موسیقی هوی متال
![]() | برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. |
هِوی متال (به انگلیسی: Heavy metal) که گاه بهسادگی متال خوانده میشود، زیرگونهای از موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریفشدهٔ موسیقی در دههٔ ۱۹۷۰ پا به عرصه گذاشت.
هِوی متال | |
---|---|
ریشههای سبکی | |
ریشههای فرهنگی |
اواخر دههٔ ۱۹۶۰، بریتانیا و ایالات متّحدهٔ آمریکا |
سازهای موسیقی | |
محبوبیت عمومی | محبوبیت جهانی، از اواخر دههٔ ۱۹۶۰ تاکنون |
زیرسبکها | |
بلک متال • دث متال • دوم متال • گلم متال • گوتیک متال • گروو متال • پاور متال • اسپید متال • استونر متال • ترش متال • هوی متال سنّتی | |
سبکهای درهمآمیخته | |
آلترنتیو متال، آوان-گارد متال، کریستین متال، کراست پانک، درون متال، اکسترم متال، فولک متال، فانک متال، گریندکور، اینداستریال متال، متالکور، نئو-کلاسیکال متال، نو متال، پست-متال، پراگرسیو متال، رپ متال، اسلاج متال، سمفونیک متال، وایکینگ متال | |
حلقههای منطقهای | |
استرالیا، Bay Area thrash metal، برزیل، بریتانیا، آلمان، نروژ، سوئد، موج نوی هوی متال آمریکایی، | |
سایر مطالب | |
فهرست ژانرهای هویمتال |

این سبک ریشه در موسیقی گروههای هارد راک انگلیسی و آمریکایی دارد که سالهای پایانی دههٔ ۶۰ و آغازین دههٔ ۷۰ میلادی با الهام از بلوز راک و سایکدلیک راک و آمیزهای از صداهای حجیم، خشن (دیستورشن) و تقویت شدهٔ گیتار، تکنوازیهای طولانی گیتار الکتریک و ضربآهنگهای سنگین، «موسیقی هوی متال» را آفریدند. سازهای استفاده شده در این سبک عمدتاً گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز هستند که در شاخههای مختلف سازهای دیگر همانند کیبورد، ویولن، ویولنسل و گیتار آکوستیک به این مجموعه اضافه میشوند.
پس از گذشت چند سال از تشکیل اولین گروهها در این سبک، متال نه تنها بهعنوان یک ژانر موسیقی، بلکه بهعنوان شیوهای جدید برای بیان عقیدههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی افراد که معمولاً ساختار اعتراضی داشت شناخته شد. گروههایی همچون بِلَک سَبَث، لِد زپلین، دیپ پرپل و بعدها جوداس پریست در شکلگیری و گسترش این شاخه موسیقی در اواخر دهه شصت و دهه هفتاد تأثیر زیادی داشتند.
اوج اقبال این گونهٔ موسیقی نزد مخاطبان در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی بود و در این دوره شاخههای متعددی از هوی متال ایجاد شد که از بسیاری از آنها صرفاً تحت عنوان «متال» یاد میشود. هوی متال در سرتاسر دنیا طرفداران بسیاری دارد که اصطلاحاً به آنها «متال هد» و «هدبنگر» میگویند.
محتویات
گونههای هوی متالویرایش
«هوی متال» در حال حاضر دارای دومعنای مجزاست: یکی نام گونهای از موسیقی به همراه زیرگونههای آن و دیگری سبکی است که گروههای اولیهٔ هوی متال در دههٔ ۱۹۷۰ داشتند که گاهی اوقات متال سنتی نیز نامیده میشود.
شاخههاویرایش
مشخصاتویرایش
مشخصههای اصلی هویمتال که آنرا از راک جریان اصلی جدا میکردند عبارتند از ۱- بهرهگیری از ریتم و ریفهای سنگینتر و خشنتر گیتار الکتریک، ۲- بهکارگیری ملودی و تکنوازیهای گیتار لید (سولو) با زمانی طولانی، ۳- استفاده از درونمایههای هارمونی سبکهای کلاسیک و بلوز و شکستن قالبهای راکاندرول ۴- ریتمهای سنگینتر و قویتر با صدای کوبندهتر درامز و ۵- آواز جیغگونه و آزادتر نسبت به آواز راک؛ که باید تفاوت در محتوای ترانهها را نیز به موارد پیش افزود. به گونهای که وجود اعتراض، سیاهنمایی وضع موجود، ضدجنگ بودن، عرفان و فرقهگرایی مذهبی (در دهه ۱۹۷۰) یا ضدمذهبی (بعداً) از ضروریات آثار هویمتال در دهههای نخستین بود.
در زیرگونههای ساخته شده در دهههای بعدی برخی از این ویژگیها از جمله تکنوازی گیتار لید یا استفاده از ریتمهای سنگین کنار گذاشته شدهاست. برای مثال در ترشمتال، دثمثال یا اسپیدمتال بر خلاف هویمتال بهرهگیری از ریتمهایی با تمپو بسیار بالا و سریع جزو اصول اساسی است. یا در نومتال و دیگر نمونههای متاخر متال، دیگر خبری از ملودی و تکنوازی گیتار نیست.
آلات موسیقیویرایش
گروههای متال بیشتر اوقات از یک درامر، یک بیسیست، یک نوازنده گیتا ریتم، یک نوازنده گیتار لید (تکنواز) و یک خواننده که ممکن است نوازنده هم باشد تشکیل شدهاست. در برخی از زیرشاخههای هوی متال از کیبورد نیز استفاده میشود. گروههای هوی متال اولیه بیشتر از ارگهای هاموند استفاده میکردند که بعدها سینتیسایزر جایگزین آن شد. با این وجود گیتار بیشتر اوقات عنصر اصلی هویمتال است. از تغییر صدای گیتار برای ایجاد یک صدای قویتر و 'سنگین' استفاده میشود. با گذشت زمان تکنوازیها و ریفهای ظریفتر بخش اعظم «موسیقی هویمتال» را تشکیل داد. نوازندگان گیتار از تپینگ، سویپ پیکینگ و دیگر تکنیکهای پیشرفته برای نواختن سریع استفاده کردند. همچنین با توسعه فناوری، روشهای جدیدی برای تغییر صدای گیتار به وجود آمد.
سبک آوازهای متال بسیار متنوع است. گسترهٔ این تنوع آوازهای اپرایی چند اوکتاوی ساخته راب هالفورد برای جوداس پریست و بروس دیکنسن برای گروه آیرن میدن تا آوازهای خشن بارنی گرین وی ر از ناپالم دث و چاک بیلی از تستامنت را شامل میشود.
