سیفالله خان اردلان
سیفالله خان اردلان (۱۲۸۰ – ۱۳۵۶ شمسی) ملقب به مظفرالسلطنه دوم[الف][۱] آخرین حاکم اردلان از سلسله حاکمان و امرای خاندان اردلان[۲] و سلطانی اردلان در ولایت کردستان و فرماندار سقز در زمان پهلوی بود. او در اثنای جنگ جهانی دوم و اشغال بخشهایی از ایران توسط روسها، حاکم منطقه سقز بود که با تهدیدات متعدد داخلی و خارجی مقابله نمود.[۳]
سیفالله خان اردلان | |
---|---|
فرماندار و آخرین حاکم از خاندان اردلان | |
پیش از | سیفالدینخان اردلان مظفرالسلطنه اول |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۱۲۸۰ خورشیدی سقز، ایران |
درگذشته | ۱۳۵۶ خورشیدی سقز، |
همسر(ان) | آمنه خانم فاتح |
خویشاوندان | مجید خان اردلان محمدعلی خان اردلان محمد سلطان اردلان سیفالدینخان اردلان |
زندگی
ویرایشسیفالله خان اردلان فرزند سیفالدینخان اردلان از امرای اردلان در دوران محمدعلی شاه قاجار و نوه مجید¬خان اردلان از امرای دوران ناصرالدین شاه قاجار بود. او آخرین حاکم و فرماندار خاندان اردلان بود که در سال ۱۲۸۰ در شهر سقز به دنیا آمد و در سن جوانی و پس از اعدام پدرش در مراغه توسط عثمانیها در اثنای جنگ جهانی اول و به دلیل محبوبیت پدرش با استقبال مردم و معتمدین سقز حاکم و فرماندار این شهر شد.[۴] او از امرای قدرتمند خاندان اردلان بود که منطقه سقز را در بحبوبه جنگهای جهانی و منطقه ای در شرایطی امن اداره کرد و مردم منطقه را به کمک نیروهای دولت مرکزی ایران از تجاوزات دول متخاصم بالاخص روسها و همچنین شورشیان منطقه مانند محمد رشید¬خان محفوظ نگهداشت.[۵]
حکام اردلان کردستان
ویرایشخاندان اردلان بخش بزرگی از مناطق کردنشین خاورمیانه را تحت سلطه خود داشته و این مناطق توسط آنها اداره میشد.[۶] در مورد تبار و شجره این خاندان و شروع دوره فرمانروایی آنها، روایات مختلفی وجود دارد. بر اساس برخی روایات آنها به احمد بن مروان رسیده و بعضی دیگر شخص اول این خاندان را خسرو نام آسیابان دانسته که به دستیاری ابومسلم، در زمان سفّاح بر کردستان مستولی شد یا از نسل اردشیر بابکان دانستهاند. آنها را از اعقاب صلاح الدین ایوبی نیز شمردهاند. بعضی مورخین پایهگذار این خاندان را خسرو از نوادگان شاه منصور آخرین پادشاه مروانی دانسته که از دیاربکر به میان طایفه گوران در شهرزور آمده و در سال ۵۶۴ قمری حکومتی در شهرزور و پلنگان تشکیل دادهاست. مردم او را «بابا اردلان» خطاب میکردند که معانی متفاوتی چون پدر روحانی، پیر، زاهد و عابد از آن مستفاد میشود و در میان طوایف کرد جایگاه قابل احترامی داشتهاست.[۷] بابا اردلان نه تنها رهبری معنوی طوایف خود را برعهده داشت بلکه از نظر سیاسی هم آنان را هدایت مینمود و به زهد و تقوی معروف بود.[۸] آغاز فرمانروایی آنها را اواسط قرن ششم هجری میدانند که بابا اردلان با احداث قلاع مستحکمی در ناحیه شهرزور حکومت کرد. بعد از بابا اردلان، اولاد وی قدرت بیشتری پیدا کردند و به تدریج به مناطق تحت سیطره خود افزودند. در قرن نهم هجری، دولت عثمانی قسمتهایی از قلمرو اردلانها را تصرف کرد. این امر سبب کشمکشها و برخوردهایی بین آنها گردید. سابقه دشمنی اردلانها با عثمانی سبب شد تا با ظهور صفویه، این والیان جانب آنها را بگیرند و مراتب اطاعت و وفاداری خود را به دولت ایران اعلام نماید. اما دیری نپایید که با سیاست سرکوب شاه اسماعیل صفوی همزمان با شروع اختلافات بین ایران و عثمانی و دستگیری امرای قبایل کرد، امرای اردلان به عثمانیها گرایش پیدا نموده و این زمینهساز شکست ایران در جنگ چالدران شد.[۹][۱۰][۱۱]
