اوحدالدین کرمانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز ویکیسازی رباتیک(۷.۵) >محمدرضا شفیعی کدکنی، شمسالدین سجاسی، استاد دانشگاه، عطار نیشابوری، [[منصوره حسینی... |
||
خط ۲:
== زندگی ==
وی در سال ۵۶۱ قمری در شهر [[بردسیر]] از توابع [[کرمان]] زاده شد.<ref>''غزلیات شمس تبریز''، ص ۳۲ (مقدمه)</ref> در جوانی به [[بغداد]] رفت و در آنجا تحصیل کرد و سپس به حلقه مریدان شیخ [[شمسالدین سجاسی]] (زنده در ۶۰۶ ق) پیوست و ازو خرقه گرفت. سجاسی مراد و استاد [[شمس تبریزی]] نیز بود. اوحد از [[بغداد]] به ترکیه رفت و در آنجا مریدان بسیار یافت. وی سفرهای بیشمار کرد و با عرفای زیادی صحبت داشت. در سال ۶۳۲ ق به بغداد بازگشت و در آن هنگام شیخ شهابالدین سهروردی که شیخ الشیوخ [[بغداد]] بود، درگذشت<ref> این سهروردی را نباید با شیخ [[شهابالدین سهروردی]] مقتول (۵۴۹ - ۵۷۸ ق) اشتباه گرفت.</ref> و اوحدالدین بر جنازه او نماز گزارد. [[خلیفه عباسی]] المستنصر او را به مقام شیخ الشیوخی گماشت و به رباط مرزبانیه روانه ساخت. اوحدالدین کرمانی روز دوشنبه سوم شعبان ۶۳۵ ق درگذشت و او را در محله شونیزیه [[بغداد]] به خاک سپردند.
== شعر ==
اوحدالدین کرمانی یکی از شاعران [[رباعی]] گوی ایرانی است که تعدادی از رباعیات او، در زمره زیباترین رباعیات فارسی جای دارد. این رباعیات را مریدان شیخ مینوشتهاند و در حال حاضر، چند [[مجموعه مستقل]] از رباعیات او که توسط مریدان شیخ فراهم آمده موجود است. سنت شفاهی در نقل اشعار صوفیان، باعث شده که تعدادی از این رباعیات، با رباعیات دیگر شاعران از جمله [[خیام]]، [[مولوی]]، [[باباافضل کاشی]]، [[عطار]] و دیگران در هم بیامیزد و اصطلاحاً جزو '''رباعیات سرگردان''' قرار گیرد. رباعیات اوحدالدین کرمانی در [[ایران]] و [[ترکیه]] چندین بار به چاپ رسیده و یکی از استادان دانشگاه [[استانبول]] بنام ''محمّد کانار'' آنها را به [[زبان ترکی]] نیز ترجمه کردهاست.<ref>رک. ''شاعران قدیم کرمان''، ص ۱۳۴</ref>
== اوحدیه ==
میکاییل بایرام دیگر [[استاد دانشگاه]] [[استانبول]]، در مورد احوال و آثار اوحدالدین و شاگردان و مریدان او و بینش و سلوک عرفانی او چندین پژوهش انجام دادهاست که دو فقره آن به [[زبان فارسی]] ترجمه شدهاست: ''اوحدالدین کرمانی و حرکت اوحدیه'' / ''جنبش زنان آناتولی''.
وی معتقد است که شیوه رفتار اوحدالدین، تأثبر زیادی در جذب ترکمنهای [[آناتولی]] و طبقات فرودست جامعه به عرفان او داشته که بایرام از آن با عنوان '''حرکت اوحدیه''' یاد میکند.
بایرام سعی زیادی دارد که اوحدالدین را نیز همچون [[مولوی]] یک شخصیت فرهنگی [[ترک]] بهشمار آورد و حتی او و مریدانش را در مقابل [[مولوی]] و مریدانش قرار داده و گفتهاست که جدال دایمی میان آنها وجود داشته که گاه به زد و خورد و قتل و کشتار نیز میانجامیدهاست.
