عصبیت

نظریه جامعه‌شناسی ابن خلدون

عصبیت (به انگلیسی: Asabiyyah) و (به عربی: عصبیة) مفهومی طرح شده از سوی ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حضرمی مشهور به ابن خلدون (۱ رمضان ۷۳۲–۲۸ رمضان ۸۰۸ قمری برابر با ۲۷ می ۱۳۳۲–۱۷ مارس ۱۴۰۶ میلادی) تاریخ‌نگار و جامعه‌شناس مسلمان تونسی است.

عصبیت احساس گروهی یا انسجام اجتماعی مفهومی از همبستگی اجتماعی با تأکید بر سازگاری، آگاهی گروهی، احساس هدف مشترک و انسجام گروهی است که در ابتدا در زمینه قبیله‌گرایی و کلان‌گرایی مطرح بود.[۱]

عصبیت نه لزوماً بر اساس تعلقات عشایری است و نه خویشاوندی بلکه به فلسفه جمهوری‌خواهی کلاسیک شباهت دارد. در دوره مدرن، عموماً مشابه همبستگی است. با این حال، اغلب به صورت منفی همراه است زیرا گاهی می‌تواند بیانگر ملی‌گرایی یا حزب‌گرایی باشد یعنی وفاداری به گروه خود بدون توجه به شرایط.[۲]

این مفهوم در دوران پیش از اسلام مطرح بود ولی با مقدمه ابن خلدون رایج شد. در این کتاب، عصبیت به عنوان پیوند بنیادی جامعه بشری و نیروی محرکه اصلی تاریخ توصیف شده که تنها در شکل عشایری آن خالص است.[۳] ابن خلدون استدلال می‌کند «عصبیت» چرخه‌ای و مستقیماً با ظهور و سقوط تمدن‌ها مرتبط است: در آغاز یک تمدن، قوی است، با پیشرفت تمدن، میزان عصبیت کاهش می‌یابد و سپس جای خود را به تمدن با عصبیت قوی‌تر از خودش می‌دهد.[۴]

نمودار] توسعه عصبیت در طول زمان و تسلسل نسل‌ها را نشان می‌دهد که به موجب آن استحکام پیوندهای قبیله‌ای و خانوادگی و اشتیاق برای وفاداری با افزایش بوروکراسی و اغماض حاکمان و اطرافیان به زندگی تجملی و خوشگذرانی آن و در نهایت دولت فرو می‌پاشد یا طعمه دولت دیگری می‌گردد.

نمای کلی ویرایش

ابن خلدون «عصبیت» را پیوند انسجام بین انسان‌ها در یک اجتماع گروه‌ساز توصیف می‌کند. این پیوند در هر سطحی از تمدن وجود دارد، از اجتماع عشایری گرفته تا دولت‌ها و امپراتوری‌ها.[۴] میزان «عصبیت» در مرحله عشایری قوی‌ترین است ولی با پیشرفت تمدن کاهش می‌یابد.[۴] با کاهش این امر، «عصبیت» دیگری ممکن است جای آن را بگیرد؛ بنابراین، تمدن‌ها ظهور و سقوط می‌کنند و تاریخ این چرخه‌ها را همان‌طور که در حال انجام هستند توصیف می‌کند.[۴]

ابن خلدون استدلال می‌کند برخی سلسله (یا تمدن) در درون خود عامل سقوط خود را دارند. او توضیح می‌دهد برخی تمایل دارند در پیرامون امپراتوریهای موجود ظهور کنند و از «عصبیت» بسیار قوی‌تر موجود در مناطق به نفع خود استفاده نمایند تا تغییری در رهبری ایجاد کنند. این بدان معناست که حاکمان جدید در ابتدا در مقایسه با حاکمان پیشین «بربر» تلقی می‌شوند. با اینکه آنها خود را در مرکز امپراتوری خود قرار می‌دهند ولی به‌طور فزاینده‌ای سست، ناهماهنگ، بی‌انضباط و بی‌توجه می‌شوند و بیشتر نگران حفظ قدرت و سبک زندگی جدید خود هستند [تا مصالح جامعه و منافع مردم]. «عصبیت» آنها در جناح‌گرایی و فردگرایی منحل می‌شود و ظرفیت آنها به عنوان یک واحد سیاسی کاهش می‌یابد؛ بنابراین شرایطی ایجاد می‌شود که در آن یک سلسله جدید می‌تواند در حاشیه کنترل خود ظهور کند، قوی شود و تغییری در رهبری ایجاد نموده و چرخه را به دست گرفته و ادامه دهد. ابن خلدون همچنین در «مقدمه» می‌گوید «سلسله‌ها مانند افراد، دارای طول عمر طبیعی هستند» و اینکه هیچ سلسله‌ای معمولاً بیش از سه نسل و هر کدام حدود ۴۰ سال، در مجموع ۱۲۰ سال دوام نمی‌آورد.

