مریم (همسر خسرو پرویز)
مریم همسر خسرو پرویز، از شاهان مقتدر ساسانی بود. او شاهزادهای رومی و دختر موریس امپراتور روم بود. در سال ۵۹۰ میلادی پس از اینکه خسرو برای کمک در برابر شورش بهرام چوبین از امپراتور روم درخواست کمک و لشکر کرد، موریس نیز ضمن امتیازاتی که از خسرو گرفت لشکری از ارتش روم در اختیار خسرو و سردارانش گذاشت تا تاج و تخت را از بهرام چوبین و شورشیان باز پس گیرد که شرح آن در شاهنامه و دیگر منابع به تفصیل آمدهاست.
مریم (ماریا) | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | ماریا (رومی)، مریم (فارسی) |
نام کامل | پرنسس ماریا |
منصب | شاهدخت روم و سپس ملکه ساسانی |
دین | مسیحی |
زادگاه | امپراتوری روم |
ملیت | رومی |
شناخته شده | همسر رومی و نخست خسروپرویز |
دوران سلطنت | ۵۹۰ تا ۶۲۸ |
خانواده | |
نام پدر | موریس (امپراتور روم شرقی) |
همسر | شاهنشاه خسروپرویز |
فرزندان | شیرویه، بوراندخت، آزرمی دخت و… |
هوو | شیرین، گردیه |
مریم در شاهنامه فردوسی
ویرایشدر شاهنامه فردوسی[۱][۲] از او به عنوان زنی هوشمند که لبانش همیشه به پند گشوده بود، یاد میشود.
در نامهای خسرو پرویز به قیصر روم یادآور میشود که او در راه دین مسیحیت همیشه کوشا است، و از ما حرف شنوی کمی دارد.
سخنها که پرسیدم از دخترت | چنان دان که او تازه کرد افسرت | |
بهدین مسیحا بکوشد همی | سخنهای ما کم نیوشد همی | |
به آرام شادست و پیروزبخت | بدین خسروانی نوآیین درخت [۳] |
پس از گریختن خسروپرویز از دست بهرام چوبین به روم و همپیمانی با قیصر روم ازدواج سیاسی بین خسروپرویز و مریم دختر قیصر شکل میگیرد. این ازدواج را شاهنامه فردوسی چنین شرح میدهد:
یکی دخترش بود مریم بهنام | خردمند و با سنگ و با رای و کام | |
به خسرو فرستاد به آیین دین | همیخواست ازکردگار آفرین | |
بپذرفت دخترشْ گستهم گُرد | به آیین نیکو به خسرو سپرد | |
وزآن پس بیاورد چندان جهیز | کزان کند شد بارگیهای تیز | |
ز زرینه و گوهر شاهوار | ز یاقوت وز جامهٔ زرنگار | |
ز گستردنیها و دیبای روم | به زر پیکر و از بریشمش بوم | |
همان یاره و طوق با گوشوار | سه تاج گرانمایه گوهرنگار | |
... | ... | |
بدیشان بگفت آنچ بایست گفت | همان نیز با مریم اندرنهفت | |
از آرام وز کام و بایستگی | همان بخشش و خورد و شایستگی | |
پس از خواسته کرد رومی شمار | فزون بد ز سیصد هزاران هزار | |
فرستاد هر کس که بد بردرش | ز گوهر نگار افسری بر سرش | |
... | ... | |
دو منزل همیرفت قیصر به راه | سه دیگر بیامد به پیش سیاه | |
بفرمود تا مریم آمد به پیش | سخن گفت با او ز اندازه بیش | |
نیاطوس جنگی برادرش بود | بدان جنگ سالار لشکرش بود | |
بدو گفت مریم به خون خویش تست | بران برنهادم که هم کیش تست | |
سپردم تو را دختر وخواسته | سپاهی برین گونه آراسته | |
نیاطوس را دید و دربرگرفت | بپرسیدن آزادی اندرگرفت | |
ز قیصر که برداشت زانگونه رنج | ابا رنج دیگر تهی کرد گنج | |
وزانجای سوی عماری کشید | بپرده درون روی مریم بدید | |
بپرسید و بر دست او بوس داد | ز دیدار آن خوب رخ گشت شاد |
بنا بر شاهنامه فردوسی یکی از نقشهایی که مریم دارد آشتی دادن ایرانیان و همپیمانان رومی آنها پس از بروز اختلاف و خشم گرفتن نیاطوس سردار رومی بر بندوی است، که مریم با تدبیر آنها را آشتی میدهد. لیک در همان هنگام، مریم، به خسروپرویز گفت: من جنگ میان این انجمن را به پایان خواهم آورد. اینک بندوی سرافراز را به من بده تا رومیان روی او را ببینند و آنگاه من همچنان تندرست، او را بازمیگردانم. بدان که هرگز کسی بیهوده جنگ نجستهاست. شهریار که چنین شنید، بندوی را به همراه ده سوار به نزد نیاتوس فرستاد. آنگاه مریم- آن زن هوشمند که لبانش همیشه به پند گشوده بود- به بندوی پندهایی او را با خود میبرد و بندوی با نیاطوس آشتی داده میشود.
