حسین‌قلی‌خان ایلخانی

سردار ایل بختیاری
(تغییرمسیر از حسینقلی خان)

حسینقلی خان ایلخانی (زاده ۱۲۰۰ منطقه بختیاری – درگذشته ۲۴ خرداد ۱۲۶۱ اصفهان) از رجال دوره قاجار و از خوانین بختیاری بود،[۱] که به‌عنوان مقتدرترین ایلخان در تاریخ ایل بختیاری شناخته می‌شود.[۲] وی از ۱۲۳۹ تا ۱۲۴۶ تحت عنوان ناظم بختیاری فعالیت نمود و در فاصله سالهای ۱۲۴۶ تا ۱۲۶۱ ایلخانی بختیاری را برعهده داشت.[۳] حسینقلی‌خان پدر علیقلی خان سردار اسعد (از رهبران انقلاب مشروطهصمصام‌السلطنه (رئیس‌الوزرای ایران در دورهٔ قاجار) اسفندیار خان و بی‌بی مریم بختیاری بود،[۴] همچنین جعفرقلی‌خان بختیاری (وزیر جنگ رضاشاه)، شاپور بختیار و ثریا اسفندیاری نیز از نوادگان او محسوب می‌شوند.[۵]

حسینقلی خان ایلخانی
زادهٔ۱۲۰۰
منطقه بختیاری
درگذشت۲۴ خرداد ۱۲۶۱
اصفهان
پیشهناظم بختیاری
کارهای برجستهریاست ایل بختیاری
عنوانایلخانی
فرزندانعلیقلی خان سردار اسعد
نجف‌قلی‌خان صمصام‌السلطنه
بی‌بی مریم بختیاری
یوسف خان امیر مجاهد
والدین
  • جعفرقلی‌خان دورکی (پدر)

کودکی و نوجوانی ویرایش

حسین‌قلی‌خان، فرزند جعفرقلی‌خان دورکی و بی‌بی شاه‌پسند (دختر علی‌صالح آل‌جمالی[۶]) بود، که در سال ۱۲۰۰ در منطقه بختیاری زاده شد.[۷][۸] پدرش جعفرقلی‌خان دورکی، یکی از ۲ خان قدرتمند زمان خود در ایل بختیاری بود، که در سال ۱۲۱۶ هنگامی که حسینقلی‌خان ۱۶ سال داشت، در نزاع میان طوایف بختیاری و در خلال جنگ منار، توسط افراد اسدخان بختیاروند کشته شد.[۹]

به همین جهت، او و برادرانش؛ امام‌قلی‌خان، رضاقلی‌خان و مصطفی‌قلی‌خان، دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی عمویشان؛ کلبعلی‌خان دورکی سپری کردند. اما مدت زمان زیادی نگذشت که میان آن‌ها و عمویشان بر سر تقسیم قدرت و املاک، اختلاف ایجاد شد.[۱۰]

جنگ با کلبعلی‌خان ویرایش

در پی اختلافات به وجود آمده، میان آن‌ها انشعاب پیش‌آمد و حسینقلی خان به همراه برادران و تعدادی از بستگان و خانواده، از عمویش جدا شدند.[۱۱] در طول سال‌های بعد، چندین جنگ خونین میان حسین‌قلی‌خان و برادرانش از یک سوی و کلبعلی‌خان و دامادش؛ علیداد خدرسرخ (که از پهلوانان و سرداران بختیاری در زمان خود بشمار می‌آمد) از سوی دیگر، به وجود آمد.[۱۲]

در نزاع‌های اول و جنگ‌های نخست، پیروزی از آن کلبعلی‌خان بود، که در پی اتحاد با جعفرقلی‌خان بهداروند (پسر اسدخان بختیاروند که از خوانین قدرتمند آن دوره و رئیس ایل بختیاروند بود) توان جنگی خود را بیشتر کرده بود، ولی در نهایت این حسینقلی‌خان جوان بود، که بر رقیبان خویش چیره گشت.