امرای سلطانی اردلان
ویرایشسلطانی اردلان، خاندان حکمران سقز در دوران صفوی و قاجار، یکی از شاخههای همان خاندان اردلان است. البته خانواده حکام سقز به شاخههای مختلفی تقسیم میشوند که هر کدام دارای پیشوندهایی در اسم فامیل اردلان هستندکه شامل خانوادههای سلطانی اردلان، علایی اردلان سلیمی اردلان، امیری اردلان و اردلان سقزی میباشند ولی نسب همه آنها مشترک میباشد. از این خاندان ابتدا محمدسلطان اردلان به حکومت سقز رسید که نام این خانواده برگرفته از نام اوست. پس از او پسرش محمدعلی¬خان حاکم سقز شد و سپس مجیدخان، پسر محمدعلی¬خان. در جنگ جهانی اول سیف الدین خان اردلان (مظفرالسلطنه اول) پسر مجیدخان حاکم سقز بود که به دست عثمانیها کشته شد. پسر او سیفالله خان اردلان (مظفرالسلطنه دوم) از سال ۱۳۳۵ قمری به بعد حکومت این شهر را در دست داشت. اسدالله خان اسعدالملک و پسر او عبدالحسین خان از اعضای دیگر این خانواده بودند که در اواخر دوره قاجار، اولی در ترشیز و دیگری در خواف حکومت کردند.[۱۲][۱۳]
شورش و تهاجم
ویرایشپس از عزل رضا شاه پهلوی پسرش محمدرضا پهلوی به جای او زمام امور را در دست گرفت که این امر مصادف بود با جنگ جهانی دوم و قیام مجدد عشایر در مناطق مختلف کشور. منطقه سقز در معرض یورش محمد رشیدخان از شورشیان اهل عراق که به ایران آمده بود، قرار گرفت.[۱۴] محمد رشیدخان در زمان رضا شاه نیز چند بار سر به طغیان و شورش برداشت و چون از موقعیت مرزی مناسبی برخوردار بود کمتر بدام میافتاد بدین علت که محل آقامت او در آخرین نقطه مرزی ایران و عراق بود و هر آن میتوانست به یکی از قلمرو این دو کشور برود.[۱۵] در سال ۱۳۰۳ شمسی بهنگام زعامت رضا شاه نیروهای دولتی در بانه از محمد رشید خان شکست خوردند ولی در تماس با امیر لشکر عبدالله طهماسبی اظهار نزدیکی و آشتی نمود تا اینکه در سال ۱۳۰۸ عده ای از مردم علیه او به رضا خان شکایت کردند و از سوی رضا شاه سرهنگ محمود امین به فرماندهی تعدادی نظامی مأمور دفع او شد که این افسر موفق شد وی را از خاک ایران بیرون کند و بعد از آن دولت ایران از طریق دیپلماتیک تقاضای استرداد او را از عراق نمود لاکن محمد رشیدخان برای گریز از تسلیم کردن تقاضای ترک تابعیت ایران را کرده و به تابعیت کشور عراق درآمده بود.[۱۶] در سال ۱۳۲۰ شمسی محمد رشید خان به ملک شخصی خود در آبادی داروخان عراق بازگشته بود و چون خبر تسلیم و تخلیه پادگانهای سقز و بانه را شنید با یاری تعدادی از بیگزادگان بانه ای این شهر را مورد حمله قرار داد و موقعیت خود را در بانه محکم نمود. سپس پیغامی برای علی آقا جوانمردی رئیس ایل گورک فرستاد و از وی خواست شهر سقز را تسخیر نماید که قیام این عشایر با هیچ دفاعی روبرو نشد و شهر سقز بتصرف محمد رشید خان درآمد. قوای دولتی در دیواندره مورد استقبال مرحوم علی خان حبیبی رئیس عشایر تیلکوه قرار گرفت و ارتش ایران توانست با یاری و مساعدت روسا و خوانین تیلکوه شهر سقز را به آسانی از قوای محمد رشید خان پس بگیرد و قوای بانه ای به روستای میرده عقبنشینی کردند. اما آنها دوباره تجدید قوا کرده و دوباره سقز را تصرف نمودند.
