سرمایه اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۴) +املا+مرتب+تمیز (۷.۶): + رده:ساختمان جوامع
خط ۱۰:
</blockquote>
 
در حالیکه زوایای مختلف این مفهوم در عرصه‌های گوناگون علوم اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است، بعضی ریشه‌های کاربرد مدرن آن را در تحقیقات [[Wikipedia:Jane Jacobs|جین جاکوبز]] در سال 1960 می دانند. اگرچه وی به طور مستقیم چنین عبارتی را تعریف نکرده، اما از آن در مقاله ای با ارجاع به ارزش شبکه‌ها استفاده کرده است. دانشمند علوم سیاسی، رابرت سلیسبری در مقاله ای در سال 1969 با عنوان “نظریه داد و ستد در گروههای ذینفع”ذی‌نفع” در نشریه Midwest Journal of Political Science معنی این عبارت را چنین بسط داده است که سرمایه اجتماعی جزئی حیاتی در تشکیل گروههای سودآور است. جامعه شناس [[Wikipedia:Pierre Bourdieu|پیر بوردیو]] از این عبارت در سال 1972 در کتاب “طرح نظریه عمل” <ref>Bourdieu, P. (1972). Outline of a theory of practice. Cambridge, Cambridge University Press.</ref> استفاده کرد و چند سال بعد آن را از سرمایه فرهنگی، اقتصادی و نمادین متمایز ساخت. جامعه شناسان [[Wikipedia:James Samuel Coleman|جیمز کلمن]]، [[Wikipedia:Barry Wellman|بری ولمن]] و اسکات ورتلی در بسط و عمومی سازی این مفهوم تعریف [[Wikipedia:Glenn Loury|گلن لوری]] (1977) را پذیرفته اندپذیرفته‌اند <ref>Coleman, J. S. (1988). "Social capital in the creation of human-capital." American Journal of Sociology 94: S95-S120.</ref> [چ]. در اواخر دهه 1990، این مفهوم عمومیت یافت و موضوع برنامه تحقیقاتی بانک جهانی و موضوع اصلی چند کتاب مهم از جمله “بولینگ یک نفره”<ref name="Putnam.00"/> اثر [[Wikipedia:Robert Putnam|رابرت پوتنام]] و “با هم بهتر است” نوشته [[Wikipedia:Lewis Feldstein|لوییس فلداشتاین]] شد.
 
مفهوم زیربنایی سرمایه اجتماعی قدمتی بس درازتر دارد. در علوم سیاسی آمریکا، تحت مبحث جمعگرایی، متفکران قبل از قرن نوزدهم در تحلیل رابطه بین زندگی مشارکتی و دموکراسی، مکررامکرراً عبارات مشابهی را جهت تجمیع مفاهیم همبستگی و انسجام اجتماعی استفاده می کرده اند که الهام گرفته از تلاشهای نویسندگانی همچون [[Wikipedia:James Madison|جیمز مدیسون]] ([[Wikipedia:The Federalist Papers|The Federalist Papers]]) و [[Wikipedia:Alexis de Tocqueville|الکسیس دو توکویل]] (دموکراسی در آمریکا) بوده است. [[Wikipedia:John Dewey|جان دیوی]] احتمالااحتمالاً اولین کسی است که مستقیمامستقیماً از عبارت “سرمایه اجتماعی” در “مدرسه و جامعه” (1899) استفاده کرده، اما تعریفی برای آن ارائه نداده است.
 
==ارزیابی سرمایه اجتماعی==
اگرچه شاید بوردیو با نظر کلمن موافق باشد که در تعریف، سرمایه اجتماعی یک منبع خنثی است. اما او سعی دارد نشان دهد که چگونه سرمایه اجتماعی را می توان در عمل برای ایجاد یا گسترش بی عدالتی به کار برد که در این مورد بطور مثال وی اشاره دارد که چگونه مردم در راه رسیدن به موقعیتهای مهم به طور مستقیم و غیر مستقیم از روابط اجتماعی استفاده می کنند. رابرت پوتنام نظر مثبتتری دارد اگرچه در ابتدا وی با احتیاط از این واژه به عنوان یک عبارت خنثی استفاده می کند: “این که نتایج تقسیم شده قابل ستایش هستند البته مسأله دیگری است“ <ref name="Foley.97">Foley, M. W. and B. Edwards (1997). "Escape from politics? Social theory and the social capital debate." American Behavioral Scientist 40(5): 550-561.</ref>. با این وجود، او در بررسی جامعه آمریکا سعی دارد سرمایه اجتماعی را به عنوان تولید کننده “مشارکت مدنی” و معیاری کلی برای سلامت اجتماعی معرفی کند <ref name="Alessandrini.02">Alessandrini, M. (2002). "Is Civil Society an Adequate Theory?" Third Sector Review 8(2): 105-119</ref>. به علاوه، وی با تمرکز بر هنجارها و اعتماد به عنوان تولیدکنندگان سرمایه اجتماعی، آن را از منبعی دردست افراد به خاصیتی از فعالیتهای گروهی و عاملی در انحصار شبکه‌ها تبدیل می کند.
 
مهیار عارفی ایجاد وفاق را نشانه مستقیم سرمایه اجتماعی می داند <ref>Arefi, M. (2003). "Revisiting the Los Angeles Neighborhood Initiative (LANI) - lessons for planners." Journal of Planning Education and Research 22(4): 384-399.</ref>. در اینجا وفاق به معنی “منافع مشترک” و توافق مابین عاملان و افراد ذی نفعذی‌نفع در جهت تشویق فعالیت جمعی است. بنابراین فعالیت جمعی نشانه سرمایه اجتماعی است.
 
