اسکندر مقدونی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
4nn1l2 (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏تبار و کودکی: صادق رضازاده شفق در ترجمهٔ کتاب هارولد لمب از این عنوان استفاده کرده‌است
Mahsa87 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱:
}}
 
'''اسکندر سوم مقدونیه''' (۲۰ یا ۲۱ ژوئیهٔ ۳۵۶ ق م در [[پلا]] – ۱۰ یا ۱۱ ژوئن ۳۲۳ ق م در [[بابل (دولت‌شهر)|بابل]])، معروف به '''اسکندر کبیر''' (به [[زبان یونانی|یونانی]]: Ἀλἑξανδρος ὁ Μἑγας ''الکساندروس هو مگاس'') و در متون زرتشتی [[ایران]] معروف به '''اسکندر گجستک''' (ملعون)، پادشاه [[مقدونیهٔ باستان]] بود. او در سال [[۳۵۶ (پیش از میلاد)|۳۵۶]] ق م در شهر [[پلا]] متولد شد و تا سن ۱۶ سالگی تحت تعلیم [[ارسطو]] قرار داشت. اسکندر توانست تا پیش از رسیدن به سن سی سالگی یکی از [[فهرست بزرگ‌ترین امپراتوری‌های جهان|بزرگ‌ترین امپراتوری‌های]] [[تاریخ باستان|دنیای باستان]] را شکل دهد که از [[دریای یونان]] تا [[هیمالیا]] گسترده بود. او در جنگ‌ها شکست‌ناپذیر می‌نمود و هرگز شکست نخورد. از اسکندر به عنوان یکی از موفق‌ترین فرماندهان نظامی در سرتاسر تاریخ یاد می‌شود.
 
پس از آنکه پدر اسکندر، [[فیلیپ دوم مقدونیه]]، به قتل رسید، اسکندر در سال ([[۳۳۶ (پیش از میلاد)|۳۳۶]] ق م) به جای او بر تخت سلطنت نشست. اسکندر کشوری نیرومند و ارتشی کارآزموده را از سلطنت پدرش به ارث می‌برد. سرلشکری یونان به او اعطا شد و او از این موهبت برای تحقق بخشیدن به بلندپروازی‌های نظامی پدرش نهایت استفاده را برد. در سال ۳۳۴ ق م به [[آناتولی|آسیای صغیر]] که تحت کنترل [[هخامنشیان]] قرار داشت هجوم برد و سلسله نبردهایی را به راه انداخت که ده سال به درازا انجامیدند. اسکندر طی سلسله نبردهای سرنوشت‌سازی، به‌ویژه نبردهای [[نبرد ایسوس|ایسوس]] و [[نبرد گوگمل|گوگمل]]، اقتدار ایران در منطقه را در هم شکست. او متعاقباً [[داریوش سوم]]، شاهنشاه ایران، را به زیر کشید و سرتاسر [[هخامنشیان|شاهنشاهی ایران]] را تسخیر کرد. در آن زمان امپراتوری اسکندر گستره‌ای از [[دریای آدریاتیک]] تا [[رود سند]] را در بر می‌گرفت.
 
در سال ۳۲۶ ق م اسکندر در پی دست‌یابی به «انتهای دنیا و دریای بزرگ بیرونی» به هند حمله کرد اما بنا بر تقاضای سربازانش سرانجام مجبور شد ناکام بازگردد. اسکندر در نظر داشت تا رشته نبردهایی را ترتیب دهد که با هجوم به [[شبه‌جزیره عربستان|عربستان]] آغاز می‌شد اما پیش از عملی‌کردن این رشته نبردها در سال ۳۲۳ ق م در [[بابل (دولت‌شهر)|بابل]] درگذشت. پس از مرگ اسکندر، وقوع جنگ داخلی میان بازماندگانش منجر به ازهم‌گسیختگی امپراتوری پهناور او و ظهور حکومت‌هایی شد که توسط سرداران و وارثانش، موسوم به [[دیادوخوی]]، اداره می‌شدند.
خط ۵۳:
[[پرونده:AlexanderTheGreat Bust.jpg|انگشتی|175px|سردیس جوانی اسکندر متعلق به [[عصر هلنیستی]]، [[موزهٔ بریتانیا]]]]
[[پرونده:Aristotle tutoring Alexander.jpg|انگشتی|200px|[[ارسطو]] در حال آموزش اسکندر، اثر [[ژان لئون ژروم فریس]]]]
اسکندر در روز ششم از ماه باستانی یونانی، [[گاه‌شماری آتیکی|هکاتومبایون]]، که احتمالاً متناظر با ۲۰ ژوئیهٔ سال ([[۳۵۶ (پیش از میلاد)|۳۵۶]] ق م) است در شهر [[پلا]]، پایتخت پادشاهی یونانی [[مقدونیه باستان|مقدونیهٔ باستان]]، زاده شد. پدر او، [[فیلیپ دوم]]، پادشاه مقدونیه بود و مادرش، [[المپیاس]]، دختر [[نئوپتولموس یکم اپیروس|نئوپتولموس یکم]]، پادشاه [[اپیروس]]. المپیاس چهارمین همسر فیلیپ بود و با وجود آنکه فیلیپ هفت یا هشت همسر دیگر نیز داشت، المپیاس برای مدتی همسر اصلی او محسوب می‌شد احتمالاً به این دلیل که اسکندر را به دنیا آورده بود.
 
دربارهٔ تولد و کودکی اسکندر چندین افسانه نقل کرده‌اند. بنا بر [[پلوتارک]]، زندگی‌نامه‌نویس یونان باستان، المپیاس در شب زفافش خواب می‌بیند که صاعقه‌ای به رحمش اصابت می‌کند و شعله‌ای را می‌افروزد که زبانه‌هایش «دور و نزدیک» را در بر می‌گیرند و سپس خاموش می‌شود. گفته می‌شود که فیلیپ نیز چندی پس از ازدواج با المپیاس خواب می‌بیند که رحم همسرش را با مهری که تصویر یک شیر بر آن نقش بسته است مهر و موم می‌کند. پلوتارک تفسیرهای گوناگونی برای این رؤیاها ذکر کرده‌است از جمله آنکه: المپیاس پیش از همبستری با فیلیپ باردار بوده‌است و این امر از مهر و موم کردن رحم او فهمیده می‌شود، و یا اینکه [[زئوس]] پدر اسکندر بوده‌است. مفسران باستان دربارهٔ اینکه آیا المپیاس جاه‌طلب داستان اصل و نسب اُلوهی اسکندر را ترویج داده‌است متفق‌القول نیستند؛ برخی بر این باورند که او موضوع را به اسکندر گفته‌است و برخی دیگر نیز بر این عقیده‌اند که او اعلام این موضوع را بی‌عفتی می‌دانسته و سکوت اختیار کرده‌است.