نایب‌الحکومه بختیاری ویرایش

حسینقلی‌خان با سیاست و دوراندیشی، خود را به معتمدالدوله ارمنی؛ حاکم وقت اصفهان نزدیک کرد و توانست در سال ۱۲۲۵ و در سن ۲۴ سالگی، حکومت منطقه بختیاری را به اسم یکی از عموهای خود به نام؛ مهدی‌قلی‌خان دورکی بگیرد، ولی در این دوره خود در عمل، اداره امور ایل بختیاری را برعهده داشت و از آن پس، نایب‌الحکومه بختیاری گردید.[۱۳]

محمدتقی‌خان بختیاری ویرایش

حسین‌قلی‌خان در جایگاه نایب‌الحکومه بختیاری، از حکومت مرکزی برای سرکوبی رقیبان خود بهره جست و پله‌های ترقی و پیشرفت در ساختار قدرت را با کنار زدن رقبا طی نمود. از دیر باز و مقارن با سلطنت شاه عباس صفوی، در راستای مالیات‌دهی به حکومت مرکزی، منطقه بختیاری به دو بخش اصلی چهارلنگ و هفت‌لنگ تفکیک شده بود، که در ادوار مختلف، در راستای برقراری نظم و جمع‌آوری مالیات‌های دولت مرکزی، هر یک از دو بخش، بعضأ توسط ۴ یا ۵ خان قدرتمند اداره می‌شد. در این دوره نیز که مقارن با اوایل سلطنت قاجار بود، طوایف هفت‌لنگ بختیاری به ۳ بخش اصلی تقسیم شده بودند و توسط حسین‌قلی‌خان، جعفرقلی‌خان بهداروند و موسی‌خان بابادی اداره می‌شدند، از سوی دیگر، طوایف چهارلنگ تحت کنترل خواجه عباس‌خان باجول موگویی و محمدتقی خان بختیاری قرار داشت، که سالیان متمادی از مالیات‌دهی به دولت مرکزی امتناع می‌ورزیند.

در این گذار حسین‌قلی‌خان جوان که از منازعات خوانین چهارلنگ با دولت مرکزی آگاه بود، پس از کشته شدن خواجه عباس خان باجول موگویی به دست معتمد الدوله؛ حاکم وقت اصفهان، به نمایندگان دولت در دستگیری محمد تقی خان بختیاری کمک نمود و پس از کنار زدن خان قدرتمند طایفه کیان ارثی، توانست بعضی از طوایف زیرمجموعه چهارلنگ را نیز تحت انقیاد خود درآورد.[۱۴]

موسی‌خان بابادی ویرایش

پس از کنار زدن محمدتقی‌خان و تسلط حسین‌قلی‌خان بر اکثریت طوایف شاخه چهارلنگ، وی بر آن شد که طایفه بابادی را نیز با خود همراه سازد و با استفاده از نفوذی که در حکومت مرکزی با دستگیری محمدتقی‌خان کسب کرده بود، توانست حکم بازداشت خان سالخوردهٔ طایفه بابادی را، تحت عنوان؛ یاغی‌گری و دستبرد به اموال دولتی، از حکومت مرکزی دریافت نماید. سپس با دستگیری موسی‌خان بابادی و تحویل او به دربار قاجار (که به گردن زدن وی انجامید) بر طایفه بابادی و به شاخه هفت‌لنگ نیز استیلا پیدا کرد.[۱۵]

ناظم بختیاری ویرایش

سرکوبی شورشیان و مخالفان حکومت مرکزی، ایجاد امنیت و ثبات در منطقه بختیاری، شرکت در جنگ ایران و انگلیس؛ به حمایت از دولت قاجار در سال ۱۲۳۵ و اقدامات و خدمات دیگر وی، باعث ترقی جایگاهش در دربار قاجار گردید. حسینقلی‌خان در مهرماه ۱۲۳۹ از طرف دربار قاجار، لقب ناظم بختیاری گرفت و تا دی‌ماه سال ۱۲۴۶ تحت این عنوان در منطقه بختیاری حکومت نمود.[۱۶]

ایلخانی بختیاری ویرایش

حسین‌قلی‌خان در طول سال‌های بعد در عمل، ایلخانی بختیاری بود، ولی تحت عنوان؛ ناظم بختیاری فعالیت می‌کرد. سرانجام در دی‌ماه ۱۲۴۶ با حمایت و کارسازی مسعود میرزا ظل‌السلطان (پسر ناصرالدین‌شاه) حکم ایلخانی منطقه بختیاری، از جانب ناصر الدین شاه قاجار برای وی صادر گردید.[۱۷] حسینقلی خان از آن پس به مدت ۱۵ سال، در اقتدار کامل بود، تا اینکه در سال ۱۲۶۱ از طرف ظل السلطان؛ حاکم وقت اصفهان و ایالات جنوبی ایران، به اصفهان احضار گردید.[۱۸]