در خصوص صدای زنده، شدت صدا یکی از مهمترین عوامل بهشمار میآید. اولین گروهی که به شکلی شاخص چه از نظر نوازندگی گیتار و چه درام نوازی و خوانندگی آثار هوی متال منتشر کرد گروهلدزپلین بود. به دنبال جیمی هندریکس و دِ هو[۱] گروههای اولیه هوی متال معیارهای جدیدی برای شدت صدا در حین اجرا تعیین کردند. تونی ایومی گیتاریست پیشگام گروه هوی متال بلک سبت، یکی از نخستین نوازندگان هوی متال است که به دلیل صدای زنده موسیقی دچار مشکلات فراوان در شنوایی خود شد. راک نواز دیترویت تد نوجنت و پیت تونشند-گیتاریست گروه دِ هو- تقریباً کر شدهاند. گروه یوداکسیس از کانادا معروف به داشتن طولانیترین و بلندترین طبلهای باس به طول شش پا هستند، که برخی از آن به عنوان دلیل اهمیت اندازه یاد میکنند. تثبیت صدای هوی متال در هجو راک با نام «این ضربه فقرات است» اثر گیتاریست «نایجل توفنل-که اعتراف کرد آمپلی فایرهای مارشال وی به گونهای تغییر یافتهاند که تا یازده بالا بروند-به تمسخر گرفته شدهاست.
در اواخر دهه هفتاد ابتدا تین لیزی و سپس جوداس پریست استفاده از دو گیتار لید (تکنواز) را باب کردند. گرچه پیش از آن گروههایی همچون ویشبون اش، اسکورپیونز، و ایسی/دیسی هم از دو گیتار استفاده میکردند، در حالیکه جوداس پریست ریتمی دوگانه را مورد استفاده قرار داد، تین لیزی از دو گیتار لید به عنوان بخشی از صدای ثابت موسیقی خود استفاده کرد. بسیاری از گروهها همچون آیرن میدن از این روند پیروی کردند؛ و حتی گاهشمار گیتارهای خود را به سه رساندند.
درون مایههاویرایش
در هوی متال نیز مانند دیگر سبکهای پرطرفدار موسیقی، تصاویر بخشی از موسیقی را تشکیل میدهد. گرچه جلد آلبوم و نمایشهای صحنهای هیچگاه از خود موسیقی اهمیتی بیشتر نیافتند اما به اندازه خود موسیقی ابزاری برای نشان دادن محتوا شدند. بسیاری از هنرمندان از طریق هوی متال با هم همکاری میکنند تا مجموعهای از تجربههایشان را در هر قطعه ارائه کنند و از این طریق تجربیات متنوعتری برای شنوندگان ایجاد کنند. در این رابطه هوی متال از دیگر انواع هنر که تنها یک روش برای ابراز خود داشتند از تنوع بیشتری برخوردار است. در حالیکه بایک تابلوی نقاشی از طریق تصویر ارتباط برقرار میشود یا یک سمفونی از طریق شنیداری درک میشود، ایماژ هوی متال و درون مایه عمومی که تمامی موسیقی آنها را شامل میشود علاوه بر صدای موسیقی از طریق تصاویر روی آلبوم، اجرای صحنه، اشعار، لباس و آرایش گروهها ابراز میشود.
مورخان موسیقی راک معتقدند تأثیر موسیقی پاپ غربی هویت فرار از واقعیت را از طریق اشعار عجیب و خیالی به موسیقی هوی متال دادهاست. در همین حال موسیقی بلوز سیاهان آمریکا با تمرکز بر خسران، افسردگی و تنهایی، واقعیت برهنه هوی متال را به آن میدهد.
اگر مولفههای فضا و درونمایه هوی متال عموماً واقعیت متأثر از بلوز است، مولفه تصویری آن عموماً تحت تأثیر خیالپردازی موسیقی پاپ است. درون مایههای تاریکی، پلیدی، قدرت و الهام مولفههای زبانی خطاب قراردادن مشکلات زندگی هستند. هوی متال در واکنش به «صلح و عشق» فرهنگ هیپی در دهه ۱۹۶۰، به عنوان یک ضد فرهنگ، نشان داد که تاریکی جای نور را میگیرد و واقعیت برهنه جایگزین پایان خوش پاپ شده و همه چیز پایان خوشی نخواهد داشت. در حالیکه برخی از طرفداران معتقدند که ابزار تاریکی پیام هوی متال نیست، منتقدان هوی متال این نوع موسیقی را متهم به ستایش جنبههای منفی واقعیت کردهاند.
درون مایههای هوی متال عموماً عمیقتر از درون مایههای پاپ دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ است؛ که توجه آن معطوف به جنگ، نابودی اتمی، مسائل زیستمحیطی، و تبلیغات سیاسی یا مذهبی بود. لد زپلین اولین گروهی بود که با ساخت ترانههای حماسی و اسطورهای نظیر immigrant song موسیقی راک را از فرم هنری به شکل اپیک و حماسی تغییر داد. «خوکهای جنگی» اثر بلک سبت، «قاتل بزرگان» اثر آزی آزبورن، و عدالت برای همهی متالیکا، «دو دقیقه به نیمهشب» اثر آیرن میدن و بسیار از آوازهای سیستم آو ا داون و اشعار گروه مگادث است. گاهی اوقات تفسیر بیش از حد ساده میشود چرا که واژگان شعری متال در اصل به دوگانگی تاریکی در برابر روشنایی، امید در برابر نومیدی یا خوب در برابر بد میپردازد و جایی برای سایههای پیچیده خاکستری باقی نمیگذارد.
سیاستویرایش
گروههای و اشعار زیاد هوی متال خوانده شدهاند اما همه آنان به اندازه اشعار گروه مگادث نبودهاست. اشعار مگادث اشعاری سیاسی است که به نمونههایی از آنان اشاره میکنیم:
Sympothy Of Destruction
«سمفونی ویرانی» نام تکآهنگی از گروه ترش متال مگادث است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. این اثر اولین بار در آلبوم دابل پلاتینیوم شمارش معکوس برای انقراض در سال ۱۹۹۲ منتشر شده بود.
«سمفونی ویرانی» از آثار مورد علاقهی هواداران گروه و بخش جدانشدنی کنسرتهای مگادث است. وب گاه آل میوزیک از «سمفونی ویرانی» به عنوان یکی از موفقترین آهنگهای آلبوم شمارش معکوس برای انقراض یاد کردهاست. آهنگ با یک سمفونی خیلی کوتاه به همراه گروه کر شروع میگردد که با توجه نام آهنگ و محتوای شعری چندان نا مربوط نمیباشد.
