شاه تهماسب دوم
شاه تهماسب دوم یا با نگارش کهنتر شاه طهماسب دوم دهمین پادشاه صفوی ایران بین سال ۱۱۰۱ تا ۱۱۱۱ هجری شمسی بود. او پس از اشغال اصفهان بهدست افغانها و کشته شدن شاه سلطان حسین، برای مدتی بر بخشی از ایران حکومت میکرد و در پی شکست از عثمانی و بستن قرارداد صلح، توسط نادرشاه از سلطنت برکنار و کشته شد.
شاه تهماسب دوم | |||||
---|---|---|---|---|---|
سکهای متعلق به دورهٔ شاه تهماسب دوم | |||||
پادشاه ایران | |||||
سلطنت | ۱۷۲۲ – ۱۷۳۲ | ||||
پیشین | حسین یکم | ||||
جانشین | عباس سوم | ||||
زاده | ۳ دسامبر ۱۷۰۴ اصفهان | ||||
درگذشته | ۱۱ فوریه ۱۷۴۰ سبزوار | ||||
آرامگاه | |||||
همسر(ان) | شاهپری بیگم | ||||
فرزند(ان) | عباس میرزا حسین میرزا اسماعیل میرزا عصمتنسا بیگم | ||||
| |||||
دودمان | دودمان صفوی | ||||
پدر | شاه سلطان حسین | ||||
دین و مذهب | اسلام، شیعه دوازدهامامی |
زندگیویرایش
تهماسب دوم، فرزند شاه سلطان حسین، شاه ایران در آن دوره بود. دو هفته پس از سقوط اصفهان، تهماسب دوم وارد پایتخت نیاکان خود، اصفهان شد. به نام او سکه زدند و خطبه خواندند و نادر هم تاج شاهی را با دست خود بر سر وی نهاد. وی به تبریز گریخت
در سال ۱۷۲۹ میلادی نادرقلی خان با استفاده از نارضایتی عمیق مردم که بر اثر جنگ ناکام شاه تهماسب با عثمانی و قرارداد نامساعد صلح برانگیخته شده بود، شاه تهماسب را از سلطنت خلع و به سبزوار تبعید کرد. و فرزند خردسالش (شاه عباس سوم) را در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۱۱۱ خورشیدی ۱۴ربیع الاوّل ۱۱۴۵ و ۴سپتامبر۱۷۳۲) به جانشینی برگزید و برای حفظ قدرت، خود را نایبالسلطنه نامید.[۱] او پیش از نوروز ۱۱۱۵ خورشیدی (فوریه ۱۷۳۶)، رهبران ایلی و کدخدایان روستاهای قلمروی صفوی را در اقامتگاه بزرگی در دشت مغان جمع کرد. او از مجمع درخواست کرد او یا یکی از صفویان را برای حکومت بر کشور برگزینند.[۲][۳] پس از چندین روز جلسه، شورای کبیر مغان نادرقلی را شاه مشروع اعلام کرد و تاجگذاری در ۱۸ اسفند ۱۱۱۴ (۲۴ شوّال ۱۱۴۸) انجام گردید.
چهار سال بعد در سال ۱۱۱۸ شمسی (۱۷۴۰ میلادی و ۱۱۵۲قمری) که نادر به هند لشکر کشید، پسر خود رضاقلی میرزا را به جای خود گمارد، در آن هنگام شایع شد که نادر در هند به قتل رسیدهاست؛ پس رضاقلی میرزا از بیم ادعای پادشاهی طهماسب دوم، وی و فرزندان خردسالش عباس سوم (در ۸ سالگی) و سلیمان میرزا را به قتل رساند.[۴]
ایران در دست افغانهاویرایش
با حمله افغانها و تسخیر اصفهان، سران افغان آرامش نداشتند. در استرآباد فتحعلیخان قاجار عملاً حکومت مستقلی داشت. او به تهماسب میرزا پسر شاه سلطان حسین صفوی پناه داد؛ و تهماسب میرزا پس از تصرف اصفهان توسط افاغنه خود را شاه نامید. با سقوط صفویه پطر اول به ایران لشکر کشید و قشون روسیه در سپتامبر ۱۷۲۲ میلادی دربند روسیه و در ۱۷۲۳ باکو را به اشغال خود درآوردند. شاه تهماسب دوم مجبور شد در پی اتحاد با روسها باشد. طبق قراردادی که در سپتامبر ۱۷۲۳ تنظیم گردید پتر یکم به شاه وعده داد که او را در مبارزه با افغانان یاری دهد؛ و شاه تهماسب دوم نیز دربند و باکو را جز قلمرو روسیه شناخت و گیلان را نیز در اختیار آنها گذاشت.[۵]
تسخیر مشهدویرایش
نادر قلی (نادرشاه افشار) نیز کوششهای مکرری برای تسخیر مشهد که پایتخت ملک محمود سیستانی داشت که ناکام ماند. او هرچند پیروزیهایی بدست آورده بود و توانسته بود کلات، دستجرد و ابیورد را به تابعیت دراورد اما نفوذ ملک محمود کیانی در سیستان و خراسان زیاد بود و او نتوانست در مبارزه با ملک محمود پیروز گردد. در سال ۱۷۲۶ میلادی شاه تهماسب دوم و فتحعلیخان قاجار وارد جنگ با قشون خراسان شدند. منظور آنها از این لشکرکشی سرنگونی ملک محمود و استقرار مجدد صفویه در ایران بود.[۵] نادر نیز با قشون خود در خدمت تهماسب دوم درآمد. برای شاه تهماسب نیز وجود نادر قلی لازم بود زیرا هم ارتش شاه را تقویت میکرد و هم شاه تهماسب میخواست تا خود را از نفوذ فتحعلی خان قاجار محفوظ بدارد. به هنگام محاصره مشهد فتحعلی خان قاجار به فرمان شاه تهماسب کشته شد. نادر قلی فرمانده کل قوای مسلح شاه شد و بزودی مشهد را گرفت. ملک محمود از مبارزه دست نکشید و به مرو رفت تا قبایل را بر ضد شاه بشوراند اما سرانجام موفقیتی بدست نیاورد و اعدام شد.[۶]
جنگ با اشرف افغانویرایش
پس از تسخیر مشهد اعتبار نادر بسیار بالا رفت و از آن زمان در دستگاه حکومت شخصیتی وفادار و صدیق معرفی شد. لشکرکشیهای بسیار نادر قوچان، درگز، مرو، استرآباد و مازندران را آرام نمود؛ و این موفقیتها پادشاه افغان را سخت به تشویش انداخت. او سپاهی برای مبارزه تدارک دید اما در ۳۰ سپتامبر ۱۷۲۹ در نبردی در ساحل رود مهماندوست مغلوب نادر شد و به تهران و سپس به اصفهان عقبنشینی کرد و در نهایت در ۱۳ نوامبر ۱۷۲۹ در نبرد مورچهخورت در ۶۰ کیلومتری اصفهان شکست خورد و فرار کرد.[۶]
جستارهای وابستهویرایش
پانویسویرایش
منابعویرایش
- محمد هاشم آصف (رستمالحکما)، رستمالتواریخ، به اهتمام عزیزالله علیزاده، تهران: انتشارات فردوس، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص۱۳.