اوژن دولاکروا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اصلاح املا، ابرابزار |
ابرابزار، اصلاح املا |
||
خط ۳۰:
'''فردیناند ویکتور اوژن دولاکروا''' {{فرانسوی|Ferdinand-Victor-Eugène Delacroix}} {{رچ}} (۲۶ آوریل [[۱۷۹۸ (میلادی)|۱۷۹۸]] - ۱۳ اوت [[۱۸۶۳ (میلادی)|۱۸۶۳]]) مهمترین [[نقاش]] [[رمانتیسیسم]] [[فرانسه]] است.<ref>{{یادکرد|فصل=|کتاب=|ناشر= |چاپ= |شهر= |کوشش= |ویرایش= |سال=|شابک=|نویسنده= Encyclopædia Britannica|نویسندگان سایر بخشها=|ترجمه=|صفحه= |زبان=en |مقاله= [http://www.britannica.com/eb/article-9029782 Delacroix, Eugène] |ژورنال= |نشریه=Encyclopædia Britannica Online |تاریخ=2007 |دوره= |شماره= |شاپا=}} Retrieved on 2007-06-14.</ref>
[[پرونده:Eugene delacroix.jpg|thumb|
او شخصیتی چند وجهی بود که علایق وسیع و متنوعی داشت. عنوان انقلابی افراطی از آن رو به وی تحمیل شده بود که نمیتوانست معیارهای آکادمیک را بپذیرد. بحثهای مربوط به یونانیان و رومیان، که در آنها بر طراحی درست تأکید میشد و پیوسته از شبیهسازی تندیسهای [[کلاسیک]] سخن میرفت، برای وی جالب توجه نبود. او معتقد بود که در نقاشی، رنگ از طراحی و خلاقیت از دانش، بسیار مهمتر است. در حالی که [[ژان اگوست دومینیک انگر|دومینیک انگر]] و پیروانش شیوهٔ فاخر را می پروراندند و [[پوسن]] و [[رافائل]] را ستایش میکردند، دولاکروا با ارجح دانستن نقاشان ونیزی و [[روبنس]]، هنرشناسان را به شگفتی وا میداشت.<ref group="پانویس">گامریچ(۱۳۷۹)، ص ۴۹۴</ref> دولاکروا، که انگر از او بهعنوان مخرب هنر میهراسید، [[ادبیات]] و [[تاریخ]] را برای موضوعاتی میکاوید که بتوانند، با اسلوب جذاب و احساس برانگیز وی، بیانگر غایات شخصیاش باشند.<ref group="پانویس">لینتن (۱۳۸۲)، ص ۱۸</ref>
اوژن دولاکروا از دانشآموختگان [[دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس]] بود. وی از موضوعات فاضلانهای که آکادمی به تصویر در آوردنشان را از نقاشان میخواست خسته بود، و در سال ۱۸۳۲ به شمال آفریقا سفر کرد تا دربارهٔ رنگهای تابناک و آرایههای رومانتیک جهان عرب پژوهش کند.<ref group="پانویس">گامریچ(۱۳۷۹)، ص ۴۹۵</ref>
== مطرح شدن اوژن دولاکروا ==
در سال ۱۸۲۲، اوژن دلاکروا به عنوان نقاشی مطرح شد که نقاشیهایش دارای معیارهای نقاشانهٔ رومانتیکی هستند؛ جایگاهی که ژریکو سخت به دنبال آن بود. دلاکروا هفت سال از ژریکو جوان تر بود و زمینهای مشابه با او داشت-پاریسی و ثروتمند.
مانند ژریکو، او اساساً خودآموخته و مستقل بود و شاهکارهای بزرگ را در لوور مطالعه کرد، به ویژه آثار روبنس، تایتن و ورونسه. او با دیدن آتلیههای [[گرو]] و [[ژریکو]] شگفت زده شد. در ۱۸۱۸ با ژریکو دوست شد و برای یکی از شخصیتهای کلک مدوز مدل شد.<ref>تاریخ هنر جنسن</ref>
== نقد اثر ==
[[پرونده:Eugène Delacroix - Le Massacre de Scio.jpg|
دلاکروا صحنههایی از قتلعام در خیوس را در نمایشگاه سال ۱۸۲۴ عرضه کرد که در پیش زمینهٔ آن تصویر فشردهای از مصیبت و رنج نشان داده شده است که آشکارا از گروه مردگان و یا در حال مرگهای بیمارستان در حیفای گرو و کلک مدوز ژریکو الهام گرفته شده است. در سال ۱۸۲۰، یونانیها علیه امپراتوری عثمانی حاکم شورش کردند و در سال بعد ترکها به جزیرهٔ یونانی خیوس حمله کردند، روستاها را ویران کردند و جمعیتی عظیم معادل ۲۰ هزار نفر را قتلعام کردند. نقاشی دلاکروا بر اساس این حادثه است و تا حدودی برای حمایت از استقلال یونان و همچنین بیان احساسات رومانتیک به آزادی فردی و دموکراسی کشیده شد.