متن آهنگ، سران سیاسی جهان را به رهبرهای ارکستری تشبیه میکند که «سمفونی ویرانی» اجرا میکنند و تودههای مردم حکم بازیچههایی را دارند که صرفاً مجبورند به آهنگ آنها گوش کنند و با آن برقصند. دیو ماستین در مصاحبهای در سال ۱۹۹۲ دربارهی این ترانه گفتهاست: «سمفونی ویرانی در مورد تودهی مردمی است که توسط رهبرشان به سمت تباهی هدایت میشوند، رهبری که خود کمابیش عروسک خیمه شب بازی یک دولت شبح [مخفی] است. تقریباً تمام رهبران ما، به خصوص آنهایی که از مغزشان گلولهای رد نشده، یک عروسک خیمه شب بازی سیاسی اند.» در واقع از گفتههای ماستین اینگونه میشود برداشت کرد رهبرانی که از دستان پشت پرده اطاعت نکند مطمئناً کشته خواهند شد. یا به قول دیو ماستین گلولهای از مغزشان رد میشود. تا به امروز گروهها و هنرمندان مختلفی «سمفونی ویرانی» را بازخوانی کردهاند که از میان آنها میتوان نایت ویش، آرچ انمی و ال جورگنسن به همراه ترنت رزنر را نام برد.
Hangar 18 آهنگ آشیانه ۱۸ دومین ترک از آلبوم شنیدنی بگذارید که آرام بخوابد(Rest In Peace) میباشد که در سال ۱۹۹۰به بازار موسیقی عرضه شد.
موضوع آهنگ به موجودات فضایی و آشیانههایی بر میگردد که محل نگهداری اطلاعات نظامی بشقاب پرندهها و هواپیماهای بیگانه میباشد، ولی در واقع اشاره ظریفی است به سیاستهای دولت آمریکا برای منفعل کردن اذهان عمومی و توجه آنان به مسائلی که شاید هرگز وجود خارجی نداشته باشند. دیو ماستین در رابطه با این آهنگ گفتهاست که ایدهٔ اصلی آهنگ براساس گفتههای فردی به نام نیک بوده که اعتقاد داشته مسیح نیز از مریخ آمدهاست.. آهنگ از نظر ساختاری شباهت فراوانی با آهنگ صلح به فروش میرسد(Peace Sells)از آلبوم صلح به فروش میرسد… اما کیه که بخره؟ (Peace Sells…But Whose Buying) دارد و از دو بخش تشکیل شدهاست، بخش اول که شامل ورسهای اصلی، کروز و سولوهای دلنشین میان آنها و بخش دوم که با تغییر ریتم به گونهای بسیار زیبا و سولوهای پی در پی همراه است. این آهنگ در سال ۱۹۹۱ برای بهترین اجرای متال نامزد جایزه گرمی شدو در نهایت این جایزه نصیب متالیکا شد.
بسیاری هوی متال را بیشتر با شیطانپرستی مترادف میدانند. با اینحال استفاده از نمادهای شیطانپرستانه و ضدمسیح به مرور و پس از یکی دو دهه از آغاز به کار گروههای هوی متال، و بیشتر در زیرگونههای فرعی متال رایج است. بیشتر گروههای نخستین در دهههای هفتاد و هشتاد نوعی عرفان مسیحی را دنبال میکردند و استفاده از گردنبند و نشان صلیب به هنگام اجرای زنده یا حتی بر روی آلات موسیقی کاملاً معمول بود.
تأثیر موسیقی کلاسیکویرایش
تأثیرپذیری موسیقی هوی متال از موسیقی کلاسیک نوعاً شامل تأثیر آهنگسازان باروک، رومانتیک یا کلاسیک مدرن همچون باخ، پاگانینی، واگنر و بتهوون است و نه موتسارت یا هایدن. ریچی بلکمور گیتاریست دیپ پرپل و رینبو از اوایل دهه ۱۹۷۰ نمادهای موسیقایی به عاریت گرفته از موسیقی کلاسیک را به کار گرفت. به دنبال ریچی بلکمور رندی رودز و اولی یان روت رویهٔ او را در درگیر کردن موسیقی کلاسیک در هوی متال ادامه دادند و طی دهه ۱۹۸۰ برای الگوی سرعت و تکنیک خود به اوایل قرن هیجده بازگشتند. اینگوی مالمستین-گیتاریست، تحت تأثیر موسیقی کلاسیک- که تبحر فنی وی الهام بخش شمار زیادی از نوازندگان نئو-کلاسیکال متال از جمله تیمو تولکی، مایکل رومئو، مایکل آنجلو بتیو و تونی مک آلپاین بودهاست بیش از همه در این میان شناخته شدهاست. موسیقی کلاسیک و موسیقی هوی متال ریشه در سنن و آداب مختلفی دارند. موسیقی کلاسیک «موسیقی هنری» است در حالیکه هوی متال گونهای از «موسیقی عامهپسند» بهشمار میآید. با این حال موسیقیشناسانی همچون نیکلاس کوک و نیکلا دیبن روی این مسئله تأکید کردهاند که بررسی و تحلیل دقیق موسیقی عامهپسند نشان داده که برخی اوقات این گونهٔ موسیقی از هنر سنتی تأثیر گرفتهاست.
مسئلهٔ دیگر نقش عمدهٔ تریتون و گامهای کروماتیک در هوی متال است. استفاده از یک فاصله متنافر مرکب از یک نت روت و یک چهار تقویت شده/پنج تضعیف شده، مثلاً C و F، منجر به تولید یک صدای «سنگین» و «پلید» تا حدی میشود که استفاده از آن در قرون وسطی ممنوع بود و اصطلاحاً به آن «ابلیس در موسیقی» گفته میشد. استفاده از تریتون از عناصر زیربنایی تک نوازیها و ریفهای هنرمندان هوی متال است و از نمونههای اولیهٔ آن میتوان به بخش آغازین آهنگ «یکشنبهٔ سیاه» از آثار بلک سبث اشاره کرد.
اواخر دوره باروک در موسیقی غرب نیز اغلب از طریق دیدگاه گوتیک تفسیر شد. در آهنگ «آقای کراولی» -از آثار آزی آزبورن و گیتاریست رندی رودز- از یک ابزار نی مانند سینتی سایزر و تک نوازیهای گیتار الهام گرفته از باروک برای خلق حالتی خاص برای اشعار آزبورن در ارتباط با عالم به علم غیب آلیستر کراولی استفاده شدهاست.
رودز در بخش آغازین آهنگ «خاطرات یک دیوانه» در سال ۱۹۸۲، تأثیر بسیاری از «Etude #۶» اثر آهنگساز کوبایی گیتار کلاسیک لئو بروور گرفت. او همانند بسیاری دیگر از گیتاریستهای متال دهه ۱۹۸۰ صراحتاً از مطالعات «آموخته» نظریه موسیقی برای تثبیت صنعت ضعیف مجلات آموزشی گیتار از جمله «گیتار برای آهنگسازان حرفهای» که طی دهه شکل گرفته بود استفاده کرد. با این وجود در اکثر موارد، آهنگسازان متال که تکنیک و بلاغت موسیقی کلاسیک را به عاریت گرفته بودند تلاشی نکردند تا آهنگساز کلاسیک باشند.
