'''پادتنهای تَکتیره'''<ref>برابر فارسی از: [http://www.westazarvet.ir/tab_bidavam.asp سازمان دامپزشکی استان آذربایجان غربی]</ref> (Monoclonal antibodies یا mAb یا moAb) [[پادتن|پادتنها]] (آنتیبادیها)یی [[تکگونگی|تکگونه]]<ref>monospecific</ref> هستند که همانند یکدیگرند. علت این همانندی اینست که این پادتنها توسط نوعی سلول ایمنی تولید شدهاند که همه همانندسازیشده از یک سلول والد است. البته معمولا با تکثیر ریکامبیننت این آنتی بادیها ساخته میشوند.
{{ادغام|پادتنهای تکتیره}}
==نحوه تولید پادتن های تک تیره==
'''آنتی بادیهای مونوکلونال''' (mAb) آنتی بادیهای تک اختصاصی هستند که همه مشابه هم هستند چون از سلولهای ایمنی مشخص که از یک سلول کلون شدهاند ایجاد شده، برخلاف آنتی بادیهای پلی کلونال که از سلولهای ایمنی متفاوتی ایجاد میشوند. آنتی بادیهای مونوکلونال اتصال تک ظرفیتی دارند بدین معنی که همه به یک نوع اپیتوپ متصل میشوند.
در محیط کشت (خارج از بدن)به طور طبیعی لنفوسیتهای B (تولید کننده پادتن ها) در طی چند هفته می میرند. به همین علت این لنفوسیتهای B با سلولهای B توموری که سلولهای '''میلوم''' نامیده میشوند، ادغام میشوند.این سلولهای میلوم مانند بقیه سلولهای سرطانی قادر هستند که نامحدود تقسیم شوند و به سلولهای '''نامیرا''' معروف گردند. این رده سلولی نامیرا که ادغامی از لنفوسیتهای B و سلولهای میلوم هست، یک '''رده سلولی هیبریدی''' نامیده می شود که خصوصیات هر دو سلول ادغام شده را داراست.این سلولهای هیبریدی قادر هستند که خارج از بدن in vitro نامحدود تکثیر و پادتن تولید کنند.
برای اینکه پادتن های تک تیره تولید شوند، باید یک حیوان ( به طور معمول موش) با آنتی ژن مورد نظر در تماس قرار گیرد و بدن جاندار شروع به ایمن سازی کند. در طی چند هفته متوالی سلولهای B اختصاصی آنتی ژن شروع به تکثیر و ترشح پادتن های اختصاصی می کنند. بافت طحال که مملو از لنفوسبتهای B است از موش استخراج شده و لنفوسیتهای B جدا شده با سلولهای میلوم ادغام می شوند. با وجودی که بسیاری از سلولها در محیط کشت قادر به ادغام شدن و تکثیر هستند، تنها میزان بسیار کمی ار آنها ( سلولهای هیبریدی تولید کننده پادتن) قادر به بقا هستند. روش تشخیص سلولهای هیبریدی از سلولهای دیگر به این صورت است که به محیط کشت هیپوکسانتین، آمینوپترین و تیمیدین(HAT) افزوده می شود. این محیط کشت اختصاصی از رشد سلولهای میلوم ادغام نشده جلوگیری میکند چرا که این سلولها قادر نیستند از هیپوکسانتین و تیمیدین به خاطر آمینوپترین که یک بلوک کننده متابولیکی است،استفاده کنند. سلولهای میلوم یک نقص ژنتیکی ای را حمل می کنند که پس از ادغام با سلولهای B به تعادل می رسند. سلولهای B ادغام نشده نیز پس از چند روز میمیرند به این دلیل که این سلولها در محیط کشت قادر به رشد و تکثیر نیستند.
پس از ادغام سلولی باید سلولهای هیبریدی تولید کننده پادتن شناسایی و استخراج شوند.تست ELISA برای شناسایی این سلولهای هیبریدی مورد استفاده قرار می گیرد. پس از شناسایی و استخراج این کلونهای سلولی می توان آنها را به صورت in vivo به عنوان یک تومور تولید کننده پادتن و یا به صورت ex vivo در یک محیط کشت، کشت داد.پادتن ها می توانند از خون حیوان که دچار لوسمی شده است و یا از محیط کشت جداسازی شوند.
=== کاربردهای درمانی ===
از پادتنهای تکتیره برای شناسایی یا پالایش مواد بهره میگیرند. امروزه پادتنهای تکتیره کاربردهای درمانی زیادی دارند مانند درمان [[بیماریهای خود ایمنی]] (مانند مولتیپل اسکلروز)، مهار سیستم ایمنی در هنگام پیوند عضو و درمان سرطان. مانند infliximab ، adalimumab و daclizumab در درمان التهاب ؛ rituximab و gemtuzumab در درمان سرطان و [[داکلیزاماب]] در هنگام پیوند عضو.
