ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

غزلی با مطلع «ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت»، غزل شمارهٔ ۸۶ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

ساقی بیا که یار
زبانفارسی
شاعرحافظ[۱]
شمار ابیات۸
بحرمُضارع مثمن اَخرَب مکفوف محذوف
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
متن

ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
گوئی که پستهٔ تو سخن در شکر گرفت
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
هر سروقد که بر مه و خور حسن میفروخت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
زین قصّه هفت گنبد افلاک پر صداست
کوته‌نظر ببین که سخن مختصر گرفت
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت
تعویذ کرد شعر تو را و بزر گرفت




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

مفهوم و درون‌مایه ویرایش

وزن ویرایش

در اجراها ویرایش

ترجمه‌ها ویرایش

در دیگر آثار هنری ویرایش

دو قطعهٔ خوشنویسی اثر جعفر بایسنقری متعلق به نیمهٔ نخست سدهٔ ۹ ه‍.ق در یکی از مرقع‌های یعقوب‌بیک آق‌قویونلو به شماره‌های ۲۱۵۳ و به‌سال ۸۸۳–۸۹۶ ه‍.ق/۱۴۷۸–۱۴۹۰ م موجود است. این مرقع در کتابخانهٔ توپکاپی‌سرای استانبول نگهداری می‌شود. این دو قطعه شامل بیت‌هایی از غزل‌های «روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست / در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست» و «ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت / کار چراغ خلوتیان باز درگرفت» است.[۲]

پانویس ویرایش

منابع ویرایش

  • آذرنوش، آذرتاش؛ اینجنیتو، دومینیکو؛ باقری، بهادر؛ بلوکباشی، علی؛ بیات، علی؛ پاکتچی، احمد؛ خرمشاهی، بهاءالدین؛ دادبه، اصغر؛ ساجدی، طهمورث؛ سجادی، صادق؛ سمسار، محمدحسن؛ شمس، اسماعیل؛ عبدالله، صفر؛ کردمافی، سعید؛ کیوانی، مجدالدین؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ میثمی، حسین؛ میرانصاری، علی؛ نکوروح، حسن؛ هاشم‌پور سبحانی، توفیق؛ بخش هنر و معماری (۱۳۹۰). «حافظ». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۱۹. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸۶۰۰۶۳۲۶۰۴۷.
  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.