جرج کرزن

دیپلمات، کاشف، و سیاست‌مدار بریتانیایی
(تغییرمسیر از لرد کرزن)

لرد جُرج ناتانیل کرزن (به انگلیسی: Lord George Nathaniel Curzon)، از سیاستمداران و رجال معروف بیست و پنج سال نخست قرن بیستم در بریتانیا و ایران‌شناس بود.

عالی‌جناب

لرد جُرج ناتانیل کرزن

George Curzon2.jpg
The Lord Curzon of Kedleston as Viceroy of India
وزیر مشاور در امور خارجه و مشترک‌المنافع
دوره مسئولیت
۲۳ اکتبر ۱۹۱۹ – ۲۲ ژانویه ۱۹۲۴
پادشاهجرج پنجم (پادشاهی متحده)
نخست‌وزیردیوید لوید جرج
اندرو بونار لاو
استنلی بالدوین
پس ازآرتور بالفور
پیش ازرمزی مک‌دونالد
نایب‌السلطنه هند
دوره مسئولیت
۶ ژانویه ۱۸۹۹ – ۱۸ نوامبر ۱۹۰۵
پادشاهملکه ویکتوریا
ادوارد هفتم
قائم‌مقامThe Lord Ampthill
پس ازThe Earl of Elgin
پیش ازThe Earl of Minto
Leader of the House of Lords
دوره مسئولیت
۳ نوامبر ۱۹۲۴ – ۲۰ مارس ۱۹۲۵
پادشاهجرج پنجم (پادشاهی متحده)
نخست‌وزیراستنلی بالدوین
پس ازThe Viscount Haldane
پیش ازThe Marquess of Salisbury
دوره مسئولیت
۱۰ دسامبر ۱۹۱۶ – ۲۲ ژانویه ۱۹۲۴
پادشاهجرج پنجم (پادشاهی متحده)
نخست‌وزیردیوید لوید جرج
اندرو بونار لاو
استنلی بالدوین
پس ازThe Marquess of Crewe
پیش ازThe Viscount Haldane
ریاست مجلس اعیان
دوره مسئولیت
۱۰ دسامبر ۱۹۱۶ – ۲۳ اکتبر ۱۹۱۹
پادشاهجرج پنجم (پادشاهی متحده)
نخست‌وزیردیوید لوید جرج
پس ازThe Marquess of Crewe
پیش ازآرتور بالفور
دوره مسئولیت
۳ نوامبر ۱۹۲۴ – ۲۰ مارس ۱۹۲۵
پادشاهجرج پنجم (پادشاهی متحده)
نخست‌وزیراستنلی بالدوین
پس ازThe Lord Parmoor
پیش ازآرتور بالفور
President of the Air Board
دوره مسئولیت
۱۵ مه ۱۹۱۶ – ۳ ژانویه ۱۹۱۷
پادشاهجرج پنجم (پادشاهی متحده)
نخست‌وزیرهربرت هنری اسکویت
دیوید لوید جرج
پس ازThe Earl of Derby
پیش ازThe Viscount Cowdray
اطلاعات شخصی
زاده
جرج ناتانیل کرزن
George Nathaniel Curzon

۱۱ ژانویهٔ ۱۸۵۹
کدلستون، دربی شر، انگلستان، بریتانیا
درگذشته۲۰ مارس ۱۹۲۵ (۶۶ سال)
لندن، انگلستان، بریتانیا
حزب سیاسیحزب محافظه‌کار (بریتانیا)
همسر(ان)Mary Leiter
(ا. ۱۸۹۵–۱۹۰۶)
Grace Duggan
(ا. ۱۹۱۷–۱۹۲۵)
فرزندانماری کرزن، 2nd Baroness Ravensdale
Lady Cynthia Mosley
Lady Alexandra Curzon
محل تحصیلکالج بالیول، آکسفورد

زندگی‌نامهویرایش

در سال ۱۸۵۹ در دربی شر انگلستان متولد شد. پدرش اسقف نامداری بود.