== منابع ==
تقریباً برای همه نوع مادهای میتوان آنتی بادی مونوکلونال ساخت که به آن اتصال یابد؛ آنها حتی میتوانند آن ماده را ردیابی یا تخلیص نمایند. این توانایی به ابزار مهمی در بیوشیمی، [[بیولوژی مولکولی]] و پزشکی تبدیل گشته است. وقتی به عنوان دارو مورد استفادهاند پسوند mab برای دارو مورد استفاده است.
ویکیپدیای انگلیسی.
''Brock Microbiology''
== اکتشاف ==
ایده «گلوله جادویی» ابتدا توسط [[پل ارلیش]] ارائه شد، که این دانشمند در ابتدای [[قرن بیستم]] ادعا کرد که اگر ترکیبی ساخته شود که بتواند به طور اختصاصی به ارگانیسم ایجاد کننده بیماری متصل شود، سپس میتوان این ماده را سوار بر یک توکسین نموده و به سمت آن ارگانیسم فرستاد. او و الی مچنیکوف به خاطر این کار علمی که درمان موفقیت آمیزی برای سیفلیس در سال ۱۹۱۰ ایجاد نمود، در سال ۱۹۰۸ موفق به دریافت [[جایزه نوبل پزشکی]] شدند.{{سخ}}
== پانویسها ==
در دهه ۱۹۷۰، سرطان مالتیپل میلومای سلول B شناخته شد، و کشف شد که سلولهای سرطانی B، همه از یک نوع آنتی بادی تولید مینمایند (پاراپروتئین). این اکتشاف برای مطالعه ساختار آنتی بادی مورد استفاده قرار گرفت اما هنوز تولید آنتی بادیهای اختصاصی برای یک [[آنتی ژن]] ممکن نبود.{{سخ}}
{{پانویس}}
{{زیست-خرد}}
تولید آنتی بادی مونوکلونال که شامل سلولهای هیبرید موش-انسان بود در سال ۱۹۷۳ توسط جرالد شوابر بیان شد و بین افرادی که از هیبریدوماهای انسانی استفاده میکردند به طور گسترده مورد بحث واقع شد، اما بحث بر اینکه چه کسی برای بار اول فرضیه را بیان کرده است باقیماند. یک سند عملی تاریخی روی این موضوع اعتباری را برای شوابر جهت اختراع این تکنیک به همراه داشت که به طور گسترده هم مورد بحث قرار گرفت ولی خیلی زود بیان شد که او تقلب کرده است. این اختراع توسط کاتن و میل اشتاین و سپس کوهلر و میل اشتاین به عرصه عمل گذاشته شد. کوهلر، میل اشتاین و کاج یرن در سال ۱۹۸۴ جایزه [[نوبل پزشکی]] و فیزیولوژی را دریافت نمودند. ایده اصلی بر این قرار بود که سلولهای سرطانی میلوما که توانایی ترشح آنتی بادی را از دست دادهاند، توسط یک تکنیک با سلولهای سالم B لقاح کرده و در نهایت نیز بتوان سلولهای لقاح کرده را جدا نمود. این ایده توسط میل اشتاین و کوهلر در تحقیقشان برای یافتن ابزاری جهت یافتن تنوع آنتی بادیها به عمل در آمد.{{سخ}}
در ۱۹۸۸، گِرگ وینتر و تیم او پیشگام این تکنیکها برای انسانی نمودن آنتی بادیهای مونوکلونال شدند، و واکنشهایی را که آنتی بادیهای مونوکلونال ایجاد مینمودند را از بین بردند.
