تعیین سرنوشت

اصل حقِ تعیین سرنوشت برای مردمان‌[پاورقی ۱] (از آلمانی: Selbstbestimmungsrecht der Völker همچنین در انگلیسی: self-determination) یا به اختصار حق تعیین سرنوشت(که محمدرضا نیکفر، واژهٔ «خودفرمانی» را مناسب‌تر می‌داند.[۱]) از اصول اساسی حقوق بین‌الملل است که بنا بر سازمان ملل متحد به عنوان مرجع تفسیر هنجارهای منشور، الزام‌آور است.[۲][۳]

این اصل بیان نمی‌کند که تصمیم‌گیری یا نتیجهٔ این مولفه باید چگونه باشد؛ خواه استقلال باشد، یا فدراسیون، تحت‌الحمایگی، نوعی خودمختاری یا حتی عدمِ مرکزگریزی و همسان‌سازی کامل.[۴] این مولفه همچنین پیرامون مرزهای احتمالی بین مردمان، تعیینِ تکلیف نمی‌کند یا نمی‌گوید چه چیزی یک ملت را تشکیل می‌دهد. در واقع تعاریف و معیارهای حقوقیِ متعارضی برای تعیین گروه‌هایی که می‌توانند به‌طور مشروع ادعای حق تعیین سرنوشت بکنند وجود دارد.[۵]

این اصل اظهار می‌دارد که در احترام به اصلِ حقوق برابر و برابریِ منصفانهٔ فرصت‌ها ملت‌ها حق دارند حاکمیت و وضعیت سیاسی بین‌المللی خود را بدون هرگونه اجبار یا مداخلهٔ خارجی برگزینند[۶] که می‌توان سابقهٔ آن را تا منشور آتلانتیک که فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا و وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا در ۱۴ اوت ۱۹۴۱ امضاء کردند و به هشت نکتهٔ اصلی منشور متعهد شدند تعقیب کرد.[۷]

در ۱۴ دسامبر ۱۹۶۰ مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامهٔ ۱۵۱4 (XV) را با عنوان اعلامیه اعطای استقلال به کشورها و مردمانِ مستعمرات را به منظور اعطای استقلال به ایشان تصویب کرد تا بین تعیین سرنوشت و هدف استعمارزداییِ آن یک پیوند حقوقیِ اجتناب‌ناپذیر برقرار شود و یک حق نوینِ مبتنی بر حقوقِ بین‌الملل مبتنی بر آزادی تعیین سرنوشت اقتصادی را لازم بداند. در مادهٔ ۵ بیان می‌گردد: گام‌های فوری باید برای مناطق غیرخودگردان،[۸] یا همهٔ دیگر مناطقی که هنوز به استقلال دست نیافته‌اند برداشته شود تا همهٔ قدرت‌ها در انطباق با خواست آزادانهٔ ابرازشدهٔ آنان بدون هرگونه تمایز نسبت به نژاد، تیره، رنگِ پوست یا هر شرایط و پیش‌فرضی به مردمان آن مناطق منتقل شود تا آنان را قادر سازد از استقلال و آزادی کامل برخوردار شوند. افزون بر این، مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۵ دسامبر ۱۹۶۰، قطعنامهٔ ۱۵۴1 (XV) را با عنوان اصولی که باید اعضا را در تعیین وجود یا عدم وجود الزامِ انتقال اطلاعات خواسته‌شده تحت مادهٔ ۷۳ایِ منشور ملل متحد در مادهٔ سوم با لحاظ این که ناآمادگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا آموزشی هرگز نباید زمینه‌ای برای تأخیر در استقلال شود تصویب کرد[۹] تا انطباق کامل استعمارزدایی با اصل تعین سرنوشت در ۱۵۴1 (XV) تضمین کند.

با بسط لفظ تعیین سرنوشت، این عبارت به معنای انتخاب آزاد کنش‌های شخصی بدون اجبار خارجی هم درآمده‌است.[۱۰][۱۱]

پانویسویرایش

  1. و نه الزاماً «ملت‌ها» (پیکرهٔ مردمی حتماً نباید ملت محسوب شود تا این مولفه شاملش شود)

منابعویرایش

  1. https://www.radiozamaneh.com/359339
  2. See: United Nations General Assembly Resolution 1514 in Wikisource states
  3. McWhinney, Edward (2007). Self-Determination of Peoples and Plural-Ethnic States in Contemporary International Law: Failed States, Nation-Building and the Alternative, Federal Option. Martinus Nijhoff Publishers. p. 8. ISBN 9004158359. Retrieved September 18, 2012.
  4. "United Nations Trust Territories that have achieved self-determination". Un.org. 1960-12-14. Retrieved 2012-03-04.
  5. Betty Miller Unterberger, Self-Determination بایگانی‌شده در ۱۶ اکتبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine, Encyclopedia of American Foreign Policy, 2002.
  6. See: Chapter I - Purposes and Principles of Charter of the United Nations
  7. See: Clause 3 of the Atlantic Charter reads: "Third, they respect the right of all peoples to choose the form of government under which they will live; and they wish to see sovereign rights and self government restored to those who have been forcibly deprived of them" then became one of the eight cardinal principal points of the Charter all people had a right to self-determination.
  8. Trust and Non-Self-Governing Territories listed by the United Nations General Assembly
  9. See: United Nations General Assembly Resolution 1654 (XVI)
  10. "Merriam-Webster online dictionary". Merriam-webster.com. Retrieved 2012-03-04.
  11. Answers.com definition.

ویکی‌پدیای انگلیسی