جرج ناتانیل کرزن اولین فرزند یازده‌گانه پدر و مادر خود بود. مادرش او را با نهایت سختی زایید و سه روز در زایمانش درد کشید. این ماجرا در روح مادر اثر گذاشت و تا پایان عمر این فرزند را بد می‌داشت. این رفتار مادر در سیرت و اخلاق فرزند بزرگ سر بی اثر نبود، و حتی نوشته‌اند که در رفتارش نسبت به دیگران خاصه زنان تأثیر نمود. از هفت سالگی جرج زیر دست پرستار بدسرشتی افتاد. این زن در کار تربیت او و خواهرانش اختیارات تام داشت و نسبت به کودکان سخت‌گیری بسیار می‌کرد. پس این پیش‌آمد هم در روح او اثری ناگوار گذاشت. عجیب‌تر آنکه جرج در مدرسه نیز گرفتار مربی خشنی شد و سرنوشت باز او را دچار کینه ساخت و اثرات سوء قدرت‌نمایی و بدمنصبی این مربی در ذهن او راسخ گردید. اما با همه این ناکامی‌ها و گرفتاری‌های خانه و مدرسه، وی شاگردی بسیار ممتاز بود. در دروس و به خصوص انشاء استعداد فراوان نشان داد. سپس به رسم خانواده‌های اشرافی به کالج ایتن وارد شد و مدارج ترقی را پی در پی پیمود. ولی پدر و مادرش حتی در جشن‌های کالج به دیدن فرزند نمی‌رفتند و از او حمایتی نمی‌نمودند. کرزن از همان جوانی خود را برتر از دیگران می‌پنداشت و سودای رهبری و ریاست داشت. در کالج همیشه شاگرد اول بود و در سراسر دوران تحصیلی بیش از شاگردان دیگر جایزه گرفت. در هجده سالگی سرپرستی چند گروه از دانشجویان را برعهده داشت و از همین موقع آثار نبوغ جوان خودساخته رفته رفته نمایان می‌گردید. در سال ۱۸۷۸ به دانشگاه آکسفورد رفت و در این هنگام وقتی نزد پدر و مادر به خانه اجدادی خود رفته بود، در حین سواری از اسب فرو افتاد و به ستون فقراتش آسیب شدید رسید. هرچند ظاهراً معالجه شد اما تا پایان عمر از این درد می‌نالید و این ناخوشی در کار و زندگی او اثرات ناگوار نمود. جرج کرزن همواره سرگرم نوشتن بود و از این رو عالی‌ترین جایزه ادبی دانشگاه آکسفورد به مناسبت مقاله‌ای که در باب بیت‌المقدس نوشته بود نصیب او گردید. می‌نویسند از ۲۴ سالگی کرزن قامت و چهره دلپذیر یافت و در همه جا مورد توجه زنان بود و به محافل ادبی رفت و آمد داشت. در سال ۱۸۸۴ جایزه دیگری را در مسابقه تاریخ‌نویسی دانشگاه آکسفورد برد. در این دوره توجه زعمای حزب محافظه‌کار را جلب کرد. در سال ۱۸۸۶ به عضویت مجلس مبعوثان منتخب گردید. سپس به سفر دور دنیا رفت و طی همین مسافرت بود که نام شرق نزدیک در ذهنش نقش بست. سه سال بعد با عنوان خبرنگار روزنامه تایمز به ایران آمد. در بازگشت به مطالعات وسیعی در باب کشور ما پرداخت و در ۳۱ سالگی به تحریر کتاب ایران و قضیه ایران مشغول شد و می‌گویند نه ماه شب و روز را در خانه حقیری که در حومه لندن اجاره کرده بود صرف کار این تألیف نمود. کرزن در دوره وزارت خارجه لرد سالزبوری معاون او و مهردار سلطنتی شد. این مقام در آن سن و سال جوانی قبلاً نصیب کسی نشده بود. با اینکه داستان عشقی او با زنی زیبا و هنرمند انگلیسی بر سر زبان‌ها افتاده بود، در واشینگتن با دختری آمریکایی از خانواده‌ای ثروتمند ازدواج کرد و در ۳۹ سالگی با احراز عنوان لرد از جانب ملکه ویکتوریا جوان‌ترین نایب‌السلطنه هندوستان شد.[۱]

