خلاصه اینکه، مهاجرین ایرانی که نمایندگان فرهنگ و هنر ایران بودند , در شبه قاره در مراکزی که با آنها وابستگی داشتند و سکونت ورزیدند , موجب شدند که مردمان گرداگرد ایشان , به توسط شخصیت و آثار شعری آنان, با فرهنگ و هنر به ویژه ادبیات شعریِ ایران آشناییِ گسترده به دست آورند و از فواید علمی و مزایای گوناگون معارف و فضایل ایشان بهره ور شوند.
چنان چه مردم شبه قاره تحت تأثیر صحبت هایشان قرار گرفته , نه فقط از زبان و ادبیات فارسی آگاه شدند، بلکه در نثرنویسی و سخن سرایی کمالاتی در سبک و معنی , به دست آوردند و آثاری در نثر و شعر به وجود آوردند که از لحاظ معیار و ملاک ادبی پایة آنها کمتر از نوشتهها و سرودههای اهل زبان نبودهاست , و از دید شمار و حجم , سهمی کمتر از ایران نداشته , تا بالاخره در زمان تیموریان هند , شبه قاره به جای ایران , مرکز و سرپرست فرهنگ و شعر و ادب فارسی گردید , و این مقام مربیانة خود را عمده تا اواخر دورة سلطنت [[اورنگ زیب]] عالم گیر به تمام و کمال حفظ نمود.