کتاب‌سنجی: تفاوت میان نسخه‌ها

پريچارد در سال 1969 واژه كتاب سنجي را به مفهوم "مطالعه كميت پذير فرآيند ارتباطات مكتوب" به كاربرد<ref>احمدلو، علي اكبر و عبدالباقر اماني (1387). "كتاب سنجي: تعاريف، مفاهيم و كاربردها". كتاب ماه،(تيرماه)، ص 35.<ref/> اماكاربرداما كاربرد آن عملا به سال 1890 بر مي گردد. و شايد بتوان اثر كمپل را كه با استفاده از روش هاي آماري به مطالعه موضوعي انتشارات مي پرداخت را به عنوان اولين تلاش در مطالعات كتاب سنجي به حساب آورد<ref>عصاره، فريد (1376). "كتاب سنجي". مجله علوم تربيتي و روان شناسي، دوره سوم، ش2، ص67.</ref><br />

پريچارد واژه ابداعي خود، "كتاب سنجي را اينگونه تعريف مي كند: "كاربرد روش هاي رياضي و آماري در بررسي و استفاده از كتاب ها و ديگر مواد مكتوب و مضبوط كتابخانه اي است".<ref>سن گوپتا، آي. ان (1372). "مروري بر كتاب سنجي، اطلاع سنجي، علم سنجي و كتابخانه سنجي". ترجمه مهردخت وزيرپور كشميري (گلزاري)، فصلنامه اطلاع رساني، دوره دهم، ش3 (تابستان و پاييز)، ص39.</ref><br />

# 1- قانون "لوتكا" دربازه بازدهي علمي

# 2- قانون زبان شناسي "زيپف"

# 3- قانون پر اكندگي مقاله هاي علمي "بردفورد"<br />

اين سه قانون تجربي، موجب ترقي و پيشرفت سريع فعاليت هاي پژوهشي كتاب سنجي شده است<ref>احمدلو، علي اكبر و عبدالباقر اماني (1387). "كتاب سنجي: تعاريف، مفاهيم و كاربردها". كتاب ماه،(تيرماه)، ص 37.</ref><br />

لاواني تقريبا بيشتر به كاربردهاي كتاب سنجي اشاره كرده و كاربردهاي اين روش را در زمينه هايي مانند انتخاب مواد، مطالعه الگوهاي انتشاراتي، معرفي حوزه هاي علمي، كهنگي متون، معرفي نويسندگان پركار، ارزيابي تاثير مواد برشمرده است<ref>عصاره، فريد (1376). "كتاب سنجي". مجله علوم تربيتي و روان شناسي، دوره سوم، ش2، ص 69-70.</ref>