زنجیره ارزش: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Asso.hamzaii (بحث | مشارکت‌ها)
SkiKaw (بحث | مشارکت‌ها)
جایگزینی صفحه با '{{حذف سریع}}'
خط ۱:
{{حذف سریع}}
== استراتژی و ایجاد ارزش ==
 
استراتژی هنر ارزش ایجاد کردن است . استراتژی چهارچوبهای ذهنی، مدلهای مفهومی را تهیه می کند و ایده ها را هدایت می کند و به مدیران شرکتها اجازه می دهد تا فرصتها را برای ارزش ایجاد کردن برای مشتریان و انتقال دادن این ارزش به عنوان سود شناسایی کنند. در یک محیط رقابتی با تغیرات سریع، منطق پایه ایجاد کردن ارزش نیز تغییر کرده است. تفکرات سنتی ما در مورد ارزش بر پایه ی فرضیه ها و مدلهای یک اقتصاد صنعتی است. بر اساس این دیدگاه، هر شرکتییک موقعیت را در زنجیره ی ارزش را به خود اختصاص می دهد. در این جریان تامین کنندگان ورودی ها را مهیا می کنند، شرکت ارزش را به این ورودی ها اضافه می کند و سپس آنرا به عامل دیگری در زنجیره انتقال می دهد تا در نهایت به مشتری برسد. از این دیدگاه به نظر می رسد که استراتژی در ابتدا هنر قرار دادن شرکت در مکان درستی از زنجیره ی ارزش و چیدمان درست عاملان و محصولات و فعالیتها در ای زنجیره است. امروزه رقابت جهانی، تغییر کردن بازارها و تکنولوژی های جدید راه های جدید ایجاد ارزش را ازلحاظ کیفیت به وجود آورده است. البته فرصتهای زیاد همچنین به معنی عدم قطعیت بیشتر و ریسکهای بزرگتر است. پیشبینی ها براساس گذسته غیر قابل اعتماد می شوند.فاکتورهایی که قبلا به عنوان فاکتورهای جنبی در نظر گرفته می سدند امروزه به فاکتورهای کلیدی در بازار تبدیل شده اند. در چنین محیط پویای رقابتی دیگر استراتژی برای قراردادن یک مجموعه ی ثابت از فعالیتها در زنجیره ی ارزش به کار نمی رود. شرکتها ی موفق به جای افزودن ارزش آنرا دوباره ایجاد می کنند. تمرکز تحلیل استراتژیک دیگر شرکت و یا صنعت نیست بلکه سیستم ایجاد ارزش در میان عاملان متفاوت اقتصاد- تهیه کنندگان، شرکای تجاری، پیمانها، مشتریان- برای تعاون در ایجاد ارزش است. وظیفه ی استراتژیک کلیدی دوباره پیکربندی در میان نقشها و ارتباطات در مجموعه ی عاملها در جهت ایجاد ارزش در شکلهای جدید و توسط گرداننده های جدید است.[1]
 
== شبکه ارزش ==
 
شبکه ی ارزش مجموعه های پیچیده ای از منابع تکنولوژیکی و اجتماعی است. اغلب چهارچوب ایجاد ارزش به عنوان مجموعه شرکتهایی که با همدیگر همکاری دارند و محصولی را ایجاد و به مشتری انتقال میدهند در نظر گرفته می شود. هدف چهارچوب ایجاد بیشترین سود برای افراد مرتبط با شبکه ارزش است. این مجموعه ها با ارتباط با هم دیگر برای ایجاد محصولات عمومی یا ارزش اقتصادی کار می کنند. این ارزش به عنوان دانش، ارزش مالی ودیگر ارزشهای غیر عینی ظاهر می شود. شرکتها هردوی شبکه های داخلی وخارجی ارزش را دارا هستند. وجه خارجی شبکه شامل مشتریان یا دریافت کنندگان، واسطه ها، ذینفع ها، مکمل ها، شبکه های نوآوری و تامین کنندگان است. شبکه های ارزش داخلی بر فعالیتهای کلیدی، فرایندها و ارتباطها مانند تکمیل درخواست، نوآوری و پشتیبانی مشتری تمر کز دارند. ارزش در میان مبادلات و ارتباطات میان نقشها ایجا می شود. شبکه های ارزش آژانسهای عمومی، جامعه ی شهری، در شرکتها، موسسات و تمام اشکال سازمانی عمل می کند. .کریستنسن شبکه ی ارزش را چنین تعریف می کند: زمینه ای که در داخل آن یک شرکت مشخص می شود و به نیازهای مشتریان پاسخ می دهد، مشکلات را حل می کند، ورودی ها را تامین می کند، به رقبا عکس العمل نشان می دهد و برای سودآوری می کوشد. زمینه در این تعریف شامل روابط موجود با مشتریان، تامین کنندگان و ساختار سازمانی داخلی شرکت می باشد. زمینه یک چهارچوب برای تصمیم گیرنده ها است که در این چهارچوب تصمیم گیری کنند: آنها بوسیله ی محصولات و خدمات با ارزش بیشتر برای مشتریان فعلی با استفاده از روابط موجود با تامین کنندگان و سازمانها در جهت بهینه کردن ارزشهای شرکتها تلاش می کنند.
 