در اوآخر دیماه سال ۱۳۲۰ سیفالله خان اردلان مظفرالسلطنه دوم با عشایر تیلکوه تماس گرفته و با یاری آنان و عشایر فیض الله بیگی به همراه سرگرد جلال زاگرس که از افسران سقزی بود شهر سقز را از تصرف محمد رشیدخان خارج کرد و او را ناچار به عقبنشینی به شهر بانه کردند. اما محمد رشیدخان از این شکست عصبانی بود باز هم به جمعآوری نیرو و تجهیز قوا پرداخته و در ۲۰ بهمن ۱۳۲۰ مجدداً به شهر سقز حمله کرد. با استفاده از تاریکی شب آخرین سنگر نیروهای دولتی و افسران ارتش را که در منزل حاج محمد رشید شریفی واقع در محله میان قلعه بود تسخیر کرده و عده زیادی از آنان را به اسارت خود درآوردند سپس سیفالله خان اردلان دستگیر و محمد امین خان با علی خان حبیبی رئیس ایل تیلکوه دست به یقه شده و او را بجرم اینکه قبلاً سوگند وفاداری به محمد رشیدخان را یاد نموده و بعد به قوای دولتی پیوسته با وارد کردن ضربات خنجر بقتل رسانید سپس اردوی محمد رشیدخان به غارت و تاراج اموال و اثاث مردم شهر پرداختند.[۱۷]
در بهار سال ۱۳۲۱ قوای ارتش ایران بفرماندهی سرهنگ ارفع برای سرکوبی عشایر ازسنندج عازم سقز شد و ستاد خود را در روستای صاحب دایر کرد و در کوه بلند حاجی تاوه توپ و خمپاره و مهمات زیادی برای دفاع و حمله مستقر کرد که قوای جسور عشایر سرمست از پیروزی خود بهآبادی صاحب حمله کردند اما در نزدیکی آنجا و در آبادی کمنتو شکست خورده و ناچار بسوی بانه عقبنشینی کردند اما با رسیدن به بانه باز هم نفسی تازه کرده و با عزم راسخ به ستاد فرماندهی ارتش در صاحب حملهور شد. در این حمله از سوی سرهنگ ارفع هیئتی مرکب از علی آقا امیر اسعد و محمد آقای عباسی و چند نفر دیگر را مأمور مذاکره کرد تا محمد رشیدخان دست از تعدی و تجاوز بردارد اما محمد رشیدخان این مذاکره را ضعف اردوی دولتی قلمداد کرد و با رد هر گونه مذاکره دستور داد نیروهای وی به کوه حاجیه تاوه یورش برده و توپ و خمپاره و مهمات آنجا را تصرف نمایند.[۱۸] این کوه در کنار آبادی کاکه سیاب واقع و بر آبادی صاحب و جاده آدنیان مشرف است و فتح آن از سوی عشایر موجب حیرت فراوان است. در این یورش مهاجمین توانستند این قله را فتح کرده و توپ سنگین ارتش را از بالای کوه به عمق دره پرتاب کنند. فرمانده ارتش یعنی سرهنگ ارفع که میدید نیروی عمده عشایر در جبهه حاجیه تاوه مشغول نبرد هستند از سوی دیگر به باقیمانده حملهور شد و با وجود فتح حاجیه تاوه قوای محمد رشیدخان این بار هم شکست خورده و عقبنشینی کردند.