درگذشت ویرایش

قدرت نظامی و ثروت حسینقلی‌خان و مشارکت وی با ظل‌السلطان در مناطق غربی و جنوبی کشور، اطرافیان ناصرالدین شاه را نگران کرده بود، بنابراین حاجی میرزا عبدالغفارخان ملقب به نجم‌الدوله را به‌ظاهر برای برآورد هزینه ساخت آب‌بندی در نزدیکی شهر اهواز، اما در واقع برای گردآوری اطلاعات دربارهٔ میزان ثروت و توان نظامی حسینقلی‌خان، به منطقه بختیاری فرستاد. نجم‌الدوله در گزارش خود به شاه دربارهٔ میزان قدرت ایلخانی در جنوب اشاره کرد.[۱۹]

گزارش نجم‌الدوله، اخبار پیشین که فرهاد میرزا معتمدالدوله؛ حاکم فارس، از ثروت حسین‌قلی‌خان و سپاه سواران زبده بختیاری تحت کنترل وی، همچنین مشارکت او با ظل‌السلطان، برای شاه تهیه کرده بود را تأیید می‌کرد؛ بنابراین ناصرالدین شاه به از میان برداشتن حسینقلی‌خان برانگیخته شد و برای سنجیدن وفاداری ظل‌السلطان، که کماکان حاکم اصفهان بود، دستور داد، که حسینقلی‌خان را به قتل برساند. سرانجام در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۲۶۱ ظل السلطان، ایلخانی را به اصفهان فراخواند و حسینقلی‌خان، در مراسم رژه سربازان حکومتی شرکت کرد و در پایان مراسم در مقابل ظل‌السلطان اینگونه اظهار داشت:

یکصد سوار بختیاری، برابر یک هزار از چنین نیرویی هستند.

او پس از پایان مراسم، ایلخانی و دو پسرش؛ اسفندیار خان و علی‌قلی‌خان را برای گفتگو به دارالحکومه برد. پس از جداکردن او از پسرانش و زندانی کردن آنان، دستور قتل ایلخانی را صادر نمود، که بنا به اظهارات علیقلی خان سردار اسعد، وی توسط یک قهوه آمیخته به زهر مسموم شد، سپس روانه زندان گردید، که پس از ۲ روز در زندان درگذشت.[۲۰]

فرزندان ویرایش

حسینقلی‌خان در طول حیات، ۱۰ همسر اختیار کرد و حاصل این ازدواج‌ها نیز ۱۸ فرزند بود، که ۱۲ دختر و ۶ پسر را شامل می‌شد. اغلب پسران وی در سال‌های بعد، از رجال شناخته شده زمان خود لقب گرفتند، که شاخص‌ترین آن‌ها نجفقلی‌خان صمصام‌السلطنه؛ ۲ دوره رئیس‌الوزرای ایران و علیقلی خان سردار اسعد؛ از رهبران انقلاب مشروطه، نمایندهٔ مجلس و در دوره‌ای نیز نایب‌الحکومه احمدشاه قاجار بود. نام پسران وی به ترتیب، عبارتند از:

  1. اسفندیار خان
  2. نجفقلی خان صمصام‌السلطنه
  3. علیقلی خان سردار اسعد
  4. خسرو خان سردار ظفر
  5. یوسف خان امیر مجاهد
  6. سمیع خان شجاع السلطنه

مشهورترین دختر حسینقلی‌خان؛ بی‌بی مریم بود، که بعلت شهامت، سوارکاری و تیراندازی، در خلال فتح تهران در زمان انقلاب مشروطه، در میان مشروطه‌خواهان شناخته شده می‌باشد. حسینقلی خان بر خلاف قصاوت و بی‌رحمی که از خود بروز می‌داد، طبعی حساس داشت و در میان بختیاری‌ها، به سبب شعرهایش به گویش بختیاری معروف بود.

