ولادیمیر نابوکوف
ولادیمیر ولادیمیرویچ نابوکوف (روسی: Влади́мир Влади́мирович Набо́ков زاده ۲۲ آوریل[۱] / ۲۳ آوریل[۲] ۱۸۹۹، سن پترزبورگ – درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۷۷، مونترو در کشور سوئیس) نویسندهی رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی بود. او از برجستهترین نویسندگان مهاجر بعداز سال 1917 بود که به دو زبان انلگیسی آمریکایی و روسی مینوشت. لولیتا یکی از بهترین آثار اوست.
ولادیمیر نابوکوف | |
---|---|
![]() ولادیمیر ناباکوف در مونترو، ۱۹۷۳ | |
نام اصلی | ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف |
زاده | ۲۲ آوریل ۱۸۹۹ سنت پیترزبورگ، روسیه |
درگذشته | ۲ ژوئیهٔ ۱۹۷۷ (۷۸ سال) مونترو، سوئیس |
پیشه | نویسنده، مترجم و منتقد چندزبانه |
زمینه کاری | رماننویس، نویسنده داستان کوتاه |
ملیت | روسی/آمریکایی و سوئیسی |
دانشگاه | دانشگاه کمبریج |
سبک نوشتاری | نوگرا, پستمدرن |
سرشناس در زمینهٔ نوشتاری | دفاع لوژین (۱۹۳۰)لولیتا (۱۹۵۵)آتش کمفروغ (۱۹۶۲) |
امضا | ![]() |
صفحه در وبگاه IMDb | |
وبگاه | vladimir-nabokov |
زندگینامهویرایش
نابوکوف در خانوادهای قدیمی و اشرافی به دنیا آمد. پدرش رهبر حزب لیبرال دموکراتیک مشروطه در روسیه بود که کتابها و مقالات متعددی دربارهی حقوق جزا و سیاست نوشت. یکی از مهمترین کتابهای او «دولت موقت (1922)» نام داشت این کتاب یکی از منابع اصلی بود که در سقوط رژیم کرنسکی نقش داشت. در سال 1922، پس از آنکه خانواده در برلین استقرار یافتند نابوکوف بزرگ توسط یک راستگرای مرتجع در حالی که مرد دیگری را در یک جلسهی عمومی محافظت میکرد ، به اشتباه ترور شد. اگرچه پسر داستان نویس او از تأثیر این واقعه بر هنر خود صرف نظر کرد ، اما موضوع ترور به اشتباه در رمانهای نابوکوف برجسته شده است. علاقهی زیاد نابوکوف به پدرش و محیطی که وی در آن بزرگ شده است در زندگینامهاش مشهود است [۳].
ناباکوف قبل از انکه روسیه را ترک کند در 1919 در پانزدهسالگی دو مجموعهی شعر به نام «شعر» (1916) و «دو مسیر» (1918) را منتشر کرد. او و خانوادهاش راهی انگلستان شدند و با بورسیهای که برایش در نظر گرفته شد در کالج ترینیتی، کمبریج حضور یافت. این بورسیه برای روسهای برجسته در تبعید در نظر گرفته میشد. او ابتدا در کمبریج جانورشناسی خواند اما خیلی زود به ادبیات فرانسه و روسیه روی آورد. سال 1922 با درجه یک فارغالتحصیل شد. در این مورد که تقریباً بدون هیچ کوششی به چنین درجهای رسیده است نوشت: « این دستیابی یکی از معدود گناهان سودمندانهی وجدان من بود.» در حالی که هنوز در انگلستان بود ، به شعر گفتن به طور عمده به زبان روسی ادامه داد اما به زبان انگلیسی هم شعر میگفت و دو مجموعهی شعر روسی او به نامهای «خوشه» و «مسیر امپریایی»، در سال 1923 ارائه شد (همان).
باردیگر در نگارش «ماشنکا» (Mashenka) که یک رمان اپیزودیک بود او به بیان تجربیات شخصی خود بازگشت. این رمان در مورد پروفسور مهاجر روسی در سال 1957 در ایالات متحده است که پنین (Pnin) نام دارد و به تجربیات او در زمان تدریسش بین سالهای 1948 تا 1958 مربوط میشود. که ادبیات روسی و اروپایی را در دانشگاه کرنل، ایتاکا و نیویورک تدریس میکرد (همان).
