شهریور (امشاسپند): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Ariobarzan (بحث | مشارکتها) سانسکریت باید باشد، اوستاییاش همان خشثره است. |
افزودن واژهشناسی |
||
خط ۳:
در [[بندهش]] نقش حمایت از فقرا و بینوایان نیز به این امشاسپند محول شدهاست.معنای لغوی این تعبیر، «شهریاری دلخواه» یا «شهریار مطلوب» و یا «کشور آرمانی» یا «سرزمین مورد آرزو» میباشد.
==واژهشناسی==
در اوستا به صورت xšaθra-vairiia آمده است و معنای «شهریاری دلخواه » را از آن استنباط کرده اند.
بخش اول این واژه '''خشَتَره''' یا '''خشَثره''' به معنای [[شهریاری]] و [[کشور]] است و در خطوط میخی [[هخامنشیان]] کاربرد بسیار دارد. واژهٔ [[شهر]] که امروز در فارسی به کار میرود، از همین واژه گرفته شدهاست. در روزگار کهن، مراد از شهر، همان کشور بود، چنان که سرزمین [[ایران]] را، [[ایران شهر]] مینامیدند.
بخش دوم این واژه، یعنی '''وَیریَه'''، صفت و به معنای مطلوب است. بر این اساس، 'خشتره ویریه'، به معنای «کشور مورد آرزو» یا «شهریاری مطلوب» میباشد.<ref> شناخت اساطیر ایران، اثر: جان راسل هینلز، چاپ دوم، صفحهٔ: ۱۳۴ </ref>
[[نیبرگ]] بر این باور است که خشثره در اوستا بیشتر قلمرو یا محفل و عرصه ایی است که نیروی خدایی را آشکار می کند و با آن که معنای «کشور» (شهر امروز هم از این ریشه است) نیز می دهد، اما این معنا جزئیات دقیق این واژه را نمی رساند. به گمان او این واژه هم معنای سیاسی دارد و هم دینی.
نیبرگ vairiia را از ریشۀ var به مفهوم «آزمایش آتش/ور» می گیرد و زمینۀ واقعی این باور را در آزمایش آتشی میداند که در آن با فلز گداخته یک داوری خدایی انجام میگرفت و خشثره را همچون نیروی آزمایش آتش میداند.
در گاهان بار دینی این واژه بیشتر است. واژۀ aiiōxšusta- = فلز (فارسی میانه ayōxšust) با آن پیوند تنگاتنگی دارد.
<ref name="AAA">{{یادکرد وب |نویسنده =بهار مختاریان |نشانی=http://anthropology.ir/node/6556|عنوان=شهریور ماه، ماه پشته سازی خرمن| ناشر =پایگاه انسان شناسی و فرهنگ|تاریخ = |تاریخ بازبینی= ۲۹ شهریور ۱۳۹۲ }}</ref>
== درباره این امشاسپند ==
'''خَشَتَرَه وَیریَه'''، امشاسپندی مذکر است و در [[اوستا]] از وی به عنوان «قلمرو جاودانهٔ [[اهوره مزدا]]»، «دیار تباهی ناپذیر» و «بهشت برین» یاد شدهاست. واقعیت امر آن است که اساطیر جنگی در [[ایران]] [[زرتشتی]]، دگرگونیهای عمیقی را پشت سر گذاشتهاند. تا جائیکه فرد جنگجو دیگر نقش حامی بیچارگان را ایفا نمیکند و سرانجام ماهیت جدید و تحول یافتهٔ خود را، بوضوح هرچه تمامتر در کتاب [[شاهنامه]] به نمایش میگذارد. در این کتاب، جنگ و امور جنگاوری، نه از جملهٔ وظائف مربوط به خدایان، بلکه در شمار امور مربوط به قهرمانان و پهلوانانی است که تمام عمر خود را صرف منازعه و خصومت و جنگ با یکدیگر میکنند.<ref> اساطیر ملل آسیایی، جلد اول(اساطیر پارسی و چینی)، اثر: جی.مناسک و م.سویمی، چاپ اول، صفحه: ۸ و ۹ </ref>
در این میان، این تنها خشتره وییه یا همان [[شهریور]] است که بعنوان نگهبان و پاسدار تاج و تخت سلطنت پا به صحنه میگذارد و برای حفظ [[صلح]] و اشاعهٔ [[مذهب]] از اسلحه کمک میگیرد.
|