ادواردز و فولی به عنوان ویراستارهای شماره ویژه ای از نشریه American Behavioral Scientist در مقاله “سرمایه اجتماعی، جامعه مدنی و دموکراسی در عصر حاضر”، دو مطلب کلیدی را مطرح می کنند: اول اینکه سرمایه اجتماعی به طور مساوی در اختیار همه نیست، همانطور که سایر انواع سرمایه نیز به طور یکسان در اختیار مردم نیستند. انزوای جغرافیایی و اجتماعی مانع دستیابی به این منبع می شوند. دوم اینکه ارزش یک منبع سرمایه اجتماعی به طور قابل توجهی وابسته به موقعیت اجتماعی- اقتصادی منبع نسبت به جامعه است. ورای اینها، پورتس چهار پیامد منفی سرمایه اجتماعی را بر شمرده است: محرومیت بیگانگان، توقعات بیش از حد از افراد گروه، محدودیت آزادی فردی و هنجارهای محدود نگهدارنده <ref name="Portes.98"/>. در اینجا لازم به ذکر است که بین سرمایه اجتماعی “درون گروهی” و “پیوندی” باید تمایز قائل شد. در حال حاضر هیچ تحقیقی در زمینه نتایج منفی نوع پیوندی هنگامی که در تعادل با مقدم خود یعنی نوع درون گروهی باشد، وجود ندارد.
خط ۳۰:
در کتاب “اشکال سرمایه” <ref>Bourdieu, P. (1986). The Forms of Capital. In Handbook of Theory and Research for the Sociology of Education. J. Richardson (eds). New York, Greenwood Press: 241-258.</ref> پیر بوردیو بین سه نوع سرمایه تمایز قائل می شود: سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی. او سرمایه اجتماعی را چنین تعریف می کند: “مجموعه منابع حقیقی یا بالقوه مرتبط با مالکیت شبکه پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده بر اساس آشنایی و پذیرش متقابل” <ref> Bourdieu, P. (1983). Ökonomisches Kapital, Kulturelles Kapital, Soziales Kapital. In Soziale Ungleichheiten (Soziale Welt, Sonderheft 2). R. Kreckel (eds). Goettingen, Otto Schartz & Co.: 183-198.</ref>. نگاه او به این مفهوم، نگاهی ابزاری است و مبتنی بر سود مالکان سرمایه اجتماعی و “ایجاد هدفمند روابط اجتماعی با قصد خلق این منبع” می‌باشد <ref name="Portes.98"/>.
 
جیمز کلمن سرمایه اجتماعی را از دیدگاه عملی اینچنین تعریف می کند: “تنوعی از موجودات با دو عنصر مشترک: همه آنها بخشی از ساختارهای اجتماعی را شامل می شوند، و بعضی از فعالیتهای عاملان را... در آن ساختار تسهیل می کنند” <ref name="Portes.98"/> - یعنی سرمایه اجتماعی هر آن چیزی است ناشی از شبکه روابط، اعتماد، حس عمل متقابل و هنجارهای اجتماعی که موجب تسهیل فعالیت فردی یا اجتماعی شود. از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی یک منبع خنثی است که هر نوع عملی را تسهیل می کند، اما اینکه جامعه از آن نفع می برد یا خیر کاملاکاملاً وابسته به کاربرد آن در یک موقعیت خاص است <ref name="Foley.97"/>.
 
بر اساس گفته رابرت پوتنام، سرمایه اجتماعی “ به ارزش جمعی همه شبکه‌های اجتماعی و تمایلات ناشی از این شبکه‌ها برای کمک به یکدیگر اشاره دارد” . بر اساس نظر او و پیروانش، سرمایه اجتماعی عنصری کلیدی در بنا و برقراری دموکراسی است. پوتنام می گوید که سرمایه اجتماعی در آمریکا در حال کاهش است. این نتیجه گیری بر اساس کاهش سطح اعتماد به دولت و کاهش مشارکت مدنی بدست آمده است. همچنین وی معتقد است که تلویزیون و پراکندگی شهری باعث شده اند که جامعه آمریکا جامعه ای بس غیر منسجم تر باشد. پوتنام می گوید سرمایه اجتماعی را می توان با بررسی میزان اعتماد و حس عمل متقابل در یک اجتماع یا بین مردم سنجید.
خط ۴۰:
بنیاد سرمایه اجتماعی پیشنهاد می کند که این مفهوم نباید با اشکال ظاهری آن اشتباه گرفته شود. در حالیکه به طور مثال درک ما از سرمایه اجتماعی اغلب شبکه هایی است که شخص در اختیار دارد و ممکن است از جهت برقراری روابط اجتماعی از آنها استفاده کند، این مفهوم [در واقع] بیشتر به معنی تمایل برای ایجاد، برقراری و توسعه چنین شبکه هایی است که سرمایه اجتماعی واقعی را شامل می شوند. به طور مشابه، مشارکت مدنی یکی از نمودهای سرمایه اجتماعی اما نه خود آن است. در این تعریف، سرمایه اجتماعی تمایل ذهنی جمعی نزدیک به آراء جمع است.
 