در دائرةالمعارف انکارتا آمدهاست: «زمانی که متن به موسیقی ارتباط داده شد، باخ توانست برای ایدههای کلامی معادلهای موسیقایی بنویسد. گروههای پراگرسیو راک مثل امرسون، لیک اند پالمر و یِس پیش از پیدایش هوی متال این پدیده را بررسی کردهاند.
هوی متال از موضوعات فاجعهآمیز و تصاویر قدرت و تاریکی استفاده کره و قابلیت ترجمه دقیق ایدههای زبانی به موسیقی برای کسب اصالت و اعتبار آن ضروری است. آلبوم Powerslave آیرن میدن یک مثال در این مورد است. طرح روی جلد و تم آهنگ «Powerslave» (همنام با آلبوم) تأثیر گرفته از فرهنگ مصر باستان است و بسیاری از آهنگهای درون آلبوم از اصواتی تشکیل شدهاند که یادآور مرگ و زندگی هستند. نمونه آن آهنگ «The Rime of the Ancient Mariner» بر اساس شعری از ساموئل تیلور کالریج است. آهنگ دوم آلبوم A Farewell to Kings گروه راش یک اثر ۱۲ دقیقهای بهنام «Xanadu» است که از شعر کالریج و پیش از آن از ساختهٔ آیرن میدن الهام میگیرد.
پیشینهویرایش
واژه هوی متالویرایش
ریشه و سرچشمه اصطلاح «هوی متال» در ارتباط با نوعی موسیقی نامعلوم است. این اصطلاح قرنها در علم شیمی و علم فلزات مورد استفاده بودهاست و در «لغتنامه انگلیسی آکسفورد» نیز در همین لیست قرار گرفتهاست. از اولین نمونههای استفاده از این واژه در فرهنگ مدرن توسط نویسندهِ مخالف فرهنگ ویلیام اس بوروگز بودهاست. او در رماناش در سال ۱۹۶۲ بنام The Soft Machine به معرفی شخصیت اورانین ویلی، فرزند هوی متال پرداخت. وی در رمان بعدیاش در سال ۱۹۶۴ بنام Nova Express این مضمون را گسترش داد، هوی متال به عنوان استعارهای برای داروهای مخدر به کار رفت.
مردم هوی متال اورانوس با بیماریها، داروهای ارگاسم و روش زندگی سرد خوشان در ساحل آبی غبارآلود پیچیده شدند و مردم مینراد با موسیقی متال[۲]
با توجه به تاریخ انتشار این کتابها چنین به نظر میرسد که بوروگز قصدی در مورد مرتبط ساختن این واژه با موسیقی راک نداشتهاست؛ با این وجود ممکن است نوشتههای بوروگز بر کابردهای بعدی این واژه تأثیراتی گذاشته باشند.
اولین استفاده از واژه «هوی متال» در غزلیات آوازی در اصطلاح «heavy metal thunder» در سال ۱۹۶۸ میباشد:[۳]
I like smoke and lightningHeavy metal thunder
And the feelin' that I'm under
Racin' with the wind
در کتاب «تاریخ هوی متال» عنوان شده که «هوی» از «hippiespeak» گرفته شده به معنای هر چیزی که؟[نیازمند منبع]
کلمه «هوی» (به معنی جدی و عمیق یا سنگین و سخت) است.
ارجاعات به «موسیقی هوی»، با این تعریف که معمولاً از انواع دیگر موسیقی عامهپسند سرعت کمتر و قدرت بیشتری داشت، رواج یافته بود. آیرن باترفلای برای اولین بار در سال ۱۹۶۸ آلبومی به نام «هِوی» منتشر کرد و توضیح روی جلد آلبوم بدین صورت بود: «آیرن- سمبل چیزی سنگین در آهنگ، باترفلای- نور، جذاب و متحرک… شیئی که براحتی میتوان در تخیلات از آن استفاده کرد.
این حقیقت که لد زپلین (که نام آن تا حدودی ارجاع به تمسخر کیت مون که «مثل بالونی سربی فرومیروند» است) هوی متال را در نام آلبومش افزود ممکن است دلیل عدم استفاده بیشتر از این واژه باشد.
در اواخر دهه ۱۹۶۰، بیرمینگهام، انگلیس کماکان مرکز تولیدات صنعتی بود. با توجه به گروههای راک که در گوشه و کنار شهر ایجاد شده بودند-از جمله لد زپلین، دِ موو، و بلک سبث- برخی افراد بر این باورند که واژه هوی متال ممکن است ارتباطی با این فعالیتها داشته باشد. در بیوگرافیهای دِ موو عنوان شدهاست که صدای ریفهای گیتارهای هوی آنها بود که در میان متال میدلند محبوبیت داشت.
آلبوم ۱۹۶۸ بلو ایستر کالت با نام کلاب نینجا، نشاندهندهٔ استفاده گروه از سمبلهای شیمیایی برای سرب است – «یک فلز سنگین». سندی پرلمن تهیهکننده، مدیر و ترانهنویس بلو ایستر کالت، ادعا کردهاست که اولین فردی بودهاست که از واژه هوی متال برای موسیقی راک در سال ۱۹۷۰ استفاده کردهاست. پرلمن در جریان ایجاد تصویری از گروه که در برگیرنده اشارات شوخی آمیز به پدیدههای غیبی باشد به استفاده از یک سمبل برای گروه رسید (مانند استفاده از سمبل آیرن میدن که بعدها در آلبوم هنری آنها استفاده شد)، شیمیایی سمبل برای سرب یکی از سنگینترین فلزات. او این واژه را برای توضیح نوع موسیقی که بلو ایستر کالت اجرا کرد پیشنهاد کرد.
یکی از فرضیههای اخیر اما جنجالبرانگیز در مورد ریشه این ژانر از طرف «چاس» که در سال ۱۹۶۹ مدیر Jimi Hendrix Experience بود در مصاحبهای تلویزیونی وی با برنامه تلویزیونی PBS TV به نام «Rock and Roll» در سال ۱۹۹۵ پیشنهاد شد. او عنوان کرد: واژه هوی متال از یک مقاله در نیویورک تایمز که راجع به بررسی یک نوازنده بنام Jimi Hendrix بود نشات گرفتهاست… مانند گوش دادن به نوای سقوط فلزات سنگین از آسمان. با این وجود منشأ دقیق این ادعا پیدا نشدهاست و بحثهای بسیاری در مورد صحت آن وجود دارد.
در ماه مه ۱۹۷۱ مایک ساندرز-منتقد موسیقی راک- در مجلهٔ Creem کلمهٔ «هوی متال» را در یک نقد مساعد راجع به آلبوم Kingdom Come گروه سِر لُرد بالتیمور بهکار برد. تا به امروز این نقد، اولین منبع چاپی است که در آن از عبارت «هوی متال» برای اشاره به یک «ژانر موسیقی» استفاده شدهاست.