== چهار چوب ایجاد ارزش ستابل و فجلستاد ==
 
این چهارچوب شامل مولفه های زیر است
• مجموعه ای از مشتریان
• خدماتی برای استفاده تمام مشتریان، و امکان تعامل میان مشتریان
• سازمانهایی که خدمات را فراهم کنند
• مجموعه ای از قراردادها که که امکان دسترسی به خدمات را مهیا کند
 
== ارزش های محسوس ==
تمام مبادلات کالاها، خدمات یا درآمد شامل تمام معاملات که دربر گیرنده ی، قراردادها، فاکتورها، رسید درخواستها، درخواست برای طرحها، تائیدیه ها و پرداختها به عنوان ارزش های محسوس در نظر گرفته می شوند. کالا ها وخدماتی که ایجاد درآمد می کنند یا در قسمتی از خدمتی به کار گرفته می شوند نیز به شامل ارزشهای محسوس می شوند.
 
== ارزش های نامحسوس ==
دو زیر گروه اصلی شامل ارزشهای نامحسوس می شوند: دانش و مزایا. دانش نامحسوس شامل اطلاعات استراتژیک، دانش برنامه ریزی، دانش فرایند، دانش فنی، طراحی مشترک و توسعه سیاسی که تولید کالا ها وخدمات را پشتیبانی می کنند، می باشد .
 
== شاخصهای ایجاد ارزش ==
مرکز نوآوری تجاری(CBI) یک سری مطالعات بروی نقش موارد غیر عینی(نامحسوس) در ایجاد ارزش در یک شرکت مدرن انجام دادند و یک مدل جامع را برای ایجاد ارزش در شرکتهای پیشرو توسعه دادند که کاربران را برای سنجش اثر سرمایه های نامحسوس بر ارزش بازار یک شرکت توانا می سازد. در این تحقیق نه مورد از مهمترین شاخصهای غیر مالی که در ایجاد ارزش نقش مهمی دارند را تعیین کردند:
 
• نوآوری
 
• کیفیت
 
• ارتباط های مشتری
 
• قابلیت های مدیریت
 
• پیمانها
 
• تکنولوژی
 
• ارزش نام تجاری
 
• ارتباط های کارمندان
 
• موضوع های جامعه و محیطی
این شاخصهای ایجاد ارزش می توانند در ارزیابی کارائی شرکتها مورد استفاده قرار گیرند[2].
 
== ايجاد ارزش در كسب و كار الكترونيكي ==
ایجاد ارزش در کسب و کار الکترونیکی بازار کسب و کار در حال تغییرهای اساسی است. افزایش نقش اینترنت، قطعه قطعه شدن بازار و افزایش رقابت جهانی ارزش را که بازارهای کسب و کار تهیه می کنند تغییر می دهد. این دگرگونی نیازمند تغییر در راهی است که شرکتها برای ایجاد ارزش انتقال ارزش به مشتریان سازماندهی شده اند. کسب و کار الکترونیکی پتانسیل چشمگیری را در ایجاد کردن ارزشهای جدید داراست. و بیشتر از طرف کارآفرینان شروع می شود. کسب و کار الکترونیکی همچنین نقشهای رقابتی را در راههای غیر پیشبینی شده تغیر میدهد. بازار یابهای تجاری مجبورند که به صورت پیوسته سهم خود را از زنجیره ی ارزش افزایش دهند.
 