== تولید ==
=== سلولهای هیبریدوما ===
آنتی بادیهای مونوکلونال معمولاً از سلولهای لقاح شده میلوما با طحال موش که توسط آنتی ژن مورد نظر امیونیزه شده است، ساخته میشود. به هر حال پیشرفتهای اخیر سبب استفاده سلولهای B خرگوش برای تولید هیبریدومای خرگوش نیز گردیده است. [[پلی اتیلن گلیکول]] برای لقاح غشاهای پلاسمایی مجاور به هم استفاده می شده، اما حاصل این روش کم بوده بنابراین یک محیط انتخابی که فقط سلولهای لقاح شده بتوانند در آن رشد کنند مورد استفاده قرار میگیرد. این کار امکانپذیر است چون سلولهای میلوما توانایی سنتز هیپوزانتین گوانین فسفوریل ترانسفراز(HGPRT) را که برای سنتز رهاسازی اسیدهای نوکلئیک لازم است، از دست دادهاند. غیاب این آنزیم تا زمانی که مسیر سنتز پورین de novo از بین نرود برای این سلولها مشکلی ایجاد نمیکند. با قرار دادن سلولها در معرض آمینوپترین (یک آنالوگ [[فولیک اسید]]، که دهیدروفولات ردوکتاز را مهار میکندDHFR)، آنها دیگر نمیتوانند از مسیر de novo استفاده کرده و نسبت به اسیدهای نوکلئیک کاملاً اوکسوتروفیک میشوند که برای زنده ماندن نیاز به مکمل غذایی خواهند داشت.{{سخ}}
این محیط انتخابی HAT نامیده میشود زیرا آن حاوی هیپوزانتین، آمینوپترین و تیمیدن است. این محیط برای سلولهای هیبریدوما انتخابی است. سلولهای میلومای لقاح نشده به دلیل فقدان HGPRT نمیتوانند رشد کنند، و بنابراین نمیتوانند DNA را [[همانند سازی]] نمایند. سلولهای لقاح نیافته به دلیل چرخه زندگی کوتاه خود نمیتوانند به طور نامحدود زندگی کنند. فقط سلولهای هیبرید (هیبریدوما) در این محیط قادر به زندگی هستند چون سلول طحالی همراه آن HGPRT را تامین کرده و سلول میلوما ویژگیهایی دارد که آن را نامیرا مینماید (مثل یک سلول سرطانی).{{سخ}}
سپس مخلوط سلولها رقیق شده و کلونها از سلولهای تک والد روی چاهکهای میکروتیتر رشد میکنند. پس از آن آنتی بادیهای ترشح شده با کلونهای مختلف از جهت تواناییشان برای اتصال به آنتی ژن مورد بررسی قرار میگیرند (توسط روش ELISA یا آنتی ژن میکروارای یا ایمونو دات بلات). سپس کارآمدترین و پایدارترین کلون برای استفاده مورد استفاده قرار میگیرد.{{سخ}}
هیبریدوما میتواند به طور نامحدود در محیط کشت مناسب رشد کند. حال سلول را میتوان به موش تزریق نمود (در حفره پریتوئن). آنجا، این سلولها ترشحی غنی از آنتی بادی به نام آسیت ایجاد میکنند.{{سخ}}
محیط کشت باید در طی انتخاب آزمایشگاهی غنی شود تا هیبریدوما به طور ایدهآل رشد کند. این عمل را میتوان با استفاده از یک لایه سلول تغذیه کننده فیبروسیت یا محیط مغذی بری کلون(briclone) انجام داد. محیط کشت متعادل شده با ماکروفاژها نیز قابل استفاده است. تولید در محیط کشت معمولاً بر تکنیک آسیت ترجیح داده میشود چون این روش برای حیوان دردناک است. هنگامی که روشهای دیگر در دسترس است روش آسیت غیراخلاقی تلقی میشود.
== تخلیص آنتی بادی مونوکلونال ==
بعد از به دست آوردن نمونه از محیط [[کشت سلولی]] یا نمونه مایع آسیت، آنتی بادی مطلوب باید استخراج شود. آلودگیهای خوجود در محیط کشت سلولی همان مواد موجود در آن شامل فاکتورهای رشد، هورمونها و ترانسفرینها هستند. بر خلاف آن، نمونههای آزمایشگاهی دارای آنتی بادیهای میزبان، پروتئازها، نوکلئازها، نوکلئیک اسیدها، و ویروسها میباشند. در هر دو مورد، بقیه ترشحات سلولهای هیبریدوما مثل سیتوکاینها ممکن است وجود داشته باشند. همچنین آلودگی باکتریایی و وجود اندوتوکسین هم محتمل است. با توجه به پیچیدگی محیط کشت مورد نیاز در [[کشت سلول]] و بنابراین آلودگیهای آنها، یک روش باید نسبت به بقیه ترجیح داده شود(in vivo,in vitro).{{سخ}}
نمونه در ابتدا برای تخلیص متعادل یا آمادهسازی میشود. سلولها، بقایای سلولی، چربیها و لختهها در ابتدا باید حذف شوند، که اصولاً پس از فیلتراسیون با فیلتر۰٫۴۵ میکرولیتر توسط سانتریفوژ صورت میگیرد. این ذرات بزرگ میتواند به عنوان پدیدهای به نام ترسیب غشا در مراحل بعدی تخلیص مطرح شود. به علاوه، غلظت محصول در نمونه ممکن است کافی نباشد، به خصوص در مواقعی که آنتی بادی مورد نظر توسط سلولی با سطح ترشح پایین تولید شود. در این مورد نمونه باید با سانتریفوژ یا دیالیز تغلیظ شود.{{سخ}}
