دفاعیه ابلیس
دفاعیه ابلیس، یکی از دفاعیات برخی از سران عرفان و تصوف از ابلیس (شیطان، عزازیل[۱]) است. از دیدگاه آنها و بر خلاف دیدگاه اسلام، ابلیس از مخالفان خدا نبود؛ بلکه به دلیل اخلاص در خداپرستی از سجده بر آدم، پرهیز کرد. در برابر، متکلّمان و فقیهان با این دیدگاه مخالفت کردهاند.
دفاعیه ابلیس | |
---|---|
مکتب | تصوف |
تاریخچهویرایش
نخستین دفاعیات از ابلیس از سوی حسن بصری مطرح شد که بعدها در آثاری از سران صوفیه اسلامی همچون: ابوالحسن خرقانی،[۲] حسین منصور حلاج، عینالقضات همدانی، عطار نیشابوری، روزبهان بقلی فسایی، مولوی، سنایی (غزنوی)، احمد غزالی، ابوالفضل رشید الدین میبدی، ابوالقاسم گورکانی،[۳] جنید بغدادی، ابوبکر شبلی، ابوالعباس قصاب آملی، سهل تستری، ابوالحسین نوری و ابوبکر واسطی[۴] نیز راه یافت.
دلیل پدید آمدن دفاعیه ابلیسویرایش
سرانی از عرفان و تصوف، به دفاع از ابلیس پرداختهاند؛ زیرا بر این باورند که ابلیس، نماد صفات جلالیِ خداست؛ یکتاپرستی است که نافرمانیاش به دلیل گریز از شرک است؛ عاشقی است که از شدّت عشق و غیرت، نافرمانی میکند؛ درد و بلای حرمان و لعنت و ذلّت و ملامت… را به جان میخرد؛ ولی از رحمت و عنایت خدا هم ناامید نیست؛ زیرا رحمتش همه چیز را در بر میگیرد.[۵]
دلایل ابلیسویرایش
دلایل ابلیس در کفرش نیز کمابیش خردمندانه و مقرون به واقعیت بود زیرا میگفت که «این آدم که خلیفه خود ساختهای جز سابقه شرارت و خونریزی و توحش بر روی زمین ندارد در حالی که ما همواره تو را پرستش کردهایم و علاوه بر این، آدم ازِ گِل است و ما آتش ناب و پاکیم. پس از میان ما یکی را خلیفه خود گردان.» ولی خدا گفت که «این آدم، حامل روح و اسما و علم من است و اسرار خلق را میداند؛ حال اگر میخواهید، او را امتحان کنید که اسم باطنی همه شما را میداند.» فرشتگان از آدم، اسرار خود را پرسیدند و با کمال حیرت، پاسخ درست شنیدند و سجده کردند؛ ولی ابلیس باز هم انکار کرد و گفت که «من فقط تو را میپرستم و هیچ کس را با تو شریک نمیسازم.»[۶]
دفاع سرانی از عرفان و تصوّف از شیطانویرایش
عینالقضات همدانی یکی از بزرگترین مدافعان ابلیس و گسترش دهندهٔ «تقدیس ابلیس» بود. وی نوشتهاست:
«گیرم خلق را اضلال، ابلیس کند، ابلیس را بدین صفت که آفرید؟!»[۷][۸]
دفاع از ابلیس، مهمترین آموزهٔ حلاج پس از ادعای انا الحق بود.[۹][۱۰] حلاج بر این باور بود:
امر سجده به آدم نوعی، آزمون و ابتلا برای عاشقی چون ابلیس بود…؛ ابلیس کشف کرد که این فرمان، نوعی ابتلاست، نه امر واقعی و اراده الهی، و امر واقعی خداوند، بر سجده نکردن است؛ اینجاست که امر الهی در برابر اراده خدا قرار میگیرد؛ خدا ابلیس را به سجده، امر کرد؛ ولی خواست که او سرپیچی کند؛ ابلیس هم به ظاهر، از امر الهی، سرپیچی کرد؛ ولی در باطن، مشیت ازلی را مقدس میدانست…؛ ابلیس با این سرکشی، عاشق مهجوری است که لعنت ابدی و دوری از قرب را به جان میخرد تا نگریستن به غیر از او سر نزند؛ از این رو، سرخیل جوانمردان و پاکبازان عالم است.[۱۱][۱۲]
تفاوت با دیدگاه شیطانپرستانویرایش
دیدگاه عینالقضات همدانی در دفاع از ابلیس و احیاناً تقدیس او با اندیشههای شیطانپرستی تفاوتهایی دارد. عینالقضات، نقطه قوت ابلیس را بندگی، تقرب و عشق او به بارگاه الهی میداند که تقابلی با خدا ندارد. در نتیجه، ابلیسِ عینالقضات، یکتاپرست است و در توحید، بر همه، پیشی میگیرد؛ ولی ابلیسِ شیطانپرستان، این ویژگی را ندارد و همواره با خدا در تقابل است. او ارزش خود را در برابر خدا میداند؛ چنانکه میتواند بر مسند خدا بنشیند و پرستش شود و پدیدآورندهٔ دینِ شیطانی شود.[۱۳]
جستارهای وابستهویرایش
منابعویرایش
- ↑ عمید، حسن. فرهنگ فارسی عمید. ج. ۱.
- ↑ «دفاع صوفیه از ابلیس». adyannet.
- ↑ «شیطان در ادب صوفیه و متون مقدس (زرتشت، قرآن، مسیح، یهود)؛ دفاعیات ابلیس». andishmand.[پیوند مرده]
- ↑ «بررسی و نقد جریان جبرگرایی عرفانی در دفاع از ابلیس» (PDF). jrm.ut.ac.
- ↑ «شیطان در ادب صوفیه و متون مقدس (زرتشت، قرآن، مسیح، یهود) – دفاعیات ابلیس». andishmand.[پیوند مرده]
- ↑ شیطانشناسی، خانجانی، علی اکبر، ص ۶
- ↑ «بررسی و نقد جریان جبرگرایی عرفانی در دفاع از ابلیس» (PDF). jrm.ut.ac.
- ↑ جی آون، پیتر (۱۳۹۰). شیطان در تصوف؛ تراژدی ابلیس در روانشناسی صوفیانه.
- ↑ «حلاج، حسین بن منصور». دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ «حلاج». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «حلاج، حسین بن منصور». دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حلاج، حسین بن منصور، طواسین.
- ↑ عابدی، محمدرضا، آراسته، عقیله. (1396). 'بررسی تطبیقی دیدگاههای شیطانپرستی و اندیشۀ عینالقضات دربارۀ ابلیس', الهیات تطبیقی، 8(18), pp. 67-84. doi: 10.22108/coth.2017.80131