زرتشت خورگان

بنیان‌گذار آئین زرتُشتگان و فیلسوف ایرانی

زَرتُشت خُورّگان (ناموَر به زرتشت دوم یا احتمالاً همان «بوندوس») در دوره ساسانی دینی نوین به نام درست‌دین یا زرتُشتگان آورد. او همنام با زرتشت پیامبر است اما آورندهٔ مزدیسنا نیست.[۱] گفته شده که مزدک نیز از پیروان او بود. آگاهی‌ها و منابع دربارهٔ او بسیار اندک و متناقض است. بسیار محتمل است که بوندوس با زرتشت خورگان یک شخصیت واحد باشند.

زرتشت خورگان
𐬰𐬀𐬭𐬀𐬚𐬎𐬱𐬙𐬭𐬀
تصویری منسوب به زرتشت دوم (در پشت تصویر) و بطلمیوس در جلو. نقاشی از رافائل، مکتب آتن، پیرامون ۱۵۱۰ میلادی
زادهٔفسا
درگذشت۳۵۹ میلادی[الف]
علت مرگناتوانی در مناظره با موبد موبدان[ب]
ملیتایرانی
دیگر نام‌هاپوندس (بوندس)
شاگردمزدک
استادمانی
پیشهنگارگر[پ] ، فیلسوف
عنوانزرتشت
دورهسلطنت شاپور دوم
جنبشدرست دینان
مخالف(ها)شاپور دوم[ت] ، دیوکلسین
والدین
  • خورگان (پدر)

زرتشت‌خورگان در منابع ویرایش

فرصت‌الدوله در آثار عجم چنین می‌نویسد: زرتشت خورگان که استاد مزدک از اهالی شهر پسا بود که سال‌ها در بیزانس (روم شرقی) به‌سر می‌برد و در آنجا با کتاب‌های فلسفی یونانی از جمله جمهوریت افلاطون آشنایی پیدا کرد و تحت تأثیر اندیشه مدینه فاضله افلاطون قرار گرفت. اندیشه‌های زرتشت خورگان که بیشتر جنبه اقتصادی و اجتماعی داشت، از سوی شاگردش مزدک به جامعه ایرانی شناسانده شد.

ابن ندیم در کتاب الفهرست از دو مزدک یاد کرده‌است و از آنها با عنوان مزدک قدیم و مزدک اخیر نام برده‌است. در واقع مزدک قدیم همان بوندوس و مزدک اخیر همین مزدک بامدادان است.[۲]

ملالاس روایت می‌کند در عهد دیوکلسین دویست سال پیش از مزدک مردی مانوی به نام پوندس در روم ظهور کرد که عقاید تازه‌ای داشت؛ و با کیش رسمی مانوی راه اختلاف می‌سپرد. از گفتار پوندس است: خدای خیر با خدای شر نبرد کرد و او را شکست داد، اینجاست که پرستش خدای پیروز واجب است.

پس نتیجه این می‌شود که فرقه مزدک نزدیک دو قرن پیش از خود مزدک در کشور روم پایه‌گذاری شده و پایه‌گذار آن یک نفر ایرانی‌تبار به نام پوندس یا زرتشت پسر خورگان از مردم پسا بوده‌است. این مرد دعوت خود را در روم ظاهر کرد و سپس به ایران سفر کرد و به دعوت پرداخت.

از اشارات درج‌شده در کتاب‌های عربی چنین برداشت می‌شود که زرتشتِ خورگان پیشوایی بوده که دعوت او فقط جنبهٔ نظری داشته‌است؛ اما مزدک، مرد عمل بوده و به‌گفته طبری در نزد طبقه عامه مردم، خلیفه به‌شمار می‌آمده‌است و درنتیجه، مزدک رفته‌رفته نام پایه‌گذار اصلی دین جدید را تحت‌الشعاع قرار داده و در همان عهد خود، فرقه را به نام مزدکیه مشهور نمود.