«هوی متال» ممکن است در ابتدا توسط برخی منتقدان موسیقی برای تمسخر بکار گرفته باشد، اما هواداران آن سریعاً آن را پذیرفتند. سایر گروهها از جمله دیپ پرپل-که از قبل ایجاد شده بودند و ریشه در پاپ یا پراگرسیو راک داشتند، بلافاصله از هوی متال استفاده کرده و با یک رویکرد خشن تغییراتی در آن ایجاد کردند.
خاستگاه (دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰)ویرایش
موسیقی بلوز که خاستگاهاش آمریکا بود در میان هواداران راک در انگلستان بسیار تأثیر گذاربود و محبوبیت خاصی داشت. گروههایی مثل رولینگ استونز و د یارد بردز بسیاری از آهنگهای کلاسیک بلوز را با بالا بردن ضربآهنگ و استفاده از گیتار الکتریک بازخوانی کردند. در حالیکه آهنگهای اصلی با گیتار آکوستیک اجرا شده بودند. این تغییرات در موسیقی بلوز و دیگر موسیقیهایی که ریشه در فرهنگ مهاجران آفریقاییِ آمریکا داشت منجر به پیدایش اولین نمونههای موسیقی راک اند رول شد که الویس پرسلی از پیشگامان آن بهشمار میآید.
پس از آن موسیقی بلوز مورد توجه بسیاری از موسیقیدانان و نوازندگانی قرار گرفت که سعی داشتند با بهرهگیری از این نوع موسیقی و فرصتی که گیتار الکتریکهای جدید ایجاد میکرد، صداهای بلندتر و بیشتری-هماهنگ و ناهماهنگ-تولید کنند. از آنجاییکه شیوهٔ نواختن درامز در بلوز-راک استفاده از ضربههای بسیار ساده بر روی طبلهای کوچک بود، درامرها به استفاده از سِتهای درامز پیچیدهتر و پرصداتر رویآوردند تا بتوانند با صدای گیتار که هر روز بلند و بلندتر میشد مقابله کرده و شنیده شوند. به همین ترتیب خوانندگان نیز تکنیکهای خود را تغییر داده و با اتکای بیشتر بر روی آمپلی فایر، روند تصنعیتر و دراماتیک را پیش رو گرفتند. در همین راستا پیشرفتهای حاصله در صنعت ضبط، نوازندگان و خوانندگان را قادر ساخت این تغییر رویه و افزایش قدرت و صدا را بهراحتی ضبط کنند.
اولین نمونه موسیقیای که بهعنوان هوی متال نامگذاری شد در اواخر دهه ۱۹۶۰ از منطقه بیرمنگام در انگلستان شنیده شد. زمانیکه گروههایی همچون لدزپلین و بلک سبث رویهای کاملاً غیرسنتی را نسبت به استانداردهای بلوز در پیش گرفتند و موسیقیای جدید بر پایهٔ گامها و تنظیمات موسیقی بلوز ابداع کردند. لد زپلین اولین گروهی بود به شکلی همهجانبه در سازها و آهنگسازی و ترانهنویسی به سوی ساخت هوی متال قدم گذاشت.
از دیگر افرادی که در این روند تأثیرگذار بودند وانیلا فیوج بود که تُنهای پاپ را آهسته و توهمزا کرد و گروههای دِ هو و د کینکس که با تلفیق پاور کُرد و آکُردهای خشنتر در ژانر راک، راهی برای نمونههای مختلف هوی متال باز کردند. نمونه تأثیر گذار دیگر کریم بود که قالب پاور تریو[۴] را ابداع کرد و در هوی متال سهم عمدهای را به خود اختصاص داد.
در اواخر سال ۱۹۶۸ اصوات هوی بلوز برای بسیاری از مردم آشنا بودند؛ بسیاری از طرفداران و موسیقیدانان بازخوانی «Summertime Blues» -اثر ادی کوچران- توسط گروه بلو چیر را از اولین آهنگهای هوی متال میدانند. بسیاری از متخصصان بیتلز از آهنگ «Helter Skelter» در آلبومبیتلز (آلبوم) و تکآهنگ انقلاب(۱۹۶۸) یاد میکنند که استانداردهای جدیدی برای میزان تغییر و خشونت صوت در آلبومهای پاپ وضع کرد. در نوامبر همان سال گروه Love Sculpture به همراه گیتاریستاش دیو ادموند کاوری خشن از موومان Sabre Dance اثر آرام خاچاطوریان را خلق کرد. آلبوم حقیقت (در اواخر سال ۱۹۶۸) ساخته گروه جف بک از آثار مهم و تأثیرگذار راک بود که کمی پیش از اولین آلبوم لدزپلین منتشر شد. در اینجا از تکآهنگ «دربارهٔ آن فکر کن» ساخته گروه یارد بردز در سال ۱۹۶۸ نیز باید یاد کرد که در آن از اصواتی استفاده شده بود که مشابهاش را جیمی پیج در لدزپلین استفاده کرد.
همچنین آهنگ «مرد اسکیزوفرن قرن ۲۱» از آلبوم اول گروه پراگرسیو راک کینگ کریمسون با نام در دربار شاه کریمسون(۱۹۶۹) دارای اغلب ویژگیهای مضمونی، تصنیفی و موسیقایی متال بود. ویژگیهایی مثل صدای بلند و بد گیتار و تکخوانی ناموزون رابرت فیلیپ با اشعاری که معطوف بر نقصهای انسان قرن ۲۱ بود، به همراه فضای تاریک آواز گرگ لیک که از درون یک جعبه کج و معوج میگذشت.
بیپروایی موسیقایی «لد زپلین» در تمامی ابعاد و نه فقط نوازندگی گیتار در سال ۱۹۶۸ توجه جهانیان را به شکلگیری ژانر جدیدی معطوف کرد. از گروههای شاخص اولیهٔ هوی متال لد زپلین، دیپ پرپل، یوریا هیپ، یوفو، بلک سبث بودند که جامعهٔ مدرن متال در حال حاضر اغلب آنها را گروههای هاردراک مینامد تا هوی متال. بهویژه آندسته از گروههایی که صدایشان بیشتر شبیه به موسیقی راک سنتی بود. بهطور کلی واژههای «هوی متال» و «هاردراک»، خصوصاً درهنگام بحث در مورد موسیقی دهه هفتاد، اغلب به یک معنا به کار میروند. بسیاری از چنین گروههایی بهخودی خود گروههای هوی متال نیستند، بلکه آهنگها یا آثاری از خود به جای گذاشتهاند که به این ژانر کمک کردهاست. به عنوان مثال کمتر کسی میتواند جترو تال را به معنای واقعی هوی متال در نظر بگیرد، اما از طرف دیگر کمتر کسی میتواند منکر آن شود که آهنگ «وسایل تنفس»[۵] (از آلبوم ۱۹۷۱ گروه با همین نام) آنها یکی از اولین آهنگهای هوی متال بودهاست.