تعریف لغوی ویرایش

محمد معین در فرهنگ فارسی می‌نویسد: «عصبیت: [ع.] حمیت، تعصب.»[۵]

تعریف مفهومی ویرایش

«عصبیت عبارت از پیوند و وابستگی بین افراد در یک گروه اجتماعی یا قبیله است: «عصبیت از راه پیوند نسبی و وابستگی خاندان‌ها به یکدیگر یا مفهومی مشابه آن حاصل می‌شود زیرا پیوند خویشاوندی بجز در مواردی اندک در بشر طبیعی است.[۶]» ابن خلدون پیوند خویشاوندی را که در بدو امر از راه نسب بدست می‌آید، عصبیت اصیل می‌داند: «سود خویشاوندی فقط همین پیوندی است که صلهٔ رحم را ایجاب می‌کند.»[۷]»[۸]

جستارهای وابسته ویرایش

مراجع ویرایش

پانویس ویرایش

  1. زوانا، جیامپیرو دالا و میشلی، جوزپه ای. خانواده قوی و باروری پایین، ۲۰۰۴، ص ۹۲.
  2. وبر، شلاق: نظم قبیله‌ای، ۲۰۰۷، ص ۱۹۱.
  3. ابن خلدون. [https://web.archive.org/web/20210413065032/https://asadullahali.files.wordpress.com/2012/10/ibn_khaldun-al_muqaddimah.pdf بایگانی‌شده در ۱۳ آوریل ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine مقدمه]، ترجمه فرانتس رزنتال.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ طیبی، بسام: ناسیونالیسم عربی، ۱۹۹۷، ص ۱۳۹.
  5. معین، ۱۳۸۱.
  6. ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص ۲۴۲
  7. ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص ۲۴۳
  8. آزاد ارمکی، ۱۳۷۶، ص ۱۶۱.

کتاب‌شناسی ویرایش

  • التاس, سید فرید (2006), "نمونه خلدونی برای جامعه‌شناسی تاریخی جنوب", جامعه‌شناسی کنونی, ۵۴ (۳): ۳۹۷–۴۱۱, doi:10.1177/0011392106063189, S2CID 145204449
  • دورکیم، امیل، [۱۸۹۳] ۱۹۹۷: درباره تقسیم کار اجتماعی، نیویورک: مطبوعات آزاد؛ شابک ‎۰−۶۸۴−۸۳۶۳۸−۶
  • گابریلی، ف. ۱۹۳۰: مفهوم عصبیت در اندیشه تاریخی ابن خلدون، مجموعه مقالات. از علوم تورین، lxv
  • گلنر, ارنست (2007), "انسجام و هویت: مغرب از ابن خلدون تا امیل دورکیم", حکومت و اپوزیسیون, ۱۰ (۲): ۲۰۳–۱۸, doi:10.1111/j.1477-7053.1975.tb00637.x
  • ابن خلدون: مقدمه ابن خلدون|مقدمه بایگانی‌شده در ۱۳ آوریل ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، ترجمه فرانتس رزنتال.
  • آزاد ارمکی، تقی، ۱۳۷۶: جامعه‌شناسی ابن خلدون، ۱۳۷۶، تهران: تبیان، ۲۱۶ صفحه.
  • ابن خلدون، ۱۳۳۶: مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران: علمی و فرهنگی، دو جلدی، ۱۴۰۴ صفحه.
  • عمید، حسن، ۱۳۸۹: فرهنگ فارسی عمید، تهران: راه رشد، ۱۰۸۸ صفحه. شابک ‎۵۶۷۵۰۰۹۶۰۰۹۷۸
  • معین، محمد، ۱۳۸۲: فرهنگ فارسی معین، تهران: نامن، (۶ جلدی)، ۵۴۶۴ صفحه. شابک ‎۲۱۷۴۳۲۰۹۶۴

پیوند با بیرون ویرایش