تفاوت زرتشت بزرگ با زرتشت خورگان ویرایش

زردشت بزرگ، پیامبر مزدیسنان که با القابی چون پسر آذرپاد یا اورتَشب، سپَنتمَه زَرتُشتَرَه و در پهلوی به نام زردشت سِپَنتَمان و در زبان فارسی زردشت اِسپَنتَمان و در ادبیات مزدیسنا به اَشو زردشت (پاک و مقدس) ویا زردشت هِرتسفُلد، یاد می‌شود، با زردشت خورگان (یا بونده یا بوندوس رومی، با زردشت خُرَّکان یاخُرگان) که مصلحی بزرگ در زمان ساسانیان بوده‌است، تفاوت بسیار دارد. زردشت خورگان درواقع نظریه‌پرداز و پایه گزار مرامی بود که در آن بازگشت به اصالت و آیین یگانه‌پرستی زردشت بزرگ پیامبر ایران باستان را مَدّ نظر داشته و شاهان ساسانی را به پیروی از آن مرام تشویق و سفارش می‌کرد، چرا که در آن روزگار که موبدان به دلخواه خود تعبیرها و تفسیرهای گوناگونی از آیین زردشتی داشتند، مردم را دچار سردرگمی و دوگانگی کرده بودند. در واقع او و مریدش مزدک فرزند بامداد که مردی نیرومند در گفتار و رفتار بود، با پیروانی که به‌دست آورده بودند نیرویی پیدا کردند و در برابر شاهان ساسانی ایستاده و از آنان انتقاد می‌کردند. شخصیتی که پژوهشگران و نویسندگان شرق و غرب او را بیشتر از نویسندگان ایرانی شناخته و نوشته‌های بسیاری از او و اندیشه‌ها و باورهایش منتشر و به جهانیان عرضه داشته‌اند. او یک قرن پیش از ظهور اسلام در منطقهٔ فسا متولد و بنا بر گفته‌های گروهی از نویسندگان، زردشت خورگان یکی از جبارشاهزادگان فارس و به گفته برخی دیگر، او یک مغ آریایی زردشتی بود که اندیشه‌هایش را تحت تأثیر فیلسوفان غرب به‌ویژه مدینهٔ فاضلهٔ (آرمان شهر) افلاطون پی ریزی کرد؛ و چون توانی به دست آورد و از رنج مردم زمان خود آگاه گشت، با حاکمان به ستیزه‌گری پرداخت، به طوری که توانست به کمک شاگردان و مریدان خویش اموال غصب شدهٔ مردم را از حاکمان بازپس ستاند و به صاحبانش بازگرداند. او حکومت ساسانی را متهم به دورشدن از مرام یگانه‌پرستیِ دین زردشت پیامبر نمود و ایجاد فاصلهٔ طبقاتی را به باد سرزنش گرفت. به طوری که اندیشه‌های برابرخواهی و دادگریِ او با ظهور اسلام آشکار و همگانی شد. شاه ساسانی دستور دستگیری اورا صادر نمود. اما طرفداران او در دستگاه حکومت به او خبر دادند. زردشت خورگان پنهانی از ایران خارج وبه کشور روم همسایهٔ غربیِ ایران پناهنده شد؛ و چون در آن زمان ایران و روم دشمنی دیرینه داشتند از مرامش استقبال و در ترویج باورهایش یاریش نمودند. او در روم شاگردان فراوانی تربیت کرد و افکارش را با نام «داریسفین» که معادل «درست دین» باشد ارایه نمود. درست دین معادل دین بِهی، دین روشنایی، دین خوب بود که زردشتیان خود را به آن نام نامیدند.[۳][۴]

زرتشت خورگان در شاهنامه ویرایش

 
بردارکشیدن مانی(بوندس) نگارگری شاهنامه

فردوسی داستان مانی را در ۳۵ بیت شاهنامه آورده‌است. مانی نگارگری است که از چین آمده و در پنجاهمین سال پادشاهی شاپور دوم، پیامبری خود را آشکار، برتری خود را بر دیگر دین‌آوران جهان نمایان، و از شاه درخواست یاری می‌کند. فردوسی، مانی را با ویژگیهایی چون چربدست و برمنش (متکبر) یاد می‌کند[۵].[منبع بهتری نیاز است]

