عصر هلنیستی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Reza hassani (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
ابرابزار، اصلاح املا
خط ۱:
[[پرونده:Aphrodite of Milos.jpg|230px|بندانگشتی|چپ|ونوس دی میلو از بارزترین آثار هنری عصر هلنی]]
'''عصر هلنیستی''' یا '''تمدن هلنیستی''' به دوره‌ای از تاریخ [[یونان باستان]] میان درگذشت [[اسکندر مقدونی]] در سال ۳۲۳ پیش از میلاد مسیح تا پدید آمدن [[امپراطوری روم]] گفته می‌شود. در این دوران تأثیر فرهنگی و قدرت یونان در [[اروپا]] و [[آسیا]] در اوج خود بود، به طوری که ادبیات، هنر، تئاتر، معماری، ریاضیات، فلسفه، موسیقی، اکتشافات و علوم در حال شکوفایی بودند. این دوران گاهی به عنوان دوره گذار و دوران اضمحلال یونان باستان در نظر گرفته می‌شود.
 
== تاریخچه ==
بنیان امپراطوری بزرگ بدست اسکندر برای هنر یونانی از این روی مهم بود،کهبود، که از برکت آن محدوده خود را از چند دولت شهر کوچک، به زبان تجسمی تقریبا نیمی از جهان فراگسترد. این تغییر خواه نا خواه بر سرشت آن (هنر یونان) تاثیر نهاد. از این روی هنر جدید دیگر نه هنر یونانی بلکه هنر یونانی مآب (یا هلنیستی) خوانده شد. زیرا امپراطورهایی که بدست جانشینان اسکندر در سرزمین هایسرزمین‌های شرقی بر پا گردید، عموما یونانی مآب گردیدند. پایتخت ثروتمند این امپراطوری هاامپراطوری‌ها یعنی اسکندریه در مصر، انطاکیه در سوریه و پرگامون در آسیای صغیر خواستهایی از هنرمندان داشتند که باآنچه مآلوف آنها در دولت شهر هایشهرهای یونانی بود، تفاوت داشت. حتی در معماری فرم هایفرم‌های پر صلابت و کم آرایش سبک دوریسی و ظرافت نرم و ساده سبک ایونیایی نابسنده بودند. شکل جدیدی از ستون مورد پسند قرار گرفت که در اوایل چهارم ق. م پدید آمده بود، و نام خود را از نام شهر تجاری و ثروتمند کُرینت (قُرنت) برگرفت. در سبک قرنتی نقش شاخ و برگ برای تزیین تزیین سر ستون به نقش حلزونی ایونیایی اضافه شد. و سراسر ساختمان با آرایه هایآرایه‌های بیشتر و پر مایهپرمایه تر تزیین گردید. این شیوه تجملی برای آن ساختمانهای عظیم و پر شکوه مناسب بود که در سطحی کلان در شهرهای نوبنیاد شرق بنا می شدندمی‌شدند. از این ساختمانها تعداد چندانی محفوظ نمانده است. ولی آنچه از دوره هایدوره‌های بعد باقی مانده عظمت و شکوه را القا می کندمی‌کند.
 
تغییرات و تحولات اجتناب ناپذیری که در تمامی هنر یونان در دوره یونانی مآبی صورت پذیرفت، در برخی از مشهورترین پیکره هایپیکره‌های ان دوران در خور توجه است. یکی از آنها مذبح زئوس در شهر [[پرگامون]] است، که در حدود سال 160۱۶۰ ق. م بنا شده است. مجموعه پیکره هاییپیکره‌هایی که در آن ساخته شده، نبردی را بین خدایان و غولان باز می نمایدمی‌نماید. این مذبح، اثری با شکوه است، ولی نباید در آن هماهنگی و تذهیبی را که خاص پیکره سازی اولیه یونان بود؛ را در آن جستجو کرد. از قرار معلوم در اینجا هنرمند به تآثیرات نمایشی ساختمان و نبرد سنگینی که آکنده از خشونت است، توجه داشته است. غولان بدهیبت، مقهور خدایان پیروزند و در احتضار و شوریدگی به آسمان می نگرندمی‌نگرند. بالها در پرواز و تن پوش هاپوش‌ها با وزش باد در حال اهتزاند. این نقش برجسته برای آنکه تآثیر نمایشی داشته باشد، تخت و چسبیده به دیوار نیست. بلکه دران پیکره هاپیکره‌ها برپا ایستاده و برون زده از دیوار دیده می شوندمی‌شوند. به نظر می رسدمی‌رسد در تقلای زد و خورد خود بر پلکان مذبح گام نهاده اندنهاده‌اند. و به هیچ وجه دغدغه محدویت فضا را ندارند. هنر یونانی مآب (هلنیستیک) به چنین آثار توفانی و خروشنده عشق می ورزیدمی‌ورزید و می خواستمی‌خواست گیرا و شورانگیز باشد. و محققا به خواست خود رسید. {{<ref>تاریخ هنر گامبریج، علی رامین، ص 96و 97}}</ref>
 
