بلروفون: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز ویکیسازی رباتیک(۶.۸) >مهمان نوازی، اسب سواری |
||
خط ۲۴:
== کشتن کایمرا ==
''بلروفون''، فرزند بهترین اسب سوار آن زمان، و از سنین کم [[اسب سواری]] را نزد پدر خود آموخت. بلروفون شاگرد باهوشی بود. وقتی شانزده ساله شد، میل شدیدی به ماجراجویی داشت، به همین ترتیب به دنبال آن رفت. در سفر خود با [[پرویتوس]] آشنا شد، کسی که با بلروفون دوستی الکی را آغاز کرد. در حقیقت، پرویتوس به شدت به بلروفون حسد میورزید و بهدنبال خلاص شدن از دست او بود. برادرش را غیرعمدی کشت و از افورا تبعید شد و به دربار پرویتوس رفت. زن پریتوس، استنبویا، عاشق بلروفون شده بود اما بلروفون که هیچ کاری با او نداشت موجب خشم استنبویا شد و او را به قصد تجاوز متهم کرد. پرویتوس، داماد لوباتس پادشاه [[لیکیه]] بود. پرویتوس که نمیخواست تعهدات مقدس [[مهمان نوازی]] را زیرپا بگذارد، برای گرفتن انتقام با وانمودکردن حسن نیتی پاک پیغامی مهرشده به ''بلروفون'' داد تا به پادشاه تحویل دهد. او به محض رسیدن به لیکیه، متوجه شد هر شب هیولایی به نام کایمرا، دارای سر شیر، بدن بز و دمی از سر مار در پایین دره زنان، کودکان و احشام آنها را شکار کرده و مردم را به وحشت میانداخت و امتداد کوهستان را با استخوانهای بسیاری از قربانیان خود پوشانده بود. لوباتس نامهای که بلروفون آورده بود را خواند و از نیت پرویتوس که کشتن بلروفون بود آگاه گشت. شاه که میدانست اعدام کردن بلروفون باعث ایجاد جنگ بین آنها و کورینتوسها میشود، بلروفون را به جنگ کایمرا، اژدهای آتشین فرستاد، چون مطمئن بود بدست کایمرا کشته خواهد شد. اما بلروفون به کمک اسب بالدارش پگاسوس که [[آتنه]] به او داده بود، اژدها را کشت.
بلروفون بعدها خواست با اسبش به آسمانها و قلمرو خدایان رود اما زئوس خرمگسی را فرستاد تا اسب را نیش بزند و اسب بلروفون را به زمین انداخت. بلروفون تا پایان عمر روی زمین زیست.<ref>[http://www.pantheon.org/articles/b/bellerophon.html بلروفون] نوشته شده توسط Erez Lieberman - وبگاه پنتآن</ref>
خط ۴۶:
[[رده:پادشاهان اساطیری]]
[[رده:لیکیه]]
[[رده:ویکیسازی رباتیک]]
|