هوی متال کلاسیک (اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد میلادی)ویرایش
اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد میلادی از تاریخ موسیقی هوی متال یکی از دورانی است که مورخین موسیقی در مورد آن به شدت بحث و مناظره دارند. منتقدین بر این باورند که شروع هوی متال متشخص و متعارف انتشار آلبوم بریتیش استیل گروه جوداس پریست بودهاست. تشخص هوی متال امروزی همیشه وامدار دو گروه جوداس پریست و آیرون میدن بودهاست اما گروههایی مثل بلو ایستر کالت به موفقیت نسبتاً بالایی دست یافتند و صحنه لوس آنجلس به تدریج در دهه هشتاد میلادی، مخاطبان پاپ را به خود دید. دیگران منکر اهمیت این گروهها هستند یا آن را ناچیز جلوه میدهند و به جای آن توجه خود را بر ظهور موسیقی نفوذ کلاسیک-که در آثار رندی رودز و نظایر آن شنیده میشود-معطوف ساختند. عدهای دیگر ترکیب هوی متال را با موسیقی گروههای پانک راک از قبیل گروه جوان و سرعت بالای سکس پیستولز مورد تأکید قرار میدهند که سرانجام در سال ۱۹۸۰ منجر به شکلگیری جریان موج نوی هوی متال بریتانیا شد. از گروههای پیشرو این جریان ساکسون، آیرن میدن، موتوهد، ونوم و دایمُند هد بودند.
برخی از موسیقی دانان گروههای برجسته هوی متال، معتقدند که پایههای سبک خاص و صدای اصیل هوی متال توسط جریان موج نو هوی متال انگلیسی، از طریق سه آلبوم اولیه و شاخص گروه جوداس پریست یعنی «بالهای غمگین سرنوشت» (۱۹۷۶)، «گناه پشت سر گناه» (۱۹۷۷)، و «کلاس لکه دار» (۱۹۷۸) گذاشته شد.
گروه رینبو نیز هر از گاهی به عنوان پیشروی یک نوع هوی متال اصیل خوانده میشود. این ادعا را میتوان در مورد آلبومهای آخر دیپ پرپل از قبیل سوزش و طوفان زا مطرح کرد، لیکن این گروهها عموماً گروههای «هاردراک» قلمداد میشوند. گروههای متال به تدریج فراتر از استفاده تقریباً انحصاری گامهای غمگین رفتند و مدهایی دیاتونیک را با سولوهای خود تلفیق کردند. این اتفاق نخستین بار توسط جوداس پریست رقم خورد و این رویکرد از آن زمان تاکنون به موارد زیادی گسترش یافتهاست.
بعضی معتقدند تک نوازی ادی ون هیلن در آهنگ «فوران»[۶] آلبوم ون هیلن (۱۹۷۸) نقطه عطفی در تکنوازی گیتار بود. ریچی بلکمور، رندی رودز و اینگوی مالمستین کارهای بیشتری را با گیتار ارائه کردند و در پارهای موارد گیتارهایی که سیمهای نایلونی داشت در کنسرتهای هوی متال و آلبومهای هوی متال نواخته میشد. نوازندگان شاخص گیتار کلاسیک همچون لیونا بوید نیز با دخالت دادن عناصر نیو ایج و راک در موسیقیشان به ستارههای هوی متال پیوستند. این روند باعث شد نوازندگان کلاسیک و تجددطلب برای رد و بدل کردن قسمتهایی از موسیقی نواخته شده با گیتار در کنار هم قرار گیرند.
استیلای جریان اصلیویرایش
محبوبترین ژانر فرعی هوی متال در ایالات متحده ظاهر شد که از گروههای گلم متال متعلق به دهه هشتاد قرن بیستم بود مرکز این رشد ناگهانی عمدتاً در سان ست استریپ از لوس آنجلس، کالفرنیا بود. اولین موج گلم متال شامل مواردی از قبیل موتلی کرو، رت، وسپ، داکن و تویستد سیستر میشد. گروههای اولیه گلم متال تحت تأثیر برنامههای هوی متال از قبیل دیپ پرپل، بلک سبث و کیس قرار داشتند که تک نوازی گیتار را با اکثر آوازهایشان میآمیختند. گروههایی مثل موتلی کرو و وسپ پایههای نهاده شده توسط آلیس کوپر و کیس را از لحاظ برنامههای سن گسترش دادند و به خود جرئت حضور در قلمرو شاک راک را دادند. گلم متال به نحوی از انحا میبایست از اوائل دهه هشتاد قرن بیستم تا حدود سال ۱۹۹۲؛ یعنی زمانی که جنبش گرانژ از سیاتل، واشینگتن و رپ محبوب شدند، بر موجهای جریان اصلی تسلط مییافت. در آن زمان که گروههایی نظیر دیو، آزی آزبورن و جوداس پریست مدلهای گلم متال را در موسیقی خود آزمایش کردند. این ژانر باعث به وجود آمدن نوعی شکاف در جامعه روبه تکامل متال در دهه هشتاد شد، که علت اصلی آن ایماژ گروههای گلم متال، بویژه گروههایی از قبیل پویزن که ظاهری زنانه داشتند بود.
زیرزمینی (دهههای ۸و۹ قرن ۲۰ و دهه اول قرن ۲۱)ویرایش
بسیاری از ژانرهای فرعی هوی متال طی دهه هشتاد قرن ۲۰ شکل گرفت. با فاصله گرفتن از ریشههای متال هارد راک، ژانری به نام ترش متال ظهور کرد که صدای این ژانر خشنتر، بلندتر و تندتر از گروههای متال اصلی و گلم متال همعصرشان بود. پیشگامان این ژانر آنترکس، مگادث، متالیکا و اسلیر[۷] بودند و گروههایی مانند تستمنت و اکسودس از سن فرانسیسکو، اورکیل از نیوجرسی و سپلتورا از برزیل نیز بر آن تأثیر داشتند. به استثنای متالیکا که بی وقفه فروشهای میلیونی داشت و حتی در دهه هشتاد رتبه ششم مجله بیل برد را به خاطر آلبوم و عدالت برای همه به دست آورد، ترش از لحاظ فروش و پوشش رسانهای در مقایسه با دیگر ژانرهای فرعی معروف، مطرودتر بود. طی سالهای دهه ۹۰ فروش ترش-بهویژه فروش «بیگ فور» - رونق گرفت.
در اوایل و نیمه دهه هشتاد، ترش به تدریج به گروههای دث متال[۸] و بلک متال[۹] تقسیم شد و مرسی فول فیت، باتوری[۱۰] سلتیک فراست، هِلهَمر و میهم گروههای عمدهای بودند که در ابتدا رواج داشتند.
