واژگان مسیحی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: جمع عربی واژگان فارسی (AF) |
جز رده:اصلاح نویسههای پنهان و حذف موارد زائد |
||
خط ۷:
«اَبّاً واژهای است آرامی، با حالتی تأکیدی، به معنی»[[پدر]]". این کلمه وارد زبان عبری شد و در تلمود بابلی مکرراً بهکار رفت. در تلمود بابلی از این کلمه برای مخاطب قرار دادن پدر توسط فرزندش و نیز ربیها استفاده شدهاست. این کلمه حالتی گرم و صمیمی را انتقال میداد و نیز حاکی از احترام فرزند به پدرش بود؛ اما در محافل یهودی، هیچگاه برای مخاطب قرار دادن خدای متعال بهکار نمیرفت.
در عهدجدید، این کلمه سهبار بهکار رفتهاست، و در یونانی عیناً حرف نویسی شده است؛ در هر سه مورد، حالتی ندایی دارد برای خطاب خدا، و معادل یونانیاش نیز در کنارش آمدهاست («اَبّا - پدر» - مرقس ۱۴:
بهنظر میرسد که این اصطلاح دو کلمهای در کلیساهای یونانی زبان متداول بودهاست و احتمالاً در آیینهای نیایشی بهکار میرفتهاست. ([[دعای ربانی]] در شکل آرامیاش احتمالاً با "اَبّاً آغاز میشدهاست).
خط ۱۷:
=== صلیب ===
در عهدعتیق مجازات مرگ سنگسار بود اما گاه اجساد بر درختی باقی میماندند تا برای متخلفین هشداری جدی باشد (یوشع ۱۰:
تاریخ گواه آن است که فینیقیها و کارتاژها مجازات اعدام با صلیب را گاه اعمال میکردند اما این رومیان بودند که کاربرد گستردهٔ آن را باب کردند. تنها بردگان و بدترین جنایتکاران به صلیب کشیده میشدند. مطابق سنت مسیحی، پطرس، رسول عیسی مسیح به شکل وارونه مصلوب شد که این واقعه با شواهد تاریخی دیگر همخوانی دارد.
رومیان به سه شکل دار (صلیب) به پا میکردند. یکی T شکل است که برخی بر این باورند که سمبل یکی از خدایان بنام تموز است. دیگری X شکل است که برخی از حواریون مسیح را بر آن مصلوب کردند. اما نوع متداول آن شکلی است که گزارشات اناجیل با آن مطابقت دارد (متی ۲۷:
اقتباس از Anchor Bible Dictionary
خط ۵۱:
در عهد عتیق به ندرت به فرزندخواندگی اشاره شدهاست. زبان عبری برای این عمل از هیچ اصطلاح فنی برخوردار نیست، و این عمل در احکام شرعی عهد عتیق به چشم نمیخورد. دلیل این امر شاید وجود چندین راه حل دیگر برای مساله نازایی در ازدواج در میان اسرائیلیان باشد.
