جرج بارکلی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←زندگی |
جز ابرابزار |
||
خط ۲۴:
'''جرج برکلی''' (۱۷۵۳-۱۶۸۵) {{انگلیسی|George Berkeley}} [[فیلسوف]] و [[کشیش]] [[ایرلند|ایرلندی]]، توسط بسیاری از فلاسفهٔ امروزی از شاخصترین فیلسوفان [[ایدئالیست]] مدرن محسوب میشود.
== زندگی ==
وی به عنوان ششمین و واپسین فرزند خانواده به سال ۱۶۸۵ در کیلکنی [[ایرلند]] زاده شد. در سال
Works of George Berkeley | جلد =VOL.I | کوشش = Alexander Campbell Fraser
}}</ref>
جملهٔ مشهور وی «Esse est percipi» (ترجمه تقریبی: ''شرط وجود، درک شدن توسط حواس است'') پاسخی به مسایل [[دوالیسم]] [[رنه دکارت]] بود، و تا مدتها در محافل فلسفی مورد بحث بود. او معتقد است که مادّه و شیئی وجود حقیقی ندارد و آنچه هست و
شهر [[برکلی (کالیفرنیا)|برکلی]] در [[کالیفرنیا]] و [[دانشگاه برکلی]] را به افتخار وی نامگذاری کردهاند.
وی کتابی درباره تئوری علم نوشت که از نظر سلاست وروانی و فصاحت در ادبیات انگلیس
== نفی وجود ماده ==
برکلی به کلی منکر وجود دنیای خارج بود و عقیده داشت که فقط روح نامتناهی و ارواح متناهی دارای وجود میباشند و صور محسوس را خداوند در ذهن ما ایجاد میکند و آنچه در نظر ما «وجود» جلوه میکند ایدهای بیش نیست. برکلی چنان در [[ایدهالیسم]] غلو میکند که اغلب ماتریالیستها برای رد عقائد ایدهالیستها به خردهگیری از عقائد برکلی میپردازند.
بارکلی نخستین بار دیدگاه خود
بارکلی در
▲بارکلی نخستین بار دیدگاه خود درباره ی نفی وجود جوهر مادی را در رساله ی «[[مبادی علم انسان]]» و سپس در «[[سه گفت و شنود میان هیلاس و فیلونوس]]» مطرح ساخت . <ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = کاپلستون| نام =فردریک چارلز | عنوان =تاریخ فلسفه | ترجمه =امیرجلال الدین اعلم | جلد =پنجم | ناشر =شرکت انتشارات علمی فرهنگی | شابک = | صفحه =220 }}</ref>
وانگهی ما تنها زمانی
انتزاع "وجود" از شی ناممکن است بنابراین
▲بارکلی در رساله ی مبادی علم انسان اینگونه استدلال می کند که انتزاع کیفیاتی که از یکدیگر جدایی ناپذیر هستند امکان پذیر نیست. مثلا نمی توان "بعد" را بدون وجود "جسم" و جسمی بدون بعد را تصور کرد.
▲وانگهی ما تنها زمانی می توانیم حکم به وجود چیزی بدهیم که بتوانیم آن را با یکی از حواس خود ادراک کنیم در غیر این صورت دلیلی بر وجودش در دست نداریم؛ به عبارت دیگر وجود داشتن=ادراک شدن .
▲انتزاع "وجود" از شی ناممکن است بنابراین نمی توانیم وجود داشتن شی را به صورت جداگانه ادراک نماییم و حکم به وجود آن بدهیم و هیچ جوهری مگر جوهر روح وجود ندارد.
از آنجایی که هیچ تصوری بدون علت نمی تواند در ذهن به وجود آید بنابراین جوهری به نام روح سرچشمه ی ایجاد این تصورات است. تصورات ممکن است حاصل اراده ی خود ما باشد مانند تصور درختی خیالی یا موجودی خیالی مانند سیمرغ. اما تصورات دیگری هم موجودند که حاصل اراده ی انسان نیستند و انسان نمی تواند مانع بروز آن در ذهن خود شود مانند درختی واقعی که مسئول ایجاد آن ها خداست. آنچه که درخت نخست را از درخت اخیر جدا می سازد وجود مادی و بیرون از ذهن دومی نیست بلکه وجه تمایز آن ها علتشان است که در مورد درختی که واقعی می نامیم علت خداست. <ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = برکلی| عنوان =مبادی علم انسان }}</ref> ▼
▲از آنجایی که هیچ تصوری بدون علت
== پانویس ==
{{پانویس}}
== منابع ==
* ویکیپدیای انگلیسی
* مجموعه فلسفه
== پیوند به بیرون ==
سطر ۷۱ ⟵ ۶۸:
{{فیلسوفان بزرگ غرب}}
{{مستند کردن|VIAF=
{{متافیزیک}}
{{معرفتشناسی}}
|