحالم که پیش از مرگ به جمهوری اسلامی رای میدهم.»
وصیت نامهویرایش
اللّهیار خان صالح در حدود یکسال قبل از مرگ، وصیتنامهای نوشت. در متن این وصیتنامه آمده است[۲۲]:
وصیت نامهی اینجانب اللهیار فرزند حسن نامخانوادگی صالح دارای شناسنامه شماره ۲۲۱۵۸
انا لله وانا الیه راجعون
بازماندگان عزیز عمر من به حساب قمری از ۸۴ سال گذشته است .دو سه مطلب را به عنوان وصیت از شما تقاضا دارم:
۱ ) از دعوت اشخاص برای تشییع جنازه خودداری و جسد مرا به اسرع اوقات در نزدیکترین گورستان عمومی، زیر آسمان باز بدون اتاق و سرپوش دفن کنید.
۲ ) از تشکیل مجلس ختم و هفت و غیره بکلی صرف نظر کنید و پولی که مطابق معمول به مصرف این کارها میرسد به هیات امنای امامزاده محمد هلال بدهید که برای کتابخانهی آنجا صرف شود. رابط من با کتابخانه در این تاریخ آقای علی رجبی آرانی دفتردار اسناد رسمی شماره ۱۶ کاشان میدان کمال الملک میباشد که تلفن آن ۰۲۵۲۱-۲۳۹۱ است والسلام علیکم ورحمهالله وبرکاته
اللهیار صالح جمعه ۱۸ جمادیالاولی ۱۴۰۰
۱۵فروردین ۱۳۵۹
جستارهای وابستهویرایش
منابعویرایش
پانویسویرایش
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی. ناصر نجمی. انتشارات انیشتین. ۱۳۷۳ تهران
- ↑ . کحالزاده، خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده (دیدهها و شنیدهها)، بیجا، بی نا، ص۱۸۳
- ↑ صالح به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۳، ص ۱۸
- ↑ صالح، الهیار؛ خاطرات اللهیار صالح، تهران، وحید، ۱۳۶۴، ص۱۵.
- ↑ بهبودی، سلیمان؛ تهران، طرح نو، ۱۳۷۲، ص۳۸۸.
- ↑ سعیدی، خسرو؛ انتشارات طلایه، تهران، ۱۳۶۷، ص۱۱۹
- ↑ . بازرگان، مهدی؛ مدافعات در دادگاه غیر صالح نظامی، ۱۳۵۰، تهران، انتشارات مدرس، ص۱۹۲ و ۱۹۳.
- ↑ سعیدی، خسرو؛ انتشارات طلایه، تهران، ۱۳۶۷، ص۱۳۵.
- ↑ صالح، الهیار؛ خاطرات اللهیار صالح، تهران، وحید، ۱۳۶۴، ص ۲۲۰ و ۲۲۱
- ↑ افشار، ایرج؛ پرونده صالح، دربارهٔ اللهیار صالح، تهران، نشر آبی، ۱۳۸۴، ص۲۴۰.
- ↑ صولت قشقایی، محمد ناصر؛ سالهای بحران، خاطرات روزانه صولت قشقایی، تهران، رسا، ۱۳۶۶، ص۲۲۶.
- ↑ تاریخ معاصر ایران، کتاب اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای فرهنگی، تهران، ۱۳۶۸، ص۱۸۴.
- ↑ صالح به روایت اسناد ساواک، ص۸۴.
- ↑ . نجاتی، غلامرضا؛ تاربخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ج۱، رسا، ۱۳۷۱، ص ۱۵۲.
- ↑ همه هستی من نثار ایران- پرویز ورجاوند-چاپخش- تهران۱۳۷۵
- ↑ نجاتی، غلامرضا؛ تاربخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ج۱، رسا، ۱۳۷۱، ص ۲۰۷.
- ↑ مهدوی، بر کشور ما چه گذشت، تهران، علمی، ۱۳۷۹، ص۱۸۴.
- ↑ پرتال خبری–تحلیلی آران و بیدگل
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی هلال
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی هلال
- ↑ اللهیار صالح در آیینه تصاویر مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
- ↑ ناظری، محمدعلی. «وصیت نامه الله یار صالح | کاشان گیت | دروازه کاشان بزرگ». kashangate.com. بازبینیشده در 2018-03-26.