فرهاد چهارم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
{{دیگر کاربردها|فرهاد}}
[[پرونده:PhraatesIVProfile.jpg|بندانگشتی|فرهاد چهارم]]
'''فرهاد چهارم''' (اشک چهاردهم) چهاردهمین شاه [[ایران]] از خاندان [[اشکانی]] است. پدر وی [[ارد دوم]] از سلطنت کناره‌گیری کرد و مقام شاهی را به او واگذار کرد. فرهاد چهارم همین که به تخت نشستنشست، برادران خود را نابودمعدوم کرد. پدر وی که هنوز در قید حیات بودبود، او را مورد سرزنش قرار داد و فرهاد او را نیز به قتل رسانید.
 
== جنگ با روم ==
فرهاد به قدری با نجبا سختی می‌کرد که بعضی از آنها جلای وطن کردند و [[مُنِزس]] – یکی از سردارن نامی او – نزد [[مارک آنتوان]] که یکی از سه زمامدار [[حکومت سه نفره روم]] و والی [[مصر]] بودبود، رفتهرفت و به او گفت که حاضر است وی را برای نبرد با [[ایران]] جهت گرفتن انتقام شکست [[کراسوس]] یاری دهد و او را برای حمله به ایران تحریک نمود. فرهاد وقتی که خبر را شنیدشنید، سردار مزبور را به دربار خویش فراخواند و از او عمیقاً دلجویی کرد. آنتوان توسط او از فرهاد خواهش کرد که پرچم‌های رومی و اسرایی را در زمان پدر او [[ارد دوم]] به دست ایرانیان اسیر شده بودندبودند، را به رومیان بازگرداند. ولی این ظاهر کار بود و در خفا آنتوان خود را برای نبرد آماده می‌کرد. وقتی که تجهیزات او کامل شدشد، با لژیون‌هایی که عدهٔ نفراتشان به صدهزار می‌رسیدمی‌رسید، راهی ایران شد و پادشاه [[ارمنستان]] [[آرتاوارد]](Artavardes) شش‌هزارشش‌ هزار پیاده و همان قدر سوار به او داد . آنتوان می‌خواست از طرف [[فرات]] وارد خاک ایران شودشود، ولی چون همهٔ راه‌ها را توسط پارتیان بسته یافتیافت، به طرف ارمنستان رفت. پادشاه ارمنستان به او گفت که تمام قشون ایران در نواحی فرات است و بنابراین به سهولت می‌تواند به آذربایجان حمله بردهبرد و پایتخت آن را که [[پْرَاَسْپا]]{{نشانه|1}} نام داشتداشت، تسخیر کند.
 
او به طرف این شهر روانه شد و چون به آنجا رسیدرسید، دید که شهر محکم است و ساخلوی کافی دارد. این بود که منتظر ورود بار و بنهٔ قشون و ادوات محاصره گردید. به زودی پارتی‌ها با اسلوب جنگی خودشان بنای تعرض نسبت به رومی‌ها گذاردهرا گذاشتند و ده‌هزار نفر از آنها را کشتند. متعاقب این حمله قشون اَرتاواردِس نیز از پارتیهاپارتی ها شکست فاحشی خورد و کار آنتوان سخت گردید.
 
در این بین اشکانیان از فرصت استفاده کردهکردند و به ساز و برگ نظامیان رومی دست یافتهیافتند و غنایم زیادی برگرفتند. زمامدار رومی چاره را منحصراً در این دید که عقب‌نشینیعقب‌ نشینی کند و راه‌های کوهستانی را پیش گرفت تا از [[سواره نظام]] اشکانی در امان باشد. راه کوهستانی دو روز بیش نبود و روز سوم همین که وارد جلگه شدشد، پارتی‌ها که در کمین آنان بودندبودند، پدیدار شدهشدند و بنای تعرض را گذاشتند. سپس در مدت ۱۹ روز که او در خاک ایران بودبود، هشت هزار نفر دیگر از رومی‌ها کشته شدند و پس از عبور از [[ارس]] اگر چه پارتی‌ها دیگر او را تعقیب نکردندنکردند، ولیکنلیکن از سرمای زمستان و فقدان آذوقه و مشقات راه هشت هزار رومی دیگر نیز مردند و باقی قشون روم خسته و فلاکت‌زده جان بدربه در بردند. خط عقب‌نشینی رومی‌ها از کنارهٔ شرقی [[دریاچه ارومیه]] و محل‌هایی بوده که در حوالی تبریز امروزی واقع است.
 
پلوتارک نوشته که آنتوان در این سفر وقتی که مشقات و صدمات عقب نشینی را میدیدمی دید، همواره می‌گفت : "آی ده هزار نفر" و منظورش آن ده هزار نفر یونانی بود که در زمان اردشیر دوم بعد از کشته شدن کورش کوچک از کوناکسا عقب نشینی کرده،کردند و تمام این صدمات را متحمل شدند.
 