دوران پنج سال تحصیل در آکسفورد جُرج را با بسیاری از مسائل مهم روز و سیاستمداران زمانش آشنا کرد. نطق‌هایی که در «انجمن ادبی آکسفورد» ایراد می‌کرد و همچنین مقالاتی که برای روزنامه‌های لندن می‌نوشت به شناساندن او در محافل ذی‌نفوذ کمک شایانی کرد و همین شهرت موجب شد تا در سال ۱۸۸۶ اولین بار نماینده مجلس گردد و یک سال بعد سفر به دور دنیا را آغاز کرد و شیفته آسیا شد.

آنچه کرزن با دیدی محققانه و ژرف در اثنای این جهانگردی به رشته تحریر درآورد به شکل مقالاتی در روزنامه تایمز لندن به چاپ رسید و همین مقاله‌ها بود که استخوان‌بندی سه کتاب معروف وی، روسیه در آسیای مرکزی (۱۸۸۹)، ایران و قضیه ایران (۱۸۹۲) که نام‌آورترین اثر او بود و مشکلات خاور دور (۱۸۹۴) را تشکیل داد.

در سال ۱۸۹۱ با قبول مقام معاونت وزارت امور هندوستان اولین گام خود را در نردبان سیاست برداشت و سال ۱۸۹۹ نایب السلطنه هندوستان گردید و مدت هفت سال فرمان فرمایی و نیابت سلطنت در هندوستان را عهده‌دار بود. در خلال این مدت به کامیابی‌های بزرگ دست یافت، ولی به علت اختلاف نظر با وزارت جنگ انگلیس مجبور به استعفا گردید و در سال ۱۹۰۵ به انگلستان بازگشت و به ریاست دانشگاه آکسفورد برگزیده شد و تا مدتی به مطالعه و تحقیق و تألیف و اصلاح اوضاع دانشگاه پرداخت.[۲]

در سال ۱۹۱۵ مجدداً وارد عرصه سیاست شد و به دولت ائتلافی هربرت هنری اسکویت پیوست و هنگامی که لوید جُرج بر سر کار آمد، او به عنوان لرد به ریاست مجلس اعیان رسید؛ و از آن پس یکی از اعضای هیئت دولت بود که به سیاست و امور جنگ جهانی اول پرداخت و در دولت پس از جنگ به عنوان وزیر خارجه انتخاب شد.[۳] لرد کرزن یک سال پس از پایان جنگ جهانی اول (۱۹۱۹) در زمان وزارتش در امور خارجه سیاستی را اجرا کرد که بر اثر آن نزد ایرانیان منفور شد. در آن تاریخ به اشاره او میان وثوق‌الدوله نخست‌وزیر ایران و سِر پِرسی کاکس نماینده دولت بریتانیا قرارداد ۱۹۱۹ به امضا رسید که مقامات انگلیسی را ناظر بر سازمان‌های ارتشی و دارایی ایران می‌کرد. مسلماً انگیزه عقد چنین پیمانی ترس کرزن از ناحیه روس‌ها و تدبیرش برای ایجاد موانعی بر سر راه توسعه‌طلبی رژیم جدید شوروی و تحکیم سلطه انگلستان بر ایران بود.[۴] او طی یادداشتی در خصوص قرارداد مذکور چنین نوشت:

«غرض… آن نیست که ما اختیار ایران را به دست گرفته یا خواهیم گرفت، بلکه مقصود آن است که حکومت ایران دریابد که ما تنها قدرت بزرگ در همسایگی آن هستیم که به سرنوشت ایران سخت علاقه‌مندیم، می‌توانیم و مایل ایم… ایران را در احیای ثروت‌هایش یاری کنیم.» «وی با رضایتمندی آن را شاهکاری دیپلماتیک به‌شمار می‌آورد و این گونه می‌نویسد: «پیروزی بزرگی است و من به تنهایی آن را به انجام رسانده‌ام».[۵]

لرد کرزن پس از پنج سال خدمت در پست وزارت امور خارجه سرانجام در بیستم مارس ۱۹۲۵ بر اثر بیماری در ۶۶ سالگی درگذشت.

وی در طول دوران خدمت خود در امور خارجه نقش بزرگی در سیاستگذاری بریتانیا ایفا کرد و در محافل سیاسی صاحب نظر در امور ایران و هندوستان شناخته می‌شد؛ هرچند خاطره تلخ پافشاری او در عقد قرارداد ۱۹۱۹ با ایران طبعاً داوری هر دانش‌پژوه ایرانی را دربارهٔ او متأثر می‌سازد.

کنایه رهبر ایرانویرایش

رهبر ایران در ۱۲ شهریور سال ۹۴ با اشاره به ادبیات نامناسب دولتمردان آمریکایی در قبال جمهوری اسلامی ایران، این مواضع را شبیه ادبیات «لرد کرزن» انگلیسی خواند. او گفت:

«آقایان و خانم‌ها در مجموعه هیئت حاکمه آمریکا مثل انگلیسی‌های قرن نوزدهم حرف می‌زنند؛ یعنی از دنیا و از تاریخ، واقعاً دو قرن عقبند، یک جوری حرف می‌زنند که فرض کنید «لرد کرزن» در یک زمانی در خلیج فارس نسبت به ایران یا نسبت به منطقه حرف می‌زد؛ حرف زدنشان اینجوری است؛ دنیا فرق کرده. امروز ابرقدرت‌ها چنین قدرتی ندارند، چنین توانایی‌ای ندارند، عرضه یک چنین کاری را ندارند؛ بعد هم طرف، جمهوری اسلامی است؛ طرف، فلان کشور عقب‌افتاده فلان قاره نیست که شما هرچه دلتان بخواهد بگویید.»

کرزن در سال ۱۸۹۸ در کتاب خود نوشته‌است:

«برتری و تسلط نفوذ روسیه در شمال ایران باید با تفوق و تسلط بریتانیا در جنوب کشور ایران در حال تعادل و توازن باشد. الزامی وجود ندارد که به تقسیم ارضی کشور ایران بین دو قدرت بیندیشیم و به نظر می‌رسد که هیچ‌کدام از دو قدرت بریتانیا و روسیه تمایلی ندارند تا باری دیگر بر مسئولیت‌های خود بی‌فزایند. اما تقسیم ایران به مناطق نفوذ و کنترل و نظارت بر آن مسئله‌ای است که با وجود چنین ملت وامانده و فرسوده و حکومتی رو به زوال در آینده غیرقابل اجتناب به نظر می‌رسد.»

منابعویرایش

  1. کرزن، جورج ناتانیل (۱۳۹۶). ایران و قضیه ایران. ترجمهٔ غلامعلی وحید مازندرانی. تهران: علمی و فرهنگی. ص. ۳ تا ۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۳۲۷-۴.
  2. . نصرالله نیک‌بین، فرهنگ جامع خاورشناسان مشهور و مسافران به مشرق زمین، ج ۲، تهران: آرون، ۱۳۷۹، ص ۸۰۰–۸۰۴.
  3. هرولد جُرج نیکلسون، آخرین سال‌های زندگی سیاسی لرد کرزن، برگردان اصغر قراگوزلو، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۰، ص ی.
  4. نصرالله نیک‌بین، ص ۸۰۴.
  5. هرولد جُرج نیکلسون، ص ۱۱۹.