از دهه هشتاد تا سالهای دههٔ نود پاور متال بهویژه در اروپا با حفظ «ذهنیت ضد تجاری» و «شور هوی متال» و تمرکز بر تمهای ضرب بالا و حماسی و ملودیک، در مسیر عکس دث متال و ترش تکامل یافت. پاور متال بر خلاف دث معمولاً شامل صدای ظریف زیر شبیه صدای خوانندگان موج نو هوی متال انگلیسی از قبیل راب هالفورد و بروس دیکینسن بود. گروه آمریکایی منووار از پیشگامان پاور متال بود. به مرور تمهای ویکینگ و تمهای غنایی نئو-بیخدایی در اروپا و آمریکای جنوبی محبوبیت یافت. پراگرسیو متال که ترکیبی از مدلهای تجددطلبانه گروههایی از قبیل راش و کینگ کریمسون بود در دهه هشتاد جریان یافت. گروههایی همچون فیتس ورنینگ، کویینز رایش و دریم ثیتر از پیشگامان این سبک بهشمار میآیند.
آلترنتیو متال/ نومتال (دهه نود قرن۲۰ و دهه اول قرن ۲۱)ویرایش
عصر متال پر زرق و برق دههٔ ۸۰ میلادی با ظهور نیروانا و دیگر گروههای گرانج-که نشاندهنده تغییر سلیقهٔ مخاطبان به سمت آلترنتیو راک بود- به پایان رسید.
در پی این تغییر گروههای دهه هشتادی که توانستند خود را با شرایط جدید وفق دهند شهرت بیشتری به دست آوردند و موفق شدند جایگاهشان را حفظ کنند. مخصوصاً گروههایی که ترکیبی از سبکهای آلترنتیو راک و هوی متال را داشتند به تدریج شتاب بیشتری گرفتند و ژانر مرکبی تحت عنوان آلترنتیو متال را پدیدآوردند. این ژانر شامل موارد زیادی از جمله گروه گرانج آلیس این چینز، جینز ادیکشن متأثر از گوت، وایت زامبی مرکب از نویز راک و گروههایی بود که تحت تأثیر ژانرهای جایگزین متعدد دیگری قرار داشتند.
با موفقیت بیشتر متال به عنوان سبک جایگزین در «جریان اصلی»، گروههای قابل توجهتر این سبک همچون فیر فکتری، هلمت، مریلین منسون، ریج اگنست د ماشین و تول گروههای جدید موسیقی راک را تحت تأثیر قرار دادند. این گروهها مثل گروههای قبلی ترکیبی از آلترنتیو راک و هوی متال نبودند، بلکه ژانر جدیدی بودند که از آن الهام گرفته بود و با نام نومتال شناخته شدند. کورن، لیمپ بیزکت و اسلیپنات از سرشناسترین گروههای نومتال هستند. نومتال از طریق برنامههای پرسروصدای امتیوی و شکلگیری جشنوارهٔ موسیقی آزفست، در جریان رایج به موفقیتهای بیشتری رسید که لینکین پارک با فروش ۳۵ میلیون آلبوم در راس آنها قرار داشت. در مورد موفقیتهای گسترده نومتال و اینکه از دیدگاه متداول، این سبک در ردیف متال قرار دارد یا نه بحثهای فراوانی وجود دارد. مضاف براینکه طرفداران ژانرهای متال افراطی (که خود موضوع بحث تصفیهانگاران است) اغلب تأکید دارند که چنین نیست. در سالهای اخیر گروههای متال کور فراوانی در آزفست برنامه اجرا کردهاند که همین امر به افزایش محبوبیت این سبک موسیقی کمک فراوانی کردهاست. برخی این سبک را جانشین نومتال میدانند در حالیکه برخی دیگر معتقدند که این سبک به روشی همچون نومتال به محبوبیت رسیده و رواج خواهد یافت.
احیای متال قدیمی (اواسط دهه اول ۲۰۰۰)ویرایش
در ابتدای دهه اول قرن بیستویکم، احیای انواع سبکهای هویمتال آغاز شد و گروههای موسیقی تحت تأثیر سبکهای اولیه دهه هفتاد و پیشگامان این سبک همچون لد زپلین، بلک سبث و دیپ پرپل به اجرای موسیقی پرداختند. <ر. ک.> منبع: Revolver magazine article on Hipster Metal</ref> (انگلیسی)
این گروههای جدید عبارتاند از وُلفمادِر، پرتوافشان، (گروه)جادو/جادو، گروهایرلندی و (گروه) پاسخ/ پاسخ. این گروهها اخیراً در رسانههای محبوب موسیقی همچون هفتتیر، کرانگ و دنیای گیتار و در مجله محبوب کلاسیک راک که (گروه) پاسخ/پاسخ را به عنوان «بهترین گروه سال ۲۰۰۵» معرفی کرده، به رسمیت شناخته میشوند. <ر. ک.> منبع: Classic Rock Magazine Best New Band 2005 (انگلیسی)</ref> در همینحال، وُلفمادِر در جدول پرفروشترین آلبومهای بریتانیا به ردیف ۲۵# و در ایالات متحده به ردیف ۲۲# رسیدهاست. <ر. ک.>منبع: VH1 Wolfmother Profile Stating Billboard Success (انگلیسی)</ref> علاوه بر این، چندین گردهمایی باعث شدند علاقههای ازدست رفته بازهم نسبت به سبک کلاسیک متال جلب شوند. گردهماییهای بلک سبث در سال ۱۹۹۷، جوداس پریست در سال ۲۰۰۳ و دیگر حرکتهای اینچنینی باعث شد مخاطبان جوانتر نسبت به گروههای قدیمی گرایش پیدا کنند.
تأثیر فرهنگیویرایش
جنبههای برخوردی و پرسروصدای هویمتال باعث شدهاست در بسیاری از کشورها، میان جامعه جاز میانه و طرفداران آن شکاف ایجاد شود. این اختلاف از آنجا ناشی میشود که افکارعمومی بویژه در جوامع محافظهکار بر این باورند که فرهنگ فرعی هویمتال، مروج لذتگرایی و گاهی احساسات ضدمذهبی است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۱ در اردن کلیه آلبومهای متالیکا برای همیشه ممنوع اعلام شدند. [۱] در اروپا و آمریکا طرفداران هویمتال را پسران سفیدپوست بین ۱۰ تا ۲۰ سال تشکیل میدهند[نیازمند منبع] بسیاری از این افراد جذب ترانههای ضداجتماعی و در عینحال عجیب و غریب هویمتال و صدای بلند و ضرب شدید آن شدهاند. بدین ترتیب تصویر کلیشهای نوجوان هِدبَنگِر که با گوش کردن به موسیقیهای گوشخراش و شوم، جنون طغیانگری خود را تخلیه میکند شکل گرفت. این تصویر با شوهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی همچون بیویس و باتهد و کلهبادیها درفرهنگ عامه شاخصتر شدهاست. افراطکاریهای پرزرقوبرق گروههای هویمتال اغلب مورد هجونگاری قرار گرفته که از مشهورترین این موارد میتوان به فیلم «این شیر نخاع است» اشاره کرد. (همچنین رجوع کنید به پدیده اوملات هویمتال).
