مهدی میراشرافی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۶:
در سالهای بعد او علاوه بر عضویت در مجلس سنا و حزب رستاخیز، به [[اصفهان]] رفت و مالک کارخانه ریسندگی تاج گردید.
 
او از مخالفان انقلاب سفید شاه بود. وی معتثدمعتقد بود:«آمریکایی ها با این اقدام کشاورزی سنتی ایران را نابود می کنند. الان کشاورز با مساعدت ارباب کار می کند. اگر برخی از ارباب ها خائن اند، باید جلوی آنها را گرفت، نه اینکه سیستمی را که به نفع کشاورزی است، نابود کرد. چرا که در سیستم جدید کشاورز را به بانک های دولتی مقروض می کنند و تمامی سرمایه اش به پای این قرض می رود.»<ref>{{یادکرد |کتاب = دُردو دَرد(خاطرات سید رضا میرمحمد صادقی) |نویسنده = رضا مختاری اصفهانی |فصل = ششم |صفحه = 168| ناشر = مرکز اسناد انقلاب اسلامی| چاپ = | سال = 1390 |شابک = 978-964-419-527-3}}</ref>
 
==بعد از انقلاب==
خط ۱۰۲:
 
در یکی از شب های اقامت در قم عده زیادی از افراد مسلح که از لهجه شان معلوم بود اصفهانی هستند؛ با حکم [[فتح‌الله امید نجف‌آبادی]] او را دستگیر کرده و به اصفهان بردند.
با دستگیری وی امام خمینی(ره) از طریق آقایان قدوسی و محمد مومن خواستار آزادی او شد. حضرت امام نامه ای خطاب به فتح‌الله امید نجف‌آبادی نوشته و مانع از اجرای حکم اعدام می شود.
 
پس از اعدام جنازه وی را به قم آورده و آیت الله [[سید مرتضی پسندیده]] بر آن نماز گزارد و در قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد.<ref>{{یادکرد |کتاب = دُردو دَرد(خاطرات سید رضا میرمحمد صادقی) |نویسنده = رضا مختاری اصفهانی |فصل = ششم |صفحه = 169| ناشر = مرکز اسناد انقلاب اسلامی| چاپ = | سال = 1390 |شابک = 978-964-419-527-3}}</ref>