ز شاهیش بگذشت پنجاه سالکه اندر زمانه نبودش همال
بیامد یکی مرد گویا ز چینکه چون او مصوّر نبد بر زمین
بدان چربدستی رسیده به کامیکی برمنش‌مرد، مانی به نام
به صورتگری گفت پیغامبرمز دین‌آوران جهان برترم
ز چین نزد شاپور شد بار خواستبه پیغامبری شاه را یار خواست[۶]

شاپور سپس با بدگمانی از موبدان می‌خواهد که سخنان مانی را بشنوند و با او به گفتگو بپردازند.

سخن گفت مرد گشاده‌زبانجهاندار شد زآن سخن بدگمان
سرش تیره شد، موبدان را بخواندز مانی فراوان سخن‌ها براند
کزین مرد چینی چیره‌زبانفتاده‌ستم از دین او در گمان
بگویید و هم زو سخن بشنویدمگر خود به گفتار او بگروید
بگفتند کین مرد صورت‌پرستنه بر مایهٔ موبدان‌موبدست
زَ مانی–سخن بشنو–او را بخوانچو بیند وُرا کی گشاید زبان[۷]

موبد بزرگ در این گفتگو بر مانی چیره می‌شود و مانی از گفتار وی فرومی‌ماند. شاپور دستور کشتن مانی را می‌دهد تا پوست او کنده، از کاه پر و پیکرش در شهر آویخته شود.

فرو ماند مانی ز گفتار اویبپژمرد شاداب‌بازار اوی
ز مانی برآشفت پس شهریاربرو تنگ شد گردش روزگار
بفرمود پس تاش برداشتندبه خواری ز درگاه بگذاشتند
چنین گفت کین مرد صورت‌پرستنگنجدهمی در سرای نشست
چو آشوب آرمیده گیتی بدوستبباید کشیدش سراپای پوست،
همان خامش آگنده باید به کاهبدآن تا نجوید کس این پایگاه!
بیاویزنید از در شارستان!وُگر پیش دیوان و بیمارستان!
جهانی برو آفرین خواندندهمی خاک بر کشته افشاندند[۸]

تطبیق بوندس با مانی شاهنامه ویرایش

برخی تاریخ‌پژوهان به دلیل تفاوت های بسیار مانی شاهنامه با مانی اصلی ، هم زمان بودن بوندس و مانی شاهنامه و اینکه هردو در آغاز در بیرون از ایرانشهر شروع به تبلیغ کردند .، زرتشت خورگان را با مانی شاهنامه تطبیق دادند

جستارهای وابسته ویرایش

یادداشت‌ها ویرایش

  1. طبق تطبیق مانی شاهنامه با بوندس
  2. طبق تطبیق مانی شاهنامه با بوندس
  3. طبق تطبیق مانی شاهنامه با بوندس
  4. طبق تطبیق مانی شاهنامه با بوندس

پانویس ویرایش

  1. Esposito, John L. (2003). "Mazdakism". The Oxford Dictionary of Islam. New York: Oxford University Press. p. 198. ISBN 978-0-19-512558-0.
  2. کلیما، تاریخ جنبش مزدکیان، ۱۸۹.
  3. {{{1}}}، پاورقی کتاب نهضت مزدکّیه، ۴۵۳.
  4. منصور قاسمیان (۱۳۹۵). خورگان کیست؟ خورنگان کجاست؟. کاریز. ص. ۱۰. شابک ۹۷۸۶۰۰۷۷۲۷۳۴۸.
  5. شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق، انتشارات سخن، جلد دوم، صفحه 443 و 444
  6. فردوسی، شاهنامه، ۶:‎ ۳۳۴.
  7. فردوسی، شاهنامه، ۶:‎ ۳۳۴–۳۳۵.
  8. فردوسی، شاهنامه، ۶:‎ ۳۳۶–۳۳۷.

منابع ویرایش

ازپستا فسا. جلیل رضازاده نشرفاصل