رمان دوم او، «پادشاه ، ملکه ، کناو» که در سال 1928 منتشر شد او را کاملاً صاحب سبک نمایش میداد و مشخصات هنرش را نمایان میساخت. رمان شطرنجش به نام «دفاع» دو سال بعد باعث شد او به عنوان بهترین نویسنده جوان مهاجران روسی شناخته شود. در پنج سال آینده او چهار رمان و یک داستان بلند نوشت که از این میان، «ناامیدی» (despire) و «دعوت به گردن زدن» Invitation to a Beheading از اولین کارهای مهم او در این دوره بودند؛ دو اثری که شهرت قریبالوقوع او را خبر میداد (همان).
او پولی را که از رمانهای روسیاش که ترجمه آلمانی داشت و در برلین و پاریس درنسخههای کم منتشر شدهبود صرف سفرهای شکار پروانه کرد (او هیجده مقالهی علمی دربارهی حشرهشناسی منتشر کرد) اما تا پیش از پرفروشترین رمانش «لولیتا» هیچکدام از کتابهایش بیشتر از چندصددلار درآمد نداشتند. ناباکوف با تدریس تنیس، روسی، انگلیسی روزگار میگذراند و همسرش که در سال 1925 با او ازدواج کرده بود نیز کار مترجمی انجام میداد. از وقتی خانهاش را در روسیه از دست داد که تنها وابستگی نابوکوف به آنچیزی بود که «املاک غیرواقعی» میخواند و منظور او از این املاک غیرواقعی «حافظه و هنر» بود. او هرگز خانهای نخرید حتی بعد از اینکه با موفقیت لولیتا ثروتمند شد و توجه دیگران به کارهای قبلی او هم جلب شد با خانوادهاش – همسرش و پسرش دیمیتری - در محلههای معمولی سوئیس در یک هتل ادامه دادند.
موضوع رمان های نابوکوف اساساً مسئله هنر است که در ظاهرای مختلف انداموارهای ارائه شده است. بنابراین، ظاهراً رمان «دفاع» در مورد شطرنج، «ناامیدی» در مورد قتل، و «دعوت به سر بریدن» یک داستان سیاسی است؛ اما هر سه اثر در مورد هنر اظهاراتی دارند که برای درک کل کتاب مهم است. در مورد نمایشنامههای او «واقعه» (سوبیتیه) که در سال 1938 منتشر شد و «اختراع والس» هم می توان همین مسئله را گفت. مسئلهی هنر بار دیگر در بهترین رمان نابوکوف به زبان روسی، «هدیه» که داستان تحول یک هنرمند جوان در دنیای چندلایهی برلین پس از جنگ جهانی اول است ظاهر می شود. این رمان ، با تکیه بر تقلید ادبی ، یک نقطه عطف بود: استفاده جدی از تقلید پس از آن به وسیله اصلی هنر نابوکوف تبدیل شد.
اولین رمان های نابوکوف به انگلیسی، «زندگی واقعی سباستین نایت» (1941) و Bend Sinister (1947) ، با بهترین اثر روسیاش رقابت نمیکنند با این وجود Pale Fire (1962) ، رمانی که متشکل از یک شعر بلند و شرح آن توسط یک خادم ادبی دیوانه است تسلط او را بر ساختار نامتعارفی که برای اولین بار در «هدیه» و سولوکس رکس- یک رمان روسی که به صورت سریالی در سال 1940 شروع شده بود و هرگز تکمیل نشده بود –وجود داشت، نشان داد و تکمیل کرد.
لولیتا (1955) ، با ضدقهرمانش ، هامبرت هامبرت ، که تمایل زیادی به دختران بسیار جوان دارد ، یکی دیگر از تمثیلهای ظریف نابوکوف است: عشق در پرتو آنچه متضادش است – هرزگی- بررسی شده است.
