ابتدا مصریها، همچون دیگر مردمان آن دوران در سرتاسر دنیا، نوعی صور نا پخته و بدوی را برای نوشتن به کار میبردند. حروف [[هیروگلیف]] صرفاً عبارت از تصاویری بود که هر یک نشان دهنده شیئی طبیعی بود: [[خورشید]] با یک صفحه گرد نشان داده میشد، [[ماه]] با یک [[هلال]]، آب با خطوط موج دار، انسان با کشیدن شکل انسان و... . ولی این تصاویر نمیتوانستند [[انتزاعی|مفاهیم انتزاعی]] و به طور کلی هر چه را که به چشم دیده نمیشد یا قابل به تصویر کشیدن نبود ـ مانند اندیشه، روشنایی، روز و ... ـ بیان کنند. از اینرو در آن زمان خط هیروگلیف کم کم به سویی پیش رفت که بتواند نشانه عقاید شود تا تصویر حقیقی اجسام؛ مثلامثلاً دایره به جای این که فقط علامت خورشید باشد روز را هم نشان میداد و علامت دیگر «گردش» را هم میرساند. [[دانشمند|دانشمندان]] به این دست از نشانهها، یعنی تجسم و نمایش عقاید و افکار (و نیز اجسام) با تصویر، «اندیشهنگاشت»<ref>برابر فارسی واژهٔ فرنگی Ideogram (منبع: [http://www.persianacademy.ir/fa/words.aspx واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی]، با برگزیدن گزینهٔ «معادل فارسی» در خط نخست و «زبان فارسی» در خط دوم)</ref> میگویند. قدم بعدی در راه توسعه این خط ـ که همراه با پیدایش [[پاپیروس]] بود ـ این بود که به جای آنکه از تصاویر برای نشان دادن اجسام استفاده کنند، آنها را برای نشان دادن صداها بکار بردند؛ بدین ترتیب مصریها توانستند هر واژهای را که میدانستند بنویسند، خواه آن واژه معنی چیزی را میداد که کشیدنی بود خواه نبود. مصریها فقط [[همخوان (آواشناسی)|حروف بیصدا]] را بکار میبردند، درضمن همه حروفی را که در قدیم بکار میبردند نیز با حروف بعدیای که پیدا میشد و بکار میآمد میآمیختند تا آنجا که اینگونه ترکیبها به قدری پیچیده شد که مردم معمولی از آن سر در نمیآوردند. به این نوع هیروگلیف پدید آمده، [[خط کاهنی]] {{به انگلیسی| hieratic}}<ref>از ریشهٔ واژهٔ [[یونانی باستان|یونانی]] ''hiereus '' به معنی «کاهن»، «کشیش» (منبع:Pocket Oxford Dictionary)</ref> گفته میشود. پس از آن هم با بهمریختگی خط کاهنی، نوعی خط [[تندنویسی]] ایجاد گردید به نام [[خط عامیانه]].