همانطور که گفته شد، اوحد کرمانی در حلقه مریدان سجاسی قرار داشت. [[شمس تبریزی]] عارف بنام ایرانی نیز از شاگردان سجاسی بود. اما این دو شاگرد حلقه سجاسی، از لحاظ فکری تفاوتهای زیادی با هم داشتند. در منابع عرفانی، گوشههایی از این اختلاف نظرها نقل شدهاست. مطابق روایت [[افلاکی]]، [[شمس تبریزی]] وقتی در [[بغداد]] نزد شیخ اوحدالدین کرمانی رسید. پرسید که در چیستی؟ گفت: ماه را در تشت آب میبینم. فرمود که اگر در گردن دنبل نداری، چرا بر آسمانش نمیبینی؟<ref>''مناقب العارفین''، ص ۶۱۶</ref> این اعتراض اشاره به شیوه جمال پرستی اوحدالدین دارد که از مهمترین و بحث انگیزترین مسائل طریقه اوست. [[احمد غزالی]] و [[عین القضات همدانی]] هم بر این عقیده بودند. این طایفه، زیبایی پرستی را موجب تلطیف روح و احساس و تهذیب اخلاق، و صورت زیبا را محل تجلی حق و ظهور معنی میدانستند.<ref>''مناقب اوحدالدین کرمانی''، ص ۳۹ - ۴۱ (مقدمه)</ref> این نوع نگرش باعث شد که وی به تهمت [[شاهد بازی]] و اباحی گری گرفتار آید. چنانکه سهروردی یکجا او را بدعتگذار خواند و [[مولوی]] نیز طعن تلخی در کار این شیخ کند.<ref>ایضاً رک. ''مناقب العارفین''، ص ۴۳۹ - ۴۴۰</ref>
== آثار ==
خط ۳۲:
{{ب|این عالم صورت است و ما در صوریم| معنی نتوان دید مگر در صورت}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|خواهی که خدا آنچه نکو با تو کند | ارواح ملایک همه رو با تو کند}}
{{ب|یا هرچه رضای او در آن است بکن | یا راضی شو بدانچه او با تو کند}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|سودای ترا بهانهای بس باشد | مدهوش ترا ترانهای بس باشد}}
{{ب|در کشتن ما چه میبری دست به تیغ؟ | ما را سر تازیانهای بس باشد}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|جز حق حَکَمی که حُکم را شاید نیست | هستی که ز حکم او برون آید نیست}}
{{ب|هرچیز که هست، آن چنان میباید | هر چیز که آنچنان نمیباید نیست}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|خوی خوش تو چشم و چراغ تو بس است | تسلیم و رضا، بهار و باغ تو بس است}}
{{ب|ور زآنکه نعوذ بالله این وصف تو نیست | محرومی ازین صفات، داغ تو بس است}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|هر خسته که در مصطبه<ref>مصطبه: میخانه</ref> مسکن دارد | او نیز چو من سوخته خرمن دارد}}
{{ب|هرجا که سیه گلیم و آوره دلی است | شاگرد من است و خرقه از من دارد}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|دی دُرد کش دُرد کشان من بودم | در مجلسشان بدین نشان من بودم}}
{{ب|گفتم بد و نیکشان ببینم چون است | چون نیک بدیدم بدشان من بودم}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|سهل است مرا بر سر خنجر بودن | در پای مراد دوست بی سر بودن}}
{{ب|تو آمدهای که کافری را بکُشی | غازی<ref>غازی: غزو کننده، مجاهد، مرد پیکار</ref> چو تویی، رواست کافر بودن}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|آن یار که در سینه جنون دارم ازو | در هر مژه صد قطره خون دارم ازو}}
{{ب|کُنجی و دمی و محرمی میطلبم | تا شرح دهم که حال چون دارم ازو}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|ماییم در هیچ صوابی نزده | با تو نفسی به هیچ بابی نزده}}
{{ب|افسوس که در خاک شوم باد به دست | بر آتش سودای تو آبی نزده}}
{{پایان شعر}}
{{
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|بی کفر به پایگاه ایمان نرسی | بی جان دادن، به وصل جانان نرسی}}
خط ۸۶:
* «اوحدالدین کرمانی». [[سید علی میرافضلی]]، ''دانشنامه زبان و ادب فارسی''، تهران، ۱۳۸۴، ج ۱، ص ۵۷۸ - ۵۸۱
* ''احوال و آثار اوحدالدین کرمانی''. دکتر محمد وفایی، تهران، ۱۳۷۵
* ''اوحدالدین کرمانی و حرکت اوحدیه''. میکاییل بایرام، ترجمه [[منصوره حسینی]] و داود وفایی، تهران، ۱۳۷۹
* ''جنبش زنان آناتولی''. میکاییل بایرام، ترجمه داود وفایی و حجت الله جودکی، تهران، ۱۳۸۰
* ''شاعران قدیم کرمان''. [[سید علی میرافضلی]]، تهران، ۱۳۸۶
* ''مناقب اوحدالدین کرمانی''. تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۴۷
* ''غزلیات شمس تبریز''. [[محمدرضا شفیعی
* ''مصیبت نامه''. [[عطار
* ''مناقب العارفین''. شمس الدین احمد افلاکی، تصحیح تحسین یازیچی، آنکارا، ۱۹۵۹ - ۱۹۶۱
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
== پیوند به بیرون ==
خط ۱۰۴:
{{ترتیبپیشفرض:کرمانی، اوحدالدین}}
[[رده:درگذشتگان ۱۲۹۸ (میلادی)]]▼
[[رده:شاعران اهل ایران|اوحدالدین کرمانی، حامد بن ابی الفخر]]
[[رده:شاعران اهل کرمان]]
▲[[رده:درگذشتگان ۱۲۹۸ (میلادی)]]
[[رده:شاعران پارسیگوی سده ششم (قمری)]]
[[رده:شاعران پارسیگوی سده هفتم (قمری)|اوحدالدین کرمانی، حامد بن ابی الفخر]]
[[رده:صوفیان اهل ایران]]
[[رده:ویکیسازی رباتیک]]
|