[۱۹] در این جنگهای خونین و خانمان برانداز قریه خانقاه در نزدیکی صاحب جایگاه امنی بود برای مجروحین و اسرا و نجات یافتگان زیرا مرحوم شیخ جلال الدین نقشبندی با استفاده از قدرت روحانی خود قادر بود سربازان و افسران و افراد ارتشی را از هر گونه آسیب حفظ و بهرگونه بود توانست جان صدها تن را نجات داده و از مهلکه برهاند. در طول جنگ سقز جمعی از روستاهای عشایر هوادار محمد رشیدخان در این خانقاه با تیمسار ارفع ملآقات کرده و زمینه صلحی را بین ارتش ایران و محمد رشیدخان برقرار کردند که به عقد قرارداد گلولان بین محمد رشیدخان و حاجی بایزید آقای ایلخانی زاده از سوی دولت انجامید. بموجب قرارداد گلولان ناحیه میرده تا بانه تحت تصرف محمد رشیدخان باقیمانده و بقیه نواحی به نیروی دولتی واگذار شد به این ترتیب قوای ارتش وارد سقز شد و محمد رشیدخان در بانه رسماً حکومت را در دست گرفت.[۲۰] پس از استقرار ارتش، سیفالله خان اردلان بفرمانداری سقز منصوب شد و ارتش نیز با تجهیز خود و گسترش پادگان نظامی و اعزام افسران زبده و کاردان توانست کنترل منطقه را در دست. در سال ۱۳۲۴ شمسی و پس از سقوط جمهوری مهاباد، محمد رشیدخان که درجه ژنرالی این جمهوری را داشت و آینده را پیشبینی کرده بود به عراق گریخت.[۲۱][۲۲]
جنگ جهانی دوم
ویرایشپس از آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ (۱ سپتامبر ۱۹۳۹)، ایران بیطرفی خود را اعلام کرد اما پس از آغاز تهاجم آلمان به شوروی به دلیل گستردگی مرز ایران با اتحاد جماهیر شوروی، این بیطرفی ناپایدار بود. نیروهای متفقین به بهانهٔ حضور کارشناسان آلمانی در ایران این کشور را اشغال کردند.[۲۳][۲۴] سیفالله خان در جریان جنگ دوم جهانی از سوی متفقین به دلیل تبعیت او از سیاست بیطرفی دولت مرکزی ایران، دستگیر و مدت دو سال بهمراه دیگر رجال ایران در اردوگاه تبعیدیان اراک تحت نظر نیروهای متفقین بود.[۲۵][۲۶]
-
نفر وسط سیف الله خان در هنگام تبعید توسط متفقین
-
افتتاح نوانخانه برای ایتام و فقرا نفر دوم از سمت راست
-
بازدید از منطقه تیلکوه سقز
-
نفر دوم از سمت راست به همراه علی خان حبیبی تیلکوه نفر سوم
-
مراسمی در سطح شهز سقز با حضور سیفالله خان سال ۱۳۱۵ شمسی
انتخابات نخستوزیری مصدق
