هاتف اصفهانی
سید احمد حسینی (درگذشته ۱۱۹۸ هجری قمری) متخلص به هاتف اصفهانی از شعرای نامی ایران در عهد افشاریه و زندیه است.
هاتف اصفهانی | |
---|---|
زادهٔ | نیمه نخست قرن دوازدهم |
درگذشت | ۱۱۹۸ ه.ق |
آرامگاه | حرم فاطمه معصومه، قم |
دیگر نامها | سید احمد حسینی |
مکتب | بازگشت ادبی |
آثار برجسته | ترجیع بند توحیدی |
دوره | قرن دوازدهم هجری |
فرزندان | سحاب اصفهانی |
اصل خاندان او از اهل اردوباد آذربایجان بوده که در زمان پادشاهان صفوی از آن دیار به اصفهان هجرت کرده و در این شهر متوطن گردیدهاند. تولد هاتف در نیمهٔ اول قرن دوازدهم اتفاق افتاده و در زادگاهش اصفهان به تحصیل ریاضی و حکمت و طب پرداخته و گویا در این فنون از محضر میرزا محمد نصیر اصفهانی استفاده کرد و در شعر نیز مشتاق را راهنما و استاد خود اختیار نمودهاست.[۱]
هاتف شاعری را از جوانی آغاز کرد و در طول زندگی آرام خود از مدح شاهان و روی آوردن به دربار سلاطین خودداری کرد و بیشتر به مطالعه و حکمت و عرفان مشغول بود. وی در سال ۱۱۹۸ ودر قم درگذشت.
هاتف اصفهانی شاعری توانا و مسلط به زبان و ادب فارسی بود. وی از سبک شعرای متقدم ایران به ویژه حافظ و سعدی و فردوسی پیروی میکرد و طبع خود را در سرایش تمامی قالبهای شعری اعم از غزل، قصیده و رباعی، ترجیعبند و قطعه آزمود. شهرت عمده هاتف به سبب شاهکار بزرگ ادبی او (ترجیعبند عرفانی) است که در آن هم از حیث حسن ترکیب الفاظ و هم از حیث توصیف معانی داد سخن دادهاست. وی مرثیههای زیبایی نیز با استفاده از ماده تاریخ (حروف ابجد) در مرگ بزرگان و دوستان خود سرود که این اشعار از ارزش بالایی برخوردارند.
هاتف تا پایان دوران میانسالی در زادگاهش اصفهان ماند، اما در سال 1188 ه.ق به دلیل شرایط خاصّ تاریخی و حکومت حاکم وقت این شهر، به همراه دوستش آذر از اصفهان به قم و بعد از آن نزد صباحی در کاشان رفت و در اواخر عمر خود، سال های 1197 و 1198 ه.ق دوباره به قم سفر کرد.
مهمترین اثر باقیمانده از هاتف اصفهانی دیوان اشعار او و چند صد بیت شعر بهزبان عربی است.
بخشی از بند اول ترجیعبند معروف هاتف:
ای فدای تو هم دل و هم جان | وی نثار رهت همین و همان | |
دل فدای تو چون تویی دلبر | جان نثار تو چون تویی جانان | |
دل رهاندن ز دست تو مشکل | جان فشاندن به پای تو آسان … | |
ساقی آتشپرست و آتش دست | ریخت در ساغر آتش سوزان | |
چون کشیدم نه عقل ماند و نه دین | سوخت هم کفر از آن و هم ایمان | |
مست افتادم و در آن مستی | به زبانی که شرح آن نتوان | |
این سخن میشنیدم از اعضا | همه حتّی الورید و الشّریان | |
که یکی هست و هیچ نیست جز او | وحده لا اله الّا هو |
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ مقدمه دیوان هاتف اصفهانی، نسخه تصحیح شدهٔ وحید دستگردی،انتشارات نگاه
- براون، ادوارد: تاریخ ادبی ایران، ترجمه علی پاشا صالح، تهران، بانک ملی، ۱۳۳۳.
- براون، ادوارد:تاریخ ادبیات ایران (از آغاز عهد صفویه تا زمان حاضر)، ترجمه رشید یاسمی، تهران، چاپخانه روشنایی، ۱۳۱۶.
- رضازاده شفق، صادق: تاریخ ادبیات ایران، شیراز، دانشگاه پهلوی، ۱۳۵۴.
- دیوان هاتف اصفهانی، به تصحیح افشین عاطفی، کاشان: همگام با هستی، ۱۳۹۴.