اغلب ناخالصیهای باردار معمولاً آنیونهایی از جنس نوکلئیک اسیدها و اندوتوکسینها هستند. معمولاً آنها را با کروماتوگرافی تعویض یونی جدا میکنند. همچنین کروماتوگرافی تعویض کاتیونی، در pH پایین استفاده شده که آنتی بادی مطلوب در ستون باقیمانده در حالی که آنیونها عبور میکنند یا آنیون کروماتوگرافی در pH بالا استفاده شده که آنتی بادی مطلوب از ستون رد شده در حالی که آنیونها به ستون میچسبند. پروتئینهای مختلفی همراه آنیونها با توجه به نقطه ایزوالکتریکشان (pI) جدا میشوند. برای مثال، آلبومین pI برابر با ۴٫۸ دارد که به طور عمدهای کمتر از آنتی بادی مونوکلونال است که دارای pI برابر با ۶٫۱ میباشند. به عبارت دیگر، در یک pH، میانگین بار مولکولهای آلبومین بیشتر به سمت منفی سوق پیدا میکند. ترانسفرین، pI برابر با ۵٫۹ دارد بنابراین با این روش به راحتی نمیتواند جدا گردد. اختلاف pI حداقل باید ۱ باشد تا جداسازی به طور مناسبی انجام شود.{{سخ}}
ترانسفرین را میتوان با کروماتوگرافی حذفی با سایز جدا نمود. مزیت این روش در این است که آن یکحی از قابل اعتماد ترین روشهای کروماتوگرافی است. از آنجایی که کار ما با پروتئین هاست، ویژگیهایی مثل بار و توانایی اتصال ثابت نیستند و با توجه به pH مولکولی که دارای پروتون یا فاقد آن است متفاوت میباشند در حالی که اندازه تقریباً ثابت میماند. با این حال، این روش معایبی مثل [[تفکیک پذیری]] کم، ظرفیت کم و دفعات شستوشوی کم را دارد.{{سخ}}
کمی سریعتر، روشی یک مرحلهای از جداسازی به نام کروماتوگرافی اتصال پروتئین A/G وجود دارد. آنتی بادی به طور انتخابی به پروتئین A/G متصل شده بنابراین خلوص بالایی (عموماً بالاتر از ۸۰٪) میدهد. به هر حال، این روش ممکن است برای آنتی بادیهایی که به آسانی آسیب میبینند مشکل ساز باشد چون شرایط سختی در آن استفاده میشود. یک pH پایین میتواند با شکستن باند اتصال آنتی بادی را از ستون جدا نماید. به علاوه تاثیر احتمالی بر محصول، pH پایین میتواند سبب نشت پروتئین A/G از ستون شده و آن را در نمونه شسته شده ظاهر کند. سیستمهای شستوشوی بافری ملایم که از غلظتهای بالای نمکی استفاده میکنند نیز برای جلوگیری از مواجهه آنتی بادیها با pH پایین وجود دارند. هزینهها نیز یک مساله مهم هستند چون رزین پروتئین A/G از رزینهای گرانقیمت است.{{سخ}}
برای رسیدن به بیشترین خلوص در یک مرحله، تخلیص اتصالی را میتوان با استفاده از آنتی ژن برای داشتن بیشترین اختصاصیت آنتی بادی به کار برد. در این روش، آنتی ژنی که برای جمع آوری آنتی بادی استفاده میشود با [[پیوند کووالانسی]] به آگارز متصل شده است. اگر آنتی ژن یک پپتید باشد، آن را معمولاً با یک سیستئین انتهایی سنتز میکنند، که اجازه اتصال به یک پروتئین حامل را میدهد، مثل KLH در حین پیشروی و حمایت برای تخلیص. سپس محیط حاوی آنتی بادی با آنتی ژن غیرمتحرک انکوبه شده، که به صورت کلی یا در هنگام عبور آنتی بادی از ستون انجام میشود، که در آن به طور انتخابی متصل گردیده و در حالی که ناخالصیها از ستون شسته میشوند میتوان آن را حفظ نمود. سپس شستوشو با بافر pH پایین یا بافر پرنمک برای حاصل کردن آنتی بادی تخلیص شده مورد استفاده قرار میگیرد.{{سخ}}
برای انتخاب بیشتر آنتی بادیها، آنها را میتوان با استفاده از [[سدیم سولفات]] یا [[آمونیوم سولفات]] رسوب داد. آنتی بادیها در غلظت پایین نمک رسوب میکنند در حالی که اکثر پروتئینها در غلظتهای بالاتر رسوب مینمایند. مقدار مناسب نمک اگر اضافه شود بهترین جداسازی حاصل میشود. میزان نمک اضافی سپس باید با روشی مثل دیالیز از محلول خارج شود.{{سخ}}
خلوص نهایی را با استفاده از یک کروماتوگرام میتوان آنالیز کرد. هرگونه ناخالصی یک قله ایجاد میکند، و حجم زیر آن نشان دهنده مقدار آن است. به جای آن میتوان الکتروفورز ژل یا الکتروفورز مویینه را به کار برد. ناخالصیها سبب ایجاد باندهایی با شدتهای مختلف میشوند که به مقدار آن مربوط میشود.