ویرایشدر سال ۱۳۳۲ زمانی که سیفالله خان اردلان آخرین حاکم از خانواده حکومتی اردلانها در کردستان فرماندار سقز بود رفراندوم مشهور زمان محمد مصدق پیش آمد که بدستور سیفالله خان عموم مردم سقز بنفع مصدق و علیه شاه رای دادند و مشهور بود در تمام شهر سقز فقط یکنفر کارگشای دادگاه به نام محمد قاسم انوری توتونچی بنفع شاه رای داد که او هم هوای وکالت مجلس را داشت.[۲۷] به این سبب پس از کودتای ۲۵ مرداد و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی و سقوط کابینه مصدق سیفالله خان اردلان از حکومت سقز عزل و بانفصال دائم محکوم و تا آخر عمر خانه نشین شد.[۲۸]
سفربه اسرائیل
ویرایشسیفالله خان آخر عمر جهت معالجه بیماری خود سفری داشت به اسرائیل که از جانب یهودیان سقزی مقیم اسرائیل از وی استقبال شایانی شد و سپس به زیارت بیت الله و سفر حج شتافت و سرانجام در سال ۱۳۵۶ شمسی در شهرستان سقز درگذشت و در آرمگاه خانوادگی در گنبد سلطانیه سقز بخاک سپرده شد.[۲۹]
جستارهای ویژه
ویرایشیادداشتها
ویرایش
- ↑ همچنین او را با نام سیف الدین¬خان اردلان دوم میشناسند
پانویس
ویرایش- ↑ نظری به تاریخ و فرهنگ سقز کردستان، پایگاه اطلاعرسانی کتابخانههای ایران، ۱۳۷۳
- ↑ بهرامی، روحالله؛ مظفری، پرستو (۱۳۹۰). «کارکرد، تقسیمات و ساختار تشکیلاتی والینشین اردلان در عهد قاجار» (PDF). پژوهشهای تاریخی. ۳ (۲): ۵۱–۷۲.
- ↑ افخمی، ابراهیم (۱۳۶۹). تاریخ فرهنگ و ادب مکریان. سقز: محمدی.
- ↑ زکی بیگ، محمد امین (۱۳۸۱). زبده تاریخ کرد و کردستان. تهران: توس. ص. ۴۷۶. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۱۵۵۶۳۶.
- ↑ نظری به تاریخ و فرهنگ سقز کردستان، پایگاه اطلاعرسانی کتابخانههای ایران، ۱۳۷۳
- ↑ اردلان، خسرو بن محمد بن منوچهر (۱۳۵۶). تاریخ اردلان (ویراست اسماعیل اردلان). تهران: کانون خانوادگی اردلان.
- ↑ اردلان، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۸
- ↑ کجباف، علیاکبر؛ میرجعفری، حسین؛ نوری، فریدون (۱۳۹۰). «بررسی روابط سیاسی والینشینان اردلان با حکومت صفویه» (PDF). پژوهشهای تاریخی. ۳ (۱): ۱۰۹–۱۲۶.
- ↑ فرجی قرابقلو، کریم؛ رنجبر، محمدعلی؛ یاسین، قسیم (۱۳۹۶). «جایگاه ایالت اردلان در مناسبات عثمانی- صفوی» (PDF). تاریخ و تمدن اسلامی. ۱۳ (۲): ۹۳–۱۱۶.
- ↑ ثواقب، جهانبخش؛ مظفری، پرستو (۱۳۹۴). «تحلیلی بر مناسبات خاندان اردلان با دولت مرکزی صفویه» (PDF). پژوهشنامه تاریخهای محلی ایران. ۳ (۲).
- ↑ پرگاری، صالح؛ تفسیری، سید برهان (۱۳۹۳). «تکوین راههای ارتباطی کردستان (اردلان) از دوره سلجوقی تا پهلوی، با تکیه بر قدرتگیری خاندان اردلان» (PDF). پژوهشهای تاریخی. ۶ (۱): ۳۹–۵۴.
- ↑ «وکیل کریمخان زند و کردستان». بایگانیشده از اصلی در ۵ اکتبر ۲۰۱۶. دریافتشده در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۹.