جستارهای وابسته ویرایش

رئیس قبلی
کلبعلی خان دورکی
ایلخانی بختیاری

حسینقلی خان ایلخانی

جانشین:
امامقلی خان حاجی ایلخانی

پانویس ویرایش

  1. «حسین قلی خان ایلخانی بختیاری». مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۳ آوریل ۲۰۲۱.
  2. «نسبت برخی از خوانین بختیاری». دانشنامه ایرانیکا.
  3. «The Great Khan, Hossein Gholi Khan – and the period of turbulence after his death». دانشگاه لندن. بایگانی‌شده از اصلی در ۹ دسامبر ۲۰۲۱.
  4. «ناگفته‌های جالب یکی از نوادگان بانوی سردار ایران «بی‌بی مریم»». باشگاه خبرنگاران جوان. ۱۳ آبان ۱۳۹۸.
  5. «حسین‌قلی خان ایلخانی». مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۳ آوریل ۲۰۲۱.
  6. سردار ظفر بختیاری، خسروخان. یادداشت‌ها و خاطرات، تهران، انتشارات یساولی:۱۳۲۶ چاپ اول، (ص۳۵)
  7. گارثویت، جن راف. بختیاری در آئینه تاریخ، ترجمه مهراب امیری، تهران، انتشارات آنزان: ۱۳۷۵ (ص۸۶)
  8. «سردار اسعد بختیاری». روزنامه اطلاعات. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ مه ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۲۴ مارس ۲۰۱۹.
  9. گارثویت، جن راف. تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری، ترجمه مهراب امیری، انتشارات سهند، چاپ اول، تهران: ۱۳۷۳ (ص۱۴۱)
  10. «حسینقلی خان ایلخانی بختیاری». تخت فولاد. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ ژانویه ۲۰۲۲.
  11. «زهر مهلک در قهوه ایلخان بختیاری». دنیای اقتصاد. ۱ آبان ۱۳۹۳.
  12. «بیوگرافی خوانین بختیاری امضاءکننده قرارداد دارسی». پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران.
  13. مکبن روز، الیزابت. با من به سرزمین بختیاری بیایید، ترجمه مهراب امیری، تهران، انتشارات سهند، چاپ اول: ۱۳۷۳ (ص۱۶۶)
  14. Arash Khazen. «Tribes and Empire on the Margins of Nineteenth-Century Iran p.62». دانشگاه واشینگتن.
  15. سردار ظفر بختیاری، خسرو خان. یادداشت‌ها و خاطرات، تهران، انتشارات یساولی:۱۳۶۲ چاپ اول (ص۶۳)
  16. میرزایی دره‌شوری، غلامرضا. بختیاریها و قاجاریه، انتشارات ایل، شهرکرد.
  17. ظل السلطان، مسعود میرزا. تاریخ سرگذشت مسعودی، جلد دوم، انتشارت بابک، چاپ اول، تهران ۱۳۶۲، ص ۵۲۵.
  18. Arash Khazen. «Tribes and Empire on the Margins of Nineteenth-Century Iran p.50». دانشگاه واشینگتن.
  19. Arash Khazen. «Tribes and Empire on the Margins of Nineteenth-Century Iran p.67». دانشگاه واشینگتن.
  20. Arash Khazen. «Tribes and Empire on the Margins of Nineteenth-Century Iran p.72». دانشگاه واشینگتن.

منابع ویرایش

  • سعیدی سیرجانی، علی‌اکبر. مجموعه گزارشهای خفیه نویسان انگلیس در ولایت جنوبی ایران، انتشارات نوین، چاپ دوم، تهران:۱۳۶۲.
  • سردار ظفر بختیاری، خسروخان. یادداشت‌ها و خاطرات، تهران، انتشارات یساولی:۱۳۶۲
  • گارثویت، جن راف. بختیاری در آئینه تاریخ، ترجمه مهراب امیری، ۲تهران، انتشارات آنزان:۱۳۷۵.
  • مکبن روز، الیزابت. با من به سرزمین بختیاری بیایید، ترجمه مهراب امیری، تهران، انتشارات سهند، چاپ اول:۱۳۷۳.
  • گارثویت، جن راف. تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری، ترجمه مهراب امیری، انتشارات سهند، چاپ اول، تهران:۱۳۷۳.
  • ویلسون، سیری در قلمرو بختیاری و عشایر بومی خوزستان، ترجمه مهراب امیری، انتشارات فرهنگسرا، چاپ اول، تهران:۱۳۷۱.
  • وحیدنیا، سیف‌الله، خاطرات و اسناد، جلد دوم، انتشارات وحید، چاپ اول، تهران:۱۳۶۷.
  • ظل‌السلطان، مسعود میرزا. تاریخ سرگذشت مسعودی، جلد دوم، انتشارت بابک، چاپ اول، تهران:۱۳۶۲.
  • عکاشه، اسکندر. تاریخ ایل بختیاری، انتشارات فرهنگسرا، چاپ اول، تهران:۱۳۶۵.