== یک مدل ارزش چیست؟ ==
یک مدل ارزش نشان دهنده ی عامل هایست که ارزش های اقتصادی را با هم دیگر مبادله می کنند. برای بیان چنین مدلی یک سری مفاهیم، ارتباط ها و نقشها ، و به طور مختصر یک چهارچوب ارائه می شود. این مدل بر پایه ی ادبیات اخیر تجارت و اقتصاد بر تجارت الکترونیکی است و با چهارچوب تئوری سیستمها ترکیب شده است. یک مدل ارزش نشان می دهد که چه ارزش اقتصادی توسط چه کسی مبادله می شود در حالی که یک مدل فرایند نشان می دهد که چطور این فرایند به طور عملی اجرا می شود. تکنیکهای مدل کردن فرایند مانند UML روش خوبی برای نشان دادن یک مدل ارزش نیست چون UML بر جریان فعالیت ها تمرکز دارد در حالیکه یک مدل ارزش نشان دهنده ی اینست که چه چیزی برای چه کسی عرضه می شود . مفهوم سازی یک ایده ی تجارت الکترنیک که یک مدل ارزش می نامیم بصورت گرافیکی نشان داده می شود.
 
[[تصویر:value creation framework.JPG]]
 
شکل 1: یک مثال مدل ارزش، نشان می دهد که یک فروشنده یک کالا را دریافت می کند و در برابر آن پول پرداخت می کند. فروشگاه شامل کالا هایست که از یک عمده فروش خریداری شده است و عمده فروش کالا ها را از تولید کننده دریافت می کند. عامل: یک عامل توسط محیطش شناخته می شود به عنوان یک موجودیت اقتصادی مستقل.مستقل از نظر اقتصادی به این معنی است که یک عامل توانایی سودآوری را بعد از یک دوره ی مشخص از زمان داشته باشد.
 
'''شی ارزش:''' عاملها اشیاء ارزش را مبادله می کنندکه شامل خدمات، کالاها، پول و حتی تجربه می باشد. نکته مهم اینجا اینست که یک شی ارزش برای یک یا چند عامل ارزش به حساب می آید.
 
'''درگاه ارزش:''' یک عامل از یک درگاه ارزش برای تهیه یا درخواست شی ارزش از محیط استفاده می کند.
 
'''عرضه ارزش:''' یک مدل عرضه ارزش مدلی است که یک عامل ارزشی را به محیط عرضه می کند یا از محیط درخواست می کند و این به مفهوم واسط ارزش مرتبط است. یک عرضه کردن مجموعه ای از درگاه های ارزش مسقیم است. یک عامل دارای یک یا چند واسط ارزش است. در شکل ساده ی آن یک واسط ارزش شامل یک عرضه کردن است، ولی در بیشتر موارد یک واسط ارزش یک وارد شونده و یک خارج شونده عرضه ارزش را گروه می کند.
 
'''مبادله ی ارزش:''' از مبادله ی ارزش برای اتصال دو درگاه ارزش با همدیگر استفاده می شود.
 
'''بخشبندی بازار:''' بخشبندی بازار مفهومی است که یک بازار را به قسمتهایی تقسیم می کند که دارایی های را با هم به اشتراک می گذارند.
 
'''عامل مرکب:''' یک عامل مرکب واسطهای ارزش دیگر عاملها را با هم گروه می کند. همچنین یک عامل مرکب دارای واسطهای ارزش خود با محیط است. یک عامل مرکب دارای یک هدف دوگانه است. اول اینکه می تواند پیچیدگی مدل ارزش را کاهش دهد. دلیل دوم برای ایجاد یک عامل مرکب نشان دادن شرکا میان عاملهاست. این عاملها سپس تصمیم بر یک واسط عمومی با محیط می کنند.
 
'''فعالیتهای ارزش:''' یک موضوع مهم در طراحی مدل ارزش تخصیص فعالیت های ارزش به عاملها است. عاملها فعالیتهای ارزش را اجرا می کنند و برای آن بایستی سودی را به دست آورند یا باید ارزش اقتصادی برای عامل اجرا کننده بدست آید[3].
 
== منابع ==
[1] Normann, R. and R. Ramírez. 1993. From Value Chain to Value Constellation: Designing Interactive Strategy, Harvard Business Review, 71, July/August, pp. 65-77.
 
[2] Jonathan Low, The value creation index, Journal of Intellectual Capital, Vol.1 No. 3, 2000, pp. 252-262. # MCB University Press, 1469-1930
 
[3] Jaap Gordijn, Hans Akkermans, Value Based Requirements Engineering: Exploring Innovative e-Commerce Ideas, February 4, 2003, Vrije Universiteit
 
[4] raphael amit, christoph zott , value creation in e-business, trategic management journal, strat. mgmt. j., 22: 493–520 (2001
 
----
 
 
--[[کاربر:Asso.hamzaii|Asso.hamzaii]] ‏۲ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۵ (UTC)