تمجید آنتوان از یونانی‌های مذکور بجاست، ولیکنلیکن اگر تفاوت اوضاع این زمان و زمان اردشیر دوم را در نظر آریمآوریم، می فهمیم که رنج و محن رومی‌ها به مراتب بیشتر بوده، چه در آن زمان از کوناکسا تا طرابوزان متعرض ده هزار نفر یونانی مذکور نشد و در این جنگ، هشتاد هزار نفر رومی وقتی که از ایران خارج می‌شدندمی‌شدند، شکر می‌کردند که از دست تیر اندازان ایرانی برستندرسته اند.
 
آنتوان برای گرفتن انتقام از ایرانیان بی‌درنگ سپاهی گرد آورد و به ارمنستان تاخت. وی ارمنستان را تصرف کرد و سپس به [[مصر]] که مقر فرمانروایی او بودبود، بازگشت. وی در سال ۳۳ پیش از میلاد به سوی [[رود ارس]] بازگشت و با فرمانروای [[ماد]] پیمانی بست. در پی این پیمانپیمان، بخش‌هایی از ارمنستان به همراه شماری از سپاهیان رومی به فرمانروای ماد واگذار شد. در این هنگام در روم نبرد سیاسی برای قدرت بین مارک آنتوان و رقیبش [[آگوستوس]] بالا گرفت. فرهاد چهارم از این پیش‌آمد استفاده کردهکرد و برای بازپس‌گیریباز پس‌ گیری سرزمین‌های از دست رفته با سپاهی راهی ماد شد. در نبردی که بین او و فرمانروای ماد درگرفتدرگرفت، فرمانروای ماد شکست خورد و به اسارت در آمددرآمد. فرهاد سپس به ارمنستان رفت و آن دیار را از وجود نیروهای رومی پاک کرد و پس از آنآن، آن دسته از سپاهیان رومی که زیر فرمان [[ستاسیانوس]] افسر رومی بودندبودند، را به کلی نابود کرد. مارک آنتوان که عرصه را چنان تنگ دیددید، با دادن تلفات سنگین ارمنستان را رها کردهکرد و بازگشت.
 
== زمامداری کوتاه [[تیرداد دوم|تیرداد]] ==
فرهاد چهارم به خاطر پیروزی بر رومیان مغرور و بسیار خشن شد. تغییر رفتار او نابسامانی‌های بسیاری را موجب شد و ارتشیان و بزرگان کشور از او ناراضی شدند. در سال ۳۲ پیش از میلاد شخصی به نام تیرداد بر فرهاد خروج کرد و وی را به [[آسیای میانه]] فراری داد. مردم و بزرگان که از فرهاد به خاطر تندروی‌هایش ناراضی بودندبودند، با بر تخت نشستن تیرداد هیچ مخالفتی نکردند. در سال ۳۰ میلادی فرهاد چهارم به کمک [[سکاها]] تیرداد را شکست دادهداد و به [[سوریه]] فراری داد و دوباره بر تخت شاهی نشست. تیرداد یکی از پسران فرهاد را به عنوان گروگان با خود بردهبرد و به نزد [[آگوستوس|اکتاویوس]] فرمانروای [[سوریه]] رفت و پسر فرهاد را به رومیان داد. او از اکتاویوس که در آن زمان آگوستوس نامیده می‌شدمی‌شد، درخواست یاری کردکرد، ولی آگوستوس از این کار خودداری کرد.
پس از گذشت هفت سال از این واقعهواقعه، مذاکراتی میان آگوستوس و فرهاد صورت گرفت. اکتاویوس پسر فرهاد را به ایران فرستاد و خواستار بازپس دادن پرچم‌های روم بود که ایرانیان در نبردهایشان با رومیان به غنیمت گرفته بودند. آگوستوس برخلاف [[کراسوس]] و [[مارک آنتوان]] از درگیر شدن در جنگ با ایرانیان خودداری کرد و به بازپس گرفتن پرچم‌ها اکتفا نمود. رومیان پس از دریافت پرچم‌هایشان جشنهایجشن گسترده‌ایهای رابزرگ و مفصلی برپا کردند. آگوستوس با فرهاد مناسبات دوستانه‌ای برقرار کرد و در جهت تحکیم این روابط کنیزکی ایتالیایی به نام [[موزا]] را برای فرهاد فرستاد.
 
== تاثیر [[موزا|ملکه موزا]] بر فرهاد پنجم و مرگ او ==
موزا برای اینکه بتواند پسری را که از فرهاد داشتداشت، به شاهی برساندبرساند، فرهاد را تحریک کرد تا دیگر پسرانش را به روم فرستاد تا در آنجا اقامت گزینند. فرهاد چهارم نیز بنابر میل موزا پسرش فرهاد را که از او بودبود، به جانشینی برگزید. در سال ۲ پیش از میلاد فرهاد به دست فرزند خود [[فرهاد پنجم|فرهاد]] که پس از او به عنوان فرهاد پنجم به قدرت رسیدرسید، مسموم شد. پس از مرگ فرهاد چهارم استحکام و ثبات در [[شاهنشاهی اشکانی]] و به ویژه در خاندان شاهی به تدریج کمتر و کمتر شد و موجبات نبردهایینبردهای خانگی بسیاری را فراهم کرد که تنها به ضعیف شدن و سپس از میان رفتن شاهنشاهی اشکانی کمک کرد.
 
== پانویس ==