== عدم تجانس آنتی بادی ==
عدم تجانس آنتی بادی برای مونوکلونال آنتی بادیها و سایر محصولات نوترکیب رایج است و معمولاً در حین بیان یا تولید نشان داده میشود.{{سخ}}
این واریانتها معمولاً متراکم میشوند (محصولات دآمیداسیون، واریانتهای گلیکوزیلاسیون، زنجیرههای جانبی آمینواسید اکسید شده، همچنین اضافات آمینو و کربوکسیل انتهایی آمینو اسید). این تغییرات ظاهری لحظهای در ساختار یک مونوکلونال آنتی بادی میتواند اثر عمیقی بر پایداری پیش بالینی و بهبودسازی فرایند داشته باشد همچنین در پتانسیل درمانی محصول، دسترسی زیستی و ایمنی. روش عمومی پذیرفته شده برای فرایند تخلیص آنتی بادی مونوکلونال، شامل گیرانداختن پروتئین محصول مورد نظر با پروتئین A، شستوشو، اسیدیفیکاسیون برای غیرفعال سازی ویروسهای بالقوه پستانداران، کروماتوگرافی تعویض کاتیونی و کروماتوگرافی تعویض آنیون میباشد.{{سخ}}
کروماتوگرافی جانشین سازی برای تشخیص و تعیین این واریانتهای نادیده در حجمهایی که برای تایید در سیستمهای بعدی پیش بالینی مثل مطالعات فارماکوکینتیک حیوانی مناسب هستند، استفاده می شده است. دانش به دست آمده در حین گسترش فاز پیش بالینی برای فهم کامل کیفیت محصول ضروری است و یک پایه برای [[مدیریت ریسک]] و [[انعطافپذیری]] تنظیمی افزوده شده ایجاد میکند. ابتکار اخیر کیفیت توسط طراحی اتحادیههای غذا و دارو در تلاش است تا هدایتی در جهت توسعه ایحاد کرده و طراحی محصولات و فرایندهایی که کارایی و پروفایل ایمنی را افزایش میدهد به حداکثر رسانده درحالی که امکان تولید محصول را بالا میبرند.
== نوترکیب ==
تولید آنتی بادیهای مونوکلونال نوترکیب شامل فناوریهایی است که به نام کلونینگ جمعی یا نمایش فاژ/مخمر شناخته میشود. مهندسی آنتی بادی نوترکیب شامل استفاده از ویروسها یا مخمر برای ساختن آنتی بادیها است به جای استفاده از موش. این روشها به کلونینگ سریع قطعات ژن ایمونوگلوبولین برای ایجاد مجموعههایی از آنتی بادیها با اختلافات ناچیز آمینواسیدی نسبت به آنتی بادیهایی با اختصاصیتهای مطلوب که قابل انتخاب است، بستگی دارد. مجموعههای آنتی بادی فاژ نوعی از مجموعههای آنتی ژن فاژ هستند که توسط جورج پیژنیک اختراع شد. این تکنیکها میتواند برای بالابردن اختصاصیتی که آنتی بادیها آنتی ژنها، پایداریشان در شرایط محیطی مختلف، کارایی درمانی، و قابل جستجو بودن در کاربردهای تشخیصی را تشخیص دهند، استفاده شود. محفظههای تخمیر برای تولید این آنتی بادیها در مقیاس بزرگ استفاده میشود.