ناهاپیت و گوشال در تحقیقات خود پیرامون نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه معنوی، پیشنهاد می کنند که سرمایه اجتماعی در سه بخش باید مورد توجه قرار بگیرد: ساختاری، ارتباطی و شناختی <ref>Nahapiet, J. and S. Ghoshal (1998). "Social Capital, Intellectual Capital, and the Organizational Advantage." Academy of Management Review 23(2): 242-266.</ref>. کارلوس گارسیا تیمون می گوید ابعاد ساختاری سرمایه اجتماعی مرتبط با توانایی فرد در برقراری پیوندهای ضعیف و قوی با دیگران در یک سیستم است. این بعد اساسااساساً مربوط به منافع حاصل از ساختار شبکه های فردی و جمعی شخص عامل است. تفاوت بین پیوندهای ضعیف و قوی را گرانووتر تشریح کرده است <ref>Granovetter, M. S. (1973). "Strength of Weak Ties." American Journal of Sociology 78(6): 1360-1380.</ref>. بعد ارتباطی بر خصوصیات رابطه بین افراد تمرکز دارد. این بعد را به بهترین نحو با میزان اعتماد، همکاری و کسب هویت فردی در یک شبکه می توان تشریح کرد. هزلتون و کنان <ref>Hazleton, V. and W. Kennan (2000). "Social Capital: Reconceptualizing the Bottom Line." Corporate Communications: An International Journal 5(2): 81 - 87.</ref> بعد سومی یعنی ارتباطات را هم افزوده اند. ارتباطات در ترکیب با سرمایه اجتماعی برای دسترسی به اطلاعات، یافتن مشکلات و راه حل آنها و مدیریت اختلافات ضروری است. بویسوت <ref>Boisot, M. (1995). Information Space: A Framework for Learning in Organizations, Institutions and Culture. London, Routledge.</ref> و بولند و تنکاسی <ref>Boland, R. J. and R. V. Tenkasi (1995). "Perspective Making and Perspective-Taking in Communities of Knowing." Organization Science 6(4): 350-372.</ref> معتقدند ارتباط معنی دار نیازمند حداقلی از زمینه های مشترک ما بین افراد دخیل در تبادل اطلاعات است. [و سرانجام]، بعد شناختی راجع به درک و معانی مشترکی است که افراد و گروهها از یکدیگر دارند.
 
از مفاهیم شبکه محور نیز جهت تشریح سرمایه اجتماعی گروهها (همچون سازمانها و بخشهای تجاری) می توان استفاده کرد <ref>Huber, F. (2009). "Social Capital of Economic Clusters: Towards a Network-Based Conception of Social Resources." Tijdschrift Voor Economische En Sociale Geografie 100(2): 160-170.</ref>.
خط ۴۶:
== ریشه ها ==
==== مشکلات تعریف ====
عبارت “سرمایه” در مقایسه با سایر اشکال سرمایه اقتصادی استفاده می شود زیرا گفته می شود سرمایه اجتماعی منافعی مشابه سایر اشکال سرمایه دارد (اگرچه مانند آنها قابل اندازه گیری نیست). اما این قیاس تا حدودی گمراه کننده است. بر خلاف اشکال مرسوم سرمایه، سرمایه اجتماعی با مصرف نقصان نمی یابدنمی‌یابد. بر عکس در واقع با بلااستفاده ماندن کاهش می یابد. (“استفاده کن یا از دست بده “). بر این اساس، این مفهوم مشابهتی با عبارت معروف و شناخته شده سرمایه انسانی در مبحث اقتصاد دارد.
 
به علاوه، سرمایه اجتماعی متمایز از تئوری اقتصادی سرمایه داری اجتماعی است. این تئوری، بحث تمایز کامل سوسیالیسم و سرمایه داری را به چالش می کشد. در سرمایه داری اجتماعی فرض بر این است که پشتیبانی اجتماعی از فقرا، تولید سرمایه را افزایش می دهد. با کاهش فقر، مشارکت در بازار سرمایه گسترش می یابد.
 
==== زیرگونه ها ====
رابرت پوتنام، دانشمند علوم سیاسی در هاروارد، در مطالعه راهگشای خود “بولینگ یک نفره: فروپاشی و احیای جامعه آمریکا” در سال 2000 می نویسد: “توصیه [[Wikipedia:Henry Ward Beecher|هنری وارد بیچر]] در یک قرن پیش یعنی “گردشهای دسته جمعی را زیاد کنید!” حتی امروزه هم چندان بی ربط نیست. ما باید چنین رویه ای را پیش بگیریم نه صرفاصرفاً به خاطر آمریکا - اگرچه آن هم بی نصیب نخواهد ماند - بلکه به خاطر اینکه این کار به نفع خودمان است”<ref name="Putnam.00"/>. منظور پوتنام از اين بحث اين نيست که ما بايد شبکه های اجتماعی و تعاملات مدنی را که خود از قبل پايدار بوده اند، گسترش دهيم. وی در مطالعات خود بر پنجاه سال اخير جامعه آمريکا، متوجه روند نزولی در سرمايه اجتماعی شده است که می تواند عواقب وخيمی برای آن جامعه داشته باشد.
 
پوتنام از دو جزء اساسی اين مفهوم سخن به ميان آورده است. سرمايه اجتماعی درون گروهی و سرمايه اجتماعی پيوندی که البته وی راس گيتل و آويس ويدال را بنيانگذار اين تعاريف می داند. نوع درون گروهی برای بيان ارزش شبکه های اجتماعی همگن و نوع پيوندی برای شبکه های ناهمگن استفاده می شود. به عنوان نمونه، باندهای تبهکاری سرمايه اجتماعی درون گروهی ايجاد می کنند در حاليکه گروههای کر و باشگاههای بولينگ (که پوتنام عنوان کتابش را از آنها اقتباس کرده و معتقد است در حال کاهش هستند) نوع پيوندی ايجاد می کنند. چنين ادعا می شود که سرمايه اجتماعی پيوندی می تواند منافع متعددی برای جوامع، دولتها، اشخاص و گروهها داشته باشد. پوتنام علاقه خاصی دارد که يادآور شود عضو شدن در يک سازمان، احتمال مرگ افراد در سال بعد از عضويت را به نصف کاهش می دهد.
خط ۵۷:
تمايز اين دو نوع به ما قدرت بيشتری در درک اثرات احتمالی منفی سرمايه اجتماعی بر کل جامعه می دهد (اگرچه همواره دارايی ارزشمندی برای افراد و گروهها به حساب می آيد). شبکه های افقی شهروندان و گروهها که موجب افزايش بهره وری اجتماع و همبستگی هستند، به عنوان سرمايه اجتماعی مثبت تلقی می شوند، در حاليکه باندهای انحصارگرای خودمحور و ساختارهای لابی طبقاتی را که در خلاف منافع جمعی عمل می کنند، می توان سرمايه اجتماعی منفی و از معضلات جامعه ناميد.
 