بسیاری از سبکسازیهای هویمتال، کاربردهای روزمره پیدا کردهاست؛ به عنوان مثال علامتهای دستی «شاخ شیطان» که رونی جیمز دیو آنرا باب کرده، در بسیاری از کنسرتهای راک به یک صحنه متداول تبدیل شدهاست. گفته میشود رایج شدن علامتهای دستی «شاخ شیطان» در اصل به خاطر جلد آلبوم «تفنگ عشق» کیس بودهاست. طی دهههای هفتاد و هشتاد وررفتن با درونمایههای جادوگری توسط هنرمندانی همچون بلک سبث، آیرن میدن، کیس، جوداس پریست، لد زپلین، موتلی کرو، آزی آزبورن و آلیس کوپر باعث شد تأثیرات شیطانی توسط بنیادگرایان مسیحی در هویمتال شکل بگیرد. در آن زمان یک برداشت رایج این بود که در آلبومهای هوی متال نوعی پیام مخفی نهفتهاست که شنونده را به پرستش شیطان یا خودکشی ترغیب میکند (رجوع کنید به جوداس پریست و پیام روبه عقب و اتهامات شیطانپرستی در فرهنگ عامه).
چیزی که کمتر از آن یاد شده، تأثیر ساختار پیچیده موسیقی هویمتال بر سبک پیشگام موسیقی کلاسیک در موسیقی پیچیدگی نو است که پیشگامان آن برایان فرنیهاف، مایکل فینیسی، جیمز دیلون و پس از آنها آهنگساز آمریکایی جیسون اکارت میباشند.
در یورو ویژن ۲۰۰۶ برای اولین بار در تاریخ این رقابتها یک گروه هویمتال برنده جایزه اول شد. این گروه که لردی نام داشت اهل فنلاند بود و ترانهٔ آنها هارد راک هله لویا نام داشت. با توجه به اینکه در رقابتهای یورو ویژن، هر ساله ترانههای پاپ و بالادها جایزه میگرفتند، این امر نقطه عطفی در تاریخ یورو ویژن بهشمار میآمد. به علاوه این اولین باری بود که یک گروه فنلاندی برنده رقابتها میشد و این در حالی بود که بهترین رتبهای که فنلاندیها تا آن زمان کسب کرده بودند مقام ششم بود.
سبکهای مرتبطویرایش
هارد راک که پیش از این نیز به آن اشاره شد ارتباط نزدیکی با هویمتال دارد (و اغلب این دو اصطلاح به جای هم بکار میروند)، اما این مفهوم با آنچه که تصفیهگرایان آنرا به عنوان تعریف هویمتال میشناسند یکی نیست. در حالیکه ماهیت این سبک مبتنی بر گیتار و ترجیعبند است، درونمایه و نحوه اجرای آن با آنچه که از گروههای هویمتال قبلاً در این مقاله ذکر شد متفاوت است. شاید بهترین شاهد این مدعا دِ هو در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ و سایر گروههای دهه ۷۰ و ۸۰ همچون کوئین باشد که بر موسیقی هویمتال و گروههایی مانند ای سی/دی سی، اروسمیت، کیس، تین لیزی و اسکورپینز تأثیر چشمگیری گذاشتند.
گلم راک که دورهای زودگذر در اوایل دهه ۷۰ بود، بر گیتارهای سنگین و شکننده، ترانههای سرودمانند و تصاویر تئاتری مبتنی بود. تی رکس، دیوید بویی (بویژه در تجسمش بصورت زیگی خیالباف) و آلیس کوپر از محبوبترین نمونههای این سبک فرعی بودند.
پارهای اوقات تأثیرات متقابل بین پانک راک، هاردکور پانک و هویمتال صورت گرفتهاست. از یک نمونه بارز میتوان به موتورهد اشاره کرد؛ لمی رئیس این گروه، مدتی را در گروه پانکی دِ دَمند سپری کرد و در یک دوره تلاش کرد به سید ویشس نحوه نواختن گیتار باس را آموزش دهد.
آلترنتیو راک-بویژه گرانج- گاهی از هویمتال الهام میگیرد. برخی گروههای گرانج همچون ساوندگاردن و الیس این چینز پیش از آنکه از لحاظ تجاری قدرت بگیرند کارهای خود را تحت عنوان متال به بازار عرضه میکردند.
جستارهای وابستهویرایش
منابعویرایش
- Christe, Ian (2003). Sound of the Beast: The Complete Headbanging History of Heavy Metal. HarperCollins. ISBN 0-380-81127-8.
- Walser, Robert (1993). Running with the Devil: Fuck Power, Gender, and Madness in Heavy Metal Music. Wesleyan University Press. ISBN 0-8195-6260-2.
- Weinstein, Deena (1991). Heavy Metal: A Cultural Sociology. Lexington. ISBN 0-669-21837-5. Revised edition: (2000) Heavy Metal: The Music and its Culture. DaCapo. ISBN 0-306-80970-2.
پانویسویرایش
- ↑ زمانی در کتاب رکوردهای جهان گینیس از آنها تحت عنوان پر صداترین گروه موسیقی جهان یاد میشد
- ↑ ویلیام بوروگز اس Nova Express. نیویورک: انتشارات گرو، ۱۹۶۴. صفحهٔ ۱۱۲
- ↑ «همگام با شیطان: لعنت بر قدرت، جنسیت و دیوانگی در موسیقی هوی متال». انتشارات دانشگاه وسلیان، ۱۹۹۳. صفحهٔ ۸. ISBN 0-8195-6260-2
- ↑ (به انگلیسی: Power trio) اصطلاحی است که در موسیقی راک اند رول دههٔ ۶۰ میلادی باب شد و در آن زمان به گروههایی گفته میشد که از ترکیب سه نوازندهٔ گیتار، باس و درامز تشکیل میشدند.
- ↑ Aqualung
- ↑ eruption
- ↑ که لقب «بیگ فور آو ترش» به آنها داده شده بود
- ↑ اصطلاحی که احتمالاً از آهنگ «دث متال» از آلبوم هفت کلیسای گروه پوزسد و نام گروه دث گرفته شده
- ↑ اصطلاحی که اولین بار توسط گروه ونوم با آلبومی به نام بلک متال باب شد
- ↑ که علیرغم آنکه بعدها بیشتر تمهای ویکینگ را در کارهای خود گنجاندند، یکی از گروههای اولیه بلک متال محسوب میشوند
پیوند به بیرونویرایش
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ موسیقی هوی متال موجود است. |