== منابع ==
سطر ۱۴ ⟵ ۱۹:
[[رده:تاریخ یونان باستان بر پایه دوره]]
{{Link FA|de}}
بنیان امپراطوری بزرگ بدست اسکندر برای هنر یونانی از این روی مهم بود،که از برکت آن محدوده خود را از چند دولت شهر کوچک، به زبان تجسمی تقریبا نیمی از جهان فراگسترد. این تغییر خواه نا خواه بر سرشت آن (هنر یونان) تاثیر نهاد. از این روی هنر جدید دیگر نه هنر یونانی بلکه هنر یونانی مآب (یا هلنیستی) خوانده شد. زیرا امپراطورهایی که بدست جانشینان اسکندر در سرزمین های شرقی بر پا گردید، عموما یونانی مآب گردیدند. پایتخت ثروتمند این امپراطوری ها یعنی اسکندریه در مصر، انطاکیه در سوریه و پرگامون در آسیای صغیر خواستهایی از هنرمندان داشتند که باآنچه مآلوف آنها در دولت شهر های یونانی بود، تفاوت داشت. حتی در معماری فرم های پر صلابت و کم آرایش سبک دوریسی و ظرافت نرم و ساده سبک ایونیایی نابسنده بودند. شکل جدیدی از ستون مورد پسند قرار گرفت که در اوایل چهارم ق.م پدید آمده بود، و نام خود را از نام شهر تجاری و ثروتمند کُرینت (قُرنت) برگرفت. در سبک قرنتی نقش شاخ و برگ برای تزیین تزیین سر ستون به نقش حلزونی ایونیایی اضافه شد. و سراسر ساختمان با آرایه های بیشتر و پر مایه تر تزیین گردید. این شیوه تجملی برای آن ساختمانهای عظیم و پر شکوه مناسب بود که در سطحی کلان در شهرهای نوبنیاد شرق بنا می شدند. از این ساختمانها تعداد چندانی محفوظ نمانده است. ولی آنچه از دوره های بعد باقی مانده عظمت و شکوه را القا می کند.
تغییرات و تحولات اجتناب ناپذیری که در تمامی هنر یونان در دوره یونانی مآبی صورت پذیرفت، در برخی از مشهورترین پیکره های ان دوران در خور توجه است. یکی از آنها مذبح زئوس در شهر پرگامون است، که در حدود سال 160 ق.م بنا شده است. مجموعه پیکره هایی که در آن ساخته شده، نبردی را بین خدایان و غولان باز می نماید. این مذبح، اثری با شکوه است، ولی نباید در آن هماهنگی و تذهیبی را که خاص پیکره سازی اولیه یونان بود؛ را در آن جستجو کرد. از قرار معلوم در اینجا هنرمند به تآثیرات نمایشی ساختمان و نبرد سنگینی که آکنده از خشونت است، توجه داشته است. غولان بدهیبت، مقهور خدایان پیروزند و در احتضار و شوریدگی به آسمان می نگرند. بالها در پرواز و تن پوش ها با وزش باد در حال اهتزاند. این نقش برجسته برای آنکه تآثیر نمایشی داشته باشد، تخت و چسبیده به دیوار نیست. بلکه دران پیکره ها برپا ایستاده و برون زده از دیوار دیده می شوند. به نظر می رسد در تقلای زد و خورد خود بر پلکان مذبح گام نهاده اند. و به هیچ وجه دغدغه محدویت فضا را ندارند. هنر یونانی مآب (هلنیستیک)به چنین آثار توفانی و خروشنده عشق می ورزید و می خواست گیرا و شورانگیز باشد. و محققا به خواست خود رسید. {{تاریخ هنر گامبریج، علی رامین، ص 96و 97}}