بنابر يک بررسی، سرمايه اجتماعی اينترنتی گسترش يافته از طريق شبکه های اجتماعی همانند فيسبوک و مای اسپيس ظاهراظاهراً از نوع پيوندی است اگرچه سرمايه اجتماعی مجازی عرصه جديدی از تحقيق به شمار می آيد<ref>Ellison, N., C. Steinfield, et al. (2007). "The Benefits of Facebook "Friends:" Social Capital and College Students' Use of Online Social Network Sites." Journal of Computer-Mediated Communication 12(3).</ref>.
 
==== روشهای اندازه گیری ====
توافق گسترده‌ای بر نحوه اندازه گیری سرمایه اجتماعی وجود ندارد و این خود به موضوعی برای بحث تبدیل شده است: چرا باید چیزی را که قابل اندازه گیری نیست سرمایه نامید؟ در حالیکه معمولامعمولاً به طور حسی می توان سطح/میزان سرمایه اجتماعی را در یک رابطه خاص (سوا از نوع و مقیاس) دریافت، اندازه گیری کمی نسبتانسبتاً پیچیده به نظر می آید. این مشکل منجر به ایجاد معیارهای مختلف برای عملکردهای مختلف شده است. برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی سیاسی، متداول است که جمع کل عضویت اعضاء یک جامعه در گروهها را به حساب آورند. گروههای با تعداد اعضاء بیشتر (مثل احزاب سیاسی) سهم بیشتری در میزان سرمایه اجتماعی نسبت به گروههای کوچکتر دارند، اگرچه گروههای کوچکتر (همچون اجتماعات) هم در کل نقش قابل توجهی را می توانند ایفا کنند. در عین حال که در نگاه اول به نظر می آید تعداد افراد جامعه سقف این میزان باشد، تعدد عضویت مردم در گروههای مختلف می تواند این محدودیت را بر طرف کند. در مطالعه ای که به نام پروژه Yankee City معروف شد، مشاهده شد که اجتماعی از 17000 نفر، در 22000 گروه عضو بودند <ref>Warner, W. L., J. O. Low, et al. (1963). Yankee City. New Haven, CT, Yale University Press.</ref>.
 
سطح همبستگی در گروه نیز بر سرمایه اجتماعی اثر می گذارد. اگرچه هیچ روش کمی برای اندازه گیری سطح همبستگی وجود ندارد، در عوض مجموعه ای از مدلهای شبکه های اجتماعی وجود دارد که طی دهها سال محققین جهت کاربردی کردن سرمایه اجتماعی از آنها استفاده کرده اند. یکی از روشهای برتر، روش اندازه گیری قیود رونالد برت است که بر نقش استحکام پیوند و همبستگی گروه استوار است. یکی دیگر از مدلهای شبکه محور، مدل سرایت پذیری شبکه می باشد.
خط ۶۸:
سرمایه اجتماعی نه تنها رابطه افراد و اجتماع، بلکه رابطه آنها و حیوانات همدمشان را نیز می سنجد. پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” ادعا می کند که افزایش معاشرت با حیوانات دست آموز، پیوندهای اجتماعی را تقویت می کند. مراوده با دوستانی که حیوانات دست آموز دارند در پارک سگها در محله یا زمانی که «بهترین دوستتان» را به گردش می برید، می تواند شبکه ای از روابط پیوندی حول عامل مشترک داشتن جانور دست آموز ایجاد کند. در فصل «سرمایه اجتماعی در پارک سگها»، پوتنام از سگی به نام فیدو و صاحبش جین به عنوان مثالی از رابطه پیوندی بین جین و سگش سخن می گوید. تفاوت در نوع گونه جین و فیدو علت ایجاد نوع پیوندی سرمایه اجتماعی در مقابل نوع درون گروهی است و وجود چنین رابطه ویژه ای با جانور دست آموز نشان دهنده توانایی سرمایه اجتماعی در بهبود زندگی هر دو گونه انسان و جانور دست آموز است.
 
جامعه شناسان کارل ال بنکستون و مین ژو می گویند یکی از دلایل دشواری اندازه گیری سرمایه اجتماعی این است که این پدیده نه در سطح فردی ظهور می کند و نه در سطح جمعی، بلکه در مابین این سطوح و هنگامی که فرد در گروه مشارکت دارد مشاهده می شود. آنها می گویند بیان سرمایه اجتماعی به عنوان استعاره ای از سرمایه ممکن است گمراه کننده باشد زیرا بر خلاف سرمایه مالی که در دست افراد است، منافع انواع سازمانهای اجتماعی نه در دست عاملان، بلکه ناشی از مشارکت آنها در گروههایی است که برای منفعت خاصی سازماندهی شده اندشده‌اند <ref>Bankston, C. L. and M. Zhou (2002). "Social Capital as Process: The Meanings and Problems of a Theoretical Metaphor." Sociological Inquiry 72(2): 285-317.</ref>.
 
== سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی ==
شماری از نویسندگان <ref name="Alessandrini.02"/> <ref>Cox, E. (1995). A Truly Civil Society: The Boyer Lectures. Sydney, ABC Books.</ref> <ref>Schmidt In Alessandrini (2002).</ref> <ref>Walzer, M. (1992). Civil Society and American Democracy, Rotbuch Verlag.</ref> جامعه مدنی را به صورت مجموعه انجمنها و سازمانهای داوطلبانه خارج از محدوده بازار و دولت تعریف می کنند. این تعریف قرابت زیادی با تعریف بخش سوم دارد که عبارت است از “سازمانهای خصوصی که توسط گروههایی از مردم شکل گرفته و مدیریت می شوند که به شکل داوطلبانه و بدون سود شخصی عمل کرده و هدفشان خیر رساندن به خودشان یا دیگران است”. بر طبق نظر نویسندگانی همچون والزر، الساندرینی، نیوتن، استال، و راچن، فولی و ادواردز و والترز، افراد از طریق جامعه مدنی یا به عبارت دقیقتر بخش سوم می توانند شبکه های ارتباطی ایجاد کنند و آنها را پایدار نگهدارند. همچنین، اینگونه انجمنهای داوطلبانه هستند که با توسل به ساختاری غیررسمی و انعطافپذیر، مردم را به هم ارتباط می دهند، اعتماد و عمل متقابل را گسترش می دهند و جامعه را با دیگر دوستی بدون اجبار استحکام می بخشند. “چنین گستره ای از فعالیتها، خدمات و انجمنهای ناشی از ... جامعه مدنی” <ref name="Alessandrini.02"/> منابعی از سرمايه اجتماعی هستند.
 