آدا (1969) ، هفدهمین و طولانیترین رمان نابوکوف، تقلیدی مسخرهوار (پارودی) از شرححالها و شجرهنامههای خانوادگی است. تمام درونمایههایی که او در سایر رمانهایش استفاده کرده بود در این اثر که ترکیبی روسی و فرانسوی و انگلیسی است وارد شدهاند و این مشکلترین کاری است که او انجام داده است. (او همچنین تعدادی داستان کوتاه و رمان نوشت که عمدتاً به زبان روسی نوشته شده و به انگلیسی ترجمه شده است.)
منبع: https://www.britannica.com/biography/Vladimir-Nabokov
وی اولین شعرش را در سن ۱۵ سالگی نوشت و قبل از فارغالتحصیلی از مدرسه تنیشف، ۲ جلد کتاب شعر چاپ کرده بود.[۴]
همانطور که قبلاً گفته شد ناباکوف تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج گذراند و چند سال پس از تبعید اجباری در اروپا، در سال ۱۹۴۰ به آمریکا رفت و تا پایان عمر خود آنجا ماند. نابوکوف با انتشار رمان لولیتا به اوج شهرت رسید. او این رمان را در سال ۱۹۵۵ میلادی و به زبان انگلیسی نوشت و در پاریس منتشر کرد.[۵]
تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۷، نابوکوف ۱۸ رمان، ۸ مجموعه داستان کوتاه، ۷ کتاب شعر و ۹ نمایشنامه منتشر کرده بود.[۶]
کتابهاویرایش
- رمانها
- ترجمه به فارسی:
- ماری، عباس پژمان، تهران: انتشارات هاشمی، ۱۳۷۸.[۷]
- ماشنکا، خلیل رستمخانی، تهران: نشر دیگر، ۱۳۷۸.[۸]
- ترجمه به فارسی:
- ۱۹۲۸ (ویرایش ۲: ۱۹۶۸) - شاه، بیبی، سرباز (به روسی: Король, дама, валет) (به انگلیسی: King, Queen, Knave)
- ۱۹۳۰ (ویرایش ۲: ۱۹۶۴) - دفاع لوژین (به روسی: Защита Лужина) (به انگلیسی: The Defense)
- ترجمه به فارسی: دفاع لوژین، رضا رضایی، تهران: نشر کارنامه، بهار ۱۳۸۴.[۱۰]
- ترجمه به فارسی:
- چشم، بهمن خسروی، بهناز بهادریفر، تهران: نشر شوقستان، ۱۳۸۲.[۱۱]
- چشم، محمدعلی مهماننوازان، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۸۸.[۱۲]
- چشم، یوسف نوریزاده، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۸.[۱۳]
- ترجمه به فارسی:
- ۱۹۳۲ (ویرایش ۲: ۱۹۷۱) - شوکت (به روسی: Подвиг) (به انگلیسی: Glory)
- ۱۹۳۳ (ویرایش ۲: ۱۹۳۸) - خنده در تاریکی (به روسی: Камера Обскура) (به انگلیسی: Laughter in the Dark)
- ترجمه به فارسی:
- خنده در تاریکی، امید نیکفرجام، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۸۳.[۱۴]
- خنده در تاریکی، محمداسماعیل فلزی، تهران: انتشارات هیرمند، ۱۳۸۳.[۱۵]
- خنده در تاریکی، مهدی سجودیمقدم، تهران: انتشارات مهراندیش، ۱۳۹۶.[۱۶]
- ترجمه به فارسی:
- ترجمه به فارسی: ناامیدی، خجسته کیهان، تهران: کتابسرای تندیس، ۱۳۹۰.[۱۷]
- ۱۹۳۶ (ویرایش ۲: ۱۹۵۹) - دعوت به مراسم گردنزنی (به روسی: Приглашение на казнь) (به انگلیسی: Invitation to a Beheading)
