گر چه حملات مغول، به مدت چند سال موجب بروز ناآرامیها و تشویشهای شدیدی در هند بود ولی از حسن اقبال آنان، مغولها مدت طولانی در منطقهٔ سند باقی نماندند. التمش همچنان با قدرت به حکومت خود بر تمامی مناطق واقع در شمال کوههای «[[ویندها]]» ادامه میداد و [[خلیفه عباسی|خلیفهٔ بغداد]] [[مستنصر بالله]] (۶۲۳ ـ ۶۴۱ ق / ۱۲۲۶ ـ ۱۲۴۲ م) نیز این اولین دولت اسلامی هند را تأئید کرد و طی فرمانی، فرمانروائی منطقه را به التمش داد.<ref name="اطلاعات ">سید کمال حاج سید جوادی. این قند پارسی که به بنگاله میرود</ref><ref name="لین پل، استانلی">لین پل، استانلی. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندان حکومتگر. ج ۲</ref>
از دیگر حاکمان مهم این خاندان [[رضیه]] است او اولین سلطان زن مسلمان در [[شبه قاره هند]] و دختر سلطان شمسالدین التمش بود که از ۶۳۴ ق/ ۱۲۳۶ م تا ۶۳۷ ق/ ۱۲۴۰ م در دهلی فرمانروایی داشت.<ref name="اطلاعات ">سید کمال حاج سید جوادی. این قند پارسی که به بنگاله میرود</ref>
[[غیاثالدین بلبن|غیاثالدین بَلْبَن]] به عنوان آخرین سلطان بزرگ این خاندان شناخته میشود که در سال ۶۶۳ ق/ ۱۲۶۵ م به تخت سلطنت نشست.<ref name="اطلاعات ">سید کمال حاج سید جوادی. این قند پارسی که به بنگاله میرود</ref> غیاث الدّین اُلُغ خان، ممتازترین سلطان از خاندان سلاطین مملوک دهلی به شمار میرود او در اصل غلامی ترک از قبیله البری، و از اعضای گروه معروف چِهِلگانی (چهل غلامِ پرورده سلطان اِلتُتْمِش) بود و به سبب شایستگی و استعداد خویش پیشرفت کرد تا جایی که [[ناصرالدین محمودشاه]] (۶۴۴ـ ۶۶۴ ق)، پادشاه زاهد او را وزیر و «نایب مملکت» کرد و دختر او را به همسری برگزید. بَلْبَن عملاً در سراسر سلطنت محمود، فرمانروایی داشت و عوامل تجزیه و تفرقه را مهار کرد و در اداره کشور اعمال قدرت نمود. در ۶۶۴، پس از درگذشت محمود، که فرزند نداشت، سلطنت خود را باعنوان غیاث الدین بلبن، رسماً آغاز کرد و تجربههای دوران نیابتش، او را در جایگاهی مطلوب قرارداد.<ref name="دانشنامه بزرگ اسلامی">دانشنامه بزرگ اسلامی - بلبن</ref>
ممالیک بعدی، جرئت و جسارت محمد غوری و ایلتتمش را از دست دادند و با اینکه غیاث الدین بلبان داماد ایلتتمش سیاست سرکوبگرانه را برای رهائی از سلطهٔ والیان مملوک ایالات در پیش گرفت ولی این روش سرانجام به فروپاشی این سلطنت منجر گردید.<ref name="لین پل، استانلی">لین پل، استانلی. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندان حکومتگر. ج ۲</ref>
شاهزاده [[علاءالدین محمد پسر بلبن|علاءالدین محمد]] (ملقب به قاآن الملک شهید) فرزند غیاثالدین بلبن که به جانشینی او تعیین شده بود، حامی و مورد ستایش [[امیرخسرو دهلوی]] و [[حسن دهلوی|خواجه حسن دهلوی]] بود. در زمان او [[ملتان]] مرکز زبان فارسی در شبه قاره شد. «عبدالحی بن فخرالدین الحسنی» در کتاب «نزهه الخواطر» نوشته که علاءالدین محمد، [[سعدی شیرازی]] را به ملتان دعوت کرده و به آنجا آوردهاست و در مجلس او همیشه [[شاهنامه]] و دیوان [[خاقانی]] و [[انوری]] و [[نظامی گنجوی|خمسه نظامی]] و اشعار امیرخسرو خوانده میشدهاست.<ref name="اطلاعات ">سید کمال حاج سید جوادی. این قند پارسی که به بنگاله میرود</ref> شاهزاده امیر محمّد، در سال ۶۸۵ ق، در جنگی شدید با مغولها، کشته شد، و بلبن، احتمالاً بر اثر همین ناکامی پس از یک سال در ۶۸۶ ق درگذشت. این واقعه فروپاشی سلطنت ممالیک را رقم زد و سه سال پس از آن که [[سلطنت خلجی|خَلْجیها]] زمام سلطنت دهلی را به دست گرفتند.<ref name="دانشنامه بزرگ اسلامی">دانشنامه بزرگ اسلامی - بلبن</ref>
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
== منابع ==
خط ۸۹:
[[رده:سلطنت مملوک (دهلی)]]
[[رده:انحلالهای ۱۲۹۰ (میلادی)]]
[[رده:ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۲۰۶ (میلادی)]]