اگر جامعه مدنی را مترادف با بخش سوم بدانيم، در آن صورت ديگر سؤال اين نيست که سرمايه اجتماعی تا چه حد در ايجاد جامعه مدنی سهيم است؟ بلکه سؤال اين است که جامعه مدنی تا چه حد در توليد سرمايه اجتماعی دخيل است؟ علاوه بر مؤلفين فوق الذکرفوق‌الذکر که در مورد نقش جامعه مدنی به عنوان منبع توليد سرمايه اجتماعی بحث کرده اند، ليونز نيز در کتاب خود “بخش سوم” <ref>Lyons, M. (2001). Third Sector: The Contribution of Nonprofit and Cooperative Enterprise in Australia. St Leonards, Allen & Unwin.</ref> می گوید سرمایه اجتماعی به هیچ عنوان عامل فعالسازی یا محرک رشد بخش سوم به حساب نمی آیدنمی‌آید. به علاوه، اونیکس <ref>Onyx, J. (2000). "Power, Social Capital and Accountability." Third Sector Review 6(1,2): 59-70.</ref> توضیح می دهد که چگونه سرمایه اجتماعی به اجتماعی از قبل فعال وابسته است.
 
با این وجود، تعریف صحیحتر جامعه مدنی چیزی متفاوت اما نه کاملاکاملاً متمایز از بخش سوم است . لیونز دیدگاهی نسبتانسبتاً مارکسیستی در این مورد دارد و می گوید جامعه مدنی “جایی است برای روابط آزاد، جایی که مردم می توانند با یکدیگر ملاقات کرده و گروههایی را برای دنبال کردن علاقمندیهایشان،علاقه‌مندیهایشان، بیان ارزشهایشان و همچنین کمک به دیگران تشکیل دهند.” این فضا “محیطی است پرشور، مملو از مباحثاتی پیرامون مسائل بسیار مهم شهروندان”. [اما] این تعریف ما را بیشتر به یاد ساختار شهر آتن می اندازد تا بخش سوم. همچنین، این تعریف به طور ضمنی بر “اجزاء روشنفکری تعریف جامعه مدنی” از جمله شرافت، احترام، حسن رفتار و محبت به همنوع دلالت دارد.
 
این ایده که خلق سرمایه اجتماعی (خلق شبکه ها) جامعه مدنی را تقویت خواهد کرد، زیربنای سیاست اجتماعی کنونی در استرالیا در جهت پیوند دادن شکافهای اجتماعی است که روز به روز عمیقتر می شوند. هدف از این برنامه تجدید پیوند با کسانی است که در اثر سیستم اقتصادی به حاشیه رانده شده و از مزایای آن محروم مانده اند تا دوباره به اجتماع بازگردند. اما بنابر گفته اونیکس، در عین حال که در صورت ظاهر هدف برقراری پیوند بوده، در عمل نتیجه انحصار و محرومیت بیشتر بوده است.
خط ۹۴:
یکی از تلاشهای جالب توجه برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی توسط Corporate Alliance در بخش انگلیسی زبان بازار ایالات متحده آمریکا و Xentrum به مدد اتاق بازرگانی آمریکای لاتین در یوتا بر جمعیت اسپانیایی زبان هر کشور انجام شده و شامل کمیت، کیفیت، و استحکام سرمایه اجتماعی فردی است.
 
به کمک نرم افزارهانرم‌افزارها و شبکه های ارتباطی اینترنتی همچون LinkedIn، انتظار می رود چنین سازمانهایی خدماتی را برای ثبت آمار روابط و جلسات به اعضاء خود ارائه دهند و با استفاده از دینامیک گروهها، پناهگاههای اجرایی، رویدادهایی شبکه ای و همچنین آموزش روشهای دسترسی به حلقه افراد پرنفوذ، آنها را در استحکام روابطشان یاری رسانند.
 
== سرمایه اجتماعی و مشارکت زنان در سیاست ==
عوامل زیادی در جذب آراء به صندوقهای رأی تأثیر می گذارند، از جمله آموزش، اشتغال، مهارتهای مدنی و زمان. از مطالعه این عوامل اغلب چنین بر آورد می شود که زنان به اندازه مردان در رأی گیری شرکت نمی کنندنمی‌کنند. اما اختلاف بین مردان و زنان در این زمینه در حال کاهش است و حتی در بعضی موارد زنان بر سر صندوق رأی از مردان پیشی می گیرند. از مطالعات جدید <ref name="Harell.09">Harell, A. (2009). "Equal Participation but Separate Paths?: Women's Social Capital and Turnout." Journal of Women Politics & Policy 30(1): 1-22.</ref> چنین بدست آمده است که سرمایه اجتماعی می تواند توجیه کننده این تحول باشد.
 
سرمایه اجتماعی گنجینه ای از منابع و شبکه ها را برای تسهیل مشارکت سیاسی فراهم می کند. زمانی که سرمایه اجتماعی به آسانی در دسترس باشد، بدون توجه به نوع اجتماع، می توان صفهای مشارکت سیاسی (یعنی آموزش، اشتغال، مهارتهای مدنی و غیره) را بر هم زد.
 