== آنتی بادیهای کیمریک ==
به زودی متوجه شدند که مشکل اساسی برای کاربرد درمانی آنتی بادیهای مونوکلونال روش ابتدایی است که آنتی بادی موشی به جای انسانی ایجاد میکند. علیرغم تشابه ساختاری، اختلافات بین این دو برای ایجاد یک پاسخ ایمونولوژیک بعد از تزریق این آنتی بادی به [[بدن انسان]] کافی بود، که در نهایت سبب حذف سریع آنها از خون به علت فعالیت سیستم التهابی و تولید آنتی بادی ضد موش انسانی (HAMA) میگردید.{{سخ}}
در تلاشی برای رفع این مانع، روشهایی برای استفاده از DNA نوترکیب از سالهای ۱۹۸۰ به بعد کشف شد. در یکی از این روشها، DNA کد کننده بخش اتصالی آنتی بادی مونوکلونال با DNA تولید کننده آنتی بادی در سلول انسانی زنده ادغام شد. بیان این DNA کیمریک از طریق کشت سلول آنتی بادیهایی نیمه انسانی-موشی ایجاد نمود. برای این محصول، لغات توضیحی آنتی بادی «کیمریک» و «انسانی» برای نشان دادن ترکیب منابع DNA انسان و موش در فرایندهای نوترکیبی مورد استفاده قرار گرفت.
== آنتی بادی کاملاً انسانی ==
از زمانی که فهمیده شد که میتوان آنتی بادی مونوکلونال ایجاد نمود، دانشمندان برای جلوگیری از برخی [[اثرات جانبی]] آنتی بادیهای انسانی شده یا کیمریک به دنبال ساخت آنتی بادی کاملاً انسانی رفتند. دو روش موفق در این زمینه شناخته شد: موش ترانس ژنی و تظاهر فاژ.{{سخ}}
موش ترانس ژنی تقریباً موفقترین روش برای ایجاد داروهای آنتی بادی مونوکلونال کاملاً انسانی بوده است: که ۷ تا از ۹ روش کنونی در بازار تجارت از این روش تبعیت میکند. موش ترانس ژنی توسط تعدادی از سازمانهای تجاری به بهرهبرداری رسیده است:
* Medarex — who marketed their UltiMab platform. Medarex were acquired in July 2009 by Bristol Myers Squibb[۱۸]
* Abgenix — who marketed their Xenomouse technology. Abgenix were acquired in April 2006 by Amgen.[۱۹]
* Regeneron's VelocImmune technology.[۲۰]
* Kymab - who market their Kymouse technology.[۲۱]
* Open Monoclonal Technology's OmniRat™ and OmniMouse™ platform.[۲۲]
{{سخ}}
یکی از موفق ترین سازمانهای تجارتی که از تظاهر فاژ استفاده کرده است Cambridge Antibody Technology (CAT) میباشد. دانشمندان CAT نشان دادند که تظاهر فاژ میتواند مورد استفاده باشد، به طوری که دامنههای متغیر آنتی بادی میتواند روی آنتی بادیهای فاژی رشتهای بیان شود.{{سخ}}
سایر انتشارهای حائز اهمیت:
* Marks JD, Hoogenboom HR, Bonnert TP, McCafferty J, Griffiths AD, Winter G (December 1991). "By-passing immunization. Human antibodies from V-gene libraries displayed on phage". J. Mol. Biol. ۲۲2 (3): ۵۸۱–۵۹۷. doi:10.۱۰۱۶/۰۰۲۲-۲۸۳6(91)۹۰۴۹۸-U. PMID 1748994.
* Carmen S, Jermutus L (July 2002). "Concepts in antibody phage display". Brief Funct Genomic Proteomic 1 (2): ۱۸۹–۲۰۳. doi:10.۱۰۹۳/bfgp/۱٫۲٫۱۸۹. PMID 15239904.
== کاربردها ==
=== تستهای تشخیصی ===
هرگاه آنتی بادی مونوکلونالی برای یک ماده مشخص ایجاد شود، میتوان به وسیله آنتی بادی، حضور آن ماده را بررسی کرد. تستهای [[وسترن بلات]] و ایمونو دات بلات حضور پروتئین را روی یک غشا بررسی میکنند. آنها در ایمونوهیستوشیمی بسیار مفید هستند. این تستها آنتی ژن ثابت شده روی قطعات بافتی را تشخیص میدهند و تست ایمونوفلورسانس ماده را در یک قطعه بافتی یخ زده یا سلول زنده تشخصی میدهند.
== درمان دارویی ==
=== درمان سرطان ===
یک راه ممکن برای درمان سرطان استفاده از آنتی بادی مونوکلونال است که فقط به آنتی ژن اختصاصی سلول سرطانی متصل شده و یک پاسخ ایمونولوژیک علیه سلول سرطانی ایجاد میکند. این mAb همچنین برای ارسال یک توکسین، رادیوایزوتوپ، سیتوکاین یا کونژوگه فعال دیگری قابل استفاده میباشد. علاوه بر این این امکان وجود دارد که آنتی بادیهایی با دو ویژگی تولید کرد که بتواند به وسیله ناحیه Fab به آنتی ژن هدف و یک کونژوگه یا سلول اثرگذار متصل شود. در واقع، هر آنتی بادی سالم میتواند به سلول گیرنده یا سایر پروتئینها به وسیله ناحیه Fc متصل شود.