به خسرو چنین گفت مریم که من | بپا آورم جنگ این انجمن | |
به من ده سرافراز بندوی را | که تا رومیان از پی روی را | |
ببینند و باز آرمش تن درست | کسی بیهوده جنگ هرگز نجست | |
فرستاد بندوی را شهریار | به نزد نیاطوس با ده سوار | |
همان نیز مریم زن هوشمند | که بودی همیشه لبانش بپند | |
... | .... | |
چو مریم برفت این سخنها بگفت | نیاطوس بشنید و کینه نهفت | |
هم از کار بندوی دل کرد نرم | کجا داشت از روی بندوی شرم | |
بیامد به نزدیک خسرو چو گرد | دل خویش خوش کرد زان گفته مرد | |
نیاطوس گفت ای جهاندیده شاه | خردمندی از مست رومی مخواه | |
توبس کن بدین نیاکان خویش | خردمند مردم نگردد ز کیش | |
برین گونه چون شد سخنها دراز | به لشکرگه آمد نیاطوس باز |
مرگ مریم
ویرایششاهنامه فردوسی به حسادت بسیار شیرین نسبت به مریم اشاره دارد که به زهر دادن به مریم و کشتن او توسط شیرین میانجامد.
از آن پس فزون شد بزرگیِ شاه | که خورشید شد آن کجا بود ماه | |
همه روز با دخت قیصر بدی | همو بر شبستانش مهتر بدی | |
ز مریم همیبود شیرین بهدرد | همیشه ز رشکش دو رخساره زرد | |
به فرجام شیرین ورا زهر داد | شد آن نامور دخت قیصرنژاد | |
ازآن چاره آگه نبد هیچکس | که او داشت آن راز تنها و بس | |
چو سالی برآمد که مریم بِمُرد | شبستان زرین به شیرین سپرد |
منابع دربارهٔ مریم
ویرایشدر رویدادنامه میخائیل سوری وجود او ثبت شدهاست. در شاهنامه فردوسی از او سخن به میان رفتهاست. مورخانی همچون محمد بن جریر طبری، Dionysius I Telmaharoyo، ابن عبری، میرخواند و همچنین فردوسی از او یاد کردهاند.
در نوشتههای پس از شاهنامه، از مریم و شیرین به عنوان ملکههای رقیب هم نام برده شده. در چندین مورد ذکر شده که رقابت آنها بر سر تعیین کردن جانشین برای تخت و تاج شاهی بودهاست مریم از پسرش شیرویه و شیرین از پسرش مردانشاه حمایت میکرد اما برنده این بازی شیرین بود چرا که نفوذی تام بر خسرو داشت و از همین علاقه شاه برای فتح جایگاه بالا استفاده کرد و توانست سرور و بزرگ زنان و ملکه پرنفوذ امپراتوری ساسانیان شود. منابع اولیه ذکر کردهاند که شیرویه (همچنین با نام قباد دوم هم شناخته میشود)، بزرگترین پسر خسرو بوده که پسر مریم است. همچنین بوراندخت و آزرمیدخت نیز دختران خسرو پرویز از مریم زاده شده اند. مریم بهواسطه کمکی که پدرش به خسرو در رسیدن به تاج و تخت کرده بود همواره مورد احترام خسروپرویز بود، از این رو در دربار نفوذ قدرتمندی داشت و بسیاری از پیروان مسیحی این آزادی را داشتند تا کلیسا داشته باشند[۶].
او توسط فردی ناشناس(در منابع غیر معتبر و داستانی شیرین یا سیرا)به قتل رسید.[۷]
ویلهلم باوم در کتابی که سال ۲۰۰۳ به آلمانی درباره شیرین منتشر کرده مینویسد: ماریا به طرز قابل توجهی در منابع بیزانسی غایب است. تئوفیلاکت سیموکاتا، مفصل ترین منبع تاریخی درباره موریس، هرگز نامی از ماریا نمی برد. موریس و همسرش کنستانتینا در اوت ۵۸۲ میلادی ازدواج کردند. اگر ماریا فرزند قانونی موریس بود، میباید در سال ۵۹۰ کمتر از هشت سال داشته باشد. ۹ فرزند موریس و کنستانتینا در منابع اولیه ذکر شده اند: ۶ پسر به نامهای تئودوسیوس، تیبریوس، پیتر، پل، ژوستین، ژوستینیان و ۳ دختر به نامهای آناستازیا، تئوکتیست، کلئوپاترا.[۸]
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق، انتشارات سخن، جلد دوم، صفحه 937
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحه 1727
- ↑ شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحه ۱۷۹۶
- ↑ شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق، انتشارات سخن، جلد دوم، صفحهٔ ۹۶۰
- ↑ شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحهٔ ۱۷۴۸
- ↑ کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ۲۳۶.
- ↑ "شاهنامه". ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2023-08-18.
- ↑ Wilhelm Baum; “Shirin: Christian, Queen, Myth of Love, A woman of late antiquity, Historical reality and literary effect”; 2004
- Maria (daughter of Maurice). (2015, November 20). Retrieved 08:40, December 28, 2015, from https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Maria_(daughter_of_Maurice)&oldid=691526879