زنان روشهای منحصر به فردیمنحصربه‌فردی برای سازماندهی دارند. این تفاوتها در مقابل مردان، سرمایه اجتماعی را برای مخاطبان زن تا حد بیشتری جذاب و تأثیر گذار کرده و در نتیجه نقش زنان را در مشارکت سیاسی پررنگ تر می کند. به عنوان مثال تعدای از این مشخصه ها عبارتند از:
 
- شبکه های رسمی و غیر رسمی زنان که به امور مراقبتی توجه دارند، اغلب غیر سیاسی به شمار می آیند <ref name="Eliasoph.98">Eliasoph, N. (1998). Avoiding Politics : How Americans Produce Apathy in Everyday Life. Cambridge, Cambridge University Press.</ref>.
خط ۱۱۹:
 
== سرمایه اجتماعی و اینترنت ==
همانند مشاهده اخبار و آگاه شدن از آخرین وقایع، استفاده از اینترنت می تواند بر سرمایه اجتماعی هم اثر مثبت داشته باشد <ref>Shah, D. V., N. Kwak, et al. (2001). ""Connecting" And "Disconnecting" With Civic Life: Patterns of Internet Use and the Production of Social Capital." Political Communication 18(2): 141-162.</ref>. رشد سریع سایتهای شبکه های اجتماعی همچون فیسبوک و مای اسپیس نشان دهنده این است که کاربران در حال ایجاد شبکه ای مجازی از هر دو نوع سرمایه اجتماعی درون گروهی و پیوندی هستند. بر خلاف روابط رو در رو، به کمک اینترنت، افراد می توانند به صورت هدفمند با وضع پارامترهایی ویژه به صورت آنی به یکدیگر متصل شوند. این بدین معنی است که افراد به صورت انتخابی بر اساس منافع و پیشینه های کاملاکاملاً معین می توانند با هم ارتباط برقرار کنند.
 
فیسبوک در حال حاضر محبوبترین شبکه اجتماعی اینترنتی است و مزایای فراوانی برای کاربرانش دارد، از جمله اینکه همچون یک تسهیل کننده اجتماعی به افرادی که در ایجاد و برقراری پیوندهای قوی یا ضعیف با دیگران دچار مشکل هستند، خدمت می کند <ref>Ellison, N., R. Heino, et al. (2006). "Managing Impressions Online: Self-Presentation Processes in the Online Dating Environment." Journal of Computer-Mediated Communication 11(2).</ref>.
خط ۱۲۶:
 
== سرمایه اجتماعی و آموزش ==
کلمن و هافر اطلاعات کمی از 28000 دانش آموز در مجموع 1015 دبیرستان دولتی، کاتولیک و خصوصی در آمریکا در طول دوره هفت ساله بین 1980 و 1987 جمع آوری کرده اندکرده‌اند <ref>Coleman, J. S. and T. Hoffer (1987). High School and Beyond.</ref>. از این تحقیق طولی چنین نتیجه گیری شده است که سرمایه اجتماعی در خانواده دانش آموزان و اجتماعاتشان منجر به کاهش تعداد موارد ترک تحصیل در مدارس کاتولیک نسبت به نرخ بالای آن در مدارس دولتی شده است.
 
تیچمن و همکاران <ref>Teachman, J. D., K. Paasch, et al. (1996). "Social Capital and Dropping out of School Early." Journal of Marriage and the Family 58(3): 773-783.</ref> شاخص ساختار خانواده را که توسط کلمن پینهاد شده بود، بسط داده اند. آنها کلمن را به علت استفاده صرف از تعداد والدین حاضر در خانواده و صرفنظر از ابعاد نامشهود مسئله همچون وجود والدین ناتنی و انواع مختلف خانواده های تک والد مورد نقد قرار داده اند. علاوه بر عامل حضور والدین تنی یا ناتنی، آنها جزئیات بیشتری همچون نوع خانواده های تک والد (فقط پدر یا مادر، ازدواج نکرده و غیره) را هم در تحلیل خود به حساب آورده اند. به علاوه آنها تحقیقاتی را هم در زمینه اندازه گیری سطح روابط والد - فرزند به کمک شاخص تعداد دفعاتی که آنها در مورد مسائل مربوط به مدرسه بحث می کنند، انجام داده اند.
 
مورگان و سورنسن <ref name="Morgan.99">Morgan, S. L. and A. B. Sorensen (1999). "Parental Networks, Social Closure, and Mathematics Learning: A Test of Coleman's Social Capital Explanation of School Effects." American Sociological Review 64(5): 661-681.</ref> مستقیمامستقیماً از کلمن به علت ارائه نکردن علت دقیق عملکرد بهتر مدارس کاتولیک روی آزمونهای موفقیت استاندارد انتقاد دارند <ref>Chen (2002)</ref>. با توجه به عملکرد دانش آموزان در مدارس کاتولیک به عنوان مدارس هنجارگرا و مدارس دولتی به عنوان مدارس افق گستر، آنها دو مدل برای تحلیل اثر سرمایه اجتماعی در یادگیری ریاضیات پیشنهاد کرده اند. آنها مشاهده کرده اند که در حالیکه سرمایه اجتماعی می تواند با حفظ و پایداری یک اجتماع فراگیر و فعال منجر به آثار مثبت در مدارس هنجارگرا شود، در عین حال می تواند عواقب منفی نیز داشته باشد: نظارت بیش از حد، سرکوب خلاقیت و موفقیتهای استثنایی از جمله این موارد هستند. اما از طرف دیگر، در مدارس افق گستر، محدودیت اجتماعی، عواقب منفی در یادگیری ریاضیات داشته است. این مدارس نوع متفاوتی از سرمایه اجتماعی را در قالب فرصتهای حاصل از شبکه گسترده ای از روابط اجتماعی بین والدین و سایر افراد بالغ تجربه می کنند. نتیجه این که یادگیری در سطح بهتری نسبت به مدارس کاتولیک هنجارگرا پیاده می شود. به طور خلاصه مطالعات مورگان و سورنسن نشان می دهد که سرمایه اجتماعی وابسته به محیط است. ممکن است یک نوع از سرمایه اجتماعی در یک محیط خاص نقش مثبت داشته باشد ولی لزومالزوماً در شرایط دیگر موفق نخواهد بود <ref name="Morgan.99"/>.
 