- ترجمه به فارسی:
- دعوت به مراسم گردنزنی، احمد خزاعی، تهران: نشر قطره، ۱۳۷۰.[۱۸]
- دعوت به مراسم گردنزنی، لادن کاظمی، بابک حقایق، تهران: انتشارات قاصدک صبا، ۱۳۹۶.[۱۹]
- ترجمه به فارسی:
- ۱۹۳۸ (ویرایش ۲: ۱۹۶۳) - قریحه (به روسی: Дар) (به انگلیسی: The Gift)
- ۱۹۳۹ (نشر: ۱۹۸۵) - افسونگر (به روسی: Волшебник) (به انگلیسی: The Enchanter)
- ۱۹۴۱ - زندگی واقعی سباستین نایت (به انگلیسی: The Real Life of Sebastian Knight)
- ترجمه به فارسی:
- زندگی واقعی سباستین نایت، امید نیکفرجام، تهران: انتشارات نیلا، ۱۳۸۰.[۲۰]
- زندگی واقعی سباستین نایت، بهمن خسروی، حمیده رستمی، تهران: انتشارات نسل نواندیش، ۱۳۸۷.[۲۱]
- ترجمه به فارسی:
- ترجمه به فارسی:
- لولیتا (۲ جلدی)، [ترجمهٔ اقتباسی و توسعه:] ذبیحالله حکیمالهی دشتی (منصوری)، تهران: انتشارات ادارهٔ مجلهٔ ماه نو، ۱۳؟.[۲۲]
- لولیتا، اکرم پدرامنیا، افغانستان/کابل: انتشارات زریاب، ۱۳۹۳.[۲۳]
- ترجمه به فارسی:
- ترجمه به فارسی:
- پنین، بهمن خسروی، بهناز بهادریفر، تهران: نشر شوقستان، ۱۳۸۲.[۲۴]
- پنین، رضا رضایی، تهران: نشر کارنامه، زمستان ۱۳۸۳.[۲۵]
- ترجمه به فارسی:
- ۱۹۶۲ - آتش پریدهرنگ (به انگلیسی: Pale Fire)
- ترجمه به فارسی: آتش کمفروغ، بهمن خسروی، حمیده رستمی، تهران: انتشارات نسل نواندیش، ۱۳۸۹.[۲۶]
- ۱۹۶۹ - آدا یا شوق: یک تاریخچهٔ خانوادگی (به انگلیسی: Ada or Ardor: A Family Chronicle)
- ۱۹۷۲ - پُشتنماها (به انگلیسی: Transparent Things)
- ترجمه به فارسی: چیزهای شفاف، محمدحسین واقف، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۹.[۲۷]
- ۱۹۷۴ - به دلقکها نگاه کن! (به انگلیسی: Look at the Harlequins!)
- ترجمه به فارسی: به دلقکها نگاه کن!، شمیم هدایتی، تهران: انتشارات نیلا، ۱۳۹۴.[۲۸]
- ۱۹۷۴٫۱۲٫۰۱–۱۹۷۷٫۰۷٫۰۲ (نشر: ۲۰۰۹) - اصالت لورا (به انگلیسی: The Original of Laura)
- داستانهای کوتاه
- مجموعه داستانهای کوتاه ولادیمیر ناباکوف - ترجمه بهمن خسروی - نسل نو اندیش - ۱۳۸۶
- ناتاشا (داستان کوتاه) - ترجمهٔ ترانه برومند - نیلا - ۱۳۸۹
- خواهران مرده و دو داستان دیگر - ترجمه شهریار وقفی پور - نشر رازگو - ۱۳۹۰
- نمایشنامه
- اختراع والس (نمایشنامه) - ترجمه محمد نجفی - نیلا - ۱۳۸۶
خاطرهنویسی
- حرف بزن خاطره! - ترجمهٔ خاطره کردکریمی - نشر چشمه - ۱۳۹۸
منابعویرایش
- ↑ "Vladimir Nabokov". Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica, Inc. Retrieved 25 April 2008.
- ↑ "Beyond Lolita: Nabokov Centennial - The Man". CNN In-Depth Reports. Cable News Network (CNN). 9 April 1999. Retrieved 24 April 2008.
- ↑ "Vladimir Nabokov | Biography, Books, & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-12-04.