- ↑ زکی بیگ، محمد امین (۱۳۸۱). زبده تاریخ کرد و کردستان. تهران: توس. ص. ۴۷۶. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۱۵۵۶۳۶.
- ↑ ماجرای سوختن شهر بانه، بانه پدیا، ۱۳۹۷
- ↑ همسر رشید خان بانه درگذشت بایگانیشده در ۲۰۲۳-۱۰-۲۳ توسط Wayback Machine، کردستان مدیا، ۱۴۰۰
- ↑ جنگ جهانی دوم در استان کردستان، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۴۰۰
- ↑ شهر بانه، ایرانشناسی، ۱۴۰۰
- ↑ رمزگشایی از دستگیری سران عشایر مریوان و هورامان در زمان رضا شاه، روژان پرس، ۱۴۰۰
- ↑ نفوذ در جنبش سیاسی کردهای عراق، اعتماد، ۱۳۸۸
- ↑ سقوط رضاشاه نوید آزادی در کردستان شد، راه توده، ۱۴۰۰
- ↑ محمد رشید خان داروخانی[پیوند مرده]، ویکی بانه، ۱۳۹۸
- ↑ مصطفی، نوشیروان (۱۳۸۵). حکومت کردستان کرد در بازی سیاسی شوروی (PDF). سلیمانیه عراق: شفان.
- ↑ مؤمن، ابوالفتح (۱۳۸۲). «بهانهای که نبود، اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و استعفای رضاشاه». زمانه (۱۲).
- ↑ ایران در جنگ جهانی دوم، دنیای اقتصاد، ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
- ↑ احمدی، نعمت؛ صادقی، یونس (۱۳۹۲). «جنگ جهانی دوم و حضور متفقین در ایران» (PDF). پژوهش نامه تاریخ. ۸ (۳۲).
- ↑ اشغال ایران در گرگ و میش سوم شهریور/ سالهای پرآشوب و روزگار بیقراری ایران، ایبنا، ۱۴۰۱
- ↑ مصدق چگونه نخستوزیر شد؟، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۷
- ↑ جدال شاه و مصدق بر سر فرماندهی کل قوا، رادیو فردا، ۱۳۹۲
- ↑ از کردهای اسرائیل چه میدانید؟، رادیو فردا، ۱۳۹۱
منابع
ویرایش- فاروقی، عمر (۱۳۶۹). تاریخ و فرهنگ سقز کردستان. سقز: انتشارات محمدی.
- تیمورزاده، مصطفی (۱۳۹۴). وحشت در سقز. تهران: شیرازه. شابک ۹۷۸۹۶۴۲۵۰۹۷۴۴.
- صدیقی، محسن (۱۳۷۷). کردستان و سقز در گذر زمان. تهران: محسن صدیقی.
- ضیائی، شیخ رئوف (۱۳۶۷). یادداشتهایی از کردستان: خاطرات شیخ رئوف ضیائی از وقایع حضور روسیه و بریتانیا و عثمانی و آشوبهای محلی. ارومیه: انتشارات صلاح الدین ایوبی.
- عباسی عزیزلو، جمیله (۱۳۸۸). اوضاع سیاسی ایران در جنگ جهانی اول. تهران: انتشارات کوروش چاپ. شابک ۹۷۸۶۰۰۵۰۲۲۲۰۹.
- میروشنیکوف لی یف، ایوانوویچ (۱۳۵۷). ایران در جنگ جهانی اول. تهران: انتشارات فرزانه.
- اردلان، مستوره (۱۳۹۳). تاریح کردهای اردلان (ویراست سیامند خلیلی). سنندج: کردستان. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۸۰۱۷۴۲.
- علیخانی، رستم (۱۳۹۵). تاریخ والیان اردلان: نگاهی نو به تاریخ سیاسی و اجتماعی والیان اردلان (ویراست سیامند خلیلی). تهران: انتشارات علمی کالج. شابک ۶۰۰۸۰۰۳۶۳۲.