سمپسون و همکاران در مقاله خود با عنوان “فراتر از سرمايه اجتماعی، ديناميک فضايی بازدهی جمعی برای کودکان” <ref name=autogenerated1>Sampson, R. J., J. D. Morenoff, et al. (1999). "Beyond Social Capital: Spatial Dynamics of Collective Efficacy for Children." American Sociological Review 64(5): 633-660.</ref> بر ابعاد هنجارگرا یا هدف گرای سرمایه اجتماعی تأکید دارند. آنها مدعی هستند که “منابع و شبکه ها (به طور مثال، انجمنهای داوطلبانه، پیوندهای دوستانه، چگالی سازمانی) به تنهایی خنثی هستند. آنها ممکن است برای کسب اثرات مورد نظر مفید باشند یا نباشند” <ref name=autogenerated1/>.
خط ۱۳۸:
مین ژو و کارل ال بنکستون <ref>Zhou, M. and C. Bankston (1998). Growing up American: The Adaptation of Vietnamese Children to American Society. New York, : Russell Sage Foundation Press.</ref> در بررسی جمع ویتنامی های مقیم نیواورلئان دریافتند که حفظ ارزشهای سنتی، مهاجران را در برقراری پیوند و حفظ اتحاد در اجتماع قومی یاری می رساند. اتحاد قومی به خصوص زمانی مهم است که مهاجران به تازگی به جامعه میزبان وارد شده اند. ژو در مقاله خود “سرمایه اجتماعی در محله چینی ها” آثار روابط محسوس اجتماعی را بر فرایند تطبیق چینی - آمریکایی های جوان در اجتماع، در خانواده مهاجران و ما بین نسل جوان مورد بررسی قرار داده است <ref>Zhou (2000).</ref>. محله چینی ها به عنوان مبنای سرمایه اجتماعی، اسکان کودکان مهاجر را در جهات مطلوب تسهیل می کند. حمایت قومی محرک موفقیت تحصیلی است. علاوه بر این، حفظ زبان مادری نیز نوعی سرمایه اجتماعی ایجاد می کندکه نقش مثبتی در موفقیت تحصیلی دارد. استانتون-سالازار و دورن بوش <ref>Stanton-Salazar, R. and S. M. Dornbusch (1995). "Social Capital and the Reproduction of Inequality: Information Networks among Mexican-Origin High School Students." Sociology of Education 68: 116-135.</ref> دریافته اند که دانش آموزان دو زبانه شانس بیشتری برای کسب حمایتهای نهادی مورد نیاز برای بهبود وضعیت تحصیل و زندگی دارند.
 
پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” متذکر شده است “رشد کودک به شدت تحت تأثیر سرمایه اجتماعی است” و ادامه می دهد “حضور سرمایه اجتماعی با نتایج مثبت متعددی خصوصاخصوصاً در امر آموزش مرتبط دانسته شده است” <ref name="Putnam.00"/>. بر طبق نظر وی در اين کتاب، اين نتايج مثبت حاصل سرمايه اجتماعی والدين در اجتماع هستند. در ايالاتی که سطح سرمايه اجتماعی بالاتر است، موفقيت تحصيلی نيز بيشتر است <ref name="Putnam.00"/>. وجه مشترک اين ايالات در اين است که در آنها والدين مشارکت بيشتری در امر تحصيل فرزندان خود دارند. هر جا که والدين مشارکت بيشتری در فرايند آموزش فرزندان داشته اند، معلمان موارد کمتری از بدرفتاری همچون حمل سلاح در مدرسه، درگيری فيزيکی، فرار از مدرسه و به طور کلی بی تفاوتی نسبت به تحصيل گزارش کرده اندکرده‌اند <ref name="Putnam.00"/>. با استناد به ديدگاه پوتنام و ساير مدارک، برای درک رابطه بين سرمايه اجتماعی و آموزش، بايد ميزان مشارکت والدين در امور آموزش و مدرسه و ميزان سرمايه اجتماعی موجود در يک اجتماع را تعيين کرد. کلمن با نقل قول از کتاب پوتنام متذکر شده است که ما نبايد “قرار گرفتن جوانترها در حصر افراد بالغ نزديک به آنها - يعنی در رده اول و مهمتر از همه اعضاء خانواده- و سپس ساير افراد اجتماع را کم اهميت بدانيم” <ref name="Putnam.00"/>.
 
== اثرات احتمالی منفی سرمايه اجتماعی ==
بعضی معتقدند سرمايه اجتماعی لزومالزوماً نتايج مثبت به دنبال ندارد. به عنوان مثالی از اين پيچيدگی ها می توان به فعاليت باندهای خشن و تبهکار که توسط روابط درون گروهی (سرمايه اجتماعی درون گروهی) تقويت شده اند، اشاره کرد. اين مثال اهميت تمايز بين سرمايه اجتماعی پيوندی و درون گروهی را (که آسانتر حاصل می شود) آشکارتر می سازد. در موارد وجود نتايج منفی، ميزان سرمايه اجتماعی درون گروهی در مقايسه با نوع پيوندی به مراتب بيشتر است.
 
