گویا پیشفرض بر این است که کشیش باید پدری مهربان، ازخودگذشته، پاک، خداشناس، شکیبا باشد؛ که ویژگیهای نیک دیگری نیز میتوان به این فهرست افزود. اگرچه کشیش در سینما گاهی بعنوان فردی فداکار (و رهایی بخش چون '''[[مسیح''']]) و از خود گزشته نمایش داده میشود؛ ولی گاه نیز تنها ردایی از کشیش میبینیم که بر تن نااهلی است. مانند ('''[[رابرت دنیرو ''']]و''' [[شان پن''']] در نقش) دو تبهکاری که در '''[[ما فرشته نیستیم''']]('''[[We are not Angles''']]) میبینیم؛ یا ایوان مک گرگور در '''[[فرشتگان و دیوها''']]('''[[angels and Demons''']])؛ آن دو بدنبال راه گریزی برای رهایی و شاید هم بتوان گفت '''[[رستگاری''']] سر از ردای کشیشی برآوردهاند و این یکی در نقش یک کشیش فرورفته و همهٔ زیر و بم تار و پود زندگی خود را با آن پیوسته است؛ تا جاییکه در نقشهای از پیش ساخته و پرداخته، با فداکاریی ساختگی تن به معراج گونهای ساختگی میدهد و با درآوردن ادای مسیح، شهری و بلکه باید بتوان گفت تمدنی را نجات میبخشد و راه سد ساله را یکشبه سپری میکند و میشود قهرمان دلها و بزرگ کشیشان و به جایگاه پاپی میرسد. آن دو پس از رستگاری ردا را به کناری خواهند انداخت و این یکی میخواهد برای همیشه گرگی در رخت میش بماند. پدر مرین هم('''[[جنگیر]]/[[ویلیام فریدکین''']]) در زیر تازیانهٔ وسوسه و کفرگوییهای '''[[اهریمن''']] تاب میآورد تا جان پاک '''[[دوشیزهای بیگناه''']] را از دام پلید او رهایی بخشد.