=== بیماری اتوایمیون ===
آنتی بادی مونوکلونال که برای این بیماریها استفاده میشود شامل infliximab و adalimumab است که در [[آرتریت روماتوئید]]، [[بیماری کرون]] و [[کولیت اولسراتیو]] به وسیله تواناییشان در اتصال به و ممانعت از TNF آلفا است. Basiliximab و daclizumab IL-۲ را روی سلولهای T فعال غیرفعال میکند و درمان سبب ممانعت از رد [[پیوند کلیه]] خواهد شد.omalizumab Ige انسانی را غیرفعال کرده و در آسم ملایم تا شدید کاربرد دارد.
== منابع ==
{{پانویس}}
:<!Schwaber, J. ; Cohen, E. P. (۱۹۷۳). "Human x mouse somatic cell hybrid clone secreting immunoglobulins of both parental types". Nature 244 (5416): ۴۴۴–۴۴۷. Bibcode:1973Natur.۲۴۴..۴۴۴S. doi:10.۱۰۳۸/۲۴۴۴۴۴a0. PMID 4200460. edit
:2.Jump up ^ Science Citation Index
:3.Jump up ^ Cambrosio, A. ; Keating, P. (۱۹۹۲). "Between fact and technique: the beginnings of hybridoma technology". Journal of the History of Biology 25 (2): ۱۷۵–۲۳۰. doi:10.۱۰۰۷/BF00162840. PMID 11623041. edit
:4.Jump up ^ Köhler, G. ; Milstein, C. (۱۹۷۵). "Continuous cultures of fused cells secreting antibody of predefined specificity". Nature 256 (5517): ۴۹۵–۴۹۷. Bibcode:1975Natur.۲۵۶..۴۹۵K. doi:10.۱۰۳۸/۲۵۶۴۹۵a0. PMID 1172191. edit
:5.Jump up ^ The Story of César Milstein and Monoclonal Antibodies.
:۶.Jump up ^ Riechmann L, Clark M, Waldmann H, Winter G (March 1988). "Reshaping human antibodies for therapy". Nature 332 (6162): ۳۲۳–۳۲۷. Bibcode:1988Natur.۳۳۲..۳۲۳R. doi:10.۱۰۳۸/۳۳۲۳۲۳a0. PMID 3127726.
:7.Jump up ^ Vlasek J, Ionescu R (2008). "Hetergeneity of Monoclonal Antibodies Revealed by Charge-Sensitive Methods". Current Pharmaceutical Biotechnology 9 (6): ۴۶۸–۴۸۱. doi:10.۲۱۷۴/۱۳۸۹۲۰۱۰۸۷۸۶۷۸۶۴۰۲. PMID 19075686.
:8.Jump up ^ Beck A, Wurch T, Bailly C, Corvaia N (May 2010). "Strategies and challenges for the next generation of therapeutic antibodies". Nat. Rev. Immunol. ۱0 (5): ۳۴۵–۵۲. doi:10.۱۰۳۸/nri2747. PMID 20414207.
:9.Jump up ^ Khawli LA, Goswami S, Hutchinson R, et al. (۲۰۱۰). "Charge variants in IgG1: Isolation, characterization, in vitro binding properties and pharmacokinetics in rats". MAbs 2 (6): ۶۱۳–۲۴. doi:10.۴۱۶۱/mabs.۲٫۶٫۱۳۳۳۳. PMC 3011216. PMID 20818176.
:10.Jump up ^ Zhang T, Bourret J, Cano T (August 2011). "Isolation and characterization of therapeutic antibody charge variants using cation exchange displacement chromatography". J Chromatogr A 1218 (31): ۵۰۷۹–۸۶. doi:10.۱۰۱۶/j.chroma.۲۰۱۱٫۰۵٫۰۶۱. PMID 21700290.
:11.Jump up ^ Rathore AS, Winkle H (January 2009). "Quality by design for biopharmaceuticals". Nat. Biotechnol. ۲7 (1): ۲۶–۳۴. doi:10.۱۰۳۸/nbt۰۱۰۹-۲۶. PMID 19131992.
:12.Jump up ^ Siegel DL (2002). "Recombinant monoclonal antibody technology". Transfusion clinique et biologique: journal de la Société française de transfusion sanguine 9 (1): ۱۵–۲۲. doi:10.۱۰۱۶/S۱۲۴۶-۷۸۲0(01)۰۰۲۱۰-۵. PMID 11889896.
