میرطاهر اردبیلی

از پیشگامان نهضت مشروطه و هم عصر با مجاهدت حاج باباخان اردبیلی در اردبیل می باشد.

استنادات تاریخی ویرایش

حاج میرزا محمد مجتهد اردبیلی چندین پسر داشت و شادروانان آقا میرطاهر اردبیلی و سیدجلیل اردبیلی از جمله آنها بودند و هر دو در نهضت مشروطیت ایران،در تهران و اردبیل از بازیگران بزرگ به شمار می آمدند.آقا میرطاهر در راه مشروطیت در اردبیل و سیدجلیل اردبیلی هم در اردبیل و هم در تهران در راه مشروطیت متحمل زحمات زیادی شدند.[۱]

بابا صفری در کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ جلد یک درباره وی می نویسد :

...ترتیب این مجلس قسمی شد که دو نفر از علماء که جنابان آقا میرطاهر و شیخ الاسلام سلمهم الله در مسئله ای ترافع و تعارض با یکدیگر داشتند خودشان با کمال میل ، به شخصه در مجلس تحقیقات در دارالحکومه حاضر و به ترتیب معینه به اظهارات طرفین شروع به رسیدگی و مشغول تسویه هستند.این اقدامات،سهام الدوله را در اردبیل نیکنام کرد و رابطه دوستی بین او و محترمین به وجود آورد.وی بعدا بیمارستانی در قم تاسیس نمود و قسمتی از املاک خود را برای اداره آن وقف کرد که هم اکنون نیز بر پا است و به تولیت فرزندش آقای علی اکبر جلیلوند اداره می شود.[۲]

...با پیروزی آزادیخواهان ، کمیته ای از آنان مرکب از میرزا محمد حسین زاده،میرزا علی اکبر زینگیر،مشهدی حسین آخوندف،شجاع لشگر خلخالی،ملا علی اصغر روضه خوان و چند نفر دیگر بطور سری تشکیل شد و نظر به پاره ای ملاحظات محمدقلیخان آراللو با لقب سیف الدوله به حکومت اردبیل منصوب گشت.ادارت دایر گردید و صندوق هایی هم در محلات نصب شد تا هر کسی شکایتی دارد نوشته در آن اندازد.همچنین مالیه ای ترتیب یافت و حاج ابراهیم خلیل خوئی و مشهدی کریم علی زاده تبریزی به عضوبت آن گاره شدند و به دستور آقا میرطاهر از متمکنین ، مبالغی بنام اعانه گرفته شد و در آن مالیه جمع گردید.[۳]

...چگونگی این واقعه چنین بود که از طرف آقا میرطاهر ، که در آن موقع در راس انجمنی که پس از سقوط اردبیل به وجود آمده بود ، قرار بود از عده‌ای از بزرگان و معاریف اردبیل برای بعد از ظهر روز چهارشنبه نهم رجب ۱۳۲۷ قمری (مطابق با پنجم مرداد ماه ۱۲۸۸ خورشیدی) به قلعه دعوت شد تار در آنجا گرد آیند و اعضای انجمن بلدی را انتخاب کنند...[۴]

...گرچه روشنفکران و جمع کثیری از مردم اردبیل از بیشتر کشته شدگان دلخوشی نداشتند و حتی کسانی هم برخی از آنها را مستحق قتل می دانستند با اینحال از نحوه عمل ناجوانمردانه مشروطه خواهان بشدت تکان خورده ناخشنودی نشان دادند و چون بظاهر یارای سخن گفتن نداشتند در خفا از هرگونه نکوهش و سرزنش باز نایستادند و اقدام نابجای آنها را تقبیح کردند.تا آنجا که حاج باباخان اردبیلی که از سردستگان مجاهدان اردبیل بود، از این کار به سختی متاثر گشت و بنا به نوشته مرحوم محسنی ، روزی طرف عصر با مجاهدان خود، قلعه را که مسکن مجاهدان قفقاز بود ، محاصره کرد و راه تردد و آذوقه را بروی آنها بست.تیراندازی بین مجاهدان قفقاز از داخل و مجاهدان اردبیل از بیرون قلعه آغاز گردید و کار بالا گرفت.سرانجام آقا میرطاهر بین آنها صلح داد و قرار شد که مجاهدان قفقاز دیگر مزاحم مردم نشوند.این صلح ظاهری بود ولی در باطن هر دو طرف از همدیگر بیم داشتند.[۵]

...کنسولخانه روس هم از نقاط امن در آن روزگار بود و پناهندگان آن از شرارات اشرار مصونیت داشتند.گروهی از سران آزادی خواهان مثل آقا میرطاهر ، اعضای انجمن ولایتی،میرزا عبدالله مجتهد و حتی میرزا محمدحسین زاده سردسته مجاهدان قفقاز و نیز جمع کثیری از معاریف و محترمین شهر با عیالات خو بدانجا آمدند و تا برقراری مجدد نظم در آنجا ماندند...[۶]

منابع ویرایش

  1. اردبیل در گذرگاه تاریخ، تالیف :بابا صفری، جلد یک، صفحه ۲۱۲ ،چاپ دوم ، زمستان ۱۳۷۰
  2. اردبیل در گذرگاه تاریخ، تالیف :بابا صفری، جلد یک، صفحه ۱۸۶ ،چاپ دوم ، زمستان ۱۳۷۰
  3. اردبیل در گذرگاه تاریخ، تالیف :بابا صفری، جلد یک، صفحه ۲۱۶ ،چاپ دوم ، زمستان ۱۳۷۰
  4. اردبیل در گذرگاه تاریخ، تالیف :بابا صفری، جلد یک، صفحه ۲۲۲ ،چاپ دوم ، زمستان ۱۳۷۰
  5. اردبیل در گذرگاه تاریخ، تالیف :بابا صفری، جلد یک، صفحه ۲۲۳ ،چاپ دوم ، زمستان ۱۳۷۰
  6. اردبیل در گذرگاه تاریخ، تالیف :بابا صفری، جلد یک، صفحه ۲۴۹ ،چاپ دوم ، زمستان ۱۳۷۰