آسنا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱۰:
این افسانه به صورت دیگری نیز روایت میشود: گروهی از سربازان [[چین|چینی]] به یک روستای ترک حمله کرده و همه را قتلعام میکنند. یکی از فرماندههان به کودکی رحم کرده، به بریدن دست و پای وی اکتفا میکند و او را نمیکشد. اما پس از مدتی از تصمیم خود پشیمان میشود و باز میگردد تا آن کودک را به قتل برساند. ولی کودک توسط یک گرگ ماده با یال آبیآسمانی که اسنا بود نجات یافتهبود. اسنا از آن کودک پرستاری کرد که همین باعث ایجاد یک نسل نیمانسان-نیمگرگ شد و توسط [[اشینا]] ادامه یافت.
اَسِنا ماده گرگی افسانهای است که نقش مهمی در اسطورههای قوم ترک دارد. طبق افسانهها نیای خاندان سلطنتی گوک تورکها (توکیوها / توروکوها) از این ماده گرگ بوجود آمدهاند. برای همین در سالنامههای چینی وقتی از بزرگان گوک تورک سخن گفته میشود اول نام آنها با اشینا / اسنا آغاز میگردد که حاکی از تعلق این افراد به این موجود مقدس و آسمانی است. دراسناد و منابع باستانی چین با قدیمیترین شکل افسانه آسنا که داستان بوجود آمدن قوم ترک را شرح میدهد مواجه میگردیم.شرح این منبع قدیمی از این قرار است: قوم ترک یکی از شاخههای هیونگ – نوها بودند. نام نژاد حاکم ا - سه - نا بود. آنها ارتش مجزّایی برای خودشان تشکیل دادند اما بعدها توسط یکی از اقوام همسایه شکست خوردند. بجز یک پسر بچه ده ساله سایر اعضاء قبیله قتل عام گردیده بودند. هیچ کدام از سربازان دشمن جرأت کشتن این کودک را پیدا نکرده بودند. آنها دست وپای پسرک را بریده و او را به باتلاقی انداخته بودند. گرگی که در آنجا زندگی میکرد با گوشت حیواناتی که شکار میکرد از کودک مراقبت نمود. بدین ترتیب کودک بزرگ شد و با آن ماده گرگ جفت گردید. گرگ از او
در کنار این اشکال دیگری نیز از این افسانه وجود دارند که به شیوههای مختلفی از زمانهای بسیار دور نقل شده بودند و بعدها جزئیات بیشتری به آنها اضافه شده بود.
|