بدون سرمايه اجتماعی پيوندی، گروههای باندی ممکن است به انزوا و محروميت از مابقی جامعه کشانده شوند. اما نکته مهمتر اين است که ارتباط پيوندی آنها با ديگر گروهها، رابطه ای که نشان دهنده افزايش سرمايه اجتماعی است، ممکن است قطع شود. سرمايه اجتماعی درون گروهی شرط لازم توسعه نوع قدرمندتر يعنی سرمايه اجتماعی پيوندی است <ref>Larsen, L., S. L. Harlan, et al. (2004). "Bonding and Bridging - Understanding the Relationship between Social Capital and Civic Action." Journal of Planning Education and Research 24(1): 64-77.</ref>. انواع درون گروهی و پیوندی در صورتی که با هم در تعادل باشند می توانند سودمند باشند، در غیر این صورت ممکن است بر ضد هم عمل کنند. در حالیکه سرمایه اجتماعی می بالد و گروههای همگن توانمندتری به وجود می آیند، احتمال ایجاد سرمایه اجتماعی پیوندی کمتر می شود. سرمایه اجتماعی درون گروهی می تواند از عقاید یک گروه نیز در گذر زمان محافظت کند و باعث جذب افراد حول یک آرمان افراطی گردد. تقویت روابط تنگ نظرانه می تواند به مسائل عدیده ای همچون به حاشیه رانده شدن قومیتها و انزوا بیانجامدبینجامد. در موارد حاد، پاکسازی قومی هم ممکن است اتفاق بیافتد اگربیفتداگر رابطه بین دو گروه فوق العاده منفی باشد. در موارد خفیفتر، نتیجه انزوای بعضی اجتماعات در نقاطی مثل حومه شهرها در اثر وجود سرمایه اجتماعی درون گروهی و دور ماندن از مراکز تولید نوع پیوندی خواهد بود.
 
سرمایه اجتماعی از دیدگاه سازمانی پوتنام نیز ممکن است عواقب منفی داشته باشد اگر نهادهای سیاسی و دموکراسی در کشور به میزان کافی استحکام نداشته و بنابراین گروههای صاحب سرمایه اجتماعی بر آنها غلبه کنند. در “جامعه مدنی و سقوط جمهوری وایمار” <ref>Berman, S. (1997). "Civil Society and the Collapse of the Weimar Republic." World Politics 49(3).</ref> چنین آمده است که “مشکل اصلی آلمان در دوران ویلهمی و وایمر نه ضعف جامعه مدنی بلکه ضعف زیربنای سیاسی بود”. زیرا که نهادهای سیاسی آنقدر ضعیف بودند که مردم به راههای دیگر متوسل شدند. “آلمانها خود را به کلوپها، انجمنهای داوطلبانه، و سازمانهای حرفه ای مشغول کردند تا از سرخوردگی ناشی از شکستهای دولت مرکزی و احزاب سیاسی خلاص شوند. در نتیجه ستونهای جمهوری وایمار را سست کرده و راه رسیدن هیتلر به قدرت را هموار کردند”. در این مقاله، نویسنده مدعی است که هیتلر از آن جهت به سرعت به قدرت رسید که توانست گروههای جامعه را برای رسیدن به یک هدف مشترک به حرکت در آورد. اگرچه در آن زمان جامعه آلمان یک جامعه “متحد” به حساب می آمد، گروههای مردم متفرق بوده و اعضاء آنها از مهارتهایی که در گروه کسب کرده بودند، برای پیشبرد جامعه استفاده نمی کردندنمی‌کردند. مردم در جمهوری وایمر به شدت درونگرا شده بودند. هیتلر توانست با توسل به هدف اعتلای آلمان به صدر قدرتهای سیاسی جهان، بر این خصوصیت مردم سرمایه گذاری کرده و گروههای منفصل را با هم متحد کند. نظم قدیمی جهان در جنگ جهانی اول نابود شده بود و هیتلر معتقد بود که آلمان هم محق است و هم اراده آن را دارد تا به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شود.
 
مطالعات بعدی پوتنام نشان دادند که مهاجرت و تنوع نژادی مانع رشد سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی مرتبط با آن می شوند <ref>Putnam, R. D. (2007). "E Pluribus Unum: Diversity and Community in the Twenty-First Century the 2006 Johan Skytte Prize Lecture." Scandinavian Political Studies 30(2): 137-174.</ref>. در این مطالعات نشان داده شده است که در مناطق ناهمگون آمریکا، پاره ای از افراد سهمی در هیچ یک از انواع سرمایه اجتماعی درون گروهی و پیوندی ندارند. در جوامعی که مهاجرت به آنها زیاد است (همچون ایالات متحده) یا ناهمگونی قومی بالاست (همچون اروپای شرقی) شهروندان در هر دو نوع سرمایه اجتماعی کمبود دارند و در کل سطح اعتماد در خارج از اجتماعات همگون بسیار پایین است. عدم تجانس باعث شده است که مردم حتی از نزدیکترین گروهها و روابطشان دوری کنند و به جمعی از افراد شدیداشدیداً منفرد تبدیل شوند، نقطه مقابل اجتماع همبسته ای که قبلاقبلاً در آن بودند. این نتایج بر خلاف باورهای قبلی هستند که می گفتند تماس با تنوع [اجتماعی] سرمایه اجتماعی را چه از طریق پیوند زدن شکافهای اجتماعی مابین اقوام و چه از طریق تحکیم پیوندهای درون گروهی تقویت می کند.
 
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۵۳:
* [[سرمایه فرهنگی]]
== منابع ==
{{پانویس}}
== منابع عمومی ==
# [http://www.akhtar.ir سرمایه اجتماعی نویسنده : مهدی اختر محققی]
خط ۱۵۹:
[[رده:اصطلاحات جامعه‌شناسی]]
[[رده:اقتصاد اجتماعی]]
[[رده:اقتصاد فرهنگی]]
[[رده:جامعه‌شناسی]]
[[رده:ساختمان جوامع]]
[[رده:سرمایه]]
[[رده:شبکه‌های اجتماعی]]
[[رده:اقتصاد فرهنگی]]