چند همسری و ازدواج با برادر شوهر نیاز به فرزندخواندگی را کاهش میداد و اصل حفظ ملک در داخل قبیله (لاو ۲۵:
موضوع فرزندخواندگی در عهد عتیق بهواسطه متون یافته شده در بینالنهرین و سوریه بهگونهای چشمگیر روشن شدهاست. فرزندخواندگی در خاور نزدیک باستان عملی قانونی بود که شخص بهوسیله آن داخل روابط خانوادگی جدیدی میشد، با امتیازات و مسئولیتهای کامل و برابر با کسی که بهواسطه تولد از چنین رابطهای برخوردار بود. اگر این تعریف را به عهد عتیق اطلاق دهیم، موارد اندکی از فرزندخواندگی را تشخیص خواهیم داد که اکثریت آنها در پیدا ۱۲-
طبق رسوم قانونی متون میخی، برای آنکه ایلعازر وارث ابراهیم شود، (پیدا ۱۵:
پذیرش پسران متعهها به فرزندی از گفتههای ساره و راحیل تائید میشود که گفتند «از او بنا شوم» (پیدا ۱۶:
ظاهراً در مز ۲:۷ فرمول فرزندخواندگی به کار رفتهاست («تو پسر من هستی» پیدا ۴۸:
فرزندخواندگی جنبهای الهیاتی نیز داشتهاست. ملت اسرائیل پسر خدا تلقی میشد (اش ۱:
نقل از مجله [http://www.kalameh.com/Pages/ArticleDetails.aspx?ArticleId=439 کلمه] شماره ۳۳ مورخ ۰۳/۰۱/۲۰۰۳
خط ۶۷:
=== فرزندخواندگی در عهد جدید ===
فرزندخواندگی در عهدجدید ریشه در قوانین روم ندارد که در آن هدف اصلی تداوم نسل والدینی بود که شخصی را به فرزندی میپذیرفتند؛ ریشه فرزندخواندگی در عهدجدید در رسوم یهودی میباشد که امتیازات خانوادگی را به فرزندخوانده انتقال میداد. این موضوع فقط در نوشتههای پولس دیده میشود و رابطهای است که بهواسطهٔ فعل خدا بر اساس فیض رایگان اعطا میشود و آنانی را که زیر شریعت قرار دارند فدیه میدهد (غلاطیان ۴:
هدف و نتیجهٔ آن تغییر جایگاه و موقعیت فرد است از بندگی به پسرخواندگی (غلاطیان ۴:
پسرخوانده خدا از تمام حقوق خانواده برخوردار است، از جمله حق حضور در مقابل پدر (رومیان ۸:
فرزندخواندگی بهعنوان رابطهای مبتنی بر فیض، بهگونهای تلویحی در نوشتههای یوحنا در خصوص «فرزند شدن» (یوحنا ۱:
نقل از مجله [http://www.kalameh.com/Pages/ArticleDetails.aspx?ArticleId=227 کلمه] شمارهٔ ۳۴ مورخ ۰۶/۰۱/۲۰۰۳
خط ۸۴:
ریشهیابی واژه یوبیل دشوار است. ظاهراً این کلمه در اصل از ریشهٔ عبریِ «یوبِل» بهمعنی قوچ مشتق شدهاست، زیرا از شاخ قوچ در سال یوبیل بهعنوان شیپور برای فراخوانی قوم اسرائیل استفاده میشد. سال یوبیل پس از هفت دورهٔ هفت ساله (سالهای شبات)، در سال پنجاهم اعلام میشد. این سال بهطور جامع در کتاب لاویان باب ۲۵ توضیح داده شدهاست.
فلسفه اعلان سال یوبیل بر دو رُکنِ اقتصادی و الهیاتی استوار است. دلیلِ اقتصادی آن، حفظ نهاد خانواده و زمین بود. پس از آنکه قوم اسرائیل سرزمین کنعان را تصرف کردند، این سرزمین بر اساس تعداد طایفههای این قوم بینشان تقسیم شد. زمین اساسیترین سرمایهای بود که میتوانست به هر طایفه یا خاندان تعلق داشته باشد. اگر اهالیِ طایفهای دچار قحطی میشدند، میبایست از طریق همین سرمایه، یعنی از طریق زمینی که در اختیار داشتند به یکدیگر کمک میکردند. افراد یک طایفه در صورت نیاز حتماً میبایست قطعه زمینِ خود را به فردی از همان طایفه که خویشاوندشان بود میفروختند، با این آگاهی که - بر اساس قانون یوبیل- در نهایت خواهند توانست پس از گذشت ۵۰ سال، خودشان یا فرزندانشان دوباره آن زمین را از خریدار پس بگیرند (لاویان ۲۵:
خط ۹۹:
[[رده:مسیحیت]]
[[رده:پیگیری ربات حذف کارکتر نادرست]]
|