در نقاشی دلاکروا، آتشسوزی و آدم کشی در تصویر ماتی از دود و آشفتگی در مرکز و پس زمینه به تصویر کشیده شدهاند، در حالی که در پس زمینه تعدادی از یونانیان دیده میشوند که برای اعدام یا به بردگی بردن جمع شدهاند که به طرز چشمگیری عاری از خشونت است. در عوض، تسلیم و درماندگی در از دست دادن قریبالوقوع کسی که دوستش داری و ناامیدی بر تصویر حاکم است. این بدبینی به واسطهٔ تصویر سایه نما و پیشگویانهٔ نگهبان مسلح عثمانی نمادگرایی شده است. دلاکروا هرج و مرج ناشی از خشونت را در پس زمینه از طریق پیچاندن و چرخاندن شخصیتهای پیش زمینه و نمادهای کرانی مواج آنها و همچنین تودهٔ بدنهای درهم و برهم تقویت کرده است. رنگهای شدید نقاشی به مرور زمان به طرز قابل توجهی تیره تر شدهاند، به ویژه آبی هاو قرمزها که در اصل بخشی بصری را ایجاد میکردند که از طریق قلم کاریهای پر آب وتاب و تمایزهای ارزشی تند تقویت میشدند. آشکارا، پشت این کیفیتها و دو هرم ترکیبی نامتقارن روبنس قرار دارد. این دو هرم گروه را در پس زمینه و پس روی اریب در عمق فضا را سازماندهی میکنند.(هرچند دلاکروا، ابزار سنتی قرار دادن قهرمان در اوج هرم را با قرار دادن شخصیتهای شرور در اوج، نگهبانان ترک، فرو پاشیده است.) همچنین، دلاکروا تحت تأثیر رنگ و قلم کاری کانستبل است که در نمایشگاهی یکسان سه منظره، از جمله هی وین را به نمایش گذاشت. دلاکروا، با دیدن آنها در آخرین لحظه آسمان را دباره نقاشی کرد و به آن درخشندگی خیره کننده داد و همچنین در لباسهای رنگهای پرشور کار کرد.<ref>تاریخ هنر جنسن</ref>
== نقد اثر از دیدگاه شارل بودلر(۱۸۶۷-۱۸۲۱)، شاعر و منتقد ==
این«سرود وحشت آور به افتخار رنج کشیدن لا علاج و ابدی» آنگونه که شارل بودلر(۱۸۶۷-۱۸۲۱)، شاعر و منتقد، این نقاشی را توصیف میکند، دلاکروا را به عنوان مشهورترین نقاش رمانتیک تثبیت کرد. این، اولین باری بود که واژهٔ رمانتیک برای یک هنرمند بصری بکار گرفته شد و او را همتراز هنری موسیقیدان، هکتور برلیوز موسیقیدان(۱۹۲۹-۱۸۰۳) و ویکتور هوگوی نویسنده(۱۸۸۵-۱۸۰۲)قرار دارد. قطعاً، دلاکروا این روحیهٔ رمانیک را به اشتراک گذاشت. بنابراین، سال ۱۸۲۴، سالی حیاتی بود. در این سال، ژریکو از دنیا رفت، کانستبل به پاریس معرفی شد و اگنر، بی اطلاع از انتسابش به عنوان حافظ سنت کالسیک از ایتالیا بازگشت.<ref>تاریخ هنر جنسن</ref>
== سفر دلاکروا به انگلیس و تأثیرات ان ==
[[پرونده:Eugène Delacroix - La Mort de Sardanapale.jpg|
در سال ۱۸۲۵، دلاکروا به انگلیس رفت و مانند ژریکو دانش خود از ادبیات و مناظر انگلیسی، به ویژه نمایش نامههای شکسپیر، اشعار [[لرد بایرون]](جورج گوردن؛۱۸۲۴-۱۷۸۸) و رمانهای [[والتر اسکات]](۱۸۳۲-۱۷۷۱)، افزایش داد. دلاکروا به تخیل آنها و به تخیل [[دانته]]و [[گوته]] بازگشت تا قدرت تخیل خودش را برانگیزد و حال و حوایش را بهتر کند. یکی از محصولات این خوانش او، مرگ [[ساردانا پالوس]] در سال ۱۸۲۷ بود که مبتنی بر شعر بی قافیه [[بایرون]]، سارداناپالوس بود که در سال ۱۸۲۱ سروده شده بود. سارداناپالوس آخرین پادشاه آشوری را به دلیل بی بند و باری و بی توجهی اش شورشیان سرنگون کردند. به جای جنگیدن یا فرار کردن، او خودکشی کرد. دلاکروا تحت تأثیر ذهنیت شاهی که بایرون ایجاد کرده بود، مرگ او را به تصویر کشید: او به خواجههای حرمسرایش دستور میدهد تا تختش را بیاورند، که بروی تلی از هیزم بود و کلیهٔ داراییهای با ارزش او، از جمله همسران، پیش خدمتان، اسب و سگش نیز آنجا هستند. رد پای روبنس را که در قتلعام در خیوس