- ↑ "Beyond Lolita: Nabokov Centennial - The Writer". CNN In-Depth Reports. Cable News Network (CNN). 9 April 1999. Retrieved 25 April 2008.
- ↑ «ناباکوف و درد تسکینناپذیر جایگزین کردن زبانی دیگر به جای روسی». Deutsche Welle. ۲۲ ژوئن ۲۰۰۷. دریافتشده در ۲۴ آوریل ۲۰۰۸.
- ↑ "Beyond Lolita: Nabokov Centennial - The Writer". CNN In-Depth Reports. Cable News Network (CNN). 9 April 1999. Retrieved 25 April 2008.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «ماری». ترجمهٔ عباس پژمان، تهران: انتشارات هاشمی، ۱۳۷۸.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «ماشنکا». ترجمهٔ خلیل رستمخانی، تهران: نشر دیگر، ۱۳۷۸.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «شاه، بیبی، سرباز». ترجمهٔ رضا رضایی، تهران: نشر ثالث، ۱۳۹۵.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «دفاع لوژین». ترجمهٔ رضا رضایی، تهران: نشر کارنامه، بهار ۱۳۸۴.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «چشم». ترجمهٔ بهمن خسروی، ویراستار: بهناز بهادریفر، تهران: نشر شوقستان، ۱۳۸۲.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «چشم». ترجمهٔ محمدعلی مهماننوازان، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۸۸.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «چشم». ترجمهٔ یوسف نوریزاده، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۸.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «خنده در تاریکی». ترجمهٔ امید نیکفرجام، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۸۳.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «خنده در تاریکی». ترجمهٔ محمداسماعیل فلزی، تهران: انتشارات هیرمند، ۱۳۸۳.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «خنده در تاریکی». ترجمهٔ مهدی سجودیمقدم، تهران: انتشارات مهراندیش، ۱۳۹۶.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «ناامیدی». ترجمهٔ خجسته کیهان، تهران: کتابسرای تندیس، ۱۳۹۰.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «دعوت به مراسم گردنزنی». ترجمهٔ احمد خزاعی، تهران: نشر قطره، ۱۳۷۰.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «دعوت به مراسم گردنزنی». ترجمهٔ لادن کاظمی، ویراستار: بابک حقایق، تهران: انتشارات قاصدک صبا، ۱۳۹۶.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «زندگی واقعی سباستین نایت». ترجمهٔ امید نیکفرجام، تهران: انتشارات نیلا، ۱۳۸۰.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «زندگی واقعی سباستین نایت». ترجمهٔ بهمن خسروی، ویراستار: حمیده رستمی، تهران: انتشارات نسل نواندیش، ۱۳۸۷.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «لولیتا» (۲ جلدی). ترجمهٔ اقتباسی و توسعه: ذبیحالله حکیمالهی دشتی (منصوری)، تهران: انتشارات ادارهٔ مجلهٔ ماه نو، ۱۳؟؟.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «لولیتا». ترجمهٔ اکرم پدرامنیا، افغانستان/کابل: انتشارات زریاب، ۱۳۹۳.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «پنین». ترجمهٔ بهمن خسروی، ویراستار: بهناز بهادریفر، تهران: نشر شوقستان، ۱۳۸۲.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «پنین». ترجمهٔ رضا رضایی، تهران: نشر کارنامه، زمستان ۱۳۸۳.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «آتش کمفروغ». ترجمهٔ بهمن خسروی، ویراستار: حمیده رستمی، تهران: انتشارات نسل نواندیش، ۱۳۸۹.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «چیزهای شفاف». ترجمهٔ بمحمدحسین واقف، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۹.
- ↑ نابوکوف، ولادیمیر ولادیمیروویچ. «به دلقکها نگاه کن!». ترجمهٔ شمیم هدایتی، تهران: انتشارات نیلا، ۱۳۹۴.
پیوند به بیرونویرایش
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ ولادیمیر نابوکوف موجود است. |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به ولادیمیر نابوکوف در ویکیگفتاورد موجود است. |
- مصاحبه بیبیسی با ولادیمیر ناباکوف (۴ اکتبر ۱۹۶۹)