:13.Jump up ^ "Dr. George Pieczenik". LMB Alumni. MRC Laboratory of Molecular Biology (LMB). 17 September 2009.
:14.Jump up ^ Schmitz U, Versmold A, Kaufmann P, Frank HG (2000). "Phage display: a molecular tool for the generation of antibodies—a review". Placenta 21 (Suppl A): S106–S112. doi:10.۱۰۵۳/plac.۱۹۹۹٫۰۵۱۱. PMID 10831134.
:15.Jump up ^ Chadd HE, Chamow SM (April 2001). "Therapeutic antibody expression technology". Curr. Opin. Biotechnol. ۱2 (2): ۱۸۸–۹۴. doi:10.۱۰۱۶/S۰۹۵۸-۱۶۶9(00)۰۰۱۹۸-۱. PMID 11287236.
:16.Jump up ^ Lonberg N, Huszar D (1995). "Human antibodies from transgenic mice". Int. Rev. Immunol. ۱3 (1): ۶۵–۹۳. doi:10.۳۱۰۹/۰۸۸۳۰۱۸۹۵۰۹۰۶۱۷۳۸. PMID 7494109.
:17.Jump up ^ http://en.wikipedia.org/wiki/Monoclonal_antibody_therapy
:18.Jump up ^ "Bristol-Myers Buys Medarex Drugmaker for $۲٫۴ Billion (Update3)".
:۱۹.Jump up ^ "Amgen Completes Acquisition of Abgenix; Acquisition Provides Amgen with Full Ownership of Panitumumab and Eliminates a Denosumab Royalty".
:۲۰.Jump up ^ http://www.regeneron.com/velocimmune.html
:21.Jump up ^ "Proprietary antibody platform".
:۲۲.Jump up ^ "Naturally optimized human antibodies".
:۲۳.Jump up ^ McCafferty, J. ; Griffiths, A. ; Winter, G. ; Chiswell, D. (۱۹۹۰). "Phage antibodies: filamentous phage displaying antibody variable domains". Nature 348 (6301): ۵۵۲–۵۵۴. Bibcode:1990Natur.۳۴۸..۵۵۲M. doi:10.۱۰۳۸/۳۴۸۵۵۲a0. PMID 2247164. edit
:24.Jump up ^ Osbourn JK (2002). "Proximity-guided (ProxiMol) antibody selection". Methods Mol. Biol. ۱۷۸: ۲۰۱–۵. PMID 11968489.
:25.Jump up ^ "Cambridge Antibody Technology".
:۲۶.Jump up ^ Osbourn JK, Derbyshire EJ, Vaughan TJ, Field AW, Johnson KS (January 1998). "Pathfinder selection: in situ isolation of novel antibodies". Immunotechnology 3 (4): ۲۹۳–۳۰۲. doi:10.۱۰۱۶/S۱۳۸۰-۲۹۳3(97)۱۰۰۰۷-۰. PMID 9530562.
:27.Jump up ^ "The Current State of Proteomic Technology".
:۲۸.Jump up ^ PhRMA Reports Identifies More than 400 Biotech Drugs in Development. Pharmaceutical Technology, August 24, 2006. Retrieved ۲۰۰۶-۰۹-۰۴.
:۲۹.Jump up ^ Modified from Carter P (November 2001). "Improving the efficacy of antibody-based cancer therapies". Nat. Rev. Cancer 1 (2): ۱۱۸–۲۹. doi:10.۱۰۳۸/۳۵۱۰۱۰۷۲. PMID 11905803.
:30.Jump up ^ Takimoto CH, Calvo E. "Principles of Oncologic Pharmacotherapy" in Pazdur R, Wagman LD, Camphausen KA, Hoskins WJ (Eds) Cancer Management
:31. ^ Jump up to: a b c d e f g h i j Rang, H. P. (۲۰۰۳). Pharmacology. Edinburgh: Churchill Livingstone. pp. ۲۴۱, for the examples infliximab, basiliximab, abciximab, daclizumab, palivusamab, gemtuzumab, alemtuzumab and rituximab, and mechanism and mode. ISBN 0-443-07145-4
[[رده:پادتنهای تکتیره]]
== پیوند به بیرون ==
[[رده:ایمنیشناسی]]
[[رده:مقالههای ایجاد شده توسط ایجادگر]]
[[رده:ویکیسازیپادتنهای رباتیکدرمانی]]
[[رده:دستگاه ایمنی بدن]]
[[رده:زیستفناوری]]
|