در پیش زمینه تشخیص دادیم، در این ترکیب آشفته و خفقان آور تشدید شده است. تنها عنصر پیوند دهنده، تخت قرمز است که پرسپکتیو کج آن باعث میشود تا مانند یک قیف عمل کند و همهٔ انرژی درون و این آمیختگی غنی و بیگانه را به سمت مرکز ترکیب تصویر، شاه ساکن و بی تفاوت، سوق دهد. او تجلی بیهودگی و پوچی است. مانند قتلعام در خیوس، دلاکروا فشار و حجم کلاسیک را نادیده گرفته است برای انعکاس همزمان حال و هوای متفاوت نابودی، ترس، خشونت، قدرت، نومیدی، شهوت و بی تفاوتی به نماهای کرانی مواج، رنگ پردازی لگام گسخته و فضای پر جوش و خروش ترکیبی روی آورده است. با استفاده از این بوم عظیم که نابودی ای پر هرج و مرج و بی بند و بار را نشان میدهد، دلاکروا در نمایشگاه سال ۱۸۲۷، مانند خیلیهای دیگر، رنجیده شد، چرا که در تصویر او دیگر نشانی از قواعد کلاسیک داوید و اخلاق گرایی تسکین گرا نبود و در عوض، آکنده از وحشتی خیره کننده بود. برای مخاطبین امروزی، این اثر شدیداً زن گریز است و خشونت مردانه و سر افکندگی و حقارت زنانه را نشان میدهد. سبک دلاکروا پس از سفرش به آفریقای جنوبی در دههٔ ۱۸۳۰ تغییر کرد؛ انتخاب رنگ او درخشان تر و مهار نقاشیهایش آزادانه تر شد.<ref>تاریخ هنر جنسن</ref>
== مأموریت دلاکروا و تأثیرات آن ==
در ۱۸۳۳-۱۸۳۲ میلادی، از دلاکروا خواسته شد تا مأموریت دیپلماتیک [[دوک مورنای]] را به مراکش به صورت تصویری مستند کند. او با اشتیاق زیاد صدها نقاشی آب رنگ خلق کرد که بن مایههای شرق گرایانهٔ جالبی را باقیماندهٔ عمرش در اختیار او قرار دادند. در مراکش، دلاکروا وارد دنیایی از معماری، لباسها و مناظر عجیب و غریب شد که در پارچه، کاشی و طراحی داخلی شان پر از نورهای تند و رنگهای درخشان تصور نکردنی بودند. انتخاب رنک دلاکروا متنوع تر و رنگین تر شد که در زنی از الجزیره که در سال ۱۸۳۴ در پاریس کشیده شد، به خوبی به چشم میخورد. برای ورود به دنیای دست نیافتنی حرمسرا، دلاکرئا باید مجوزهای ویژهای را کسب میکرد. حال و هوای این نقاشی، حس خلوت جویانه و پرشور این خلوتگاه شهوانی را تجسم کرده است. همینطور میتوانیم هالهای از بوی خوش، بوی گل و دود قلیان را حس کنیم. رنگهای دلاکروا مانند موضوعش پر احساس اند. رنگهای لکه لکهاند و نمادهای کرانی اغلب ممتد نیستند یا کشیده نشدهاند بلکه فقط از طریق ایجاد نشان هاس کناری مادی گرایی شدهاند. دریایی از نقاشی و رنگ که کل سطح تصویر را پوشش داده است، فضا و هم سطح بودن نئوکلاسیک را محو کرده است. این تکنیک آغاز نقاشی آزادانه از آن چیزی بود که به نظر بازنمایی یا استقرار یک سبک جدید هنری است، امپرسیونیسم.<ref>تاریخ هنر جنسن</ref>
[[پرونده:WomenofAlgiers.JPG|
{{-}}
سطر ۱۲۷ ⟵ ۶۵:
تصویر:Eugène Delacroix - La Mort de Sardanapale.jpg|''[[مرگ سارداناپالوس]]'' {{سرخط}} (۱۸۲۷)
تصویر:Eugène Delacroix - La liberté guidant le peuple.jpg|''[[آزادی هدایتگر مردم]]'' (۱۸۳۰)
Image:WomenofAlgiers.JPG|''[[زنان الجزایری]]'' (۱۸۳۴)
تصویر:ChopinSandDelacroix.jpg|پرترهٔ [[فردریک شوپن]] و [[ژرژ ساند]] (۱۸۳۸)
تصویر:Eugène Ferdinand Victor Delacroix 012.jpg|''[[ورود صلیبیون به قسطنطنیه]]'' {{سرخط}} (۱۸۴۰)
تصویر:Death of Desdemona.jpg|''[[مرگ دسدمونا]]'' {{سرخط}} (۱۸۵۸)
تصویر:Ferdinand-Victor-Eugène DELACROIX - Moulay Abd-er-Rahman, sultan du Maroc, sortant de son palais de Meknes, entouré de sa garde et de ses principaux officiers. - Musée des Augustins - 2004 1 99.jpg|سلطان مراکش
</gallery>
|