درگاه:شیراز/گفتارنیک
گفتارنیک ۱
گفتارنیک ۲
گفتارنیک ۳
گفتارنیک ۴
شیراز معدن لب لعل است و کان حسن// من جوهری مفلس از آنرو مشوشم
از بسکه چشم مست در این شهر دیدهام// حقا که می نمیخورم اکنون و سرخوشم
شهری است پرکرشمه و خوبان ز شش جهت// چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم
— حافظ
گفتارنیک ۵
هرکه بیند همچو من شیراز را فصل بهار// میزند بیشک از اینجا پشت پا بر هر دیار
آن بهشت جاودان شیراز میباشد که باد// مشک تر میآورد با خود ز هرسو بار بار
در لطافت، در طراوت، در صفا، در تازگی// بر سر گیتی بود شیراز تاج افتخار
راحت جانست الحق این هوای روح بخش// سرو شیراز است بیشک قامت دلجوی یار
گفتارنیک ۶
گفتارنیک ۷
شیراز پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم خوشت// ترسم که آشوب خوشت بر هم زند شیراز را
— سعدی
گفتارنیک ۸
شیراز پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم خوشت// ترسم که آشوب خوشت بر هم زند شیراز را
— سعدی
گفتارنیک ۹
شب است و باغ گلستان خزان رویا خیز// بیا که طعنه به شیراز میزند تبریز
گفتارنیک ۱۰
سلام ای شهر شیخ و خواجه شیراز// سلام ای مهد عشق و مدفن راز
سلام ای شهر عشق و آشنایی// سلام ای آشیان روشنایی
به عشق حافظ فیاض شیراز// صفا کردید با این کعبه راز
تو ای شیراز جادارد ببالی// ولی دانم که گاه از دل بنالی
که دیگر باره چون سعدی نزادی// به دنیا حافظ دوم ندادی
گفتارنیک ۱۱
گفتارنیک ۱۲
در اقصای عالم بگشتم بسی// به سر بردم ایام با هرکسی
چو پاکان شیراز خاکی نهاد// ندیدم، که رحمت براین خاک باد
— سعدی
گفتارنیک ۱۳
خسرو سرمست اندر ساغر معنی بریخت
شیره از خمخانه مستی که در شیراز بود
گفتارنیک ۱۴
بود آیا که دگر باره به شیراز رسم// بار دیگر به مراد دل خود باز رسم
بود آیا که ز ری، راه صفاهان گیرم// از صفاهان به طربخانه شیراز رسم
هست راز ازلی در دل شیراز نهان// خرم آنروز که من بر سر آن راز رسم
همت از تربت حافظ طلبم، و ز مددش// مست و مستانه به خلوتگه اعزاز رسم